دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۴
علامه میر محمد مؤمن استرآبادی؛  مصلح، معمار تمدن اسلامی و فقیه ایرانی در دکن

حوزه/ علامه میر محمد مؤمن استرآبادی از عالمان بزرگ شیعه و از برجسته‌ترین چهره‌های علمی، اخلاقی و سیاسی عصر قطب‌شاهیان در هند بود. وی با علم و تقوای کم‌نظیر خود در حیدرآباد نه تنها پایه‌گذار بسیاری از نهادهای دینی و اجتماعی شد، بلکه با تأسیس بناهای ماندگاری همچون چارمنار، تأسیس حسینیه‌ها و احیای مناسبت‌های اسلامی، روح تازه‌ای در فرهنگ و تمدن آن دیار دمید.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری «حوزه»، علامه میر محمد مؤمن در سال ۹۶۰ هـ.ق در استرآباد ایران به دنیا آمدند. پدر ایشان سید علی شرف‌الدین حسینی نام داشت. میر محمد مؤمن از جمله شخصیت‌هایی است که نامشان در تاریخ همانند نوری می‌درخشد. ایشان در تعلیم و تربیت به درجات والایی نایل آمدند و خانواده‌ی ایشان در اخلاق، رفتار، علم و هنر زبانزد همگان بودند. دایی ایشان فردی پارسا و پرهیزگار بود؛ ازاین‌رو علامه در آغاز تحت تربیت و آموزش او قرار گرفتند. در کنار آن علوم مختلفی همچون: علم افلاک، نجوم، هیئت، تفسیر، فقه، کلام و حدیث را از محضر استادانی چون نورالدین موسوی شبستری، نورالدین سید علی شوشتری، شمس‌الدین و سید محمد فراگرفتند.

در زمان میر مؤمن، شاه طهماسب بر تخت پادشاهی بود. پس از وفات او، پسر بزرگش سلطان حیدر میرزا جانشین شد؛ اما هواداران شاه اسماعیل از این جانشینی ناخشنود بودند و هنوز یک روز از حکومت سلطان میرزا نگذشته بود که او را به قتل رساندند و فرزند دیگر شاه طهماسب، شاه اسماعیل را بر تخت نشاندند. با توجه به اوضاع سیاسی آن زمان، میر محمد در سال ۹۸۶ هـ.ق قصد سفر به عراق برای زیارت و حج نمود و پس از انجام آن مناسک، رهسپار سرزمین هند شد.

در محرم سال ۹۸۹ هـ.ق وارد منطقه دکن شدند. در آن زمان محمد قلی قطب‌شاه به یاری نظام‌شاهی در جنگ با عادل‌شاهی بود. هنگام ورود به شهر، از سوی ارادتمندان و دوست‌داران مورد استقبال قرار گرفت. علامه در آنجا به تدریس مشغول شدند و پس از مدتی شهرت فراوان یافتند؛ به گونه‌ای که اخلاق، هوش، حاضرجوابی، حکمت و دانش ایشان بر سر زبان‌ها افتاد. پادشاه نیز به دیدار ایشان رفت و تحت تأثیر شخصیت والای علامه قرار گرفت. با این حال، جناب علامه به سبب زهد و تقوایی که داشتند، از امور حکومتی دوری می‌گزیدند.

پس از گذشت چهار تا پنج سال، مردم و رجال حکومت سخت شیفته‌ی ایشان شدند تا جایی که سلطان محمد قلی قطب‌شاه در بسیاری از امور با ایشان مشورت می‌کرد. ایشان پیش از سال ۹۹۳ هـ.ق به یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های علمی و اجتماعی کشور تبدیل شدند. محمد قلی، میر محمد را وزیر نساخت بلکه مقام ویژه‌ای با اختیارات گسترده به او داد و القاب «پیشوای سلطنت»، «وکیل‌السلطنه» و «پیشوای اعظم» را به وی اعطا نمود. در واقع، پس از شاه، بالاترین مقام در حکومت به ایشان تعلق داشت و گویی به عنوان حاکم شرع شناخته می‌شدند.

علامه میر محمد مؤمن استرآبادی؛  مصلح، معمار تمدن اسلامی و فقیه ایرانی در دکن
علامه میر محمد مؤمن استرآبادی

وی پس از ورود به عرصه‌ی حکومت، به ترویج احکام و معارف اسلامی پرداخت و به مناسبت‌های دینی در فرهنگ و تمدن آن روزگار اهمیت فراوان داد. جشن میلاد پیامبر اکرم (ص)، عید غدیر خم و مراسم عزاداری با شکوه خاصی برگزار می‌شد. حسینیه‌های فراوانی مرمت و ساخته شد و در سال ۱۰۰۱ هـ.ق عَلَم مبارک نصب گردید که تا امروز نیز آن علم همراه دسته‌های عزاداری حمل می‌شود.

علامه میر محمد مؤمن در گسترش علوم اسلامی در حیدرآباد سهم بسزایی داشتند، تا آنجا که حتی برخی از پیروان آیین هندو نیز برای آموختن این علوم علاقه نشان می‌دادند. گفته می‌شود جناب علامه توانستند میان شیعیان، اهل‌سنت و هندوها پیوند و اتحاد برقرار کنند.

ایشان برای بهبود وضعیت معیشت مردم اقدامات فراوانی انجام دادند، از جمله زمین‌ها و روستاهای متعددی خریداری کردند و حوض‌ها و مساجد بسیاری ساختند. به دستور ایشان دروازه‌ی بزرگی بنا شد که به نام چارمنار معروف است. در بخش بالایی آن مسجد، مدرسه، خانقاه و حوض بزرگی قرار داشت. این دروازه یادآور دروازه‌ی قدیمی حرم امام رضا (ع) بود. در بلندترین و مرکزی‌ترین بخش شهر، ابتدا مسجدی بزرگ ساختند و سپس به آبادانی شهر پرداختند. نتیجه‌ی این آینده‌نگری آن بود که پس از زوال حکومت، بیشتر بناها از میان رفت، اما چارمنار همچنان باقی ماند و نشانه‌ای از اسلام‌دوستی حکومت قطب‌شاهی است.

یکی دیگر از اقدامات ایشان خرید زمین وسیعی بود که آن را به عنوان قبرستان وقف کردند. در خاک آن مقداری از تربت کربلا نیز آمیخته شد و امروز به نام دایره میر مؤمن شناخته می‌شود که از یادگارهای ماندگار ایشان است.

میر محمد مؤمن شخصیتی جامع، دینی و سیاسی بودند که هیچ‌کس نتوانسته است ایشان را مورد نکوهش قرار دهد. از آغاز عمر، نمونه‌ی فروتنی، مهربانی و پارسایی بودند و هرگز به علم یا مقام خود مغرور نشدند. همواره در اندیشه‌ی بهبود زندگی مردم، یاری نیازمندان، پذیرایی از مسافران و حمایت از اهل علم، به‌ویژه علمای مهاجر ایرانی بودند. برای کارمندان و کارگران نیز اهتمام داشتند و در جهت پیشرفت و عزت آنان می‌کوشیدند. سالانه مبالغی برای حرمین شریفین، عتبات عالیات، اماکن مذهبی ایران و علمای آن سامان ارسال می‌کردند. افزون بر علم و سیاست، از کرامات و مقام کشف و شهود نیز بهره‌مند بودند.

جناب میر مؤمن پیشوای اعظم، عالمی عامل و اهل ریاضت و معنویت بودند و در علم رَمل مهارت فراوان داشتند. بنای شگفت‌انگیز دروازه‌ی کمان سِحر باطل نیز از آثار مهم ایشان است. در برابر این دروازه ستونی سنگی قرار داشت که بر روی آن دعاها و نقوشی حک شده بود و برای دفع اراده‌ها و نیت‌های باطل و حفاظت پادشاه از گزند آنان استفاده می‌شد. گفته‌اند بیماران نیز با تماس با آن ستون شفا می‌یافتند. پس از مدتی، پزشکان شهر شبانه آن ستون را از جا کندند و در چاهی انداختند.

تنها فرزند علامه، میر مجدالدین، در ۳۹ سالگی درگذشت. جناب علامه برای تربیت و آموزش او تلاش بسیاری نمودند. با آن‌که در آن زمان سالخورده و سرگرم امور حکومتی بودند، هرگز در تربیت فرزند خود کوتاهی نکردند.

با وجود مشغله‌های فراوان، ایشان در زمینه‌ی تألیف و تصنیف نیز آثار گران‌بهایی برجای گذاشتند که از آن جمله‌اند:

  • دیباچه کثیرالمیامین
  • کتاب المناقب
  • کلام فارسی
  • اختیارات کتب شاهی
  • کتاب رجعت

رساله مقداریه (که در آن اصطلاحات فقهی، طبی، مسافت‌ها و مباحث گوناگون به تفصیل آمده و نشان‌دهنده‌ی وسعت نظر و دانش علامه است. بر نسخه‌ی اصلی مهر سلطان قطب‌شاه دیده می‌شود و اکنون در کتابخانه‌ی نواب سالارجنگ نگهداری می‌شود.)

جناب علامه میر مؤمن به تدریس علاقه‌ی فراوان داشتند و بیشتر وقت خود را به آموزش علوم اسلامی می‌گذراندند. بسیاری از علمای عصر یا شاگرد ایشان بودند یا در مسائل گوناگون از او مشورت می‌گرفتند. ایشان بیشتر ساعات عمر را در عبادت و انجام فرائض و مستحبات سپری می‌کردند.

سرانجام این آفتاب علم و معرفت در روز چهلم فرزندش، دوم جمادی‌الاولی سال ۱۰۳۴ هـ.ق در حیدرآباد غروب کرد و دار فانی را وداع گفت. پس از اقامه‌ی نماز، پیکر پاکش با اندوه و ناله‌ی هزاران دوستدار در قبرستان دایره میر مؤمن در کنار فرزندش به خاک سپرده شد.

ماخذ:

نجوم الهدایه، تألیف و تحقیق: مولانا سید غافر رضوی فلک‌چُهولسی و مولانا سید رضی زیدی فَندیروی، جلد ۶، صفحه ۹۳، دانشنامه اسلام، مرکز بین‌المللی میکروفیلم نور، دهلی، ۲۰۲۲م

ارائه‌دهنده: دانشنامه اسلام، مرکز بین‌المللی میکروفیلم نور، دهلی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha