به گزارش خبرگزاری حوزه، در دنیای امروز که اصطلاحات و مفاهیم علمی و تخصصی، بخش مهمی از گفتوگوها و محتوای رسانهها را تشکیل میدهند، توضیح این واژهها به زبان ساده و روان اهمیت ویژهای پیدا کرده است تا همه بتوانند معنا و پیام آنها را به راحتی درک کنند.
معنای امپریالیسم چیست؟
«امپریالیسم» در اصل از واژه «امپراتوری» میآید و یعنی اینکه یک کشور بخواهد قلمرو یا قدرت خود را گسترش دهد. اما در کاربرد رایجتر، امپریالیسم یعنی اینکه یک کشور قوی بر کشور یا ملتهای ضعیفتر مسلط شود؛ این سلطه میتواند با زور نظامی باشد یا بدون جنگ، صرفاً از راه نفوذ اقتصادی، سیاسی یا ایجاد حکومتهای وابسته.
بهطور کلی، هر نوع «گسترش قدرت یک کشور به فراتر از مرزهای خودش» امپریالیسم نامیده میشود.
پیشینهٔ تاریخی امپریالیسم
اگر بخواهیم خیلی ساده بگوییم، امپریالیسم، یعنی امپراتوریسازی، از آغاز تاریخ بشر وجود داشته است؛ مثل امپراتوریهای ایران، روم و عثمانی.
اما واژهٔ «امپریالیسم» در معنای جدید، نخستبار در دههٔ ۱۸۹۰ در انگلستان رایج شد؛ زمانی که برخی سیاستمداران انگلیسی، به رهبری جوزف چیمبرلین، بهدنبال گسترش قدرت استعماری بریتانیا بودند. این اصطلاح بعداً در اروپا فراگیر شد و برای توصیف رقابت کشورهای اروپایی در تصرف مستعمرات، بهویژه در آفریقا، به کار رفت.
دوران ۱۸۸۰ تا ۱۹۱۴ را به همین دلیل «عصر امپریالیسم» نامیدند؛ زمانی که دولتهای اروپایی با شعارهایی مثل گسترش تمدن، اما در واقع با تکیه بر برتریطلبی نژادی و فرهنگی، کشورهای دیگر را تحت سلطه درآوردند.
ایدهٔ امپریالیسم بعدها در قالبهای مختلف سیاسی هم مطرح شد. مثلاً در جدال میان امپراطور انگلستان و پاپ، آن گروهی که از قدرت دنیوی امپراطور دفاع میکردند «امپریالیست» نام گرفتند.
اولین نظریهپرداز علمی امپریالیسم، هابسن بود و پس از او، لنین این نظریه را توسعه داد و آن را بخشی از تحلیل مارکسیستی سرمایهداری قرار داد.
انواع امپریالیسم
امپریالیسم اقتصادی
هابسن و بعدتر لنین، امپریالیسم را نتیجهٔ نیاز سرمایهداری به سود بیشتر دانستند.
به زبان ساده: وقتی در داخل کشور امکان سودآوری کمتر میشود، سرمایهداران به سراغ کشورهای دیگر میروند تا منابع، بازار و فرصتهای بیشتری پیدا کنند. دولت نیز برای حمایت از منافع آنها، به سمت ایجاد امپراتوری و گسترش نفوذ پیش میرود.
این نگاه، امپریالیسم را بخشی جداییناپذیر از سرمایهداری توسعهیافته معرفی میکند.
امپریالیسم سیاسی
در کشورهای آسیایی و آفریقایی، واژه امپریالیسم بیشتر به معنای «سلطه سیاسی» استفاده میشود و مفهوم اقتصادی آن را با کلمه «استعمار» بیان میکنند.
در عمل، استعمار و امپریالیسم آنقدر به هم نزدیکاند که گاهی از هم جدا نمیشوند: هر دو به معنای گسترش قدرت یک کشور بر فراتر از مرزهای خود است.
به همین دلیل اصطلاحاتی مثل «استعمار سرخ» (شوروی)، «استعمار سیاه» (قدرتهای غربی) و حتی «امپریالیسم قهوهای» (هند در کشمیر) شکل گرفت.
در دوران معاصر نیز کشورهایی مثل آمریکا، با دخالتهای سیاسی و نظامی در کشورهای دیگر، شکل جدیدی از امپریالیسم را به نمایش گذاشتهاند.
امپریالیسم نو (استعمار نو)
این نوع امپریالیسم دیگر لزوماً با اشغال سرزمین همراه نیست. کشورِ تحت سلطه ظاهراً «مستقل» است، اما عملاً تحت نفوذ سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ قرار دارد.
نمونهٔ مشهور آن برخی کشورهای آمریکای لاتین است که عملاً در اقتصاد خود وابسته به آمریکا میشوند؛ به همین دلیل گاهی به آن «امپریالیسم اقتصادی» یا «امپریالیسم دلار» هم میگویند.
امپریالیسم فرهنگی
در این نوع امپریالیسم، سلطه از طریق فرهنگ شکل میگیرد؛ یعنی ارزشها، عادتها، سبک زندگی و محصولات یک کشور قدرتمند، به مرور فرهنگ کشورهای دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد و حتی جایگزین میکند.
مثلاً رسانهها، فیلمها، سبک زندگی غربی و کالاهای فرهنگی، برداشت و سلیقه مردم کشورهای دیگر را تغییر میدهند و اینگونه زمینهٔ نفوذ سیاسی و اقتصادی را فراهم میسازند.
بسیاری از اندیشمندان معتقدند که امپریالیسم فرهنگی، پایه و مقدمهٔ انواع دیگر امپریالیسم است؛ زیرا وقتی ذهن و نگاه مردم تغییر کند، مقاومت در برابر سلطه نیز از بین میرود.
چند سؤال ساده درباره امپریالیسم
- اگر امپریالیسم واقعاً میخواهد کشورها پیشرفت کنند، چرا بیشترِ این کشورها سالهاست هنوز وابسته و عقبماندهاند؟
- چطور میشود گفت امپریالیسم به آزادی احترام میگذارد، وقتی خودش برای دیگران تصمیم میگیرد؟
- اگر امپریالیسم باعث نظم و ثبات است، چرا هرجا وارد شده، جنگ و بحران بیشتر شده؟
- چطور ممکن است یک مدل درست باشد، وقتی سودش فقط به چند کشور میرسد و ضررش به بقیه؟
- اگر امپریالیسم ادعای کمک دارد، چرا نتیجهاش برای کشورها بیشتر شبیه کنترل و محدودیت است تا رشد واقعی؟










نظر شما