به گزارش خبرگزاری حوزه، پس از واقعهٔ کربلا، بخشی از شیعیان به دنبال تعیین مسیر امامت و رهبری امت، دو فرقهٔ کیسانیه و زیدیه را بنیان نهادند؛ فرقههایی که با باورهای متفاوت دربارهٔ جانشینی اهلبیت، نقش مهمی در شکلگیری تاریخ فکری و سیاسی تشیع ایفا کردند.
مقدمه
پس از شهادت امام حسین (ع) در واقعهٔ کربلا، شیعیان در تعیین جانشین آن حضرت دچار اختلاف شدند و از دل این اختلاف، شاخهها و فرقههای متعددی در تاریخ تشیع پدید آمدند. در میان این فرقهها، کیسانیه و زیدیه دو شاخهٔ مهم و تأثیرگذار به شمار میروند که هرچند از لحاظ تاریخی به هم نزدیکاند، اما در مبانی امامت و عقاید کلامی و فقهی تفاوتهای بنیادینی دارند.
فرقهٔ کیسانیه
کیسانیه از نخستین انشعابات شیعه پس از واقعهٔ کربلا بود و به فرقهای منقرضشده از شیعه گفته میشود که پیروان ابوعَمره کیسان، از یاران امام علی (ع) که برخی او را رئیس قبیلهٔ بَجَیله دانستهاند، بودند.
پیروان این فرقه امامت را پس از امام حسین (ع) از آنِ محمد بن حنفیه، میدانستند.
کیسانیه با وجود آنکه عمر چندانی نداشت، در درون خود به شاخههای گوناگونی تقسیم شد. برخی منابع، شمار این شاخهها را تا دوازده فرقه دانستهاند. وجه مشترک همهٔ شاخههای کیسانی، اعتقاد به امامت محمد بن حنفیه و قول به بداء بود.
در میان این گروهها، برخی معتقد بودند محمد بن حنفیه نمرده، بلکه زنده است و در کوه رضوی پنهان شده و روزی به عنوان مهدی موعود ظهور خواهد کرد. این گروه را کَربیّه مینامیدند. آنان میگفتند فرشتگان از آسمان برای او غذا میآورند و حیواناتی او را محافظت میکنند. این عقیده در واقع نخستین ظهور اندیشهٔ «غیبت و مهدویت» در میان شیعیان بود.
در برابر اینان، گروهی دیگر از کیسانیان مرگ محمد بن حنفیه را پذیرفتند و گفتند امامت پس از او به فرزندش ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه رسیده است. پس از مرگ ابوهاشم، خود آنان در تعیین جانشین دچار اختلاف شدند؛ برخی امامت را به محمد بن علی بن عبدالله بن عباس منتقل دانستند که بعدها به راوندیه معروف شدند، و برخی دیگر امامت را به افرادی چون بیان بن سمعان یا عبدالله بن عمرو بن حرب نسبت دادند.
با گذشت زمان، کیسانیه بهتدریج تضعیف شد و در قرن دوم هجری از صحنهٔ تاریخ ناپدید گشت. اما اندیشهها و فعالیتهای سیاسی این گروه، بهویژه باور به امامت آلعباس از طریق ابوهاشم، زمینهساز شکلگیری دعوت عباسیان شد. از این رو، فرقهٔ کیسانیه را میتوان حلقهٔ واسط میان شیعهٔ نخستین و جنبش عباسیان دانست.
فرقهٔ زیدیه
زیدیه یکی از شاخههای مهم تشیع است که در سالهای آغازین قرن دوم هجری قمری پدید آمد. پیروان این فرقه معتقدند که امامت پس از امام علی (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و امام سجاد (ع) به زید بن علی بن الحسین (ع)، فرزند دیگر امام سجاد، رسیده است. بر اساس باور آنان، امامت در هر مردی از نسل حضرت فاطمه (س) قرار میگیرد که مردم را به امامت خود دعوت کند و در ظاهر، عادل، عالم، شجاع و اهل جهاد باشد و مؤمنان با او برای مبارزه با ظلم بیعت کنند.
زیدیان بر این باورند که تنها امامت سه امام نخست یعنی علی (ع)، حسن (ع) و حسین (ع) به نصّ پیامبر (ص) تعیین شده است و پس از آنان، هر یک از فرزندان فاطمه (س) که قیام کند و برای برقراری عدالت به پا خیزد، امام است. از اینرو، آنان امامت امامان معصوم دیگر (از امام باقر (ع) تا امام مهدی (عج)) را نمیپذیرند، زیرا آنان قیام مسلحانه نکردند. در عوض، کسانی چون زید بن علی، یحیی بن زید، محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زکیه)، ابراهیم بن عبدالله و شهید فَخّ را امامان خود میدانند.
زیدیه شرط عصمت را برای امام لازم نمیدانند و به جواز «امامت مفضول با وجود فاضل» باور دارند؛ یعنی اگر شخصی از نسل فاطمه (س) که عالم و شجاع است قیام کند، میتواند امام باشد، حتی اگر فردی برتر از او در میان اهلبیت وجود داشته باشد. با این حال، از دوران ناصر اطروش به بعد، زیدیان از این عقیده بازگشتند.
در فقه، زیدیه دارای مکتبی مستقل است و از قدیمیترین آثار آنان کتاب مسند زید بن علی است که مجموعهای از فقه و حدیث است. در عقاید فقهی، زیدیان در برخی موارد با اهلسنت شباهت دارند، مانند جواز «مسح بر روی کفش»، جواز خوردن ذبیحهٔ اهل کتاب و عدم اعتقاد به متعه. آنان همچنین به «امر به معروف و نهی از منکر» اهمیت بسیار میدهند و قیام علیه ظلم را از نشانههای ایمان میدانند.
در حوزهٔ کلام، اندیشهٔ زیدیان به مکتب معتزله نزدیک است. آنان به «حسن و قبح عقلی»، اصل «وعد و وعید» و «امر به معروف و نهی از منکر» باور دارند.
زیدیان به بداء و رجعت قائل نیستند و تقیه را جایز نمیدانند. همچنین مرتکب گناه کبیره را «فاسق» میدانند نه کافر، و به اصل «منزله بین المنزلتین» معتقدند.
از نظر تاریخی، زیدیان برخلاف کیسانیان توانستند در مناطق مختلف حکومت تشکیل دهند. نخستین حکومتهای زیدی در قرن سوم هجری در طبرستان و دیلمستان (شمال ایران) برپا شد و سپس در یمن گسترش یافت. امامان زیدیه در یمن بیش از یازده قرن بر این سرزمین حکومت کردند تا آنکه در سال ۱۹۶۲ میلادی با کودتای جمهوریخواهان، آخرین دولت زیدی سرنگون شد و جمهوری یمن تأسیس گردید. امروزه نیز یمن مهمترین مرکز زیدیان در جهان اسلام است و بر اساس منابع مختلف، حدود ۳۵ تا ۴۵ درصد جمعیت این کشور زیدیمذهباند. آنان بیشتر در استانهای صَعده، حَجّه، ذِمار و صَنعاء ساکناند.
در دورهٔ معاصر، زیدیان پس از دو دهه انزوا دوباره وارد صحنهٔ سیاسی و فرهنگی یمن شدند. از دل آنان جریانهایی چون انصارالله (حوثیها)، زیدیان محافظهکار و زیدیان روشنفکر پدید آمدند که امروزه نقش مهمی در تحولات سیاسی یمن دارند.
جمعبندی
بهطور خلاصه، تفاوت اصلی میان کیسانیه و زیدیه در دیدگاه آنان نسبت به امامت است.
کیسانیه، امامت را در محمد بن حنفیه میدانستند و به غیبت و مهدویت او باور داشتند، در حالیکه زیدیه، امامت را از آنِ هر فرد شایسته از نسل فاطمه (س) میدانند که علیه ستم قیام کند و شرط عصمت و نص خاص را لازم نمیدانند.
از نظر تاریخی نیز، کیسانیه فرقهای کوتاهعمر و بیشتر سیاسی بود، اما زیدیه مکتبی پایدار است که تا امروز در جهان اسلام حضور فعال دارد.
منبع: ویکی شیعه










نظر شما