جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
هشدار یک کارگردان: سینمای ایران را نمی‌توان "سینمای انقلاب" نامید!

حوزه/ شفیع آقامحمدیان با بیان اینکه سینمای فعلی ایران را نمی‌توان سینمای انقلاب اسلامی نامید، گفت: فیلم‌هایی که امروز مورد اقبال بیش از سنگ چندان ربطی به سینمای انقلاب ندارد.

سینمای فعلی ایران فاصله‌ای چشمگیر با آرمان‌های اصیل سینمای انقلاب اسلامی دارد. این شکاف عمیق ناشی از سیطره سرمایه‌دارانی است که تنها با انگیزه سودآوری وارد عرصه فرهنگ شده‌اند و اهداف متعالی انقلاب را دنبال نمی‌کنند. تولیدات سینمایی حاضر عمدتاً درگیر مضامین سطحی و خانوادگی است و از پرداختن به مفاهیم عمیق و آرمانی غافل مانده‌است.

مسئله اصلی به ضعف مدیریت فرهنگی و عدم درک صحیح از سینما به مثابه یک ابزار راهبردی بازمی‌گردد. انتخاب مسئولان فاقد دغدغه‌های فرهنگی اصیل و ناتوانی در تدوین قوانین کارآمد، به تشدید این انفعال دامن زده‌است. در مقابل، جهان از سینما به عنوان ابزاری تأثیرگذار در تحولات اجتماعی و سیاسی بهره می‌برد، حال آنکه سینمای ایران از این ظرفیت بی‌بهره مانده‌است.

گرایش روزافزون به سینمای طنز و کمدی، اگرچه پاسخ طبیعی به نیاز مخاطب برای تخلیه روانی است، اما در غیاب محتوای ارزشمند و هدفمند، به انحراف از مسیر اصلی سینما انجامیده‌است. فقدان چهارچوب‌های نظارتی دقیق و سیاست‌گذاری‌های کلان، امکان تبدیل این علاقه‌مندی به فرصتی برای انتقال مفاهیم متعالی را سلب کرده‌است.

به باور شفیع محمدیان، کارگردان سینما، خروج از این وضعیت نیازمند بازتعریف نقش سینما در سپهر فرهنگی کشور و انتخاب مدیرانی باورمند به ظرفیت‌های راهبردی این هنر است.

خبرگزاری حوزه در گفتگویی با این فیلمساز، به واکاوی ابعاد مختلف این موضوع پرداخته که در ادامه می‌آید.

* به عنوان یک فیلمساز و مدیر سینمایی با سابقه مدیریتی، میزان نزدیکی سینمای فعلی ایران یعنی سینمای دهه ۱۴۰۰ را به آرمان‌های سینمای انقلاب چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متاسفانه باید گفت سینمای فعلی ما را نمی‌توان سینمای انقلاب اسلامی نامید. فاصله موجود بسیار زیاد است. دلیل اصلی این امر هجوم سرمایه‌داران به عرصه فرهنگ و هنر است که تنها به دنبال سودآوری هستند و اهداف انقلاب اسلامی را دنبال نمی‌کنند. فیلم‌های ساخته شده عمدتاً حول محور مسائل پیش پا افتاده و خانوادگی می‌چرخند.

قیاس بین سینمای انقلاب با وضعیت کنونی اساساً قیاس معالفارقی است. سینمای ایران بیش از آنکه متاثر از آرمان‌های انقلاب باشد متاثر از سینمای اروپا و هالیوود است. تهیه‌کنندگان که سرمایه‌گذاری می‌کنند در پی منافع مالی خود هستند. از طرف دیگر سیاست‌گذاران نیز قوانین صحیحی تنظیم نکرده و پیگیر اجرای آن نیستند.

* با اشاره به عوامل کلی، به صورت جزئی‌تر چه دلایلی باعث شده است پس از چهار دهه به این نقطه برسیم؟

پاسخ: مشکل اصلی در انتخاب مسئولان فرهنگی است. افراد انتخاب شده، فاقد دغدغه‌های فرهنگی اصیل هستند. مشکل دیگر عدم نگاه استراتژیک به سینما است. سینما در دنیا یک ابزار بسیار قدرتمند احساسی و تاثیرگذار محسوب می‌شود.

متاسفانه در کشور ما از سینما بهره‌برداری درست و مثبت نمی‌شود. سینما صرفاً به عنوان یک هنر دیده می‌شود در حالی که دنیا از آن به عنوان یک ابزار راهبردی قوی استفاده می‌کند. سینمای هالیوود حتی قادر است با ساخت یک فیلم در کشورهای دیگر تغییرات عمیق ایجاد کند. این نشان از شناخت عمیق آنان از قدرت سینما دارد.

* آیا می‌توان گفت عدم استفاده استراتژیک از سینما به رقابتی ناسالم در این عرصه منجر شده است؟

دقیقاً همینطور است. هنگامی که از سینما به عنوان یک ابزار راهبردی استفاده نشود صحنه به کشمکش برای کسب سود بیشتر تبدیل می‌شود. هرکس به دنبال سود مالی یا افتخارات شخصی و کسب نام در جشنواره‌ها است.

این امر متاسفانه حتی در میان کسانی که ادعای فعالیت فرهنگی دارند نیز دیده می‌شود. در گذشته نیز فیلم‌های دفاع مقدس زیادی ساخته شد اما بسیاری از آنان به دلیل همین نگاه سطحی قابل دیدن نیستند. تا زمانی که سینما به صورت جدی در دستور کار قرار نگیرد این روند ادامه خواهد یافت.

* نقش مخاطب و استقبال او از ژانرهای خاص مانند کمدی را در جهت‌گیری سینما چگونه تحلیل می‌کنید؟

بدون شک استقبال مخاطب یک عامل بسیار تاثیرگذار است. در دهه گذشته مخاطب ایرانی بیشتر به تماشای فیلم‌های طنز گرایش داشته است. فیلم‌های جدی به جز موارد اندکی معمولاً فروش خوبی ندارند. جامعه امروز ما نیاز به استراحت فکری و تخلیه روانی دارد.

این نیاز مخاطب کاملاً طبیعی است. اما سوال اصلی این است که بازار چه محصولی به مخاطب ارائه می‌دهد. حتی در ژانر کمدی نیز می‌توان محتوای ارزشمند و هدفمند تولید کرد. می‌توان همزمان هم شادی ایجاد کرد و هم جهت‌دهی فرهنگی مناسب انجام داد.

* آیا با ساخت فیلم‌های کمدی اما با محتوای قوی و هدفمند موافق هستید؟

بله کاملاً. من با هیچ ژانری به خودی خود مخالفتی ندارم. مسئله اصلی محتوای ارائه شده در قالب آن ژانر است. مطمئناً یک فیلم کمدی خوب و هوشمندانه که به درستی ساخته شود نه تنها فروش بسیار خوبی خواهد داشت بلکه طیف وسیع‌تری از مخاطبان را جذب خواهد کرد.

مخاطب به دنبال گذران وقت و کسب نشاط است. اما اگر در کنار آن محتوای غنی و آموزنده نیز دریافت کند استقبال دوچندان خواهد شد. هنر واقعی همین است که در قالب ژانرهای پرطرفدار حرف‌های خوب و هدفمند زده شود. متاسفانه فیلم‌های کنونی فاقد این هدفمندی هستند.

* آیا این گرایش به سمت کمدی، یک تهدید برای سینمای جدی و آرمانی محسوب می‌شود؟

خیر، به شرطی که مسئولیت هدایت این گرایش به درستی انجام پذیرد. این یک فرصت است نه یک تهدید. اگر مسئولان فرهنگی با درایت عمل کنند می‌توانند از این علاقه مخاطب برای انتقال مفاهیم عمیق تر استفاده نمایند. سلیقه مخاطب قابل ساخت و هدایت است.

مسئولان باید فیلم‌های باکیفیت در اختیار مخاطب قرار دهند و آنان را هدایت کنند. حتی یک فیلم ظاهراً سرگرم‌کننده نیز می‌تواند حامل پیام‌های ارزشمند باشد. مشکل زمانی جدی می‌شود که بازار تنها به دنبال تأمین خواست مخاطب بدون هیچ گونه جهت‌دهی باشد.

* به نظر شما آیا ممیزی، حد و مرز برای خروجی سینما ضروری است؟

بله قطعاً. وجود یک چارچوب و حد و مرز مشخص کاملاً ضروری است. این یک اصل بدیهی در تمام دنیاست. به عنوان مثال اگر یک فیلم با محتوای نامناسب و غیراخلاقی به جامعه ارائه شود ممکن است در کوتاه مدت فروش کند اما این هنر نیست.

وظیفه نهادهای نظارتی همین است که مانع از تولید آثار ضدفرهنگی و غیراخلاقی شوند. هنر باید در یک چهارچوب مشخص و برای ارتقای جامعه عمل کند. بنابراین این حدود نه تنها محدودیت نیست بلکه زمینه ساز خلق آثار ارزشمند در یک مسیر صحیح است.

* آیا می‌توان امیدوار بود که سینمای ایران بتواند به آرمان‌های اولیه انقلاب اسلامی بازگردد؟

بازگشت به آن آرمان‌ها ممکن است اما نیازمند یک تحول اساسی در نگرش و مدیریت است. شرط اول انتخاب مدیران فرهنگی دغدغه‌مند و متعهد است. شرط دوم تدوین قوانین دقیق و کارآمد برای حمایت از تولیدات ارزشمند است.

این تغییر یک شبه اتفاق نمی‌افتد. نیاز به عزمی ملی و برنامه‌ای بلندمدت دارد. اگر سینما به عنوان یک ابزار راهبردی در خدمت اهداف عالی نظام دیده شود می‌توان شاهد خلق آثاری همسو با آرمان‌های انقلاب بود.

* نقش جشنواره‌های فیلم در هدایت سینما به سمت آرمان‌ها چیست؟

جشنواره‌ها می‌توانند نقش بسیار مهمی ایفا کنند. آنان باید معیارهای داوری خود را بر اساس اصول و آرمان‌های والا تنظیم نمایند. تقدیر از فیلم‌های متعهد و دارای پیام‌های ارزشمند می‌تواند مشوق فیلمسازان برای حرکت در این مسیر باشد.

متاسفانه در برخی جشنواره‌ها به سمت تقدس زدایی از مفاهیم انقلابی و دفاع مقدس رفته‌اند. این امر اثرات منفی بر روند تولید گذاشته است. جشنواره باید به جای تشویق فیلم‌های خاص و بی‌محتوا، از آثاری تجلیل کند که در عین هنری بودن، حامل پیام‌های اصیل باشند.

* به عنوان سخن پایانی، اصلی‌ترین راهکار برای خروج از این وضعیت چیست؟

اصلی‌ترین راهکار بازنگری اساسی در شیوه انتخاب مدیران ارشد فرهنگی است. باید مسئولانی در رأس امور قرار گیرند که هم دغدغه فرهنگی اصیل داشته باشند و هم به قدرت استراتژیک سینما واقف باشند. این مدیران باید بتوانند قوانین روشن و مناسبی برای فیلم‌های متعهد طراحی کنند.

در کنار آن باید برای ارتقای سلیقه مخاطب نیز برنامه‌ریزی کرد. مخاطب باید به تدریج با آثار فاخر و ارزشمند آشتی داده شود. این فرآیند صبر و حوصله و یک برنامه مدون فرهنگی است. تنها با عزمی جدی و مدیریتی هوشمندانه می‌توان امیدوار بود سینما به جایگاه واقعی خود بازگردد.

انتهای پیام

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha