سه‌شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۲
تهیه‌کننده «دلیران تنگستان»: تاریخ باید با زبانی نو روایت شود

حوزه/ بهروز مفید، تهیه‌کننده سینما و تلویزیون، با تأکید بر کم‌توجهی به مفاخر و قهرمانان ملی در تولیدات نمایشی گفت: ما در تلویزیون طی سال‌های گذشته کمتر توانسته‌ایم ظرفیت‌های عظیم تاریخ و فرهنگ ایران را بازتاب دهیم و همین غفلت باعث شده نسل جوان کمتر با هویت تاریخی خود آشنا شود.

پرداختن به تاریخ و شخصیت‌های برجسته ملی و دینی، همواره یکی از دغدغه‌های مهم عرصه فرهنگ و هنر در ایران بوده است. با وجود ظرفیت‌های گسترده‌ای که در تاریخ این سرزمین وجود دارد، تلویزیون و سینما کمتر توانسته‌اند در چهار دهه گذشته به صورت گسترده و مستمر به معرفی این مفاخر بپردازند. این در حالی است که نسل جوان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند الگوبرداری از قهرمانانی است که هویت ایرانی ـ اسلامی را نمایندگی می‌کنند و الگوهای واقعی و الهام‌بخش برای زندگی معاصر ارائه می‌دهند.

در کارنامه تولیدات نمایشی تلویزیون و حتی سینما، خلأ قابل‌توجهی در زمینه پرداختن به مفاخر فرهنگی، علمی و ادبی ایران مشاهده می‌شود. به ندرت آثاری خلق شده‌اند که زندگی شاعران بزرگ، دانشمندان یا چهره‌های فرهنگی اثرگذار را بازآفرینی کرده باشند. این غفلت سبب شده تا فرصت‌های مهمی در معرفی هویت و میراث فرهنگی ایران از دست برود و نسل امروز، کمتر ارتباطی زنده و ملموس با ریشه‌های خود پیدا کند.

بهروز مفید، تهیه‌کننده سینما و تلویزیون، از جمله هنرمندانی است که همواره دغدغه بازتاب دادن این میراث گرانسنگ در آثار نمایشی را داشته است. او معتقد است که ضعف موجود در این عرصه نتیجه مجموعه‌ای از عوامل، از جمله نبود نگاه بلندمدت مدیریتی، کمبود طرح‌های جذاب از سوی نویسندگان و همچنین فاصله گرفتن از نیاز واقعی مخاطب است. به باور او، اگرچه آثار تاریخی به‌طور طبیعی هزینه‌های بیشتری می‌طلبند، اما مشکل اصلی کمبود بودجه نیست، بلکه نبود برنامه‌ریزی صحیح و باور جدی به اهمیت این نوع تولیدات است.

مفید همچنین بر ضرورت تغییر در شیوه روایت آثار تاریخی تأکید دارد. وی بر این باور است که تاریخ باید با زبانی نو و جذاب برای نسل امروز روایت شود تا بتواند تأثیرگذار باشد. استفاده از مینی‌سریال‌های پنج یا شش قسمتی، توجه به شخصیت‌های فرهنگی همچون شاعران و دانشمندان، و بهره‌گیری از فرم‌های تازه در داستان‌گویی از جمله راهکارهایی است که می‌تواند این خلأ را جبران کند. در همین راستا، خبرگزاری حوزه در گفت‌وگویی تفصیلی با این تهیه‌کننده برجسته، دیدگاه‌های او را درباره وضعیت و چشم‌انداز تولید آثار تاریخی و فرهنگی جویا شده است.

همان‌طور که مستحضرید در ایام شهادت رئیس‌علی دلواری، قهرمان جنوب و دلیر تنگستان قرار داریم؛ شخصیتی که برای هویت ملی ما جایگاه مهمی دارد. با این حال در عرصه تلویزیون و سینما شاهد آن بوده‌ایم که در طول چهار دهه گذشته کمتر به تصویرگری شخصیت‌های تاریخی و افتخارات سرزمین‌مان پرداخته شده است. به نظر شما وضعیت پرداختن به چنین شخصیت‌های ملی در آثار نمایشی چگونه بوده و چرا کارنامه تلویزیون در این زمینه ضعیف و محدود جلوه می‌کند؟

واقعیت این است که ما در تلویزیون طی این سال‌ها به تعداد بسیار اندکی از شخصیت‌های تاریخی پرداخته‌ایم و در مجموع نتوانسته‌ایم ظرفیت غنی تاریخ و فرهنگ‌مان را بازنمایی کنیم. این کم‌توجهی به نظرم یک خلأ جدی است، زیرا مخاطبان، به‌ویژه نسل جوان، از رهگذر چنین آثار نمایشی می‌توانند با هویت و ریشه‌های فرهنگی خود آشنا شوند. وقتی ما کمتر سراغ این حوزه می‌رویم، طبیعی است که نسل جدید پیوند محکمی با گذشته تاریخی خود برقرار نمی‌کند.

از سوی دیگر، وقتی هم که به سراغ موضوعات تاریخی می‌رویم، بیشتر نگاه سیاسی بر آثار سایه می‌اندازد. حال آن‌که بخش فرهنگی ما، اعم از شعر، ادب، فلسفه و دانش، ظرفیت‌های عظیمی دارد که می‌تواند موضوع کارهای فاخر نمایشی قرار گیرد. نیازی هم نیست همه این شخصیت‌ها در قالب سریال‌های بلند سی‌قسمتی روایت شوند، بلکه مینی‌سریال‌های پنج تا شش قسمتی نیز می‌تواند حق مطلب را ادا کند. این فرم کوتاه‌تر هم برای مخاطب جذاب‌تر است و هم از نظر تولید امکان‌پذیرتر.

به باور من اگر به جای تکرار موضوعات مشابه امروز، به سراغ این شخصیت‌های تاریخی و فرهنگی برویم، قدم بزرگی در جهت ارتقای کیفی آثار نمایشی برمی‌داریم. سال‌هاست که تلویزیون از این فضا فاصله گرفته و جای آن خالی است. درست است که قبل از انقلاب سریال «دلیران تنگستان» ساخته شد، اما بعد از آن کمتر کار جدی‌ای در این زمینه شکل گرفت. این غفلت سبب شده تا جوانان امروز کمتر با قهرمانانی چون رئیس‌علی دلواری آشنا شوند.

شما اشاره کردید که کم‌کاری در حوزه آثار تاریخی فقط به تلویزیون محدود نمی‌شود و در سینما نیز قابل مشاهده است. به نظر شما این ضعف بیشتر ناشی از کم‌توجهی مدیران فرهنگی است یا از سوی هنرمندان و نویسندگان نیز کاستی‌هایی وجود دارد؟ اساساً برای جبران این خلأ چه کسانی باید پیش‌قدم شوند تا شرایط برای خلق چنین آثاری فراهم شود؟

این موضوع را نمی‌توان تنها به یک بخش یا گروه خاص محدود کرد. به نظرم مجموعه‌ای از عوامل دست به دست هم داده که ما در حوزه تاریخ‌نگاری تصویری دچار ضعف هستیم. مدیران باید نگاه بلندمدت و جدی به چنین پروژه‌هایی داشته باشند و از آنها حمایت کنند، اما در عین حال نویسندگان و هنرمندان هم باید طرح‌ها و ایده‌های جذاب و خلاقانه‌ای ارائه دهند. در نبود فیلمنامه‌های قوی، حتی اگر بودجه و حمایت لازم هم فراهم شود، باز محصول نهایی موفق نخواهد بود.

از این منظر، مسئولیت مشترکی میان همه وجود دارد؛ هم مدیران فرهنگی که باید سیاست‌گذاری درست کنند، هم هنرمندان که باید دغدغه‌مند باشند، و هم نویسندگانی که باید طرح‌های ارزشمند ارائه دهند. اگر این هم‌افزایی شکل بگیرد، می‌توانیم در این مسیر حرکت کنیم. حتی در سینما هم شاهدیم که چنین خلأیی وجود دارد و بسیاری از قهرمانان ملی و شخصیت‌های علمی و فرهنگی ما هنوز به تصویر کشیده نشده‌اند.

به همین دلیل نباید صرفاً به گذشته بنگریم و حسرت بخوریم، بلکه باید امروز برای آینده برنامه‌ریزی کنیم. ظرفیت‌های فراوانی وجود دارد و اگر به درستی مدیریت شود، می‌توانیم شاهد تولید آثار تاریخی اثرگذار باشیم. به‌خصوص که مخاطبان امروز با دیدن روایت‌هایی جذاب از شخصیت‌های فرهنگی و تاریخی، انگیزه و علاقه بیشتری برای پیوند با هویت ایرانی-اسلامی خود پیدا می‌کنند.

به نظر شما پرداختن به هویت ایرانی-اسلامی در قالب آثار تاریخی مؤثرتر است یا می‌توان از طریق روایت‌های معاصر نیز به این هدف رسید؟ اساساً کدام مسیر برای بازسازی و تقویت هویت جوانان مناسب‌تر است؛ کارهای تاریخی با ریشه در گذشته یا آثار اجتماعی و معاصر با تکیه بر ارزش‌های فرهنگی امروز؟

من معتقدم که نمی‌توان یک قالب خاص را مطلق دانست. هر دو مسیر، چه تاریخی و چه معاصر، ظرفیت‌های خاص خودشان را دارند. در حوزه تاریخی ما با پشتوانه‌ای غنی و مستند سروکار داریم که می‌تواند الهام‌بخش نسل جوان باشد. وقتی شما داستان مبارزه رئیس‌علی دلواری یا زندگی حافظ و سعدی را روایت می‌کنید، در واقع نمونه‌های واقعی از ایستادگی، علم و فرهنگ را به تصویر می‌کشید. این‌ها برای مخاطب اعتبار بیشتری دارند.

اما در حوزه معاصر نیز می‌توان با آداپته کردن ارزش‌های گذشته، آن‌ها را در قالب شخصیت‌ها و داستان‌های امروز بازآفرینی کرد. به عبارتی، هویت ایرانی-اسلامی ما فقط در تاریخ باقی نمانده، بلکه در زندگی امروز ما هم جریان دارد. اگر این ارزش‌ها به شکل صحیح و هنرمندانه در آثار معاصر نمایش داده شود، همان اندازه می‌تواند مؤثر و حتی برای جوانان جذاب‌تر باشد.

در نهایت، همه‌چیز به فیلمنامه و کیفیت روایت برمی‌گردد. اگر نویسنده بتواند داستانی پرکشش و اثرگذار خلق کند، چه در قالب تاریخی و چه معاصر، نتیجه موفق خواهد بود. بنابراین باید از هر دو ظرف موجود استفاده کرد و اجازه داد که تنوع در آثار نمایشی شکل بگیرد. به این ترتیب، هم میراث تاریخی‌مان زنده می‌ماند و هم ارزش‌های فرهنگی در زندگی روزمره نسل جدید بازتاب پیدا می‌کند.

شما به موضوع ساخت مینی‌سریال‌های کوتاه اشاره کردید که می‌تواند در معرفی شخصیت‌های تاریخی و فرهنگی مؤثر باشد. اما برخی معتقدند مشکل اصلی در کمبود بودجه و هزینه‌های سنگین تولید آثار تاریخی است که باعث می‌شود مدیران ریسک چنین پروژه‌هایی را نپذیرند. به نظر شما آیا واقعاً مسئله بودجه مانع اصلی است یا بیش از هر چیز به نگاه مدیریتی و نوع برنامه‌ریزی برمی‌گردد؟


طبیعی است که آثار تاریخی هزینه‌های بیشتری نسبت به تولیدات معاصر دارند، زیرا طراحی صحنه، لباس، دکور و حتی بازسازی فضاهای قدیمی نیازمند سرمایه‌گذاری بیشتری است. اما به نظر من مسئله اصلی فقط بودجه نیست، بلکه مدیریت درست منابع و برنامه‌ریزی اصولی اهمیت بیشتری دارد. اگر کارها به درستی طراحی شوند و هدف مشخصی داشته باشند، می‌توان با هزینه منطقی هم اثری باکیفیت تولید کرد.

از سوی دیگر، تجربه نشان داده که بسیاری از تولیدات پرخرج هم لزوماً موفق نبوده‌اند، در حالی که برخی آثار کم‌هزینه‌تر اما با روایت قوی توانسته‌اند ماندگار شوند. بنابراین کیفیت فیلمنامه و نگاه کارگردانی بیش از صرف بودجه تعیین‌کننده است. وقتی فیلمنامه‌ای خوب وجود داشته باشد، حتی اگر با امکانات محدود تولید شود، می‌تواند برای مخاطب اثرگذار باشد.

به همین دلیل، من اعتقاد دارم که مشکل اصلی در نگاه مدیریتی است. اگر مدیران فرهنگی باور داشته باشند که چنین آثاری برای جامعه ضروری است، خودبه‌خود راهکارهایی برای تأمین بودجه و حمایت پیدا می‌شود. این اراده و باور است که می‌تواند پروژه‌های بزرگ تاریخی را به نتیجه برساند، نه صرفاً بودجه خام.

به نظر شما برای جذب نسل جوان به سمت آثار تاریخی و فرهنگی، چه تغییراتی در شیوه روایت لازم است؟ آیا باید همچنان به سبک کلاسیک و سنتی داستان‌گویی پایبند باشیم یا باید سراغ فرم‌های تازه‌تر رفت تا این نسل با آثار تاریخی ارتباط بیشتری برقرار کند؟

امروز نسل جوان با رسانه‌های متنوع و جذاب مواجه است و به همین دلیل توقع او از آثار نمایشی بسیار بالاتر رفته است. اگر ما همچنان بخواهیم با همان شیوه‌های قدیمی و سنتی داستان‌گویی آثار تاریخی تولید کنیم، احتمالاً موفقیت چندانی به دست نخواهیم آورد. باید به سمت روایت‌های تازه‌تر، جذاب‌تر و پرکشش حرکت کنیم تا مخاطب جوان احساس کند این داستان‌ها برای او ساخته شده‌اند.

این به معنای دست کشیدن از اصالت تاریخی نیست، بلکه باید در شیوه بیان و روایت نوآوری داشته باشیم. استفاده از ریتم سریع‌تر، کاراکترپردازی مدرن‌تر و حتی بهره‌گیری از جلوه‌های ویژه می‌تواند کمک کند تا نسل امروز با چنین آثار ارتباط بهتری برقرار کند. مهم این است که تاریخ را خشک و بی‌روح روایت نکنیم، بلکه آن را زنده و ملموس برای مخاطب بسازیم.

در نهایت، ترکیب اصالت تاریخی با زبان و فرم معاصر می‌تواند کلید موفقیت باشد. وقتی جوان امروز ببیند که قهرمانان تاریخی ما دغدغه‌هایی شبیه به او داشته‌اند یا ارزش‌هایی شبیه به ارزش‌های امروز را پاس می‌داشته‌اند، آنگاه احساس نزدیکی بیشتری پیدا می‌کند. این همان مسیری است که باید برای ماندگار کردن آثار تاریخی در ذهن نسل جدید طی کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha