پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
حضرت آیت الله مکارم شیرازی

حوزه/ با تأمل در آموزه های قرآنی می توان دریافت كه طبيعت زندگى‏ اين جهان در هيچ مرحله خالى از مشكلات، ناراحتي­ ها، و رنج و مشقت‏ نيست، خواه اين مشكلات جنبه جسمانى و بدنى داشته باشد، و يا جنبه روحى و فكرى و يا هر دو، و هيچكس را خالى از آن نمى‏ بينيم.

به گزارش خبرگزاری«حوزه»، حضرت آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به فرازی از دعای امام سجاد (ع) در صحیفه سجاده  که فرمودند: پروردگارا! صبر و استقامت و پايدارى و شكيبايى و خويشتندارى ما را روز به روز زيادتر كن، و ما را در صف صابران حقيقى و واقعى قرار ده، و اجر و پاداش شكيبايان را به ما عنايت فرما، تا در سايه آن خشنوديت را جلب كنيم، و به بهشتت درآييم، و در غرفه هاى آن جاى گيريم، گفتند: بدیهی است دعاى مكارم ‏الاخلاق صحیفۀ سجادیه درخواستى است از خداوند، براى رفع صفات ناپسند و مذموم و راه و روشى كه مورد رضايت خداوند است،[1] لذا در این دعا‏  كه از امام سجاد عليه السلام نقل شده، صفات برجسته فردى و اجتماعى كه در پرتو آن مى‏ توان طرح زندگى‏ صحيحى براى فرد و جامعه ريخت، بيان گرديده است‏[2].

مرحوم امام خمينى در كتاب آداب الصلاة چنين مى فرمايد: در كلمات ائمه اطهار خصوصاً در صحيفه سجاديه همان صحيفه نورانيه الهيه كه از سماوى عرفان عارف بالله وعقل نورانى سيد الساجدين نزول يافته، براى خلاص بندگان خدا از زندان طبيعت وفهماندن ادب عبوديت وقيام در خدمت ربوبيت برنامه جالبى است.[3]،[4]

آرى! اینگونه است که بايد به سراغ دعاهاى پر مغز امام سجاد در صحيفه سجاديه‏ رفت، و در پرتو توصيف ­هاى اين بندگان مخلص خدا، خدا را شناخت.[5]

امام سجاد علیه السلام در بیستمین فصل دعای مکارم الاخلاق صحیفه سجادیه به خداوند عرضه می دارد:«اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِی إِنْ حَزِنْتُ، وَ أَنْتَ مُنْتَجَعِی إِنْ حُرِمْتُ، وَ بِک اسْتِغَاثَتِی إِنْ کرِثْتُ، وَ عِنْدَک مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ...؛هنگامی که غمگین می شوم تو یار و یاور من هستی، و هنگامی که محرومیت ها به سراغ من می آید تو تکیه گاه من هستی، و هنگامی که کار بر من دشوار و سخت می شود تو فریادرس من هستی، و هنگامی که از من چیزی تلف می شود تو جبران کننده آن هستی ...».[6]

گفتنی است امام سجاد علیه السلام در بیستمین فصل دعای مکارم الاخلاق به آسیب های متعددی از قبیل «اندوه و حزن»، «محرومیت»، «دشوار شدن کارها»، «زیان و ضرر».. و لزوم اتکاء به خداوند اشاره داشته اند.[7] آن حضرت از خداوند می خواهد که ذات اقدس الهی در همه این مسائل، یار و یاور و جبران کننده باشد[8]. در واقع امام عليه السلام مى‏ خواهد اين حقيقت را بازگو كند كه من تنها ثناى تو مى‏ گويم و تنها به تو اميد بسته‏ ام و حلال‏ مشكلات‏ من تنها تويى!. [9]

اینچنین است که آن حضرت خدا را به عنوان ثقه و مورد اعتماد و تكيه‏ گاه گرفته‏ است.[10]لذا در مناجات‏ هاى پانزده‏ گانه امام سجاد عليه السلام وارد شده است كه به پيشگاه خدا عرضه مى‏ دارد؛«تو مراد منى و غير تو مراد من نيست. شب‏زنده‏ دارى و بيدارى‏ام فقط براى توست نه غير تو. ديدارت نور چشم من و وصل تو آرزوى من و به سوى تو شوق و اشتياق من است. در وادى محبت تو سرگشته و در هواى تو دل‏داده ‏ام و خشنودى‏ات مقصد و مقصود من ... و قرب تو منتهاى خواسته من است».[11]

لزوم اجتناب از منفی گرایی در مواجهه با مشکلات زندگی

بی تردید دعا انسان را به خدا نزديك مى ‏كند و روح او را تلطيف كرده و نشاط روحانى او را افزايش مى‏ دهد؛ اميد او را به آينده زياد كرده، و از سقوط در دره هولناك يأس‏ و افسردگى رهايى مى‏ بخشد.[12] زیرا انسان مى‏ كوشد با توجه مخصوص به پروردگار، راز و نياز با او و نيايش به درگاه پاكش، روح خود را از جهان ماده برتر ساخته، قلب و جان خود را از آلودگى به گناه شسته و صفات برجسته انسانى را در خود پرورش دهد، و با استمداد از قدرت و عظمت پروردگار، يأس‏ و نوميدى را از خود دور سازد، همواره بياد خدا بوده، و در برابر او احساس مسؤوليت كند.[13]بنابراین باید دانست روزهای سخت و دشوار همراه با مشکلات وجود دارد و اینکه ما بخواهیم  زندگی، خالی از این ها باشد امکان پذیر نیست.[14]

در واقع باید گفت  افراد در برابر مشکلات زندگی دو رویکرد اتخاذ می کنند، گروهی مأیوس و افسرده می شوند و خدای ناکرده دست به خودکشی می زنند و از جامعه کنار می روند و برای همیشه خانه نشین می شوند و فعالیت ها را کنار می گذارند چرا که حالت منفی در مقابل مشکلات به خود گرفته اند.[15] که این امر نگرانى و آشفتگى و گاه يأس‏ و حتى بدبينى به ساحت قدس خداوند ايجاد مى ‏كند که كار زشت و ناپسندى است.[16]

زیرا انسان هاى بى‏ ايمان يا ضعيف الايمان چنان هستند كه اگر مختصر نعمتى از نعم الهى از آنها سلب شود زبان آنها به ناشكرى و اظهار يأس‏ و نا اميدى گشوده مى‏ شود، [17] لذا باید گفت مؤمنان راستين كسانى هستند كه نه به هنگام نعمت گرفتار غرور و غفلت مى‏ شوند و نه به هنگام مصيبت، گرفتار يأس‏ و نوميدى، بلکه نعمت را از خدا مى‏ دانند و شكر به درگاه او مى‏ برند، و مصيبت را آزمون و امتحان، و يا نتيجه اعمال خويش محسوب مى‏ دارند و صبر مى‏كنند و رو به درگاه او مى ‏آورند.[18]

چنانكه امام سجاد عليه السلام در در دعاى ابوحمزه مى‏ فرمايند«همانا به خاطر قدم اميد به تو و عظمت طمع (بندگان) در وجود تو طلب مى‏ كنم آنچه را كه واجب كردى بر نفس خودت كه رأفت و رحمت است».[19] البته اين طمع ممدوح و اميد به اين رحمت و ثواب و قرب الهى و دخول در جنت به صرف طمع حاصل نمى‏ شود. آن امام سجاد عليه السلام، كه طمع در رحمت الهى دارد، به وظائف و تكاليف الهى نيز عمل كرده، و چنين توقعى دارد.[20]

خداوند؛ کلید گشایش  غم و اندوه

امام سجاد علیه السلام دربیستمین فصل از دعای مکارم الاخلاق صحیفه سجادیه در فرازی به خداوند عرضه می دارد:«اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِی إِنْ حَزِنْتُ؛هنگامی که غمگین می شوم تو یار و یاور من هستی»[21].

لازم به ذکر است «حزن‏» حسرت خوردن و درد كشيدن به خاطر فقدان محبوبى يا فوت مطلوبى است.[22] لذا در حديثى از امام صادق عليه السلام مى ‏خوانيم: «اگر ساعتى حزن از دل هاى اهل معرفت پوشيده گردد به درگاه خدا استغاثه مى‏ كنند و آن را از او مى ‏خواهند».[23]

بی تردید قدرت پروردگارعامل گشودن هر مشكل و از ميان بردن هر اندوه و غم‏، و فراهم ساختن اسباب هر فتح و پيروزى است، در واقع هيچكس جز او« فتاح» نيست، و«مفتاح» و كليد همه درهاى بسته در دست قدرت اوست.[24]

بدین ترتیب شكايت كردن به درگاه خداوند نه تنها عيبى ندارد، بلكه نوعى دعا و تضرع و درخواست از اوست و در دعاهاى معصومان هم آمده است، همان‏گونه كه يعقوب پيغمبر علیه السلام بعد از آنكه يوسف علیه السلام و بنيامين علیه السلام را از دست داد در برابر سرزنش افراد گفت: «قال إنما أشكوا بثي و حزني‏ إلى الله »[25]؛ من غم و اندوهم را تنها به خدا شكوه مى ‏كنم» .[26]

و نيز در مناجات دوم از مناجات‏ هاى پانزده‏ گانه امام سجاد عليه السلام مى‏ خوانيم:««إلهى إليك أشكو نفسا بالسوء أمارة؛ اى معبود من، به تو شكايت مى كنم از نفسى كه مرا به بدى فرمان مى‏ دهد».[27]

پس عارفان و مؤمنان داراى حزن هستند[28]، و سرچشمه غم عارفان و پرهيزكاران مقصر دانستن خود در پيشگاه الهى، و اينكه از عهده تكاليف الهى برنيامده ‏اند، آن طورى كه بايد طاعت و فرمانبردارى خدا را كنند، نكرده ‏اند، و همين احساس است كه همانند امام چهارم (كه از كثرت عبادت ملقب به زين العابدين است) را وادار مى‏ كند كه در دعاى ابوحمزه ثمالى با سوز و گذار چنين گويد: «چه كسى بد حال‏تر از من است، اگر با اين حالت به قبرم منتقل شوم، قبرى كه مهيا نكرده ‏ام آن را براى خوابيدن، و فرش نكرده ‏ام آن را با عمل صالح، چرا نگريم در حالى كه نمى‏دانم مسير من به چه طرف است، و مى‏ بينم نفس با من خدعه مى كند، و روزگارم با من مكارى و عقاب مرگ بر سرم پر و بال گشوده، چرا نگريم، مى‏ گريم‏، براى خروج نفس و جانم، مى ‏گريم براى تاريكى قبرم، مى ‏گريم براى تنگى لحدم، مى‏ گريم براى سؤال منكر و نكير (دو فرشته‏ اى كه در قبر مسئول، سؤال هستند) از من، مى ‏گريم براى خارج شدن از قبرم، در حالى كه برهنه و ذليل و حمل كننده سنگينى بار اعمالم بر پشتم هستم ...».[29]

در سایۀ حمایت خدا نه خلق خدا

از آن‏جا كه انبياء الهی علیهم السلام و خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصومین علیهم السلام مقام والايى در معرفة الله داشته ‏اند، به خوبى مى‏ دانستند كه منبع اصلى هر قدرت و خير و بركتى خدا است، و اگر خدا حمايت‏ از كسى كند اگر تمام جهانيان دست به دست هم دهند قدرت بر اين‏كه زيانى به او برسانند، ندارند.[30]

لذا پيامبران علیهم السلام و معصومان علیهم السلام هم در برابر وسوسه‏ هاى شيطان بايد خود را به خدا بسپارند و هيچكس از لطف و حمايت‏ خدا در برابر وساوس شياطين و نفس بى نياز نيست، حتى معصومان علیهم السلام.[31]

از این رو امام سجاد علیه السلام در بیستمین فصل دعای مکارم الاخلاق صحیفه سجادیه می فرماید؛«وَ أَنْتَ مُنْتَجَعِی إِنْ حُرِمْتُ؛ و هنگامی که محرومیت ها به سراغ من می آید تو تکیه گاه من هستی»[32]

گفتنی است كسانى كه در مقام رهبرى خلق و پيشوايى و تأسى مردم قرار گرفته‏ اند، آنها هميشه برای تن در دادن به محروميت­ ها براى نيل به رضاى خدا و هدايت خلق تلاش می کنند[33] زیرا مؤمن در ميدان حوادث خود را تنها نمى ‏بيند، بلکه دست لطف و حمايت‏ خدا را دائما بر سر خويش احساس مى‏ كند.[34]

شکی نیست که حمايت‏ خدا شامل حال پرهيزکاران است.[35] لیکن نكته بسيار مهم اين است كه انسان بفهمد ضعيف است و تا حمايت‏ الهى نباشد نمى ‏تواند كارى صورت دهد.[36] ازاين‏رو كارها را براى خدا بكند، اگرچه مردم از او ناراضى و خشمگين گردند[37] لذا ما باید مردم را براى خدا بخواهيم نه خدا را براى مردم. مبادا روزى كه براى جذب مردم، خدا را از خود ناخشنود سازيم.[38]

از آن‏جا كه افراد با ايمان، مخصوصاً سالكان الى الله و بندگان سپاسگزار و ترسان از هواى نفسانى و وسوسه‏ هاى شيطانى بايد پيوسته به ياد خدا باشند؛ و همواره خود را در پناه او و تحت حمايت‏ آن كريم بنده نواز قرار مى ‏دهند[39]، لذا اگر توكل بر خدا باشد او هم حمايت‏ و راهنمايى مى ‏كند.[40]«و من يتوكل على الله فان الله عزيز حكيم؛[41]هركس بر خدا توكل كند پيروز مى ‏گردد؛ چرا كه خداوند توانا و حكيم است». زیرا همه نياز توكل كنندگان را مى‏ داند، و هم قادر بر حمايت‏ از آنها است‏.[42]

خداوند؛ بهترین یار و مددکار در مشکلات و سختی ها

يك نگاه اجمالى، به سراسر زندگى‏ انسان در اين جهان نشان مى ‏دهد كه همه آن آميخته با رنج و مشقت‏ است، [43] از آن لحظه ‏اى كه نطفه ‏اش در رحم قرار مى‏ گيرد، مراحل زيادى از مشكلات را طى مى كند تا متولد شود و بعد از تولد در دوران طفوليت و جوانى و بعد پيرى مواجهه با انواع مشقت‏ ها و رنج‏ هاست كه قرآن به اين نكته اشاره مى‏ كند و مى‏ فرمايد: «لقد خلقنا الإنسان فى كبد؛[44] ما انسان را در رنج آفريديم (و زندگى او پر از سختى است)». [45]

هم زندگى او توأم با رنج است هم اطاعت فرمان پروردگار توأم با سختى ‏هاو مشکلات است.[46] لذا امام سجاد علیه السلام در فصل بیستم دعای مکارم الاخلاق به خدا عرضه می دارد؛«وَ بِک اسْتِغَاثَتِی إِنْ کرِثْتُ؛ هنگامی که کار بر من دشوار و سخت می شود تو فریادرس من هستی».[47]

با تأمل در آموزه های قرآنی می توان دریافت كه طبيعت زندگى‏ اين جهان در هيچ مرحله خالى از مشكلات، ناراحتي­ ها، و رنج و مشقت‏ نيست، خواه اين مشكلات جنبه جسمانى و بدنى داشته باشد، و يا جنبه روحى و فكرى و يا هر دو، و هيچكس را خالى از آن نمى‏ بينيم.[48]

در حديث بسيار پرمعنايى از امام على بن الحسين علیه السلام مى‏ خوانيم:«الراحة لم تخلق فى الدنيا و لا لاهل الدنيا...؛ راحتى و آسايش در دنيا و براى اهل دنيا وجود ندارد، راحتى و آسايش تنها در بهشت است، و براى اهل بهشت! رنج و تعب در دنيا آفريده شده، و براى اهل دنيا، و (به همين دليل) هر كسى پيمان ه‏اى از آن به دست مى ‏آورد دو برابر آن حرص نصيب او مى‏ شود، و كسانى كه از دنيا بيشتر دارند فقيرترند! زيرا محتاج ديگران در حفظ اموال خويشند، و به وسائل و ادوات زيادى براى حفظ آن نيازمندند، بنا براين در ثروت دنيا راحتى نيز وجود ندارد».[49]

سپس امام علیه السلام در ذيل اين حديث فرمود:«كلا ما تعب اولياء الله فى الدنيا للدنيا، بل تعبوا فى الدنيا للآخرة؛ هرگز دوستان خدا در دنيا به خاطر دنيا رنج و تعب نمى ‏كشند، بلكه رنج و تعب آنها در دنيا براى آخرت است».[50]

 

از این رو باید با تأسی از امام سجاد علیه السلام که فرمود؛ «مَنْ يُجِيبُ دُعَاءَ الْمُضْطَرِّ فِى الظُّلَمِ،يَا كَاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوَى مَعَ السَّقَمِ؛ اى كسى كه دعاى گرفتاران را در تاريكى هاى شب اجابت مى كنى! اى كسى كه دردها ورنج‌ها وبلاها را برطرف مى‌سازى!»، تنها باید بر خدا تكيه‏ كرد؛ خدايى كه بهترين يار و مددكار و مدافع است‏[51].

خداوند ؛ بهترین جبران کننده

بدون شك معلومات ما در برابر مجهولات بسيار ناچيز است، و آنچه ما از اسرار آفرينش و جهان هستى مى‏ دانيم در برابر آنچه نمى‏ دانيم همچون قطره‏اى در برابر اقيانوس عظيمى است.[52] حوادث‏ ناگوار در طول زندگى انسان، حوادث طبيعى تلخ و دردناك و بلاگونه‏اى رخ مى ‏دهد كه گروهى را خشك و تر مى ‏سوزاند، ويرانى‏ ها و كشتارهاى زلزله‏ ها و طوفان‏ ها و خشكسالى ‏ها و قحطى‏ ها را همه شنيده ‏ايم، معمولا هنگامى كه اين حوادث پيش مى ‏آيد اين سؤال مطرح مى‏ شود: مگر نه اين است كه همه عوامل و اسباب طبيعى تحت امر خدا هستند؟ و آب و باد و خاك و آتش سر بر فرمان اويند، رودها از خود طغيان نمى‏ كنند، و آنچه او فرمان مى ‏دهد همان مى‏ كنند، آيا اين‏گونه امور با اصل عدالت و حكمت‏ او سازگار است؟.[53]

در پاسخ باید به کلام امام سجاد علیه السلام استناد نمود که فرمود؛« وَ عِنْدَک مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ؛ و هنگامی که از من چیزی تلف می شود تو جبران کننده آن هستی»[54].

در تبیین این کلام نورانی باید گفت دلبستگى شديد انسان به دنيا باعث مى‏ شود كه دائم روحش در عذاب باشد. واقعا اگر ما در مسائل زندگى مادى به آيه «لكيلا تأسوا على ما فاتكم ولا تفرحوا بما آتيكم؛[55] اين به‏ خاطر آن است كه براى آنچه از دست داده‏ ايد تأسف نخوريد و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد»[56]، بلکه ايمان داشته باشيم و بدان عمل كنيم که در این صورت خيلى راحت هستيم.[57]

 به راستی چيزى كه از دست‏ رفت‏ چرا غصه بخوريد؟ و چيزى هم كه داريد زياد به آن نچسبيد كه اگر گرفتند فريادتان بلند شود.[58] بلکه خدا مى‏ خواهد بندگانش را با انواع شدائد بيازمايد، و با انواع مشكلات در طريق انجام عبادتش روبرو كند، تا تكبر از قلب هايشان فرو ريزد، و خضوع و فروتنى در آن جايگزين‏ گردد و در پرتو اين فروتنى و خضوع درهاى فضل و رحمتش را به روى آنها بگشايد و وسائل عفو خويش را به آسانى در اختيارشان قرار دهد.[59]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت ما هر وقت بخواهيم روح دعا و نيايش و توجه بيشتر به درگاه خداوند و عشق به ذات پاكش در ما پيدا شود باید به سراغ دعاهاى چهارمين پيشواى مكتب شيعه، امام على بن الحسين بن على بن ابي‏ طالب، مشهور به «سجاد» عليه السلام برویم و همچون گياهان نورس كه از ابر پربركت بهارى سيراب مى‏ شوند از آن سيراب ‏گرديم.[60]

 بی تردید کتاب صحیفه سجادیه ميراث‏ بزرگی است كه مجموعه ‏اى است از بهترين و فصيح‏ترين و زيباترين دعاها، با محتواى بسيار بلند و بالا و عميق، که جمله به جمله آن درس تازه‏اى به انسان مى‏ آموزد، و به راستى طرز نيايش و مناجات با خداوند را به هر انسانى مى‏ آموزد، و روح و جان آدمى را نور و صفا مى‏ بخشد.[61]

مگر نه این است اين امامى كه داراى مقام عصمت است اين‏گونه در خانه خدا راز و نياز مى‏ كند، كى مى‏ شود كه ما دعا كردن را هم از اينان ياد گيريم‏.[62] بی شک این فراز های نورانی؛ مناجات كسانى است كه در برابر انبوه آفات سعادت، به قدرت و توانايى او پناه مى‏ برند و به ريسمان الهى چنگ مى‏ زنند و حمايت‏ و پشتيبانى خدا را مى‏ طلبند.[63]

لذا باید بیاموزیم که  نه تنها در نعمت و كاميابى و سلامت و رفاه خداوند متعال را حمد و سپاس بگوییم؛ بلكه، در بلا و شدت و مصيبت، و به هنگام هجوم طوفان حوادث‏ نيز، شاكر و سپاسگزار باشیم[64]. چرا كه، اولا مى‏ دانيم هر كارى مى‏ كند، موافق حكمت‏ و نهايت مصلحت است، حتى مصايبى كه براى آزمايش ما، يا به عنوان كفاره گناهان ما، يا سبب بيدارى ما از خواب غفلت است.[65] اینگونه است که  ما اجر صابران، و پاداش شاكران را می بریم و اين خود نعمت ديگرى است.[66]

بنابراین برای اطاعت فرمان او، و رعايت حقوقش، بايد از او يارى بجوييم؛ كه بدون يارى او، كارى از ما ساخته نيست و اين همان چيزى است كه شب و روز در نمازها مى‏ گوييم: «إياك نعبد و إياك نستعين».[67]،[68]

پروردگارا! صبر و استقامت و پايدارى و شكيبايى و خويشتندارى ما را روز به روز زيادتر كن، و ما را در صف صابران حقيقى و واقعى قرار ده، و اجر و پاداش شكيبايان را به ما عنايت فرما، تا در سايه آن خشنوديت را جلب كنيم، و به بهشتت درآييم، و در غرفه‏ هاى آن جاى گيريم.[69]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه)

[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص181.

[2] پيدايش مذاهب ؛ ص103.

[3] . آداب الصلاة، ص 192.

[4] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)؛ص295.

[5] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏4 ؛ ص166.

[6] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛1395/04/16.

[7] همان.

[8] همان.

[9] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏4 ؛ ص198.

[10] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏1 ؛ ص372.

[11] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏13، ص: 805.

[12] كليات مفاتيح نوين ؛ ص1099.

[13] اسلام در يك نگاه ؛ ص73.

[14] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛1395/04/16.

[15] همان.

[16] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏15 ؛ ص270.

[17] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص65.

[18] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏3 ؛ ص537.

[19]  دعاى ابوحمزه كه در اعمال شبهاى ماه رمضان در مفاتيح آمده است. بحار الانوار، جلد 89، صفحه 89- ميزان الحكمه، جلد 5، صفحه 555.

[20] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏2 ؛ ص220.

[21] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)،1395/04/16.

[22] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏1 ؛ ص259.

[23] بحار الانوار، جلد 69، صفحه 70.

[24] تفسير نمونه ؛ ج‏18 ؛ ص85.

[25] يوسف، آيه 86.

[26] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏13، ص: 742.

[27] كليات مفاتيح نوين ؛ ص65

[28] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص: 267.

[29] همان؛ ص 268.

[30] پيام قرآن ؛ ج‏7 ؛ ص66.

[31] تفسير نمونه، ج‏7، ص: 65.

[32] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛1395/04/16.

[33] تفسير نمونه ؛ ج‏17 ؛ ص282.

[34] همان؛ ج‏22 ؛ ص29.

[35] همان؛ ج‏4 ؛ ص306.

[36] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص63.

[37] همان.

[38] همان.

[39] كليات مفاتيح نوين ؛ ص915.

[40] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏8 ؛ ص219.

[41] سوره انفال، آيه 49.

[42] پيام قرآن ؛ ج‏4 ؛ ص140.

 [43] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏3 ؛ ص316.

[44]  سوره بلد، آيه 4.

[45] گفتار معصومين(ع) ؛ ج‏2 ؛ ص180.

[46] همان.

[47] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛1395/04/16.

[48] تفسير نمونه ؛ ج‏26 ؛ ص304

[49] همان؛ ص: 305

[50] «خصال صدوق» جلد 1؛ باب الدنيا و الآخرة ككفتى الميزان؛ حديث 95.

[51] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏1 ؛ ص427.

[52] پيام قرآن ؛ ج‏4 ؛ ص505.

[53] همان؛ ص504.

[54] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛1395/04/16.

[55] سوره حديد، آيه 23.

[56] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص183.

[57] همان.

[58] همان.

[59] تفسير نمونه ؛ ج‏10 ؛ ص370.

[60] اعتقاد ما ؛ ص121.

[61] همان.

[62] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏2 ؛ ص338.

[63] كليات مفاتيح نوين ؛ ص85.

[64] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏4 ؛ ص359.

[65] همان.

[66] همان.

[67] سورۀ حمد؛ آیۀ5.

[68] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏4 ؛ ص359.

[69] والاترين بندگان ؛ ص254.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha