به گزارش خبرگزاری حوزه، در سالهای اخیر، ظهور جریانهای انحرافی که با سوءاستفاده از باورهای دینی و احساسات پاک مؤمنان، سعی در تحریف چهرهی اصیل اسلام و تشیع داشتهاند، به چالشی جدی در جامعهی مذهبی تبدیل شده است. این گروهها با ادعاهای بیپایه و غیرمنطقی، نهتنها موجب گمراهی افراد سادهلوح شدهاند، بلکه امنیت فکری و وحدت امت اسلامی را نیز تهدید میکنند.
برای واکاوی ابعاد فکری، روانی و اجتماعی این پدیده، با حجتالاسلام سلمان خلیلی، پژوهشگر و کارشناس ادیان و فرقههای نوظهور، به گفتوگو نشستهایم.
از وی بابت وقتی که در اختیار خبرگزاری حوزه قرار دادند، صمیمانه سپاسگزاریم. امیدواریم این گفتوگو بتواند زوایای پنهان این موضوع را روشن کند و راهنمایی برای شناخت و مقابله با اینگونه انحرافات باشد.
در ادامه، مشروح این مصاحبه تقدیم حضور شما مخاطبین محترم میگردد.
در این مصاحبه تفصیلی به سوالات زیر پاسخ داده شده است:
۱. این فرقه از چه زمانی فعالیت خود را آغاز کرد و ریشههای مخالفت آن با مقوله حجاب چه بوده است؟
۲. این فرقه چه ترفندها و شیوههایی برای جذب افراد، از جمله روحانیون، توسط این فرقه به کار گرفته شده است؟
۳. این فرقه تاکنون چه فعالیتهایی انجام داده و در جذب پیرو تا چه حد موفق بوده است؟
۴. ادعاهای احمد الحسن در مورد حجاب چیست و این دیدگاهها چه تفاوتی با مبانی رسمی اسلام (شیعه اثنیعشری) دارد؟
۵. آیا مخالفت این فرقه با حجاب، ریشه در تفسیری خاص از متون دینی دارد یا بیشتر جنبه سیاسی-اجتماعی را دنبال میکند؟
۶. چرا برخی فرقههای انحرافی مانند "احمد الحسن" مقوله حجاب را به چالش میکشند؟ آیا این رویکرد بخشی از استراتژی جذب مخاطبان خاص است؟
۷. آیا در کشورهای اسلامی، برخورد قانونی با فعالیتهای این فرقه صورت گرفته است؟
۸. آیا فرقه احمدالحسن در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، از اسرائیل حمایت کرد؟ و چگونه؟
بسمالله الرحمن الرحیم
فرقه احمدالحسن که از سال ۲۰۰۳ تقریباً شروع شد، با ادعای احمد الحسن ظهور و بروز پیدا کرد و او ادعای یمانی بودن، مهدی اول بودن و همچنین بیش از نود ادعای دیگر را مطرح کرد. پس از آن، در مکتب نجف، این فرقه بعد از سال ۲۰۰۸ به دو فرقه اصلی تقسیم شد و هر کدام از آنها، دیگری را کافر و مارق دانستند.
یعنی خود این فرقه به دو شاخه تقسیم شد که با نامهای «مکتب نجف» و «رایات السود» شناخته میشوند.
شاخه مکتب نجف به سرکردگی حسن حمامی، ناظم العقیلی، علاء سالم و شاخه رایات السود به سرکردگی عبدالله هاشم (مستندساز) که خود را مهدی دوم از مهدی های دوازده گانه میداند، فعالیت میکند و این شاخه در حال حاضر در انگلیس فعالیت خود را پی میگیرند.
تعدادی از روحانیون نیز مسئولیت کارهای این فرقه را بر عهده دارند و خود را نماینده احمد الحسن در امور و فعالیتهایشان میدانند.
انشعاب خونین/ وقتی یک فرقه به دو گروه متخاصم تقسیم میشود
احمد الحسن پس از سال ۲۰۰۸ به یک غیبت ناگهانی دچار شد که مشخص نیست آیا زنده است یا فوت کرده است. بر اساس ادعای فرقه «مکتب نجف» (که مخالف فرقه «رایات السود» است)، صفحهای در فیسبوک وجود دارد که مدعی است احمد الحسن زنده است و افراد میتوانند از طریق این صفحه با او ارتباط برقرار کنند.
به گفته این فرقه، تنها راه ارتباط با احمد الحسن، ارسال پیام به این صفحه فیسبوک است و تنها افراد شاخص «مکتب نجف» مانند حسن حمامی، علی سالم، ناظم العقیلی و برخی دیگر، امکان ارتباط مستقیم با او را دارند. این گروه ادعا میکنند که هرگونه سوال، درخواست یا بیانیه باید از طریق این صفحه به احمد الحسن منتقل شود.

مکتب نجف در زمینه انسجام تشکیلاتی و جذب روحانیون موفق عمل کرده است. موفقیت آنها تا حد زیادی ناشی از عملکرد سازمانیافتهشان است، بهطوری که با برنامهریزی دقیق، اقدام به تألیف و انتشار کتابهای متعددی کردند. برخی از این کتابها را به نام احمد الحسن منتشر میکنند، در حالی که برخی دیگر را با نام خودشان به چاپ میرساندند.
این روند حتی پیش از سال ۲۰۰۸ نیز وجود داشت، اما پس از آن سال، شدت بیشتری گرفت. آنها با این روش توانستند پایگاه فکری و تشکیلاتی خود را گسترش دهند و نفوذ خود را در میان طرفداران افزایش دهند.
فرقه «مکتب نجف» با تشکیل لُجنه های مختلف، ساختار تشکیلاتی منسجمی ایجاد کرده است. از جمله این لجنه ها میتوان به لجنه مالی، لجنه علمی، لجنه عملیاتی و حتی لجنه نظامی اشاره کرد که هرکدام مسئولیتهای خاصی دارد.
مهمترین این لُجنه ها، لجنه علمی است که با انتشار کتابهای متعدد، برخی به نام احمد الحسن و برخی به نام اعضای فرقه، توانسته از روایات واحد، متشابه، ضعیف و غیر اینها برای جذب و فریب افراد استفاده کنند.
این اقدامات سازمانیافته، همراه با تبلیغات هدفمند، باعث شده برخی روحانیون نیز به این فرقه جذب شوند. دلیل این جذب میتواند ترکیبی از عوامل روانی، اعتقادی و یا حتی منافع تشکیلاتی باشد که مکتب نجف به شکلی حسابشده از آن بهره برده است.

جذب روحانیون و افراد عادی، بازی با حس تعلق
انسانها به دلایل مختلفی ممکن است فریب چنین جریانهایی را بخورند. میل فطری به منجیگرایی، جهل نسبت به برخی مسائل، تعصبات نابجا و تمایل به پذیرش مسئولیتهای اجتماعی و....، همگی میتوانند عوامل جذب افراد به این فرقه باشند.
به ویژه وقتی به برخی افراد عادی مسئولیتهایی داده میشود، این حس تعلق و اهمیت در آنها تقویت میشود. ساختار تشکیلاتی این فرقه به گونهای است که یک سلسلهمراتب دقیق دارد، از سطح محلی تا ملی. مثلاً یک فرد در یک روستا به عنوان «خادم» آن منطقه تعیین میشود که تحت نظر «خادم» شهرستان قرار دارد. به همین ترتیب، خادم شهرستان زیر نظر خادم استان است و این چرخه تا سطح کشور ادامه پیدا میکند.
این ساختار سلسلهمراتبی نه تنها کنترل اعضا را آسانتر میکند، بلکه با دادن حس قدرت و مسئولیت به افراد، وابستگی آنها به تشکیلات را بیشتر میکند. در کنار این، استفاده از روایات مبهم و انتشار کتابهای هدفمند، ابزاری برای توجیه عقاید فرقه و جذب افراد ناآگاه یا مشتاق هویتیابی است.
انسانهایی که در این فرقه مسئولیت میگیرند، به ویژه افراد جاهطلب، به سختی قابل قانع شدن هستند. ترکیبی از عوامل روانی، ضعف اطلاعاتی و جهل، نقش مهمی در جذب و حفظ اعضا دارد. این موضوع به ویژه درباره اندک روحانیون جذب شده مصداق دارد که بررسی دلایل گرایش و رویگردانی آنها نیازمند تحلیل عمیقتری است.
نمونه بارز این پدیده، سید حسن پورآذر، از طلاب موفق حوزه علمیه قم بود که برای مدت کوتاهی به این فرقه گروید. خوشبختانه وی مدتی پیش با روشنبینی از این گروه برائت جست و توبه کرد. این مورد نشان میدهد حتی افراد آگاه نیز ممکن است تحت تأثیر شرایط خاص، هیجانات یا القائات تشکیلاتی قرار گیرند، اما امکان بازگشت و استبصار همچنان وجود دارد.
این فرآیندها پیچیدهاند و بررسی جامع آنها مستلزم پرداختن به ابعاد روانشناختی، جامعهشناختی و کلامی در فضایی تخصصی است.
سید حسن پورآذر پس از خروج از این جریان، به یکی از فعالترین منتقدان آن تبدیل شده است. او با انتشار مستندات و تحلیل های روشنگرانه در فضای مجازی و حقیقی، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار پژوهشگران و عموم مردم قرار می دهد. تجربیات او و بسیاری دیگر از مستبصرین (اعم از روحانیون و افراد عادی) نشان میدهد که خروج از این فرقه و بازگشت به مسیر صحیح کاملاً ممکن است.
امکان بازگشت/ تجربه مستبصرین و خروج از فرقه
برخلاف تصور برخی، موارد بسیاری از افرادی وجود دارند که پس از پی بردن به پوچی و تناقضات موجود در ادعاهای این گروه، از آن فاصله گرفتهاند. این افراد با شجاعت به افشای حقایق میپردازند و مسیر را برای دیگران هموار میکنند.
فعالیتهای مستمر پورآذر و همفکرانش گواهی بر این واقعیت است که آگاهیبخشی و روشنگری میتواند حتی کسانی را که سالها در این باورها غرق شدهاند، نجات دهد.
نکته حائز اهمیت این است که نباید اعضای این جریان را افرادی درمانده و بدون راه بازگشت تصور کرد. تجربه نشان داده است که با ارائه مستدل حقایق و حمایتهای فکری مناسب، بسیاری قادر به رهایی از این باورهای انحرافی بودهاند و حتی به مبارزه با آن برخاستهاند.
فرقه یمانی دروغین با بهرهگیری از ساختار تشکیلاتی منظم، از طریق «لجنه تبلیغات» خود به جذب اعضا میپردازد. اگرچه فعالیتهایشان در فضای مجازی نیز دیده میشود، اما روش اصلی و مؤثرشان تبلیغ چهره به چهره است.
شیوه کار آنها به این صورت است:
۱. ابتدا با سوءاستفاده از فطرت منجیخواهی افراد، احساسات آنها را تحریک میکنند.
۲. با وعده ظهور منجی و برقراری عدالت، ذهن مخاطب را آماده میسازند.
۳. سپس ادعا میکنند که نماینده یا نایب خاصی از سوی منجی فرستاده شده که در غربت به سر میبرد.
۴. وقتی مخاطب کنجکاو شد، به تدریج با ارائه تفسیرهای خاص از روایات، داستانسراییهای جذاب و استفاده از روشهای غیرعلمی مانند تعبیر خواب و استخارههای ساختگی، فرد را جذب میکنند.
این فرآیند به صورت گام به گام و کاملاً حسابشده انجام میشود. آنها با ترکیب روانشناسی اجتماعی، سوءاستفاده از باورهای دینی و ایجاد امیدهای واهی، حتی افراد باهوش را نیز ممکن است فریب دهند. روش کارشان مبتنی بر بهرهگیری از ضعفهای اطلاعاتی، احساسی و اعتقادی افراد است.
این فرقه از روشهای مشکوکی مانند خواب دیدن برای اثبات ادعاهای خود استفاده میکنند. آنها به افراد توصیه میکنند ذکرهای خاصی را برای مدت معینی (مثلاً سه روز یا چهل روز) تکرار کنند تا در خواب، اهل بیت(ع) را ببینند که احمد الحسن را تأیید میکنند.
این روش چند اشکال اساسی دارد:
۱. اولاً خواب به خودی خود حجت شرعی محسوب نمیشود و نمیتواند ملاک اثبات حقانیت یک ادعای بزرگ باشد.
۲. ثانیاً ممکن است این خوابها ناشی از اشتغال ذهنی فرد باشد، چرا که وقتی شخصی مدام به موضوعی فکر میکند، طبیعی است که در خواب هم آن را ببیند.
۳. سوم و مهمتر اینکه این فرقه با بحث اجنه و شیاطین سروکار دارد. بسیاری از اساتید بزرگوار هشدار دادهاند که تکرار این اوراد خاص ممکن است فرد را در معرض نفوذ شیاطین قرار دهد، به طوری که آنها بتوانند در خواب فرد تصرف کرده و رویاهای ساختگی ایجاد کنند.
بنابراین، این روش نه تنها از نظر عقلی و شرعی قابل استناد نیست، بلکه ممکن است خطرات روحی و روانی نیز برای فرد به همراه داشته باشد. استفاده از چنین ترفندهایی نشاندهنده ضعف ادله این گروه و تلاش آنها برای سوءاستفاده از باورهای مردم است.
همچنین باید گفت، این فرقه به شکل گستردهای در فضای مجازی و بهویژه در پیامرسانها فعالیت تبلیغی دارد و گروههای متعددی تشکیل داده که بسیاری از اعضای آنها ساختگی هستند. روش کار آنها بدین صورت است که ابتدا دوفرد( یکی موافق و یک مخالف) با ایجاد مناظرات صوری و ساختگی سعی در اثبات ادعاهای خود دارند، در حالی که در این مناظرات معمولاً یک طرف بحث با چند اکانت مختلف حضور دارد تا وانمود کنند که جمع زیادی از آنها حمایت میکنند. اما اگر شخصی با سوالات منطقی وارد شود و آنها نتوانند پاسخ دهند، بلافاصله فرد را از گروه حذف میکنند.
این شیوههای تبلیغاتی خطرناک شامل استفاده از ترفندهای روانی مانند اثر «تائید جمعی» با اعضای ساختگی، ایجاد فضای یکطرفه و جلوگیری از هرگونه نقد و پرسش جدی، سوءاستفاده از عدم آگاهی افراد و ارائه اطلاعات نادرست در قالب مناظره، و همچنین استفاده از فشار اجتماعی و روانی برای متقاعد کردن افراد جدید میشود. این روشها به وضوح نشان میدهد که این گروه بیشتر به دنبال فریب و جذب احساسی افراد است تا ارائه استدلالهای منطقی و قابل دفاع، و هرگونه مخالفت یا سوال جدی بلافاصله با سانسور مواجه میشود که خود گواهی بر ضعف مبانی فکری آنهاست.
سوءاستفاده از فطرت منجی خواهی انسانها/ اربعین و نیمه شعبان
این فرقه با برنامهریزی دقیق، تبلیغات خود را عمدتاً به صورت چهره به چهره و در فضای حضوری متمرکز کرده است. آنها به طور خاص در مناسبتهای مذهبی مانند پیادهروی اربعین (نجف تا کربلا) و مراسم نیمه شعبان در شهرهایی مانند قم فعال میشوند، چرا که در این ایام سطح احساسات و گرایشهای مذهبی افراد به طور طبیعی افزایش مییابد.
مبلغان این فرقه با شناسایی افرادی که در این شرایط روحی و عاطفی خاص قرار دارند، به صورت فردی و شخصی با آنها ارتباط برقرار کرده و با سوءاستفاده از این آمادگی ذهنی، مطالب و باورهای خود را تزریق میکنند. در این روش، آنها از هیجان و اشتیاق طبیعی مردم نسبت به موضوعات مرتبط با منجی و اهل بیت(ع) سوءاستفاده کرده و با تحریک احساسات، فرد را به تدریج جذب فرقه میکنند.
این شیوه تبلیغی که هم در فضای مجازی و هم به شکل گستردهتر در محیطهای حقیقی و در قالب گفتوگوهای چهره به چهره انجام میشود، نشاندهنده برنامهریزی حسابشده این گروه برای نفوذ در باورهای افراد است.

حجاب در کانون تهاجم فرهنگی فرقه
این فرقه با ادعای نیابت خاص از سوی امام زمان(عج) و یمانی موعود، در مسائل اجتماعی مانند حجاب مواضع چالشی ایجاد میکند که ریشه در ادعاهای سیاسی و قدرتطلبانه آنان دارد.
پیش از این، احمد الحسن در نامههایی به برخی علما و حتی ادعا شده به مقام معظم رهبری، مدعی شده بود که حکومت اسلامی باید به او سپرده شود، چراکه خود را نایب امام زمان(عج) و یمانی موعود میدانست. این ادعاهای غیرمنطقی و غیرشرعی، پایهای برای مواضع بعدی آنان در مسائل اجتماعی مانند حجاب شده است.
آنها با ایجاد شبهه در احکام مسلم اسلامی مانند حجاب، در واقع به دنبال تضعیف نظام اسلامی و جایگزینی ساختار قدرت خود هستند. این رفتارها نشان میدهد که چالشآفرینی در مسئله حجاب و دیگر احکام شرعی، بخشی از برنامه کلان این گروه برای ایجاد تردید در مبانی دینی و کسب پایگاه اجتماعی است تا بتوانند ادعاهای سیاسی خود را پیش ببرند. هرچند این مواضع بیشتر نشانهای از درماندگی و انحراف فکری این جریان است تا یک استراتژی منسجم.
در تحلیل مواضع این جریان انحرافی باید به چند نکته اساسی توجه کرد:
۱. تغییر مواضع ایدئولوژیک: پس از رد شدن ادعاهای احمد الحسن توسط مراجع عظام تقلید و رهبری، این گروه به جای بازنگری، به مواضع ضد انقلابی روی آورد. شورش تربت حیدریه در سالهای گذشته نمونهای از این رویکرد تقابلجویانه بود.
۲. دستکاری در احکام شرعی: در مسئله حجاب، این گروه با تفسیرهای انحرافی سعی در تضعیف این حکم الهی دارد. گروه «رایات السود» (که عبدالله هاشم آن را رهبری میکند) حتی از موازین اولیه شرعی نیز عدول کرده است.
۳. تناقض رفتاری: در حالی که مدعی پیروی از اهل بیت(ع) هستند، رفتارشان کاملاً مغایر با سیره عملی ائمه اطهار(ع) است. حضور زنان بیحجاب در مراسمات و ارتباط آزاد با نامحرم از نمونههای بارز این انحرافات است.
۴. اهداف سیاسی: مخالفت آنها با حجاب اجباری در واقع پوششی برای مقابله با نظام اسلامی است. اسناد نشان میدهد این گروه در کشورهای مختلف از جمله عراق نیز فعالیتهای خرابکارانه داشته است.
۵. روشهای فریبکارانه: استفاده از شبههافکنی، تحریف روایات و سوءاستفاده از احساسات مذهبی مردم، از ویژگیهای بارز تبلیغات این گروه است.
این جریان با وجود ادعای اسلامخواهی، در عمل به یکی از تهدیدات جدی برای باورهای اصیل اسلامی تبدیل شده است. هوشیاری مردم و مراجع دینی در برابر اینگونه انحرافات ضروری به نظر میرسد.
* در تحلیل مواضع این جریان انحرافی درباره حجاب، چند نکته اساسی قابل توجه است:
۱. تفسیر انحرافی از حجاب:
گروه موسوم به «مکتب نجف» با ادعای ظاهرالصلاح بودن، تفسیر خطرناکی ارائه میدهد که «حجاب واجب است اما اجباری نیست». این دیدگاه در واقع راه را برای تضعیف تدریجی این حکم شرعی باز میکند.
۲. سوءاستفاده از مفهوم نیت:
آنها با تحریف مفهوم نیت در اعمال، مدعی میشوند:
حجاب اجباری بدون نیت ارزش ندارد، حتی حجاب غیرمسلمانان را به بهانه عدم نیت، بیارزش میدانند، این در حالی است که در فقه امامیه، اصل بر وجوب عینی حجاب است.
۳. توجیه رفتارهای غیرشرعی:
در عمل مشاهده میشود:
با همین استدلالات، حدود حجاب را به شدت سست میگیرند،در فضای مجازی با توجیه «اهمیت نیت»، روابط نامشروع برقرار میکنند و از جاذبههای جنسی برای تبلیغ و جذب عضو استفاده میکنند.
۴. تناقض آشکار:
از یک سو ادعای پایبندی به شرع دارند، اما: با ترویج «حجاب اختیاری» عملاً به بیحجابی دامن میزنند با تفسیر شخصی از نیت، احکام قطعی را زیر سوال میبرند
۵. پیامدهای مخرب:
ترویج بیبندوباری تحت عنوان «آزادی»، ایجاد شبهه در احکام مسلم دینی
سوءاستفاده از احساسات مذهبی جوانان
این رویکرد نشان میدهد که مسئله اصلی آنها نه حفظ حجاب، بلکه استفاده ابزاری از مفاهیم دینی برای پیشبرد اهداف خاص است. هوشیاری در برابر اینگونه تفسیرهای انحرافی از واجبات شرعی ضروری است.
این جریان انحرافی با توجیه «هدف، وسیله را توجیه میکند»، به رفتارهای کاملاً غیرشرعی روی آورده است. به وضوح مشاهده میشود که یک پیرو احمد الحسن در مکتب نجف، برای فریب افراد و جذب آنها به فرقه، به راحتی با نامحرم ارتباط برقرار میکند. در فضای مجازی شاهدیم که با تکنیکهای روانی مانند نازک کردن صدا، خندههای نامتعارف و ایجاد روابط احساسی، سعی در جذب طرف مقابل دارند.
این روابط که به شدت آلوده به شبهه است، کاملاً مغایر با موازین شرعی و اخلاقی اسلام ناب است. آنها با این ترفندها که صرفاً برای فریب طراحی شده، سعی میکنند افراد را به فرقه بکشانند، در حالی که این رفتارها خود گواهی است بر انحراف فکری و عملی این جریان. اینگونه اعمال نه تنها تبلیغ دین نیست، بلکه دقیقاً نقض غرض بوده و نشان میدهد که برای این گروه، وسیله و هدف هیچ مرز شرعی ندارد.
این جریان انحرافی با سوءاستفاده از نام دین و با توجیه تبلیغ، به رفتارهای کاملاً غیرشرعی و مغایر با موازین اسلامی دست میزند.
مشاهدات و گزارشهای موثق نشان میدهد که اعضای این فرقه:
۱. به راحتی روابط نامشروع با نامحرم برقرار میکنند و حتی جلسات مختلط زیرزمینی برگزار مینمایند.
۲. از زنان به عنوان ابزاری برای جذب اعضای جدید استفاده میکنند که این خود گواهی است بر انحراف آشکار این گروه.
۳. با توجیه «تبلیغ»، مرزهای شرعی را زیر پا گذاشته و به فساد اخلاقی دامن میزنند.
۴. این اعمال نه تنها تبلیغ دین نیست، بلکه نقض غرض بوده و نشاندهنده ماهیت واقعی این جریان انحرافی است.
۵. چنین رفتارهایی به وضوح حاکی از سوءاستفاده این فرقه از احساسات مذهبی افراد و به کارگیری هر وسیلهای، حتی منافی عفت و اخلاق، برای پیشبرد اهداف خود است.
این رویکردهای غیراخلاقی، خود بهترین گواه بر انحراف فکری و عملی این گروه از مسیر واقعی اسلام ناب محمدی(ص) است.
این جریان انحرافی با سوءاستفاده از فتواهای احمد الحسن، به رفتارهایی کاملاً مغایر با شریعت اسلامی دست میزند که در هیچ نظام فقهی پذیرفته نیست. مشاهده میشود پیروان این فرقه برای جذب افراد، به هر وسیله غیراخلاقی از جمله نقض حریم حیا و عفت عمومی متوسل میشوند. هرچند ممکن است مدعی شوند این اعمال از سوی مکتب نجف تأیید نشده، ولی واقعیات عینی نشان میدهد اینگونه رفتارهای ناشایست در میان پیروان این جریان به وفور یافت میشود.
آنها با توجیهات واهی سعی در تبیین شرعی این اعمال دارند، در حالی که هیچ مستند شرعی و فقهی برای روابط نامشروع، برگزاری جلسات مختلط و استفاده ابزاری از زنان در راستای اهداف تبلیغی وجود ندارد. این رویکرد که هدف وسیله را توجیه میکند نه تنها در اسلام پذیرفته نیست، بلکه نشانگر انحراف عمیق این گروه از موازین دینی است.
حقیقت این است که اینگونه رفتارها، فارغ از هرگونه توجیهات دروغین، گواه روشنی بر ماهیت غیراسلامی این جریان است. در شرع مقدس اسلام، هرگز نمیتوان با نقض احکام الهی، مردم را به دین دعوت کرد. این تناقض آشکار بین گفتار و کردار، بهترین دلیل بر بطلان ادعاهای این فرقه و عدم مشروعیت اقداماتشان است.
تغییرات رفتاری اعضا؛ از سستکردن حجاب تا ترک کامل آن
شواهد و گزارشهای متعدد حاکی از تأثیرات مخرب این جریان انحرافی بر سبک زندگی و اعتقادات افراد است. موارد متعددی مشاهده شده که زنان محجبه پس از پیوستن به این فرقه، به تدریج حجاب خود را سست کرده و از چادر به مانتوهای نامناسب تغییر پوشش دادهاند. حتی مواردی گزارش شده که برخی افراد به کلی حجاب را کنار گذاشتهاند.
نکته نگرانکنندهتر تغییر رفتار در فضای مجازی است، جایی که اعضای سابقاً مذهبی این فرقه، اقدام به انتشار عکسهای شخصی با آرایش غلیظ و پوشش نامناسب در پروفایلهای خود میکنند.
آسیبهای اجتماعی این جریان به حدی عمیق است که موجب تخریب بنیان خانوادهها شده است. گزارشهای متعددی از همسران اعضا وجود دارد که بیانگر تغییرات منفی اخلاقی و رفتاری پس از عضویت در این فرقه است. در برخی موارد، این تغییرات به حدی شدید بوده که منجر به طلاق و فروپاشی کانون خانواده شده است. این تغییرات ناگهانی در حجاب، رفتار در فضای مجازی و روابط خانوادگی، همگی نشاندهنده ماهیت انحرافی و خطرناک این جریان است که نه تنها اعتقادات، بلکه اخلاقیات و زندگی اجتماعی افراد را نیز مورد هدف قرار داده است.
این جریان انحرافی با تفسیرهای خطرناک و انحرافی از احکام شرعی، به تدریج بنیانهای اخلاقی جامعه را مورد هدف قرار داده است. آنچه در عمل مشاهده میشود این است که با ترویج این اندیشه که «حجاب مانند نماز نیاز به نیت دارد و اجباری در کار نیست»، به طور سیستماتیک شاهد:
۱. تضعیف تدریجی حجاب در میان اعضا هستیم، به طوری که بسیاری از زنان محجبه پس از پیوستن به این فرقه، یا حجاب خود را سبکتر کردهاند یا به کلی آن را کنار گذاشتهاند.
۲. افزایش فساد اخلاقی در میان پیروان این فرقه که مستندات آن در رفتارهای فردی و اجتماعی آنان به وضوح قابل مشاهده است. موارد متعددی از تغییرات منفی در پوشش، رفتار در فضای مجازی و روابط نامشروع گزارش شده است.
۳. تخریب بنیان خانوادهها که منجر به طلاق و از هم پاشیدگی کانون گرم خانواده شده است. همسران بسیاری از اعضا از تغییرات منفی اخلاقی و رفتاری پس از عضویت در این فرقه شکایت داشتهاند.
۴. ایجاد یک چرخه معیوب که در آن، ابتدا با شبههافکنی درباره حجاب اجباری، ذهن افراد را آماده میکنند و سپس به تدریج آنها را به سمت بیحجابی کامل سوق میدهند.
این روند خطرناک نشان میدهد که چگونه یک تفسیر انحرافی میتواند به مرور زمان، ارزشهای دینی و اخلاقی یک جامعه را مورد هدف قرار دهد. آنچه در این فرقه میگذرد، نه یک اجتهاد صحیح دینی، بلکه یک انحراف سازمانیافته از موازین شرعی است که پیامدهای مخرب آن در زندگی فردی و اجتماعی اعضا به وضوح قابل مشاهده است.
برخورد نظامی یا گروههای انحرافی
این فرقه انحرافی در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ در عراق دست به اقدامات مسلحانه و شورشگرانه زد که با واکنش شدید مسئولین مواجه شد. در سال ۲۰۰۷ شورشی توسط این گروه صورت گرفت که به سرعت سرکوب شد. سال بعد نیز در ۲۰۰۸ طرح دیگری برای شورش داشتند که پیش از عملی شدن، کشف و خنثی گردید. مستندات تصویری از حسن حمامی، از سران این فرقه، در فضای مجازی موجود است که به صراحت به پیروی از احمد الحسن یمانی و اهداف شورشگرانه اعتراف میکند.
در عملیات امنیتی انجام شده، پادگان الزرگه در نزدیکی نجف کشف شد که اعضای این فرقه در آنجا تجهیزات نظامی جمعآوری کرده و نیروهای مسلح خود را سازماندهی نموده بودند. هدف آنها تصرف شهرهای مقدس نجف و کربلا بود. در جریان این عملیات حدود ۲۰۰ نفر از اعضای مسلح این فرقه کشته و تعدادی از جمله حسن حمامی دستگیر شدند. فیلمها و شواهد این حوادث همچنان در فضای مجازی قابل مشاهده است و نشاندهنده ماهیت خشونتطلبانه و خطرناک این جریان انحرافی میباشد. این رویدادها به وضوح ثابت میکند که این گروه نه یک حرکت فکری، بلکه یک تشکیلات مسلحانه با اهداف براندازانه بوده است.

فرقه احمدالحسن (یمانی) با سابقه حدوداً بیست ساله فعالیت، توانسته است در ایران از جمله میان طلاب و علما، یارگیری کند؛ اما نکته قابل تأمل، سکوت این فرقه در قبال جنگ دوازده روزه و کشتار گسترده هموطنان ما (بیش از هزار نفر شهید) است. این سکوت، همراه با تبریک برخی از پیروان در فضای مجازی به مناسبت این اتفاقات، میتواند نشانهای از عناد و خصومت این فرقه با مردم ایران باشد.
گفتوگو از: سمیرا گلکار










نظر شما