شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۸ شوال ۱۴۴۵ | Apr 27, 2024
آیت الله علوی بروجردی

حوزه/ قدرت یک مؤمن و شخص معتقد، به اين است كه ارزش‌هاي مورد قبول او در جامعه رايج باشد، و اولین نکته مهم در رواج امر به معروف در یک جامعه آن است که معروف در نزد آنان شناخته شود.

به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» آيت الله علوي بروجردي در ادامه سلسله مباحث اخلاقي پيرامون حديث صفات الايمان به بررسی فرصت تاریخی تبیین معارف در زمان امام باقر(ع) پرداختند.

*متن روایت

بِالْإِسْنَادِ الْأَوَّلِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الْإِيمَانَ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الْإِشْفَاقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا هَانَتْ عَلَيْهِ الْمُصِيبَاتُ وَ مَنْ رَاقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ وَ الْيَقِينُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ- تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ وَ مَعْرِفَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ فَمَنْ أَبْصَرَ الْفِطْنَةَ عَرَفَ الْحِكْمَةَ وَ مَنْ تَأَوَّلَ الْحِكْمَةَ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ عَرَفَ السُّنَّةَ وَ مَنْ عَرَفَ السُّنَّةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ مَعَ الْأَوَّلِينَ وَ اهْتَدَى إِلَى الَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ نَظَرَ إِلَى مَنْ نَجَا بِمَا نَجَا وَ مَنْ هَلَكَ بِمَا هَلَكَ وَ إِنَّمَا أَهْلَكَ اللَّهُ مَنْ أَهْلَكَ بِمَعْصِيَتِهِ وَ أَنْجَى مَنْ أَنْجَى بِطَاعَتِهِ وَ الْعَدْلُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ غَامِضِ الْفَهْمِ وَ غَمْرِ الْعِلْمِ وَ زَهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَوْضَةِ الْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ فَسَّرَ جَمِيعَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ عَرَفَ شَرَائِعَ الْحُكْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِي أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِي النَّاسِ حَمِيداً وَ الْجِهَادُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظَهْرَ الْمُؤْمِنِ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أَنْفَ الْمُنَافِقِ وَ أَمِنَ كَيْدَهُ وَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ قَضَى الَّذِي عَلَيْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ غَضِبَ لِلَّهِ وَ مَنْ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ فَذَلِكَ الْإِيمَانُ وَ دَعَائِمُهُ وَ شُعَبُهُ‌ .[1]

بحث ما در اين حديث شريف، روايت يعقوب سراج است که درباره ایمان از امیرالمؤمنین علیه‌السلام سؤال شده بود؛   در جلسه گذشته به بحث امر به معروف و نهی از منکر رسیدیم:

وَ الْجِهَادُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظَهْرَ الْمُؤْمِنِ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أَنْفَ الْمُنَافِقِ.[2]

*امر به معروف سبب تقویت مومنان است

اگر امر به معروف در جامعه رواج پيدا كند، افراد معتقد و مؤمن تقويت مي‌شوند و پشتيباني مي‌شوند؛ چرا كه مؤمنان حامل ارزش‌هايي هستند كه كمرنگ شدن آنها در جامعه آنان را خشنود نمي‌كند؛ یعنی قدرت یک مؤمن و شخص معتقد، به اين است كه ارزش‌هاي مورد قبول او در جامعه رايج باشد، و اولین نکته مهم در رواج امر به معروف در یک جامعه آن است که معروف در نزد آنان شناخته شود؛ یعنی اگر مردم در جامعه‌اي، معروف را از منكر تشخيص نميدهند و علم به معروف ندارند، التزام کردن به معروف در آن جامعه معنا ندارد.

*شناخت معروف، گام نخست در این مسیر است

 بنابراین، در رتبه قبل از امر به معروف و نهي از منكر، ارشاد به معروف و شناساندن آن مهم است. سپس، در مرحله بعد، امر کردن به اتیان نیکی‌ها خود به خود معنا خواهد داشت.

* جهل به معروف عامل انحراف جامعه در زمان امام حسین (ع)   

 از این رو، اگر جامعه‌اي كه منحرف شده و مانند كساني كه به جنگ سيدالشهدا علیه السلام رفتند، به عنوان لشکر خدا، معرفی شدند و همگی دسته دسته وضو می‌گرفتند و بعد شمشير به دست مي‌گرفتند تا با امام حسين علیه السلام بجنگند، معلوم است که معروف در میان این مردم گم شده است.

 وقتي که عصر روز تاسوعا دشمن حمله به خيمه‌ها كردند، حضرت ابوالفضل(ع) به عنوان سخنگو بيرون آمد و با آنان صحبت كردند که امام حسين علیه السلام فرمودند به ما امشب را مهلت دهيد كه ما امشب نماز و قرآن بخوانيم؛ ولی دشمن فریاد می‌زد که حالا تو نماز بخواني يا نخواني؟ اين چه فايده‌اي به حال تو دارد؟ تو در جهنم هستي.

واقعا اين مطالب را يك عده در آنجا مي‌گفتند تا آنجا که به فرموده امام صادق علیه السلام «كلّ يتقرب بدمه الي الله»، كه اين مطلب، نکته خيلي مهمی است كه كشتن امام حسين از نظر آنها يك امر معروف بود.

*منابر، گام نخست در امر به معروف  

بنابراین، این نکته خیلی مهم است که برای امر به معروف و نهي از منكر باید توجه داشته باشيم که شناخت از معروف وجود داشته باشد و نیز شناخت از منكر در آن جامعه باشد؛ لذا تمامی اين منبرها و سخنراني ها مقدمات همين جهت هست كه معروف را براي مردم معرفي كنند و وظيفه بسيار مهمي به عنوان عرضه معروف، اينجا بر دوش ما گذاشته مي‌شود؛ یعنی باید معروف شرعی را به مردم بشناسانيم.

*امام باقر پرچمدار تبیین معروف

وقتي كه در تاريخ زندگي ائمه علیهم السلام بررسي مي‌كنيم، يكي از موارد بسيار اصيلي كه مي‌توانيم به عنوان نمونه از جهت عرضه معروف در جامعه، بر آن تكيه كنيم وجود مقدس امام باقر علیه السلام است؛ يعني امام باقر ابتدا كننده دوران جدید در تاریخ اسلام بود؛ چرا که دوران تند و سخت بني اميه که با هر صورتی آمدند و حاكم شدند، از پیش ایشان گذشته بود. حتی آن ارزشهايي كه اميرالمؤمنين علیه السلام منادي آن بود؛ حتي آن رغبت و استقبال عمومی كه مردم درب خانه علي علیه السلامجمع شدند و ایشان را به زور بيرون كشيدند و خلافت را به او واگذار کردند، از بين رفته بود و لذا با وجود آنكه امام مجتبي علیه السلام اعلام جنگ كرد ولی مردم به ایشان پشت كردند تا آنکه بعدا، قضاياي كربلا پيش آمد؛ یعنی فشار آنقدر زياد بود كه همين مردم مدينه، دیگر به فرزندان فاطمه زهرا علیها السلام و علي بن ابي طالب علیه السلام پشت پا زدند و وقتی ديدند که امام حسين علیه السلام از مدينه بيرون می‌رود، اصلا كاری به او نداشتند.

*شهادت حسین بن علی(ع) سبب بیداری مردم از جهالت به معروف بود

  تا آنکه مردم بعد از قضاياي كربلا تازه بیدار شدند و قيام كردند،‌ و حاكم بني اميه را كنار زدند و فعاليتهايي در مدينه شروع كردند، که يزيد به آنها حمله كرد و آن واقعه را پدید آورد؛ یعنی وضعيت به گونه‌ای بود که یزید لشكري را به مدينه الرسول مي‌فرستند، که در اطراف مدينه خيمه مي‌زدند و تا صبح عربده مستانه داشتند و صبح به مردمِ داخل مسجد النبي حمله می‌کردند و خون اهل مدينه و زن‌ها و دختران مدينه را مباح كردند، تا آنکه خون در كنار قبر پيغمبر جاري شد.

 این واقعيت است و افسانه نيست که آنقدر به زنان تجاوز كرده بودند كه تا سالها قيد بكارت در قرارداد ازدواج حذف شده بود. مردم در شهرهای مختلف ظلم آنها را دیدند اما ديگر نفسي در نمي‌آمد؛ چرا که زور گویی حاكم شده بود كه جرأت نفس كشيدن به کسی را نداد.

  لذا دوران امام سجاد نیز به سختی گذشت. امام سجاد علیه السلام فردی بود که حتی مردم از ترس حکام، جرات نگاه کردن به ایشان را هم نداشتند. و گاهي از اوقات، تعبيراتي از امام سجاد علیه السلام نسبت به مردم مدينه وجود دارد که ايشان از آنها خيلي دلگير هستند.

*فرصت تاریخی در تبیین معارف  

   ولی، برای امام باقر علیه السلام فرصت جدیدی پيش مي‌آيد كه ضعف بني اميه و بعدا انتقال قدرت است كه البته در زمان امام باقر علیه السلام ، بني اميه خيلي ضعيف شدند ولذا، وقتي حکومت روي سرنگوني گذاشت، كساني به امام باقر علیه السلام مراجعه كردند، و امام باقر(ع) نیز آنها را تشويق مي‌كردند تا آنکه جمعيتی که اکثرا سنی بودند در کنار ایشان، جمع شد و برخی به تشیع نیز روی آوردند؛ کسانی که بعدا امام صادق درباره آنها فرمودند: اگر اينها نبودند اصلا دين از بين مي‌رفت. بنابراین، امام باقر(ع) شروع كرد به عرضه معروف و مطالب و ارزشهاي فراموش شده در جامعه اسلامي را مجددا احیا کردند؛ جامعه‌ای که آنقدر مسخ شده بود که گویا جوامع مسيحي و يهودي از آنها بهتر بود؛ یعنی، حكومت اسلامي اموی به هيچ چيز ملتزم نبود. و بني اميه دقیقا همان جاهليتي بود كه پيغمبر با آن جنگيده بود؛ يزيد علناً شعر مي­خواند لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء ولا وحي نزل.

* نهضت فرهنگی امام باقر(ع)

امام باقر در مقطع زمانی خود، وظيفه‌اي كه يك روحاني در عصر ما و روزگار ما برعهده دارد: « أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى»[3] بر عهده گرفت و دانه به دانه، افراد مستعد را نشانه كرد و آنها را جمع كرد تا آنکه درس و بحث در همين حوزه‌هاي علميه امام باقر علیه السلام آرام آرام تجلي یافت و مردم به آن ارزش‌ها علم و اطلاع پیدا کردند.

  لذا تا زمان امام باقر علیه السلام تمام ائمه اربعه اهل تسنن، متاخر از ایشان هستند؛ یعنی قبل از دوران امام باقر(ع) که ایشان شروع به تعلیم و تدریس كردند، كتابت حديث ممنوع بود؛ به گونه‌ای که حتی در دوران امام سجاد، كسي جرات نداشت که حديث نقل كند تا آنها بتوانند احاديث انحرافی و جاهلی را در جامعه عرضه كنند و لذا، آرای فقهی، در دوران امام باقر(ع) مختلف شد و هر فقيهي از آنها نظری مي‌داد، و در میان مردم حکم می‌کرد؛ در حالی که امر قضا يك حكم واضح مي‌خواهد تا قاضي بتواند روي آن حكم كند.

  به هر روی، آنها كاري كردند كه افرادي كه منادي قال رسول الله صلي الله علیه و آله هستند، زياد شوند تا حرف اصلي در این میان گم شود؛ اما امام باقر علیه السلام در این دوران مي‌خواهد منابع اصيل وحي از كتاب وسنت را از زبان آبائشان عرضه كند؛ یعنی آن اسلامي كه پيغمبر صل الله علیه و آله آورده اين است و این کار را شروع كردند.

*دستاورد نهضت حسینی با علوم صادقین تداوم یافت

 زمانه امام باقر علیه السلام به گونه‌ای بود که خون سيدالشهدا علیه السلام به تنهايي نمي‌توانست اين اثر را داشته باشد. خون سيدالشهدا بني اميه را ساقط كرد، و مشروعيت را از آنان گرفت ولذا،  امام باقر علیه السلام،  در اين فرصت، ارزش‌ها را تبیین کردند؛ به طوری که اگر امام باقر شروع نمي‌كردند و بعد از ایشان، امام صادق علیه السلام دنبال نمي‌كردند، نهضت فرهنگي اسلام شكل نمي‌گرفت و آن نتايجي كه از عاشورا نشأت مي‌گرفت، كمرنگ مي‌شد.

*حوزه‌های علمیه وارث علوم صادقین

در عظمت علمی امام باقر علیه السلام در تاریخ نوشته‌اند که در دوران موسي بن جعفر علیه السلام در مسجد كوفه، هفتاد كرسي بحث علمی گذاشته بودند و صاحب هر كرسي مي‌گفت حدثني جعفر بن محمد؛ تا آنجا كه حتي أئمه اربعه سنی هم نتوانستند خودشان را جدا بگيرند و آنها هم تحت تاثير اين نهضت علمي واقع شدند، اين نهضت علمي بنيان گذاشته شد که امروز، وارث آن، همين حوزه‌هاي علميه براي تبین معروف و شناسايي آن هستند.

   امروز، حوزه‌هاي علميه وامدار امام باقر علیه السلام هستند و ایشان آغاز كننده راه و قیام فرهنگی هستند: « أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى»[4]، یعنی حضرت افراد را نشانه رفتند و اختيار كردند و به آنها حديث آموختند تا هریک مبلغ مذهب تشیع باشند تا آنجا  كه در دوران بعد مورد تعقیب حكومت قرار گرفتند و حتی امام صادق علیه السلام مجبور مي‌شد تا براي اينكه جان امثال زراره و محمد بن مسلم را حفظ كند، مطالبي بگويد كه اينها از ما نيستند و آنها لعن كند؛ در حالی که  امام صادق علیه السلام در شأن اینها فرموده بودند که اگر اينها نبودند، همه چيز ضايع مي‌شد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] کافی، ج2، ص 50.

[2] همان.

[3] سوره سبا، آیه 46.

[4] سوره سبا، آیه 46.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha