به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، روحیه هر ملتی وابسته به عمق تاریخ و پیشینهاش، در برهههای حساس و لازم خود را نشان میدهد. ملت ایران، بیش از هفت هزار سال تاریخ تمدنی در این آب و خاک دارد. مردمی که شاهد حاکمان مختلفی در طول این هفت هزار سال بودند؛ اما هیچگاه در برابر بیگانه سر تسلیم فرود نیاوردند و با ایثار جان، سینههای خود را سپر خاک کردند. حتی در هجمه مغول به ایران، این مغول بود که در برابر ایرانیها شکست خورد و آن روحیه وحشیگری مغول به دست دانشمندان ایرانی مسلمان، مضمحل شد تا جایی که مغول وحشی کتابسوز به مغول فرهیخته مسجدساز تبدیل شد.
اما در مقابل با قومی روبرو هستیم که شاید تنها افتخارش، انتظار ظهور منجی بود. بعد از آن جمله مشهور «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ»[1] آرام آرام زاویههای انحراف در این قوم دغلباز را نشان داد. قومی که هیچ سرزمینی نداشت و برای ارض مقدس میرفت؛ اما با همین رفتار، با ایست الهی روبرو شد و از آن روز طفیلی و دربهدر هر ملوک و حاکمی گشت؛ همچنان که کرمهای انگلی، در جانوران زیست میکنند. بدیهی است که این کرم انگلی، به محض شروع درمان جانوران، به ترس و وحشت میافتند.
جنگی که امروز میان ایران با یهودیهای صهیونیست جریان دارد، ریشهای در عمق تاریخ دارد. از آن زمان که کوروش بزرگترین اشتباهش آزادسازی یهودیان از زیر یوغ بخت النصر بود. یهودیانی که به ایران آمدند، دستان عسلی کوروش و سپاهیان ایرانی را هم گاز گرفتند؛ جشن پوریم مهمترین نماد همین نمکنشناسی است.
با وقوع انقلاب اسلامی ایران، شاهد اوجگیری این منازعه با رژیم صهیونی بهعنوان غده سرطانی و کرم انگلی در منطقه، بودیم. رژیم صهیونی تا پیش از آن زورش به اعراب میرسید و مقاومتهای عربی را یکبهیک در هم میشکست. با تغییر معادله درگیری از عربیت به اسلامیت، دور شکستهای پیاپی رژیم صهیونی شروع شد. رژیمی که روزی توهم حاکمیت نیل تا فرات را در سر میپروراند و میرفت که آن را به واقعیت تبدیل سازد.
البته این اسلامیت با حضور ایرانیها، با آن پشتوانه فرهنگی و بروز نشانههای تفاوت در رفتارهای اجتماعی پررنگتر میشود. آنجایی که مردم ایران در هنگام موشک باران به پشت بام میروند؛ اما قوم یهودی صهیونی با سرعت دنبال نزدیکترین پناهگاه میگردند. یا آنجایی که کماندوهای صهیونیست، به واسطه ترس از حضور در جنگ، متوسل به پوشکهای بزرگسالان میشوند؛ اما سربازان ایرانی، حتی در زیر موشکهای صهیونی، با شجاعت میایستند. حتی رژیم صهیونی اجازه هیچ نوع تجمعی را به اشغالگران صهیونیست نمیدهد و در مقابل تا امروز در شهرهای مختلف مردم در تشییع پیکر مطهر شهدا با شجاعت حضور یافتهاند و حتی در نماز جمعهها، خیل کثیری از جمعیت مردم در بسیاری از مصلیهای نماز جمعه سراسر کشور، حتی مسئولین را با بهت و حیرت قرار دادند که در محاسبات مسئولین هم چنین جمعیتی برنامه ریزی نشده بود.
منازعه امروز ایران با رژیم صهیونی بعد دیگری هم دارد. آن هم بعد همبستگی کشورهای جهان و مردم آزاده جهان با مقاومت و دفاع مقدس ایران در برابر حملات رژیم صهیونیستی است. مردمی که نزدیک به هشت دهه، شاهد اخبار کودککشیها و جنایتهای رژیم صهیونی هستند. رژیمی که روزی با دروغ هولوکاست، ترحمطلبی میکرد، همین که به واسطه دستهای پشت پرده سیاست انگلیسی-آمریکایی در منطقه جنوب غرب آسیا مانند غدهای سرطانی حاضر شد، دست به سلاح برد و با طرح توهم نیل تا فرات زنان و کودکان و مردان غیرمسلح و غیرنظامی را به شهادت میرساند. امروز حملات جمهوری اسلامی ایران در منظر مردم جهان، مشت محکمی بر پیکره چنین رژیمی است. مردم ایران هم شاهد تداوم همین خوی کودککشی رژیم صهیونیستی از روز اول بودند.
امروز هم خشم و نفرت مردم ایران و جهان باهم توأم شده تا پیکره این رژیم کودککش را یک بار برای همیشه نابود کنند. پیکرهای که تداومش؛ یعنی تداوم کودککشی؛ یعنی تداوم نسل کشی؛ یعنی اینکه هر روز باید منتظر مرگ یک انسان، به واسطه خوی ددمنشی و وحشیگری این کرم انگلی و غده سرطانی باشیم که این هم در طول تاریخ، شاهد مثالهای فراوانی برای خود دارد. در این جنگ هم نباید فریب توبه گرگ را خورد که توبه گرگ، مرگ است. خوی گرگ، درندگی است و این درندگی رژیم صهیونی با پدیدهای مثل جشن پوریم و نسل کشی هشت دههای در فلسطین، دیگر توبه بردار نخواهد بود. پایان این خوی درندگی در جهان، تنها با نابودی کامل رژیم صهیونی و بازگشت سرزمینهای فلسطین به مردم آن، محقق خواهد شد.
[1] مائده آیه 24










نظر شما