خبرگزاری حوزه | امام سجاد علیه السلام در دعای سی و یکم صحیفه سجادیه خداوند متعال را اینگونه مورد خطاب قرار می دهند:
«وَ ازْوِ عَنِّی مِنَ الْمَالِ مَا یُحْدِثُ لِی مَخِیلَةً أَوْ تَأَدِّیاً إِلَی بَغْیٍ أَوْ مَا أَتَعَقَّبُ مِنْهُ طُغْیَاناً.»
از من بستان آن مال که مرا مغرور سازد یا به ستمگری اندازد یا به طغیانم کشاند.
شرح:
فرهنگ بندگی و یا سواد بندگی، همان چیزی است که هر مؤمنی باید به آن مزیّن گردد. در بندگی خداوند متعال، هر چیزی مادامی که رنگ و عطر الهی به خود گرفته باشد زیباست، اما آنگاه که باعث بی توجهی و دوری انسان از معبود بی همتا گردد، مورد مذمّت است و باید با تمام وجود از آن پرهیز نمود.
داستانِ مال، ثروت و به طور کلی داشته های دنیوی نیز همینگونه است. مادامی که در مسیر رضایت الهی به خدمت گرفته شوند، زیبا و با ارزشاند، اما زمانی که به ابزاری در دست شیطان تبدیل شوند، چیزی جز غرور، طغیان و غفلت به بار نخواهند آورد و این یعنی خسرانِ محض؛ از همین روست که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ.» ۱
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند و کسانی که چنین کنند، زیانکارانند.
داستان ثعلبة بن حاطب انصاری
داستان ثعلبة می تواند مصداق خوبی برای مطالب بیان شده باشد.
ثعلبه که مردی فقیر بود و از ثروت بهره ای نداشت روزی به پیامبر صلیاللهعلیهوآله عرضه داشت: ای رسول خدا! برایم دعا کن، خداوند به من ثروتی عنایت کند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: ای ثعلبه! مقدار مالی که در اختیار توست، اگر به ادای شکرش برخیزی؛ برای تو بهتر است از ثروتی که نتوانی مسئولیت آن را تحمل کنی. آیا دوست نداری از زندگی پیامبرت درس بگیری؟
ای ثعلبه! به خدا اگر اراده کنم کوه ها برایم طلا و نقره می شوند؛ اما بهترین زندگی آن است که در آن عفاف و کفاف باشد و بهترین مال آن است که انسان بتواند شکرش را به جای آورد.
ثعلبه به بیان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله قانع نشد و با اصرار از ایشان تقاضای دعا کرد و به حضرت عرضه داشت: به آن خدایی که تو را مبعوث به رسالت کرده است، اگر ثروتی به من عطا شود، به هر کس در ثروت من حق دارد، حقّش را ادا خواهم کرد.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به دنبال اصرار ثعلبه دعا کرد. پس از دعای ایشان، زندگی مادی ثعلبه دگرگون و روز به روز ثروتش زیادتر شد.
در ابتدا چند گوسفند تهیه کرد و مشغول دامداری شد. به مرور زمان دامنه اموالش چنان وسعت گرفت که به تدریج شهر مدینه از پاسخ گفتن به نیاز او عاجز شد. به همین علت از شهر به بیابان رفت و در آنجا به کار دامداری مشغول شد و چنان سرگرم اداره کار خود شد که بر اثر کثرت کار از جمعه و جماعت و زیارت پیامبر صلیاللهعلیهوآله محروم ماند.
پس از نزول حکم زکات، به دستور رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، مأموران جمع آوری زکات به سراغ ثعلبه رفتند و بنا بر حکم خدا و رسول، از او طلب زکات کردند؛ امّا او از دادن زکات بخل ورزید و در جواب گفت: زکات در ردیف جزیه ای است که از اقلیت های مذهبی می گیرند و این برنامه، زوری است که بر ما ثروتمندان تحمیل می شود و من از دادن این گونه مالیات ها خود را معذور می بینم!
چون خبر بخل ورزی او به پیامبر صلیاللهعلیهوآله رسید دوبار فرمودند: «وای بر ثعلبه، وای بر ثعلبه.» ۲
لذاست که باید از مال و ثروتی که منتهی به غرور و طغیان در برابر اوامر الهی می شود، به خدا پناه برد و از همین روست که باید طبق آموزه امام سجاد علیه السلام از خداوند متعال اینگونه طلب کرد:
«خدایا! بگیر از من، هر آنچه که تو را از من می گیرد.»
پینوشتها:
۱. سوره منافقون، آیه ۹.
۲. تفسیر القرطبی، ج ۸، ص ۲۰۹.
تهیه شده در سرویس علمی-فرهنگی خبرگزاری حوزه










نظر شما