چهارشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۵
پاسخ به چهار پرسش اساسی خانواده

حوزه/ فشار خانواده بر انتخاب رشته و اضطراب کنکور طبیعی است؛ تلاش و گفت‌وگوی منطقی با والدین و تمرکز بر مسیر مهم است. شناخت صحیح در خواستگاری، آگاهی متعادل از نیازهای جنسی، و مدیریت پرخاشگری والدین با تمرکز مادر و مهارت‌های ارتباطی، کلید موفقیت و آرامش خانواده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین رضا یوسف زاده، مشاور خانواده و دبیر هسته علمی خانواده مراکز مشاوره حوزه های علمیه به پرسش و پاسخ های مختلف در زمینه «مدیریت فشار خانواده در تحصیل، آشنایی و شناخت قبل از ازدواج، نیازهای جنسی در زندگی زناشویی و تأثیر پرخاشگری والدین بر فرزندان» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

سؤال اول:

* من دختر نوزده‌ساله‌ای هستم و برای دومین سال است که در کنکور شرکت می‌کنم. از طرف خانواده تحت فشار هستم تا در رشته‌ای که آن‌ها می‌خواهند قبول شوم. از یک طرف نمی‌خواهم باعث ناامیدی آن‌ها شوم و از طرف دیگر این توقعات باعث اضطراب و تشویش من شده است. چه کار کنم که به‌خاطر انتظارات آن‌ها دچار استرس و نگرانی نشوم؟

پاسخ:

این نوع دغدغه شما دقیقاً نشان‌دهنده وجود یک خانواده گرم و پیوند عاطفی سالم است؛ خانواده‌ای که اعضایش به یکدیگر اهمیت می‌دهند.

نکته‌ای که لازم است به این دخترخانم گفته شود این است که پدر و مادرها، زمانی که روی یک رشته خاص تأکید می‌کنند، در اغلب موارد نیتشان چیزی جز خوشبختی و موفقیت فرزندشان نیست. آن‌ها تصور می‌کنند این مسیر تحصیلی می‌تواند آینده بهتری برای فرزندشان بسازد. بنابراین، اصلی‌ترین خواسته والدین از شما این است که زندگی خوبی داشته باشید، احساس خوشبختی کنید و به موفقیت برسید. آن‌ها در حال حاضر این موفقیت را در قالب یک رشته خاص می‌بینند؛ هرچند در بحث انتخاب رشته همواره گفته می‌شود که باید استعدادها، علایق، شرایط فردی و مشورت با افراد باتجربه، از جمله پدر و مادر، هم‌زمان در نظر گرفته شود. نه اینکه صرفاً هرچه فرزند گفت ملاک باشد و نه اینکه فقط نظر والدین بدون گفت‌وگو اجرا شود. این دو نگاه مکمل یکدیگرند؛ پدر و مادر به پختگی و تجربه رسیده‌اند و نظرشان حاصل سال‌ها تجربه است و از سوی دیگر، علایق، هیجان، شور و آرمان‌گرایی جوانان نیز نقش مهمی در مسیر زندگی آن‌ها دارد.

بنابراین، نگرانی از این‌که «اگر در این رشته خاص قبول نشوم خانواده‌ام از من ناامید می‌شوند» لزوماً واقع‌بینانه نیست. بسیاری از والدین دیده شده‌اند که فرزندشان در رشته مورد نظر آن‌ها پذیرفته نشده، اما در مسیری دیگر پیشرفت کرده، موفق شده و در نهایت رضایت و آرامش والدین را نیز به همراه داشته است. پدر و مادرها امید زندگی‌شان فرزندانشان هستند، نه صرفاً یک عنوان رشته دانشگاهی.

نکته مهم بعدی این است که موفقیت انسان‌ها محدود به یک مسیر مشخص نیست. موفقیت، یک مقصد ثابت و نهایی نیست، بلکه در دل مسیر، تلاش و فرایند شکل می‌گیرد. آنچه اهمیت دارد این است که شما تلاش خودتان را به‌صورت هوشمندانه انجام دهید؛ با برنامه‌ریزی درس بخوانید، مشورت بگیرید، از تجربه افراد آگاه استفاده کنید و مسیر مطالعه را اصولی پیش ببرید تا به نتایجی که مدنظرتان است نزدیک شوید. اما نباید همه آرامش خود را به یک رشته خاص گره بزنید. مهم این است که خانواده شما ببینند که شما تمام تلاش خود را کرده‌اید. حتی در منطق دینی نیز بر «سعی و تلاش» تأکید شده است؛ تلاش مهم است و نتیجه در ادامه مسیر معنا پیدا می‌کند.

توصیه اصلی این است که تمرکز خود را از نتیجه نهایی بردارید و بر «تلاش» متمرکز شوید. کسی که هنگام رانندگی مدام نگران این باشد که «به مقصد می‌رسم یا نه»، احتمال خطا و حادثه‌اش بیشتر می‌شود. در حالی که باید توجهش به مسیر پیشِ‌رو، چند متر جلوی خود و کنترل شرایط فعلی باشد. اگر در این مسیر احساس می‌کنید به رشته‌ای علاقه ندارید، لازم است این موضوع را با والدین خود در میان بگذارید. یکی از کمک‌کننده‌ترین کارها این است که سعی کنید از زاویه دید پدر و مادر به مسئله نگاه کنید و آگاهی آن‌ها را درباره این رشته بشنوید. همچنین شما هم دلایل علاقه یا عدم علاقه خود را شفاف، منطقی و مستند بیان کنید؛ اینکه چرا این رشته را می‌خواهید یا نمی‌خواهید.

گاهی دیده می‌شود که برخی از جوانان صرفاً به دلیل ظاهر یک شغل یا موفقیت فردی خاص، به رشته‌ای علاقه نشان می‌دهند، در حالی که شناخت دقیقی از مسیر، سختی‌ها، چالش‌ها و واقعیت‌های آن ندارند. گفت‌وگو از این زاویه، استفاده از تجربه دیگران و شنیدن دلایل والدین می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. بسیاری از توصیه‌های والدین از روی تعصب یا ناآگاهی نیست؛ آن‌ها هم استعداد شما را دیده‌اند و هم آینده را تا حدی سنجیده‌اند. اگر یک گفت‌وگوی دوطرفه، سالم و محترمانه شکل بگیرد، بسیاری از فشارها و سوءتفاهم‌ها تعدیل می‌شود.

در مورد اضطراب کنکور نیز اگر این اضطراب به حدی است که به عملکرد درسی آسیب می‌زند، حتماً باید از یک مشاور کمک گرفت. کنکور برای بسیاری از افراد یک موقعیت اضطراب‌زا است و اگر این اضطراب مدیریت نشود، می‌تواند بازدهی را به‌شدت کاهش دهد.

در پایان، یک توصیه مهم هم خطاب به والدین وجود دارد: موفقیت فرزندان تنها از یک مسیر خاص حاصل نمی‌شود. باید راه‌های مختلف را به آن‌ها نشان داد، به آن‌ها حق انتخاب داد و فضای امن و مطمئن ایجاد کرد. فشار و تأکیدهای افراطی، اضطراب را افزایش می‌دهد و نتیجه معکوس می‌دهد. اگر واقعاً خواهان موفقیت فرزندان هستیم، باید به آن‌ها اطمینان و امنیت روانی بدهیم تا با آرامش خاطر تلاش کنند، مسیرشان را پیدا کنند و به اهدافشان برسند، بدون آنکه تحت فشار اضطراب و تشویش قرار بگیرند. ان‌شاءالله.

سؤال دوم:

* خواستگاری اولیه بهتر است با گفت‌وگوی دختر و پسر با حضور خانواده و خارج از منزل انجام شود یا این‌که این گفت‌وگوها داخل منزل دختر صورت بگیرد؟

پاسخ:

در روابط و گفت‌وگوهای اولیه و رفت‌وآمدهای ابتداییِ قبل از ازدواج، هدف اصلی و محوری یک چیز است: رسیدن به «شناخت معتبر». شناختی که واقعی، عمیق، کاربردی و به‌دردبخور باشد؛ شناختی که بتواند مبنای یک تصمیم مهم و سرنوشت‌ساز قرار بگیرد. بنابراین کل این فرآیند، از ابتدا تا انتها، برای رسیدن به همین شناخت معتبر طراحی می‌شود.

در این مسیر، گاهی برخی سؤال‌ها مطرح می‌شود که دانستن یا ندانستن آن‌ها تفاوت معناداری در کیفیت زندگی مشترک ایجاد نمی‌کند؛ مثل این‌که چه رنگی را دوست دارد یا به کدام غذا علاقه‌مند است. این‌گونه موارد معمولاً نقش تعیین‌کننده‌ای در موفقیت یا شکست یک زندگی ندارند. آنچه اهمیت دارد، شناخت‌های عمیق‌تر، پایدارتر و اثرگذارتر است. پس اصل مسئله این است که این فرآیند چگونه مدیریت شود تا به شناخت معتبر منتهی شود.

اما این شناخت در چه قالبی باید شکل بگیرد؟ آیا دیدارهای اولیه بهتر است در بیرون از منزل باشد یا در داخل خانه؟ پاسخ به این سؤال، بیش از هر چیز، به عرف جامعه، فرهنگ خانواده‌ها و نگاه والدین بستگی دارد. موضوع اصلی این نیست که حتماً شکل دیدارها چگونه باشد، بلکه مهم این است که این مسیر به‌درستی و با هماهنگی خانواده‌ها طی شود. بنابراین لازم است این مسئله با پدر و مادر در میان گذاشته شود و نظر آن‌ها به‌طور جدی مورد توجه قرار بگیرد.

در برخی خانواده‌ها، پدر ممکن است نسبت به این‌که دخترش برای گفت‌وگوی اولیه بیرون از خانه برود، حس منفی داشته باشد و ترجیح بدهد این صحبت‌ها در فضای خانه انجام شود. در مقابل، در برخی خانواده‌ها این نگاه وجود دارد که اگر دیدار از همان ابتدا در خانه انجام شود، فضا بیش از حد رسمی و جدی می‌شود و ترجیح می‌دهند یکی دو گفت‌وگوی اول، با اطلاع خانواده‌ها، در بیرون از خانه شکل بگیرد. این تفاوت‌ها کاملاً وابسته به عرف، فرهنگ و چارچوب‌های هر خانواده است و نمی‌توان یک نسخه واحد برای همه پیچید.

اما توصیه‌ای که مطرح می‌شود این است که، اگر تعارض عرفی و فرهنگی خاصی وجود نداشته باشد، بهتر است دیدارهای اولیه در خانه انجام شود. دلیل این توصیه این است که فضای خانه معمولاً رسمی‌تر، امن‌تر و آرام‌تر است. در این فضا، تمرکز طرفین برای گفت‌وگو بیشتر است، حواس‌پرتی‌ها کمتر می‌شود و اضطراب‌های اضافی که ممکن است در فضای بیرون منتقل شود، کاهش پیدا می‌کند. از طرف دیگر، خانواده‌ها در جریان هستند و احساس امنیت و اطمینان بیشتری برای دختر و پسر ایجاد می‌شود.

نکته مهم دیگر این است که فرآیند آشنایی فقط محدود به شناخت دختر و پسر از یکدیگر نیست؛ خانواده‌ها نیز باید یکدیگر را بشناسند. این‌که مادر با مادر صحبت کند، پدر با پدر گفت‌وگو داشته باشد و خانواده‌ها از نزدیک همدیگر را ببینند، خود به عمیق‌تر شدن شناخت و همراه‌تر شدن خانواده‌ها کمک می‌کند. این موضوع نقش مهمی در کاهش سوءتفاهم‌ها و افزایش همدلی در ادامه مسیر دارد.

البته اگر برای برخی خانواده‌ها دیدار در خانه در مراحل ابتدایی سخت یا نامناسب باشد، دیدار بیرون از خانه با اطلاع کامل خانواده‌ها ایرادی ندارد، اما نباید به همان یک شکل اکتفا کرد. توصیه این است که آغاز مسیر، در صورت امکان، در خانه باشد و در مراحل بعدی، به‌تدریج، دیدارها متنوع‌تر شود.

در همین چارچوب، پیشنهاد می‌شود که یکی از دیدارهای پایانی، مثلاً در چهارمین یا پنجمین گفت‌وگو، در بیرون از خانه انجام شود. این نوع دیدار کمک می‌کند تا رفتار اجتماعی، نحوه تعامل در فضای عمومی، نشست‌وبرخاست، راه رفتن و مواجهه فرد با محیط بیرون نیز دیده شود؛ موضوعی که می‌تواند در شناخت کامل‌تر بسیار اثرگذار باشد.

در مجموع، اصل اول رسیدن به شناخت معتبر است، اصل دوم توجه به عرف جامعه، فرهنگ خانواده و نظر والدین، و اصل سوم این است که اگر مانع فرهنگی وجود ندارد، دیدارهای اولیه در خانه انجام شود و در مراحل پایانی، دیدار بیرون از خانه نیز به‌عنوان بخشی از فرآیند شناخت در نظر گرفته شود.

سؤال سوم:

* نکات مهم در مورد نیازهای جنسی زن و شوهرها برای آگاهی هر چه بیشتر در زندگی چه چیزهایی می‌تواند باشد؟

پاسخ:

نیازهای جنسی زن و مرد بخش مهمی از زندگی مشترک است. این نیازها باعث می‌شوند زندگی فعال‌تر، شاداب‌تر و پرنشاط‌تر باشد و همچنین پایداری و پایبندی زوج‌ها به خانواده افزایش پیدا کند. بنابراین، بخش مهمی از زندگی هستند، اما نباید فراموش کرد که نیاز جنسی همه زندگی نیست؛ لازم است و باید پویا و درست باشد، ولی کافی نیست و بدون آن زندگی مشترک کامل نمی‌شود.

اگر چالشی در این زمینه وجود داشته باشد، معمولاً قابل حل است. یکی از وظایف مشاور خانواده و زوج‌درمانگر، کمک به زوج‌ها در رفع مسائل جنسی و بهبود کیفیت رابطه است و در مواقع جدی مراجعه به متخصص حرفه‌ای ضروری است.

یک نکته مهم دیگر این است که آموزش‌های غیرعلمی و غیر استاندارد می‌توانند مشکل ایجاد کنند. این آموزش‌ها اغلب در فضای مجازی منتشر می‌شوند و بعضاً توسط افرادی ارائه می‌شوند که هیچ سابقه علمی یا تجربه عملی ندارند. بسیاری از این آموزش‌ها با چارچوب عرفی و فرهنگی خانواده اسلامی سازگار نیستند و حتی در منابع علمی غرب هم بعضاً به عنوان آسیب‌زا شناسایی شده‌اند. بنابراین باید مراقب بود و یادگیری‌ها و اطلاعات غیر علمی را قبول نکرد و به منابع معتبر مراجعه کرد.

همچنین بسیاری از کتاب‌های ترجمه‌شده یا دوره‌های آموزشی غیر استاندارد، برای عموم نیاز نیستند و می‌توانند وسواس و نگرانی غیرضروری ایجاد کنند. به عنوان مثال، اگر افراد بیش از حد روی جزئیات کوچک تمرکز کنند، دائم در فکر این خواهند بود که «رابطه ما درست است یا نه» و دچار شک و شبهه می‌شوند.

سطوح و تنوع روابط جنسی:

رابطه جنسی تنها محدود به یک عمل کامل نیست. روابط جنسی و عاطفی دارای سطوح مختلفی هستند که شامل موارد زیر می‌شوند:

  • گفتگوی کلامی محبت‌آمیز

  • لمس بدنی، آغوش گرفتن و بوسیدن

  • ابراز محبت و همراهی در کنار هم بودن

تمام این رفتارها جزو رفتارهای جنسی محسوب می‌شوند و هرکدام اثر خود را دارند. گاهی یک رفتار ممکن است اثر زیادی داشته باشد و رفتار دیگر اثر کمتری، اما اگر همه چیز فقط روی یک نوع رفتار یا شدت زیاد تمرکز شود، احتمال ناکامی و شکست در زندگی افزایش می‌یابد. بنابراین بهتر است تمام این طیف رفتارها به صورت متعادل مورد استفاده قرار گیرد.

نشانه‌های رابطه جنسی موفق:

یک رابطه جنسی موفق دو نشانه اصلی دارد:

نشانه روان‌شناختی: پس از رابطه، احساس رضایت و آرامش روانی وجود داشته باشد.

نشانه بدنی: بعد از گذشت مدتی کوتاه، احساس انرژی و نیروی تازه در بدن ایجاد شود، تمایل به فعالیت و زندگی افزایش یابد و احساس شود که نیاز جنسی به طور طبیعی رفع شده است.

اگر این دو نشانه در هر دو طرف ایجاد شود، می‌توان گفت رابطه جنسی موفق بوده و نیازها برطرف شده‌اند. تنوع در رفتارهای جنسی مفید است، اما افراط یا تمرکز بر جزئیات غیر ضروری می‌تواند این نشانه‌ها را مختل کند و باعث شود فرد دائم فکر کند «یک چیزی کم است» یا «راضی نیستم».

سؤال چهارم:

* شوهرم بسیار پرخاشگر و بددهن است. ما دو فرزند داریم؛ پسرم هشت ساله و دخترم شش ساله هستند. وقتی آن‌ها سر اسباب‌بازی با هم دعوا می‌کنند، پدر سریع عکس‌العمل نشان می‌دهد و اجازه حرف زدن به بچه‌ها نمی‌دهد. ما همیشه سر این موضوع با هم بحث داریم و چندین بار قهر کرده و با ایشان صحبت کرده‌ام، اما فایده‌ای نداشته است. لطفاً کمک کنید؛ اخلاق ایشان روی بچه‌ها تأثیر گذاشته است.

پاسخ:

محیط خانه‌ای که پر از جنگ و دعواست، برای همه اعضای خانواده آزاردهنده است. شرایطی که همسر شما تجربه می‌کند احتمالاً باعث شده غمگین و خشمگین باشد و احساسات منفی بیشتری تجربه کند. با این حال، همان‌طور که خود ایشان هم ابراز کرده‌اند، قهر و جر و بحث تاکنون نتیجه‌ای نداشته و تنها محیط را مسموم‌تر کرده است.

در این شرایط، چند نکته کلیدی وجود دارد که باید مد نظر قرار گیرد:

۱. پذیرش واقعیت و تمرکز روی نقش مادری:

  • همسر شما پدر بچه‌هاست و نمی‌توان این واقعیت را تغییر داد. شما نمی‌توانید جای او را بگیرید یا او را به روش دیگری وادار کنید.

  • تمرکز شما باید روی نقش مادری خودتان باشد. با رفتار درست و استاندارد خود، الگویی مثبت برای بچه‌ها ایجاد کنید. حتی اگر پدر اشتباه می‌کند، تلاش نکنید دو نقش را همزمان ایفا کنید؛ این کار نه تنها مفید نیست، بلکه باعث سردرگمی و ضعف در نقش شما می‌شود.

۲. تأثیر رفتار مادر و الگوهای مثبت:

  • بچه‌ها با دوتا الگو روبرو هستند: مادر و پدر. رفتار درست مادر اثر مثبت قابل توجهی دارد و می‌تواند آسیب‌های ناشی از پرخاشگری پدر را تا حد زیادی کاهش دهد.

  • حفظ آرامش، مهارت‌های ارتباطی و تعامل مثبت شما، مهم‌ترین عامل برای حمایت روانی و عاطفی فرزندان است.

۳. گفتگوهای مؤثر و مهارت‌های ارتباطی:

  • اگر گفتگوی مستقیم و قدیمی جواب نداده است، روش‌های جدید و مهارت‌های ابراز وجود و گفتگو را یاد بگیرید.

  • شاید مدل دیگری از گفتگو اثرگذار باشد. همسر شما ممکن است دوست داشته باشد بچه‌ها را حمایت کند، اما شیوه برخورد متفاوت می‌تواند تغییر ایجاد کند.

۴. مدیریت آسیب و جلوگیری از بدتر شدن شرایط:

  • جنگ و دعوای دائمی بین والدین: اگر پدر و مادر دائم با هم جر و بحث کنند، محیط خانه مسموم‌تر می‌شود و آسیب فرزندان افزایش می‌یابد.

  • از بین رفتن جایگاه پدر: حتی اگر پدر اشتباه کند، نباید جایگاه او تخریب شود. تخریب جایگاه پدر باعث متزلزل شدن شخصیت فرزندان می‌شود.

  • بدگویی از پدر جلوی بچه‌ها: هرگز با بچه‌ها درد و دل یا انتقاد مستقیم از پدر نکنید. بچه‌ها نباید محل تخلیه احساسات منفی والدین شوند.

در مجموع، اگر پدر پرخاشگری کند، آسیب محدود به همان رفتار است؛ اما اگر در کنار آن، جر و بحث مستمر، تخریب جایگاه پدر و بدگویی مادام‌العمر به بچه‌ها اضافه شود، آسیب‌ها ضریب بیشتری پیدا می‌کنند.

۵. دعای والدین برای همدیگر:

  • توصیه آخر این است که برای همسر خود دعا کنید. تجربه و آموزه‌ها نشان می‌دهد که دعا می‌تواند اثر مثبت روانی و معنوی داشته باشد و در ایجاد آرامش و صلح خانواده مؤثر باشد.

برای شنیدن و دانلود صوت اینجا را کلیک کنید

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha