به گزارش خبرگزاری حوزه حجت الاسلام والمسلمین رفیعی در یکی از سخنرانی ها به موضوع «توجیه گناه» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم؛ در قرآن کریم، کلمه «اصحاب» به طور تقریبی دوازده بار به کار رفته است؛ البته باید توجه داشت که این تعداد دقیق نیست و برخی آیات این واژه را بیش از یک بار تکرار کردهاند.
به هر حال، این دوازده مورد اشاره به گروههای مختلفی از «اصحاب» دارد. یکی از این گروهها، «اصحاب الحجر» هستند که به عنوان یک گروه مشخص شناخته میشوند. همچنین «اصحاب الکهف» گروهیاند که وارد غار شدند و به همین دلیل به آنها «اصحاب الکهف» گفته میشود. در قرآن به این گروهها و همچنین «اصحاب الرقیم» اشاره شده است.
این دوازده مورد «اصحاب» هم توسط حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی در آثارشان به تفصیل معرفی شدهاند. اگر بخواهید، میتوانید واژه «اصحاب» را در قرآن جستوجو کنید تا به این گروهها پی ببرید.
* ممنوعیت ماهیگیری در روز شنبه به گروه خاصی از یهودیان
یکی از این گروهها، جمعی از یهودیان بودند که نه همه آنها بلکه عدهای از آنها در منطقهای مشخص به اسم منطقه «عیله» زندگی میکردند. البته در سوره اعراف نیز به این موضوع اشاره شده است. این جمعیت حدود صد و شصت تا صد و شصت و شش نفر بودند که خداوند آنها را برای امتحانی خاص انتخاب کرد.
امتحان یکی از روشهای آزمون الهی است؛ همانطور که امام حسین(ع) با واقعه کربلا مورد امتحان قرار گرفت، و حضرت ابراهیم(ع) نیز در آزمایش ذبح فرزندش به آزمون الهی دعوت شد. قرآن کریم نیز میفرماید که امتحان برای همه انسانها است: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ» (سوره عنکبوت، آیه ۲).
خداوند این مردم را که عمدتاً ماهیگیر بودند، به امتحان گرفت. آنها در کنار دریا و رودخانه ماهیگیری میکردند. خداوند به آنها اعلام کرد که روز شنبه، ماهیگیری ممنوع و گناهآلود است. یعنی شش روز هفته برای آنها آزاد بود ولی روز شنبه صراحتاً ماهیگیری حرام و ممنوع اعلام شد.
پیامبر آنها این فرمان را ابلاغ کرد. باید توجه داشت که حیوانات نیز دارای احساس هستند؛ مثلاً خداوند به زنبور عسل وحی کرد که خانهای خاص بسازد، بنابراین این گروه نیز به نوعی به پیام الهی توجه کردند و دریافتند که روز شنبه نباید ماهیگیری کنند.
با این حال، ماهیها روز شنبه در آب بالا و پایین میپریدند و ماهیگیران باید تلاش میکردند تا ماهی صید کنند.
همه ماهیها در این روز برای صید حرام شده بود. برخی از آنها برای دور زدن این حکم، کنار رودخانه چند حوضچه کوچک ساختند و ماهیها را به آنها منتقل کردند. آنها ادعا کردند که چون ماهیها را از آب اصلی بیرون نیاوردهاند، پس ماهیگیری نکردهاند و این عمل نوعی حیله شرعی بود.
صبح روز یکشنبه، هر کدام از این حوضچهها به عنوان متعلق به یک نفر مشخص شده بود و ماهیگیران از این حوضچهها ماهیها را برداشتند. قرآن در سوره اعراف (آیه ۱۶۳) به این موضوع اشاره میکند و میگوید مردم به سه دسته تقسیم شدند:
۱. اقلیت مطیعی که گفتند «ما این کار را نمیکنیم» و نجات یافتند؛
۲. اکثریتی که این حیله را انجام دادند و معصیت کردند؛
۳. دستهای که فقط نظارهگر بودند و سکوت کردند.
* عذاب خداوند متعال برای دو دسته ظالم و ساکت
خداوند دو دسته دوم را عذاب کرد: گروهی به خاطر ارتکاب گناه و دیگری به خاطر سکوت و عدم اعتراض به ظلم و گناه. در زیارت عاشورا نیز به کسانی که فقط تماشا کرده و نهی از منکر نکردهاند، لعنت فرستاده شده است.
خلاصه این داستان و حدیث این است که دو گروه هلاک شدند و تنها گروهی که نجات یافت، آنهایی بودند که مخالفت کردند. افرادی که هلاک شدند کسانی بودند که گناه کردند و همچنین کسانی که سکوت کردند.
حال، به مناسبت این داستان، بحثی درباره خدعه، توجیه و حیله مطرح میکنم.
دو نوع حیله وجود دارد:
حیله مثبت
و حیله منفی.
* حیله به منظور حفظ جان و رسیدن به هدفی الهی و مشروع
فرض کنید در شرایطی قرار دارید که لازم است دشمن را به گونهای گمراه کنید که نتواند نقشه شما را بفهمد.
برای روشنتر شدن مطلب، مثالی میزنم. مشرکین تصمیم گرفتند پیامبر اسلام(ص) را ترور کنند.
تعداد آنها زیاد بود؛ حدود چهل نفر. آنها برنامهریزی کردند که شبانه دور خانه پیامبر(ص) را محاصره کنند و هر یک با شمشیر به آن حضرت حمله کنند، به طوری که مشخص نشود کدام نفر پیامبر را کشته است.
اما خبر این توطئه به پیامبر(ص) رسید. ایشان و امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به گونهای برنامهریزی کردند که امنیت پیامبر حفظ شود.
طبق نقل قول امیرالمؤمنین، پیامبر در شب جمعه به مسجد نیامد و اعلام کرد که از مدینه خارج میشود.
علی(علیهالسلام) نیز در خانه ماند. دشمنان فکر میکردند پیامبر در خانهاش است، اما در واقع پیامبر با کمک اباذر به طور مخفیانه از شهر خارج شد.
این نوع تدبیر و برنامهریزی را میتوان «حیله مثبت» نامید؛ حیلهای که برای حفظ جان و به منظور هدفی الهی و مشروع به کار گرفته شده است.
* حیله مثبت حضرت یوسف برای رسیدن به برادرش
مثال دیگری از این نوع تدبیر، داستان حضرت یوسف(ع) است. برادرانش قصد داشتند او را نزد خود نگه دارند و برادر کوچکترشان، بنیامین را نیز نزد یوسف نگه دارند. برای این منظور، یوسف ظرف طلایی متعلق به شاه را در کیسه گندم بنیامین پنهان کرد. این کار ظاهراً به معنای سرقت بود، اما هدف آن امتحان و برنامهریزی دقیق بود.
در آن زمان، قوانین بنیاسرائیل بسیار سختگیرانه بود و سرقت مجازاتهای سنگینی داشت؛ حتی ممکن بود دزد به عنوان برده برای صاحب مال شود.
وقتی یوسف ظرف را در گندم بنیامین گذاشت، کاروان متوقف شد و یوسف پرسید «آیا شما سارق هستید؟» اگرچه ممکن است به نظر برسد که یوسف دروغ گفته است، اما امام صادق(ع) فرمود که یوسف دروغ نگفته؛ زیرا برادرانش واقعاً سرقت کرده بودند، به این معنا که پیشتر یوسف را دزدیده بودند و این نوعی اشاره به آن حادثه بود.
در موارد دیگر نیز، پیامبر(ص) و امامان(ع) از چنین تدابیر هوشمندانه و حیلههای مثبت استفاده کردند.
مثلاً در یکی از جنگها، اگر تعداد نیروها حدود سیصد نفر بود، پیامبر(ص) دستور میداد که مقداری غذای اضافی برای پانزده نفر دیگر آماده شود، زیرا ممکن بود جاسوسان دشمن در لباس افراد عادی حضور داشته باشند. این برنامهریزیها برای نجات جان مسلمانان و موفقیت در جنگ بود و میتوان آن را حیلهای مثبت دانست.
حضرت ابراهیم(ع) نیز زمانی که بتها را شکست، این عمل را با بیانی شفاف پذیرفت و دروغ نگفت. چنین تدابیر و برنامهریزیهایی، اگر در راه حق و مشروع انجام شود، به آنها «حیله مثبت» گفته میشود.
* حیله منفی یا توجیه گناه از خود گناه خطرناکتر
در مقابل، حیلهها و توجیهات نادرست و ممنوع وجود دارد که من آنها را «توجیه گناه» مینامم. توجیه گناه از خود گناه خطرناکتر است؛ زیرا سبب میشود فرد از توبه و اصلاح خود باز بماند و قبح گناه شکسته شود.
این موضوع بسیار شایع است و اگر به دقت بررسی شود، میتوان در جامعه نمونههای فراوانی از آن یافت.
توجیه گناه باعث میشود که انسان وظایف شرعی خود را نادیده بگیرد. در خطبه ۱۵۶ نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین(ع) درباره این مسئله هشدار دادهاند. ایشان فرمودهاند که «روزی خواهد آمد که مردم حرام را حلال و حلال را حرام میکنند، اما به صورت شبهات و توضیحات نادرست.»
برای مثال، از پیامبر(ص) نقل شده است که در زمان مدینه، آب شهر نسبت به آب مکه سنگینتر بود و برای شیرینتر شدن آن، به مردم توصیه کرد خرما در آب بیندازند. این آب با خرما شیرین میشد و سنگینی آن کاهش مییافت. برخی افراد این کار را ادامه دادند و آب خرمایی تهیه کردند که به نام «شراب خرما» معروف شد. این نمونهای از تغییر شرایط بر اساس تدبیر است.
امیرالمؤمنین(ع) در خطبههای خود اشاره کردهاند که روزی خواهد رسید که حتی شراب حرام، به واسطه شبهات و توجیهات غلط، حلال اعلام میشود. همچنین افرادی به بهانه هدیه و رشوه، اعمال حرام را قانونی جلوه میدهند؛ مثلاً گرفتن هدایا و رشوههایی که ظاهراً کوچک و بیاهمیت به نظر میرسند، ولی در واقع حرام هستند.
در جامعه امروز نیز موارد متعددی از این نوع توجیهات وجود دارد؛ از فاکتورهای جعلی گرفته تا هدیههای غیرقانونی که به صورت گسترده در برخی ادارات و سازمانها رواج یافته است.
باید توجه داشت که حیلههای مثبت و تدابیر حکیمانه که برای حفظ دین و جان انسانها به کار میروند، با توجیهات نادرست و حیلههای منفی کاملاً متفاوت هستند و نباید با هم اشتباه گرفته شوند.
* ربای بانکی و موسسات مالی به اسم کارمزد و خدمات
پیامبر خدا (ص) فرمودهاند که روزی میرسد که مردم حرام را با شبهه حلال میکنند. مثلاً شراب را به اسم خرما به خورد مردم میدهند؛ در حالی که همان شراب است. ربا نیز به شکلهای مختلف به عنوان سود مشروع جا زده میشود؛ مثلاً سودهای بیش از ۳۰ درصد یا حتی کمتر که در موسسات مالی به اسم کارمزد یا خدمات، دریافت میشود. این موضوع باعث شده مردم ناآگاه گرفتار شوند.
در خطبه ۱۵۶ نهجالبلاغه، حضرت علی (ع) برای امیرالمؤمنین سه مثال میآوردند که نشان میدهد چطور برخی افراد با توجیهات نادرست، گناه را توجیه میکنند.
توجیه گناه از خود گناه خطرناکتر است. برخی با توجیههای عقیدتی، میگویند: «اگر خدا میخواست ما مسلمان میشدیم» یا «ما مشرک نیستیم، اگر خدا میخواست ما مسلمانیم.» این نوع حرفها ناشی از بیدقتی و بیتحقیقی است که افراد را به اشتباه میاندازد.
مثلاً در حادثهای، فردی که خود و دخترش دچار سانحه شده بودند، توجیه میکرد که همه چیز مقدر است و تقدیر الهی بوده و نمیشود تقصیر خود را پذیرفت. این نوع توجیهها باعث فرار از مسئولیت و بیاحتیاطی میشود.
امروزه نیز برخی با همین توجیهات عقیدتی و دینی از انجام وظایف اجتماعی و دینی شانه خالی میکنند. مثلاً میگویند: «انشاءالله امام زمان (عج) میآید و مشکلات حل میشود.» یا «ما تا امام زمان نیامده، نمیتوانیم کاری بکنیم.» این توجیهات باعث میشود که افراد مسئولیتهای خود را فراموش کنند و اقدام نکنند.
در مقابل این نوع توجیهات، باید توجه داشت که پیامبر (ص) فرمودهاند که اطاعت از مخلوق در معصیت خالق جایز نیست و هیچ کس حق ندارد به این بهانه گناه کند.
همچنین نمونههای تاریخی بسیاری وجود دارد که نشان میدهد توجیه گناه به هر شکل، مورد نکوهش دین بوده است؛ از مسجد ضرار گرفته تا رفتار هارونالرشید و موسی بن جعفر (ع)، و حتی در واقعه جنگ جمل و دیگر موارد.
پس باید هوشیار باشیم و به بهانه توجیهات عقیدتی، دینی، اجتماعی یا روانی، گناه را توجیه نکنیم، زیرا این توجیهات فقط باعث گسترش بیاخلاقی و آسیب به دین و جامعه میشوند.
برای دانلود صوت اینجا را کلیک کنید
نظر شما