به گزارش خبرگزاری حوزه، این حکایت از میرزا مهدی شیرازی (رحمة الله علیه) نمونهای شگرف از زهد، تقوا و یاد مرگ است که چگونه ایشان در خلوت شب، با خود و مرگ خویش به محاسبه و محاسبهگری میپرداختند.
میرزا مهدی شیرازی، از دانشمندان بزرگ و مراجع دینی، قبری را در حیاط خانه اش در کربلا کنده بود.
وی همچنین کفن خود را در سجاده اش گذاشته بود و وقتی نیمه های شب برای نماز شب از خواب برمی خاست، کفن را می پوشید و سپس داخل قبر می شد و با خود می گفت: «ای میرزا مهدی! اکنون خود را مرده و این قبر را قبر خود فرض کن که تو را در آن به خاک سپرده اند. حال چه عمل شایسته ای داری؟» و با خود این گونه می گفت و می گریست و سپس این آیه را می خواند:
«حَتّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبّ ِ ارْجِعُونِ لَعَلّی أَعْمَلُ صالِحًا فیما تَرَکْتُ کَلاّ إِنّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ آن گاه که مرگ یکی از ایشان فرا رسد، می گوید: پروردگارا! مرا بازگردان، شاید من در آنچه وانهاده ام، کار نیکی انجام دهم. نه، چنین نیست. این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاپیش آنان، برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد.» (مؤمنون: ۹۹ و ۱۰۰)
سپس می گفت: «ساکت شو! تو شایسته بازگشت به دنیا نیستی. فرصتها را از دست دادی.» ... و بار دیگر می گفت: «برخیز! خدا به تو مهلت داد تا چه کنی».
منبع: قصه ها و خاطره ها، ص ۷۹.










نظر شما