به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از مشهد، داوود حیدری، استاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی، امروز یکشنبه ۲۸ اردیبهشتماه، در آیین اختتامیه پیشنشست کنگره در دانشگاه علوم اسلامی رضوی، با تاکید بر ضرورت احیای عقلانیت منطقی در جامعه اسلامی، به تبیین رویکردهای سنتی و مدرن در آموزش منطق پرداخت.
استاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی تصریح کرد: برای حیات اجتماعی، بهنظر میرسد توجه به تعلیم منطق در جامعه یکی از امور بسیار ضروری است که باید در هر نظام علمی مورد توجه قرار گیرد. منطق مختص گروه خاصی نیست؛ هر انسانی در هر شغلی و در هر رشته علمی، در سطوح مختلف به منطق نیاز دارد.
وی یادآور شد: توجه مراکز علمی، دانشگاهها و حوزههای علمیه به آموزش منطق بسیار مهم و اساسی است؛ بهعبارت دیگر، رشد و تعالی عقلانیت و خرد جمعی یک جامعه بستگی به میزان توجهی دارد که در آن جامعه به آموزش منطق صورت میگیرد.
حیدری ادامه داد: مطالعات منطقی در مراکز علمی باید در دو رویکرد انجام شود؛ اما متأسفانه در هر دو رویکرد دچار ضعف هستیم.
وی اضافه کرد: از منظر مرحوم بهابادی، دو رویکرد اساسی در منطق وجود دارد: رویکرد فلسفی و مبنایی، و رویکرد کارکردی و کارآمدی؛ در آثار ملاعبدالله نیز این دو رویکرد مشهود است. بهعنوان مثال، کتاب حاشیه دارای رویکرد کارآمدی و کارکردی است، در حالی که شرح مرحوم دوانی با رویکرد مبنایی و فلسفی نگاشته شده است.
وی با اشاره به کمتوجهی به جنبههای فلسفی منطق در دوره معاصر اظهار کرد: متأسفانه، به دلیل غفلت از رویکرد فلسفی و مبنایی، بخشی از دانشآموختگان حوزه نسبت به منطق سنتی نگاه منفی دارند و مجذوب منطقهای جدید شدهاند.
وی خاطرنشان کرد: این غفلت موجب شده برداشت نادرستی هم از منطق گذشته و هم از منطقهای جدید بهوجود آید، درحالیکه این رویگردانی مبتنی بر مبنای علمی صحیحی نیست.
استاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی بیان کرد: مطالعات آثار مرحوم بهابادی، بهویژه در شرح دوانی، حاوی ورود عمیق به آرای متفکران منطقی و نقد دیدگاههای مختلف، حتی علمای معاصر خودش است. این بهروز بودن در مباحث منطقی یکی از پیامهای ارزشمند آن آثار است.
وی ابراز کرد: کتاب حاشیه نیز گرچه با رویکرد کارکردی نگاشته شده، اما نکات ارزشمندی در خود دارد. از این رو باید به جای حذف رویکرد بهابادی، آن را مبنایی برای بازنگری و ورود روزآمد به مباحث منطقی قرار داد.
حیدری یکی از مسائل مهم را بازبینی تعریف منطقدانان از قیاس دانست و گفت: تعریفی که منطقدانان از قیاس ارائه کردهاند، با چالشهایی مواجه است. بهدلیل قیودی که در این تعریف آمده، در مقام تعلیم، انتقال قالبهای درست استنتاجی به مخاطبان ممکن نیست.
وی تصریح کرد: پس از آموزش منطق، اگر استدلالی از منابع دیگر به یک طلبه ارائه شود و از او بخواهیم که آن را تحلیل منطقی کند، غالباً ناتوان است. دلیل این ناکارآمدی به تعریف قیاس بازمیگردد که استدلالها را محدود به استقرا، قیاس و تمثیل کرده و قیود خاصی بر قیاس تحمیل کرده است.
خلأهای ناشناخته در حوزه منطق
این استاد دانشگاه ادامه داد: بسیاری از قیاسهایی که در منابع ما شناخته شدهاند مانند قیاس ذوالجین، در کتابهای منطق جایی ندارند، این موضوع نشان میدهد که با خلأهایی مواجه هستیم.
وی تاکید کرد: این گونه نگاهها عملاً کارآمدی منطق را در آموزش زیر سؤال میبرد. ما سختیها و پیچیدگیهایی را در فرایند تعلیم منطق وارد کردهایم که مانع از رشد عقلانیت در جامعه، بهویژه برای کودکان و نوجوانان میشود.
وی با طرح پرسشهایی بنیادین درباره تعریف قیاس اظهار کرد: آیا قیاس باید بسیط باشد یا مرکب؟ تعریف قیاس چه رابطهای با استدلالهای یقینآور دارد؟ اگر استدلالی یقینآور باشد اما در تعریف قیاس نگنجد، چگونه باید آن را تحلیل کرد؟
وی خاطرنشان کرد: مثالهایی مانند قیاس مساوات نیز در منطق رسمی رد میشوند، در حالی که از نظر عقلانی درست و استنتاجی هستند. این رویکرد منجر به سردرگمی میشود و کاربرد منطق را در زندگی واقعی کاهش میدهد.
استاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی تأکید کرد: اگر هدف ما رشد عقلانیت در جامعه است، باید آموزش منطق را از پیچیدگیهای زائد رها کنیم و آن را به گونهای تعلیم دهیم که اقشار مختلف مردم، از جمله کودکان، بهراحتی بتوانند آن را درک کرده و در زندگی خود به کار بندند.
وی خاطرنشان کرد: بازنگری در مبانی فلسفی، بازتعریف قیاس و تطبیق با نیازهای روز از الزامات تحول در منطق آموزشی ماست.
انتهای پیام. /
نظر شما