دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۵
زمینه‌های تأسیس دولت نامشروع صهیونی

حوزه/ افشای اسناد تاریخی: نقشه‌های مشترک صهیونیست‌ها و استعمار بریتانیا برای اشغال فلسطین از قرن ۱۹ آغاز شد. از خرید سهام کانال سوئز تا کنگره بال و معاهده سایکس-پیکو؛ چگونه توطئه‌ای جهانی سرزمین مقدس را به چنگ صهیونیسم انداخت؟

به گزارش خبرگزاری حوزه، اقدامات مشترک صهیونیستی ـ بریتانیایی پس از خرید سهام کانال سوئز در سال ۱۸۷۵ توسط بریتانیا ادامه و رو به افزایش گذاشت.

صریح می‌توان گفت سرمایه‌های این معامله بیشتر یهودی بود تا بریتانیایی بخاطر اینکه اقدام به معامله خرید توسط دیزرائیلی نخست‌وزیر یهودی مسلک بریتانیا و سرمایه خانواده یهودی روچیلد صورت گرفت.

وی در سال ۱۸۸۰ تصریح کرد: هر کس فلسطین را به چنگ آورد منطقه کانال سوئز را می‌تواند تهدید نماید. در سال ۱۸۸۲ «ادوارد کوزلیت» گفت: اشغال مصر مصالح امپراتوری بریتانیا در مشرق زمین و مصالح یهودیان در فلسطین را به هم پیوند زده است. «زانگویل» ـ رهبر صهیونیستها ـ بر این حقیقت این‌گونه تاکید می‌کند: هم‌اکنون بیش از هر زمان دیگری برای اسرائیل فرصت پیش آمده است، پس از اینکه کانال سوئز، جهان را به دروازه‌های فلسطین وصل کرد ما به هدف نزدیک می شویم.

برخی از منابع صهیونیستی ادعا می‌کنند محمدعلی پاشا حاکم مصر با یهودی بریتانیایی به نام «مونتو فیوری» توافق کردند یهودیان را در فلسطین اسکان دهند تا این قضیه با نصب حاکمی یهودی به ایجاد دولت مستقل یهود منجر شود. اما اسناد و مدارک سرزمین شام و فلسطین عکس این ادعا را ثابت می‌کند و شاید اسناد «الاصول العربیة لتاریخ سوریا فی عهد محمدعلی باشا» بهترین گواه باشد که حاکم مصر نسبت به ایجاد دولت یهودی در فلسطین راضی نمی‌شد به طوری که در طول سالهای حاکمیتش از هر گونه همکاری با فلسطینی‌یان و در خواستهایشان در این خصوص، دریغ نکرد.

نقش استعمار پیر

هدف معاهده سال ۱۸۴۰ لندن، صرفاً ضربه زدن به محمدعلی در مصر و شام و کاستن از توانایی‌های صنعتی، نظامی و اقتصادی او نبود، بلکه دلایل استعماری دیگری داشت که مستقیماً به آینده فلسطین مربوط می‌شود. زیرا ایجاد دولت عربی اسلامی میان منطقه مصر و سرزمین شام مستلزم این بود که مانع تحقق مطامع مشترک یهودیان و اروپائیان شود و نیز راه را برای ایجاد دولت یهودی در فلسطین زیر نظر بریتانیا می‌بست. هنگامی که یهودیان آشوبهای داخلی سرزمین شام را بویژه در سال ۱۸۶۰ کارگردانی نمودند و محکومیت آنان در وخیم‌تر کردن اوضاع امنیتی منطقه مسجل شد، به ناچار برای نجات خویش از این اتهامات خواستار حمایت بریتانیا و دخالت سِرْ مونتوفیوری شدند. اسناد مجموعه «المحررات السیاسیه و المفاوضات الدولیّه فی سوریا و لبنان عام ۱۸۶۰» بر این حقایق دلالت دارد.

اقدام برای تسلط بر فلسطین به صورت عملی از سال ۱۷۹۸ آغاز شده است، و نه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم. این حادثه در زمانی بود که ناپلئون به مشرق زمین حمله کرد و به یهودیان پیام داد که آنان را در سیطره بر سرزمینهای مقدس و اسکان یهود در آنجا کمک می‌نماید. یهودیان در شمار نخستین حامیان مالی حمله فرانسه بودند.

وجه دیگر فعالیت‌های سیاسی صهیونیستها، مهاجرت یهودیان به سرزمینهای مقدس بود، به طوری که در نیمه قرن نوزدهم مهاجرت یهودیان هنگامی که اهداف اسکان ایشان آشکار شد زنگِ خطر را برای کشور به صدا درآورد. اما تعداد یهودیان تا سال ۱۸۳۹ که از شش هزار نفر تجاوز نمی‌کرد در برابر سیصد هزار نفر عرب، ۲% از ساکنان فلسطین را تشکیل می‌داد. با افزایش مهاجرت یهودیان، خطر آنان هم افزون می‌شد. به طوری که بین سال ۱۸۸۲ تا اوایل قرن بیستم تعدادشان به صد هزار مهاجر رسید. هر چند حکومت عثمانی توانست با تنظیم قوانین مخصوص مهاجرت موقتاً از تعداد آنان بکاهد و از سیل مهاجرت روز افزون جلوگیری نماید.

کنگره بال در سال ۱۸۹۷ ضرورت ایجاد وطن برای مردم یهودی در فلسطین را علیرغم مخالفت تعداد زیادی از یهودیان تصویب کرد. لکن آژانس یهود به همکاریهای خود با امپراتوری عثمانی و کشورهای استعماری اروپا با هدف تحقق طرح خود، ادامه داد. در صورتی که قوانین امپراتوری عثمانی و فرمانهای سلطان بخاطر خطرناک بودن مهاجرت یهودیان در آینده فلسطین از سرازیر شدن آنان جلوگیری کرد. مضاف بر اینکه ورود یهودیان موجب می‌شد فلسطین از نظر اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی عقب بماند. اما علیرغم قوانین صادره عثمانی ملاحظه می‌شود، تصرف کنندگان ]زمین[ و حکام رشوه‌گیر، نقش مؤثری را در موفقیت مهاجرت یهودیان ایفا کردند. فساد ادارات مالیاتی عثمانی و عرضه زمینهای کشاورزی در مزایده علنی با هدف کسب مالیات را باید بر مطلب فوق افزود. همچنانکه فئودالیزم لبنانی، سوری و فلسطین به طور گسترده نسبت به فروش سرزمینهای فلسطین به یهودیان مهاجر کمک کردند.

مطبوعات عربی هیچ کدامشان میزان خطر صهیونیزم را درک نکردند. فقط جریده «المنار» و آگاهی مالک آن رشیدرضا این خطر را درک و در سال ۱۸۹۸ نسبت به آن هشدار داد، استثناء می‌شود. پس از «المنار» روزنامه «الکرمل» در فاصله سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۰۹ که ناشی از آگاهی و پختگی سیاسی رئیس آن نجیب نصار، بود، خطر صهیونیزم را هشدار داد. همچنین روزنامه «المشرق» بعد از انقلاب علیه سلطان عبدالحمید در سالهای ۱۹۰۸ و ۱۹۰۹ شروع به افشاء اهداف جنبش صهیونیزم در فلسطین کرد. لازم است در این زمینه یادآور شویم برخی از رهبران فلسطینی مانند یوسف ضیاء خالدی نسبت به خطر صهیونیسم واقف بوده و در سال ۱۸۹۹ آنرا آشکار کرده، همچنین برخی از اندیشمندان لبنانی مانند نجیب عازوری به اهداف جنبش صهیونیزم در سال ۱۹۰۵ اشاره کردند.

تلاش های تاریخی یهود

منطقه ای که اینک بین کشورهای سوریه، اسرائیل غاصب، و پادشاهی اردن تقسیم شده است تا پیش از جنگ جهانی اول بخشی از امپراطوری بزرگ عثمانی بود،که سوریه نامیده می شد. از سال ۱۹۱۴ که ناقوس جنگ جهانی اول به صدا درآمد دولت عثمانی تصمیم گرفت در کنار دولت آلمان وارد جنگ شده و با نیروهای انگلستان و فرانسه درگیرگردد. در این نبردها نیروهای مشترک انگلیس و فرانسه در فلسطین و سوریه بر نیروهای عثمانی غالب گشتند موفقیتهای ژنرال Allomby انگلیسی در عربستان در کنار ضعف امپراتوری عثمانی موجب امضای قرارداد متارکه جنگ در ۳۰ اکتبر ۱۹۱۸ در «موردوس» توسط دولت عثمانی گردیدکه متعاقب آن قسطنطنیه به اشغال متفقین درآمد. واضح بود که در این زمان کشورهای فرانسه و انگلیس تصمیم بر تجزیه امپراطوری عثمانی گرفته‌اند. بر همین اساس بریتانیا و فرانسه طبق قراداد«سایکس- پیکو» ضمن تقسیم متصرفات دولت عثمانی در خاورمیانه، دو بخش آن را در شرق مدیترانه و بین النهرین میان خود تقسیم کردند. فرانسه، سوریه فعلی و لبنان را حق انحصاری خود شمرد و بریتانیا فلسطین و عراق را تحت قیمومیت خود گرفت. سرانجام در ۱۰ اوت ۱۹۲۰ دولت عثمانی پیمان«سـور» کــه مقــرر می داشت؛ مناطق عرب نشین تحت سلطه عثمانی نظیر؛ الجزایر، فلسطین، لبنان، سوریه، اردن و عراق می بایست تحت قیمومیت دولتهای انگلیس و فرانسه درآید را پذیرفت.

اگر بخواهیم به چگونگی تشکیل رژیم اسرائیل بپردازیم، باید کمی به عقب برگشته و مروری به وقایع گذشته داشته باشیم. پس از آنکه تلاشهای یهودیانی همچون جوزف نونفردافوسکا در جزیره کوراکائو در سال ۱۶۲۱ و سورنیام در سال ۱۶۵۴ و فعالیت دیوید نانسی درگویان فرانسه به سال ۱۶۵۹ برای تشکیل یک مهاجر نشین یهودی با شکست مواجه شد، در اوایل قرن نوزدهم میلادی دو سازمان، جهت مطالعه و بررسی فلسطین درکشور انگلیس تشکیل گردید.یکی از این دو سازمان «انجمن کتاب مقدس» بودکه درسال ۱۸۰۲ تاسیس گردید و هدف خود را انتشار متون مقدس یهود در داخل وخارج کشور انگلیس اعلام نمود. سازمان دیگر«کانون فلسطین» نام داشت که در سال ۱۸۰۵ با هدف گسترش آگاهی نسبت به وضعیت جغرافیایی، تاریخ طبیعی و آثار باستانی فلسطین با بهره گیری از نوشته ها و مطالب کتاب مقدس تاسیس گردید. شعارکانون فلسطین این بود که هیچ کشور و سرزمین دیگری به اندازه فلسطین برای ما دارای اهمیت نیست و هیچ کشور و سرزمینی به اندازه فلسطین به توضیح و تشریح عاجل نیاز ندارد.

در سال ۱۸۶۵ انجمن دیگری با نام «صندوق پژوهش فلسطین» با هدف کمک به پژوهش های علمی سازمان یافته در زمینه های مختلف مربوط به سرزمین مقدس (فلسطین) شکل گرفت و از همان ابتدا جمعی از مسیحیان و یهودیان به حمایت از این صندوق پرداختند.

اولین و برجسته ترین صهیونیستهای این دوره ولتوپینکسر و تئودور هرتزل هستند که علاوه بر این معروف‌ترین موعظه گران یهودی ایجاد دولت اسرائیل در فلسطین نیز به شمار می‌روند. پینکسر نویسنده ای بود که«نهضت عشاق صهیون» را پایه گذاری کرد. این نهضت از مهاجرت به فلسطین حمایت کرده و رنجهای یهودیان در روسیه تزاری را افشاء می کرد. این نهضت به تدریج در روسیه، لهستان، رومانی و انگلستان فعالیت خویش را آغاز و در فلسطین نیز ارگانهایی برای خرید زمین به وجود آورد.

در این زمان دولت عثمانی برای مقابله باخطر این نهضت، اقامت یهودیان در فلسطین را ممنوع اعلام کرد. پس از این واقعه در نهضت عشاق صهیون که افرادش در سراسر اروپا فعالیت داشتند، سه گرایش عمده به وجود آمد. یک گرایش از فعالیت عملی در فلسطین وتاسیس مستعمره های یهودی نشین دراین منطقه به طرق مختلف طرفداری می کرد که رهبری این گروه را «لیلین بلوم» به عهده داشت. گرایش دوم که «فرزندان موسی» نامیده می شدند از فعالیت فرهنگی در میان یهودیان جهان طرفداری می کردند و رهبری آنها را«واحد حایم» بر عهده داشت. در نهایت گرایش سوم که به وسیله صهیونیست های مذهبی اداره می شد «عشق به صهیون» را تبلیغ می کرد.

در سال ۱۸۸۰ در روسیه نهضت دیگری به نام (Bilu) آغاز به کار نمودکه صهیونیستهای طرفدار این نهضت«پیشتازان بیلو» لقب گرفتند. آنان اولین کسانی بودند که پس از مهاجرت به فلسطین در سالهالی ۱۸۸۲ تا ۱۸۸۴ نخستین دهکده ها و مستعمره های یهودی نشین را به وجود آوردند. واژه بیلو(Bilu) از کلمات اول جمله عبری «خانه یعقوب، بیا به آنجا برویم» گرفته شده است. یکی از عمده وظایف جنبش بیلو، تبلیغ و اشاعه تفکر صهیونیسم بین دانشگاهیان، قشر متوسط و کارگران به ویژه در میان تجمع مهاجران در مرزهای فلسطین بود. اولین سند مکتوب در این زمینه در سال ۱۸۸۲ توسط طرفداران این نهضت با نام«بیانیه بیلو» در روسیه منتشر شد. این بیانیه، یهودیان سراسر جهان را برای تحقق وعده الهی، بازگشت به سرزمین پدری و تشکیل موطن یهود در اورشلیم تشویق می کرد.

در سال ۱۸۷۹ کنگره «بال» به ریاست تئودورهرتزل روزنامه نگار و نویسنده مجاری تبار و موسس صهیونیسم سیاسی مدرن در سوئیس بر پا گردید. در این کنگره، هدف صهیونیسم مبتنی بر ایجاد یک کشور یهودی در فلسطین به طور رسمی علنی شد. کنگره بال در اعلامیه چهار ماده ای خود، برتسریع مستعمره کردن فلسطین توسط یهودیان،گردآوری یهودیان جهان در فلسطین، جلب نظرحکومت وقت عثمانی و کسب رضایت این دولت برای مستعمره سازی سرزمین فلسطین تاکید داشت. یکی از دست آوردهای مهم کنگره بال ارائه برنامه های عملی و فراهم نمودن اسباب و ملزومات تحقق اهداف این کنگره یعنی ایجاد «سازمان»، «استعمار» و «مذاکره» بود.

«سازمان» برای جنبش صهیونیستی اولویت اول را داشت زیرا در صورت فقدان یک ساختار شبه دولتی، فعالیتهای صهیونیست ها شکل منسجم به خود نمی گرفت. به همین دلیل یک نهاد شبه دولتی به نام «سازمان جهانی صهیونیسم» تاسیس گردید. سازمان مذکور همچنین دارای انجمن های محلی،‌کنگره شورای عمومی و هیات اجرایی بود. استعمار نیز، ابزار و نهادهای لازم برای مستعمره کردن فلسطین را به وجود می آورد به این نحو که«تراست مستعمراتی یهود» و«کمیسیون استعمار» در سال ۱۸۹۸،«صندوق یهود» در سال ۱۹۰۱ «‌اداره فلسطین» و«شرکت توسعه سرزمین فلسطین» در سال ۱۹۰۸ به عنوان مهمترین ابزارهای صهیونیست ها برای استعمار فلسطین شکل گرفت.

در سال ۱۹۰۹ «جامعه نگهبان» که به آن در زبان عبری «هاشومر»گفته می شد به وسیله مهاجران روسی و با هدف تامین امنیت مستعمره های صهیونیستی در منطقه جلیله و جودیه( درکرانه باختری فعلی) ایجاد گردید. این گروه توانست متخصصین و ابزار مدرن کشت برای توسعه زراعت در زمینهای خریداری شده را از اروپا وارد کند.

برای کوتاه کردن کلام و تکمیل بحث باید اذعان نمود که ظهور صهیونیسم در واقع حاصل تلاش بورژوازی یهود برای در اختیار گرفتن یهودیان جهان و همبستگی با قدرتهای بزرگ بود. اگرچه تئودورهرتزل، رهبر نهضت صهیونیسم با نوشتن کتاب«دولت یهود» مساله بازگشت یهودیان به ارض موعود و ایجاد کشور اسرائیل را به طور رسمی مطرح می کرد، ولی او بیشتر خواهان استعمار یک سرزمین بود. بر همین اساس وی صهیونیسم را به عنوان یک مکتب ناسیونالیستی- استعماری معرفی کرد.

هدف هرتزل از استعمار و ناسیونالیسم فقط سرزمین فلسطین نبود بلکه او برای این هدف سرزمین های دیگری از جمله موزامبیک وکنگوی بلژیک را نیز مد نظر داشت. همفکران دیگر او همچون مارکس نورد و شائیم وایزمن به آفریقا و اوگاندا نظر داشتند در حالیکه از سوی استعمار پیر انگلیس نیز سرزمینهای دیگری چون آرژانتین، قبرس، صحرای سینا و اوگاندا پیشنهاد می‌گردید. سرانجام سازمان جهانی صهیونیسم در سال ۱۹۰۵ - یک سال پس از مرگ تئودورهرتزل - فلسطین را برای اسکان دائم یهودیان جهان برگزید.

تاسیس نهایی رژیم صهیونیستی

با پایان یافتن قیمومیت انگلستان بر فلسطین در ۱۵ ماه مه ۱۹۴۸ تمامی ارگانهای فلسطینی در اثر یورشهای پی در پی نیروهای ارتش یهودی که در سال ۱۹۳۹ طبق برنامه «بیلت مور» ایجاد شده بود نابودگردید. از نیروهای نظامی و شبه نظامی یهودیان در فلسطین، قبل از پایان یافتن کنترل انگلستان برآن می توان به سازمانهای نظامی همچون«هاشومیر(نگهبانان)»، «هاگانا (سازمان دفاع یهودی)»، «پالماخ ( نیروهای هجومی)»،«ارگون (سازمان نظامی ملی)» و «لیجی(رزمندگان راه آزادی)» اشاره کرد.

یهودیان ساکن در فلسطین، بر سرزمینهایی که سازمان ملل به آنها اختصاص داده بود مسلط شده شورایی حکومتی مرکب از ۳۸ عضو و یک کابینه ۱۳ نفره ایجاد کردند که دیوید بن گوریون همزمان مقام نخست وزیری و وزارت دفاع آن را برعهده‌گرفت. حکومت موقت در ۱۴ مه ۱۹۴۸ استقلال و تاسیس اسرائیل را اعلام کرد. بن گوریون در نطق خود بر ارتباط تاریخی قوم یهود با فلسطین در دوران باستان اشاره کرد و تاسیس اسرائیل بر اساس قطعنامه تقسیم ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷در مجمع عمومی سازمان ملل را تحقق وعده الهی برای بازگشت یهودیان به ارض موعود توصیف نمود. وی دروازه های اسرائیل را بر روی مهاجران جدید همه جهان باز اعلام کرد و خواهان صلح با همسایگان عرب شد!

بن گوریون بعد از تشکیل دولت اسرائیل تمامی ارگانهای نظامی را به صورت سازمان و تشکیلات نظامی در آورد و با دستور وی، این ارتش به صورت سازمانی مدون زیر نظر دولت و جدای از تصمیم گیریهای سیاسی آغاز به کار کرد. با علنی شدن ایجاد دولت اسرائیل، اعراب به یک باره علیه یهودیان شوریدند و نیروهای نظامی و چریکی با هدف درهم کوبیدن اسرائیل از سراسر جهان عرب به سوی فلسطین سرازیر شدند. بدین ترتیب اولین جنگ اعراب و اسرائیل با پیروزیهای اولیه اعراب آغاز گردید. اما سرانجام با حمایت ایالات متحده از اسرائیل و نیز با فشار دول قدرتمند دیگر و بوسیله شورای امنیت سازمان ملل متحد، طرفین متخاصم در تاریخ دوم ژوئیه ۱۹۴۸ به آتش بس رضایت دادند.

در دوره فترتی که با آتش بس آغاز گردید، دولت اسرائیل توانست مقادیر متنابهی سلاح و مهمات خریداری نماید. در مقابل اعراب منطقه به خاطر فشار و نفوذ یهودیان بر آمریکا و انگلیس، نتوانستند مجهز به سلاح هایی بیشتر و یا مدرن‌ترگردند.

در هشتم ژوئن ۱۹۴۸ با شکستن آتش بس اول، جنگ دوباره آغاز گردید. با شروع نبرد کشورهای کوچک عربی نه تنها شکست را متحمل شدند بلکه اراضی وسیعی نیز به تصرف نیروهای اسرائیلی درآمد. بدین ترتیب دولت اسرائیل عملا تاسیس شد و توانست در جنگی زود هنگام اعراب را شکست داده موقعیت خود را مستحکم نماید.

منابع:

پژوهشکده تاریخ معاصر

پروتکل دانشوران صهیون

پرتال جامع علوم انسانی

ریشه های بحران در خاورمیانه، انتشارات کیهان، چاپ دوم

روژه گارودی، تاریخ یک ارتداد، ترجمه : مجید شریف، موسسه خدمات فرهنگی رسا

ناهوم سوکرلوف،تاریخ صهیونیسم، ترجمه: داود حیدری، موسسه مطالعات تاریخ معاصر

فصلنامه خاورمیانه، شماره ۱۳

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha