شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
جلال‌الدین حسین بن شرف الدین عبدالحق اردبیلی

حوزه/ این عالم وارسته پارسی نگاری در عرصه های گوناگون علوم و عقاید شیعه را با جدیت دنبال کرد و با وجود آنکه نگارش این متون به زبان عربی برای او یک موفقیت و ارتقای علمی به شمار می رفت و شهرت وی را در میان اهل معرفت افزایش می داد، چنین مقصدی را مورد توجه قرار داد و تنها ضرورت آن را احساس کرد.

به گزارش خبرگزاری«حوزه»، عبدالحق اردبیلی (شرف الدین) در سال 870 ق صاحب فرزندی گردید که او را حسین نامید تا خون عاشوراییان در رگ هایش جاری گردد و با تاسی به فرهنگ آقایش اباعبدالله (علیه السلام) در صیانت از دیانت گام بردارد. بعدها استادانش لقب های کمال الدین و جمال الدین را برایش برگزیدند. خود وی هم تخلّص الهی را در اشعار انتخاب کرد.

چون در مباحث عرفانی به موفقیت هایی دست یافت و به نگارش آثار همت گماشت، به «مولا» ملقب گردید.

وی ایام کودکی و نوجوانی را تحت تربیت اخلاقی و معنوی پدر سپری کرد و با تشویق او از دوره جوانی در زادگاهش اردبیل به آموختن مقدمات زبان و ادبیات عربی و مبانی علوم شرعی پرداخت. اولین استادش علی آملی است، او پس از پشت سر نهادن مقدمات ادبی، به محضرش شتافت.

استاد دیگرش شیخ حیدر (متوفی: 893 ق) می باشد. احتمال می رود الهی اردبیلی تا حدود 890 ق در اردبیل از افکار شیخ حیدر صفوی بهره برده باشد.

آموزش های عارفانه حیدر صفوی جنبه های ذوقی و معنوی را در ذهن و روح الهی اردبیلی شکوفا ساخت و به همین دلیل بین شاگردو استاد پیوند قلبی و عاطفی برقرار شد و الهی به توضیح شیخ حیدر به منطقه خراسان بزرگ (شامل خراسانی کنونی و بخش هایی از افغانستان و ماوراء النهر) اعزام گردید و به فعالیت تبلیغی و نشر اندیشه های عرفانی پرداخت.

به سوی هرات

هرات در دوران تیموریان (782 تا 911 ق) مرکز امپراتوری بود و خراسان به اوج رونق رسید و با مهاجرت علما، شاعران شیعی و سادات و علویان، تشیع در هرات روبه رشد نهاد. شاهرخ میرزا با علاقه ای که به سادات و اهل بیت (ع) داشت، برای ترویج تشیع حرکت می کرد. در دوران نسبتا طولانی و آرام حکومت سلطان حسین بایقرا - آخرین سلطان تیموریان - نیز شیعیان به پیشرفت های بزرگی رسیدند و گرایش درونی این فرمانروا به مذهب شیعه موجب گردید حمایت همه جانبه ای از علمای بزرگ این مذهب، سادات و علویان به عمل آورد. با این وصف، الهی اردبیلی به قصد ارشاد و تبلیغ به هرات رفت.

در آن ایام ملا جلال الدین محمد دوانی (علامه دوانی) در هرات به تدریس و تربیت شاگردانی دانشور مشغول بود و الهی هم در حوزه درسی دوانی، علوم عقلی شامل منطق، الهیات و مباحث نبوت، ولایت و امامت را فراگرفت و در این زمینه به جایی رسید که رساله اثبات واجب استاد را شرح نمود وپیچیدگی های آن را نمایاند.

* بازگشت به اردبیل

الهی در ایام اقامت در هرات با امیر علی شیر نوایی (متوفی: 844 ق) و غریب میرزا فرزند سلطان حسین بایقرا آشنا گردید و تحریر اقلیدس را همراه فواید زیاده و تازه برای نوایی تلخیص نمود و نیز دو رساله در خصوص اشکال التاسیس برای او به نگارش درآورد و چون امیر علی شیر نوایی از یک سوی به زبان ترکی و از سوی دیگر به خاندان طهارت و مباحث کلامی علاقه داشت، الهی اردبیلی رساله ای در امامت تالیف نمود و به وی اهدا کرد.

شیخ آقا بزرگ تهرانی هم ذیل معرفی حواشی بر کتاب تحریر القواعد المنطقیه فی شرح الشمسیه که اصل کتاب از نجم الدین عمر کاتبی و شرح آن از قطب الدین محمد رازی است، به حاشیه ای اشاره دارد که آن را خلیل بن محمد قرمانی (قمی) رضوی نوشته شده است و می افزاید؛ وی این مطالب را بر اساس برداشت های خود از مجلس درس استادش مولانا کمال الدین حسین اردبیلی تدوین کرده است.

روزنه های روشنی بخش

الهی از شیعیان متدین و غیرت مند بود و برای احیای مذهب تشیع همتی خالصانه داشت. او نخستین دانشوری است که موازین شرعی را بر اساس بنیان های عقیدتی شیعه و روایات اهل بیت (ع) را به فارسی تصنیف کرد و مطلبی را که تا زمان روی کار آمدن شاه اسماعیل صفوی و تسلط جوامع سنی پوشیده بود، آشکار ساخت.

میرزا محمد باقر خوانساری چنین به معرفی وی می پردازد:

دانشمند اهل فضل، متبحر در علوم گوناگون، شاعر جامع، مصر در معرفی معارف تشیع و مصادف با عصر حکمرانی موسس سلسله صفویه یعنی شاه اسماعیل صفوی، کسی که برای اولین بار موازین شرعی را به زبان فارسی بر اساس بنیان های اعتقادی مذهب اهل بیت نگاشت، دانشوری که برای تحصیل فضایل و کمالات رغبت و همتی زاید الوصف از خود بروز داد و بعد از آنکه نفس خود را به خوبی ها آراست به وطن بازگشت تا آموخته ها را به علاقه مندان بیاموزد و معارف تشیع را با تعصبی خاص منتشر نماید.

محدث نوری نیز مقامات علمی و درجات معنوی و اخلاقی او را ستوده و سید محسن امین از تلاش های عالمانه و محققانه او و نیز محصولات فکری، ادبی و ذوقی وی سخن گفته است.

* جنبه های علمی و ادبی

تشیع به عنوان مذهبی پرقدرت در اعماق دل و ذهن ایرانیان نفوذ شده داشت، این ریشه های عمیق موجب شد تا در این دوران مذهب شیعه به طور گسترده، رواج یابد. شاه اسماعیل و فرزندش برای تعلیم و نشر اصول و فروغ مذهب امامی اثنی عشری عالمان معدودی را که در ایران بودند، برگزیدند حکمرانان صفوی ناگزیر شدند دست نیاز به جانب عالمان شیعی مذهب کشورهای عربی دراز کنند که در نتیجه کاروانی از مشاهیر شیعه از عراق و لبنان به ایران مهاجرت کردند.

* فارسی سازی متون دینی

مشکلی که وجود داشت این بود که ایرانیان فارسی زبان از منابع و آثار شیعی کمتر برخوردار بودند و حتی علمای ایرانی به زبان جهان اسلام یعنی عربی آثار خود را تدوین و تالیف می کردند، شاه طهماسب صفوی بر آن شد تا این خلاء فرهنگی را با استعانت از دانشوران شیعه بر طرف کند، به تدریج بین او و بزرگان فکر و اندیشه تفاهمی عالی به عمل آمد. او کوشید نفوذ معنوی و اجتماعی علما را ارتقا دهد و آنان را به تألیف و ترجمه آثاری در کلام، اعتقادات، ادعیه، زیارات، تاریخ و حدیث راغب سازد.

این سیاست موجب شد زبان مذهبی ایران عصر صفوی جهت تفهیم هر چه افزون تر عموم مردم، فارسی باشد. بدین گونه نهضت فارسی نگاری، ترجمه و شرح متون سودمند در عصر صفویه شکل گرفت و در شکل یک حرکت علمی و فرهنگی به انگیزه رواج مبانی و معارف تشیع از سوی دانشوران این ایام پی گرفته شد. طلایه داران این جنبش شخصیت هایی مثل الهی اردبیلی بودند.

او پارسی نگاری را در عرصه های گوناگون علوم و عقاید شیعه با جدیت دنبال کرد و با وجود آنکه نگارش این متون به زبان عربی برای او یک موفقیت و ارتقای علمی به شمار می رفت و شهرت وی را در میان اهل معرفت افزایش می داد، چنین مقصدی را مورد توجه قرار داد و ضرورت آن را احساس کرد. در سایه فداکاری امثال او بود که آموزهای شیعه در این عصر همگانی گردید.

همچنین الهی در حوزه هایی دانش آموخته بود که زبان غالبشان عربی بود و مهاجرت گروهی از عالمان عرب زبان همراه خاندان های آنان به ایران، تاثیر زبان عربی بر زبان فارسی بروز داده بود. به همین دلیل در نوشته های او ترکیبات عربی به وفور دیده می شود و نگارش های او اگر چه نثری ساده دارد، اما نه تنها واژه های عربی را به کار گرفته، بلکه در جمله سازی از این تاثیر بی بهره نبوده است، البته الهی آثاری به زبان ترکی و عربی هم دارد، ولی بیش از دو سوم آثارش - از نظر حجم و محتوا - به زبان فارسی است.

حسین الهی در فقه، کلام، حکمت نظری و عملی، هیات، نجوم، هندسه، تاریخ، حدیث، ادعیه و... مطالب و مباحثی دارد.

* آثار

«تفسیر الهی یا تفسیر اردبیلی»، «تفسیر القرآن الکریم»، «منهاج الفصاحه در شرح نهج البلاغه»، «ترجمه مهج الدعوات سید بن طاووس»، «اثبات الواجب تعالی»، «الامامه»، «تاج المناقب فی فضائل الائمه الاثنی عشر»، «حاشیه جلالیه»، «المحکمات بین الطبقات، الصدریه و الجلالیه»، «تعلیقه شرح جلالی لرساله اثبات العقل»، «حاشیه بر تحریر القواعد فی شرح الشمسیه»، «حاشیه بر الحاشیه الشریفیه علی شرح المطالع»، «حاشیه بر شرح الهدایه الاثیریه»ف «حاشیه شرح هدایت بخاری»، «اساس القواعد فی اصول الفوائد»، «تلخیص تحریر اقلیدس»، «حاشیه بر تحریر اقلیدس»، «حاشیه بر تذکر النصریه»، «حاشیه بر شرح چغمینی»، «شرح اشکال التاسیس»، «شرح بر رساله بیست باب»، «حاشیه بر شرح مفتاح غیب الوجود»، «تعلیقه بر حاشیه شریف بر شرح مختصر ابن حاجب ایجی»، «شرح تهذیب طریق الی علم الاصول»، «حاشیه بر شرح المواقف»، «خلاصه الفقه»، «شرح ارشاد»، «حاشیه بر قواعد»، «دیوان الهی»، «گلشن راز»، «کشف الاسرا»، «فراست»، «رساله ای در قیافه شناسی انسانها»، «حواشی متفرقه»، «اجازات».

* رحلت

در زمان ارتحال الهی اردبیلی اختلاف فراوانی دیده می شود و از سال 904 ق تا 950 ق ضبط کرده اند. شیخ آقا بزرگ تهرانی در مجلدات گوناگون الذریعه سال رحلتش را 930، 940 و 950 ق ذکر کرده است.

اما قول درست همان می باشد که سید محسن امین و مدرس تبریزی آورده اند، یعنی سال 950؛ زیرا الهی کتاب خلاصه الفقه را در سال 942 ق به اتمام رسانیده و نمی تواند قبل از این تاریخ رحلت کرده باشد.

بدن وی را در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی به خاک سپردند. الهی فرزند فاضلی به نام محمد داشت که مؤلف ریاض العلما و سید محسن امین از او نام برده اند.

بازماندگانش و افرادی از این خاندان در روضه صفویه اردبیلی مشغول خدمات علمی، آموزشی و اجتماعی بودند. الهی اردبیلی را نباید با حکیم الهی اردبیلی که یکی از سخنوران قرن سیزدهم هجری است، و در سال 1296 ق مرحوم شد و سروده هایش به زبان ترکی است، اشتباه کرد.

منبع: گلشن ابرار، ج 8.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha