به گزارش خبرگزاری«حوزه»، آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) در «همايش نظام اربعین در حرکت به سوی جامعه آرمانی» مسجد مقدس جمکران گفت: موضوع اربعین چند سالی است یک تجلی جدیدی در شیعه به وجود آورده و شیعه را با یک وجههی خیلی روشن و حسینی در دنیا معرفی میکند، لذا باید کاملاً به این مهم پرداخته شود و از این ظرفیت بسیار بزرگ و بسیار مؤثر و گسترده استفاده شود.
محور عرایضم را روی آنچه که متن دین هست قرار ميدهم. بايد سراغ متن دین رفت و ديد از نظر متن دین، اکنون دین در چه برههای از تاریخ قرار دارد و وظیفهی دینداران چیست؟
در دین ما هیچ اصلی، بزرگتر و هیچ حقیقتی، محکمتر و ریشهدارتر از حقیقت امامت وجود ندارد. خدای تبارک و تعالی به پیامبر خاتم(ص) فرمود «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» تا اینکه «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون»؛ یعنی آنچه که باید به آن برسیم به وسیلهی امامت است، آنچه که بشر باید برای رشد خودش به آن برسد، حقیقت امامت است، هر کسی هر گروهی، هر جامعهای، هر امّتی با این حقیقت ارتباط برقرار کند، حیات طیبه پیدا میکند و هرچه اين ارتباط بيشتر شود راه سعادت برای او بیشتر هموار میشود و هر چه هم از این فاصله بگیرد گرفتاریها، نابسامانیها، مشکلات، جهالتها، آلودگیها بیشتر خواهد شد.
الآن دین در دورهای قرار گرفته که به برکت نظام جمهوری اسلامی و مسئلهی ولایت فقیه ، امامت را به بشریت معرفی کنیم، انقلاب ما فقط یک انقلاب سیاسی نبود که نظام سياسي را تبدیل به نظام سياسي ديگر کند. بلکه یک انقلاب معنوی و الهی است که وجههی معنویتش هم در این است که امامت را به برکت این انقلاب به دنیا معرفی کنیم.
مرحوم والدمان(رضوان الله تعالی علیه) می گفتند: اگر از من سؤال کنند که مهمترین دستآورد انقلاب چیست؟ این حرف را 20 سال پیش ایشان می گفتند که این جریانهایی که امروز هست نبود، می گفتند به نظر من مهمترین دستآورد انقلاب؛ معرفی شیعه به دنیا بود. وجههی دیگر اين کلام یعنی معرفی امامت، که ما بايد درصدد معرفي امامت به جهانيان باشيم.
حتي این بحث هم که ما دنبال حکومت جهانی حضرت حجت(عج) هستیم نه فقط برای اینست که طواغیت از بین بروند و ظلم ظلمه پايان يابد، اين یک طرف سکه است، اما جهت عمدهاش تجلی حقیقت امامت است.
ميبايست اربعین را ظرف معرفی امامت به دنیا قرار دهیم
به اعتقاد ما به برکت امامت همه چیز آسمان، زمین، انسان و همه موجودات تحول پيدا ميکنند، این جزء عقاید ماست که تکامل علم به برکت امامت است، تکامل عقل به برکت امامت است، اینکه آسمان و زمین برکات خودش را در حدّ نهایت خود ارائه بدهد به برکت امامت است.
ميبايست اربعین را ظرف معرفی امامت به دنیا قرار دهیم و روی این برنامهریزی، فکر و کار شود. الحمدلله تحوّل عظیمی اتفاق میافتد که هر سال گستردهتر از سال گذشته است. عدهای این راه طولانی را پیاده میروند تا روز اربعین به زیارت امام حسین(ع) برسند، آیا اين حرکت بدين جهت است که در روایت امام حسن عسگري(عليه السلام) آمده «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ . . . وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِين»، اين هست و درست هم است، اما این جریان که در اربعین سیلی از انسانها به سوی امام حسین(ع) حرکت میکند قطعاً این پیام را دارد که زیارت امام(علیه السلام) محور است، محور قرار گرفتن اصل امامت، که در برگيرنده هم خودِ امام حسین(ع) است و هم آن کسی که میخواهد منتقم خون حضرت باشد.
بنابراين قضیه عاشورا با قضیه مهدویت کاملاً مرتبط است؛ منتقم خون امام حسین(ع) حضرت حجت(عج) است. بايد این روشن شود. پس نگوئیم از نجف تا کربلا چقدر راه است؟ هر یک متر چند قدم است، بر هر قدم چند حج و عمره مترتب است، آنگاه با وسائل امروزی حساب کنیم که ثواب چند حج و عمره بر زائر مترتب است. این بُعد خیلی کم این قضیه است، اگر ما مسئلهی امامت را، تبيين کنيم و موفق شویم بشريت را یک قدم به امامت نزدیک کنیم، توفیق بسيار بزرگی است.
مرحوم مجلسی در بحار الانوار، جلد54، صفحه344 نقل ميکند که میثم تمار میگوید همراه عدهای از شیعیان، خدمت امیرالمؤمنین(ع) نشسته بوديم. سربازی از طرف معاویه آمد در همان جمع شروع کرد به تعریف کردن از معاویه، سپس خطاب به امیرالمؤمنین(ع) کرد و گفت: «يَا أَبَا تُرَابٍ أَنَا إِلَيْكَ رَسُولٌ جِئْتُكَ بِرِسَالَةٍ تُزَعْزِعُ لَهَا الْجِبَالُ مِنْ رَجُلٍ حَفِظَ كِتَابَ اللهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ وَ عَلِمَ عِلْمَ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَامَ وَ هُوَ أَبْلَغُ مِنْكَ فِي الْكَلَامِ وَ أَحَقُّ مِنْكَ بِهَذَا الْمَقَامِ فَاسْتَعِدَّ لِلْجَوَابِ وَ لَا تُزَخْرِفِ الْمَقَال»؛ من نامهای از طرف مردی برای تو آوردم که کوهها را تکان میدهد و او مردی است که کتاب خدا را از اول تا آخر حفظ کرده، علمش هم علم وسیعی است و در صحبت کردن هم از شما أبلغ و برای خلافت هم أحق از شماست. بعد به حضرت گفت جواب من را بده و یک حرف غیر واقعی اما با ظاهر آراسته هم به من نگو! حرف حسابی به من بزن.
حضرت ناراحت شدند، به عمار فرمودند: «إرْكَبْ جَمَلَكَ وَ طُفْ فِي قَبَائِلِ الْكُوفَةِ وَ قُلْ لَهُمْ أَجِيبُوا عَلِيّاً لِيَعْرِفُوا الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِل وَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ».
انسان وقتی با دقت اين روايت را میبیند در مييابد چقدر مسئله مهم است. حضرت به او جواب ندادند، بلکه به عمار خطاب کردند و فرمودند سوار شتر شو و در میان قبائل کوفه بگو بياييد که علی میخواهد با شما حرف بزند و حق را از باطل و حلال را از حرام روشن نمايد. عمار هم رفت و طوری مردم را دعوت کرد که قیامتی از جمعیت بر پا شد و جمعیت زیادی مثل مور و ملخ آمدند. چون عمار به صورتی به مردم خبرداد که مردم گفتند چه خبر شده؟!
امیرالمؤمنین بالای منبر رفتند و فرمودند «رَحِمَ اللهُ مَنْ سَمِعَ فَوَعَى»، اول دعا کردند خداوند مورد رحمت قرار دهد هر کسی که این حرف را گوش بدهد و آنرا حفظ کند و در فکر و ذهنش قرار بدهد. یعنی مطلب اینقدر مهم است. سپس فرمود: «اَيُّهَا النَّاسُ مَنْ يَزْعُمُ أَنَّهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ اللهِ لَا يَكُونُ الْإِمَامُ إِمَاماً حَتَّى يُحْيِيَ الْمَوْتَى أَوْ يُنْزِلَ مِنَ السَّمَاءِ مَطَراً أَوْ يَأْتِيَ بِمَا يُشَاكِلُ ذَلِكَ مِمَّا يَعْجِزُ عَنْهُ غَيْرُهُ»، در بین شما چه کسی فکر میکند معاویه امیرالمؤمنین است؟ معاویه میگوید من امیرالمؤمنینام و حجّت خدا هستم.
امام کسی است که از قدرت الهي برخوردار باشد، بتواند مُرده را زنده کند. وقتی ما میگوئیم أئمه معصومين(ع) کلمهی تام خدا هستند؛ یعنی تمام آن حقایقی که همهی انبیاء داشتند در امام معصوم وجود دارد.
حضرت عیسی اگر میتوانست مُرده را زنده کند، ائمه ما به راحتی میتوانند. امام کسي است که بتواند از آسمان باران ببارد، چیزی که دیگران از انجام آن عاجز هستند او بتواند انجام بدهد.
بعد فرمود «وَ فِيكُمْ مَنْ يَعْلَمُ أَنِّي الْآيَةُ الْبَاقِيَةُ وَ الْكَلِمَةُ التَّامَّةُ وَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ»؛ شما میدانید من آیهی باقیه و کلمهی تامه و حجّت بالغهی خدا هستم که هر يک از اين عبارات بحث مفصل لازم دارد.
باید عرض کنم ما با آنکه سی و اندی سال از انقلابمان گذشته و همهی انقلابمان پرتویی از امامت است، اما راجع به امامت کار نکردهایم. حوزهها هم آنطور که باید و شاید کار نکردهاند. البته در متون ما مطالب خیلی زیاد است، لکن نه در رسانهها، نه در حوزهها و نه مراکز فرهنگی مطرح نشده است.
سال گذشته یکی از علمای الازهر مصر ملاقاتی با من داشت گفت به نظر شما در مورد قضیهی تکفیریها در این شرایط راهحل چیست؟ گفتم برگشت به قضیهی امامت. تنها راه حل این است که محور را اهلبیت و امامت قرار دهیم تا همهی مشکلات حل شود. شما از این محور جدا شدید و امروز این شاخ و برگها از شما به وجود میآید و اینها از شیعه به وجود نیامده؟!
به هرحال اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «وَ اللهِ لَوْ شِئْتُ لَمَدَدْتُ يَدِي هَذِهِ الْقَصِيرَةَ فِي أَرْضِكُمْ هَذِهِ الطَّوِيلَةِ وَ ضَرَبْتُ بِهَا صَدْرَ مُعَاوِيَةَ بِالشَّامِ» من اگر بخواهم این دست کوچکم را در این زمین طولانی کوفه تا شام که معاویه آنجا نشسته امتداد میدهم و به سینهی معاویه میزنم «وَ أَجْذِبُ بِهَا مِنْ شَارِبِهِ»؛ از لحیهی معاویه میتوانم بکشم و بیاورم، «مَدَّ يَدَهُ وَ رَدَّهَا وَ فِيهَا شَعَرَاتٌ كَثِيرَةٌ فَتَعَجَّبُوا مِنْ ذَلِكَ ثُمَّ وَصَلَ الْخَبَرُ بَعْدَ مُدَّةٍ أَنَّ مُعَاوِيَةَ سَقَطَ مِنْ سَرِيرِهِ فِي الْيَوْمِ الَّذِي كَانَ(ع) مَدَّ يَدَهُ وَ غُشِيَ عَلَيْهِ ثُمَّ أَفَاقَ وَ افْتُقِدَ مِنْ شَارِبِهِ وَ لِحْيَتِهِ شَعَرَاتٌ»؛ اتفاقاً در روایت دارد که حضرت این کار را کرد.
یک مرد شامي میآید حرفی میزند امیرالمؤمنین دستور میدهد مردم را جمع کنید و مهمترین مسئله را همین قرار میدهد که امام کیست؟
بدانيم ريشه ظهور؛ در «معرفت امام» است.
ما اگر بخواهیم مشکلات جامعه خود و بشریت را حل کنیم، اگر بخواهیم واقعاً پيشرفت کرده و به سمتی برویم که وعدههای الهی تحقق يابد و مؤمنين خلافت در زمين پيدا کنند، تا «امامت» به دنیا معرفی نشود، نمیشود.
گاهی اوقات به بعضی از این آقایانی که میگویند ظهور نزدیک است، الآن علائم ظهور فراوان شده میگویم این سؤال را جواب بده، خود مردم شیعهی ایران چقدر از امامت میدانند؟ نمیتوانیم جواب دقیقی بدهیم. نباید خودمان را در عوالمی ببریم و بگوئیم قضیه سوریه این میشود و قضیه یمن اینطور است و عالم به سمت ظهور حرکت میکند. إن شاء الله که چنين است، اما مهمتر از همه آن است که بدانيم ريشه ظهور در «معرفت امام» است.
اگر ما در مسألهي امامت کار کردیم و یک بخش مهمی از دنیا با آن آشنا شدند، آن موقع شرایط ظهور فراهم ميشود و الا اگر امامت حل نشود اصلاً زمینهای وجود ندارد.
نکته دیگر اینکه در يکي از فرازهاي زیارت اربعین، بحث رجعت مطرح است. ميگوييم «وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِن»، چه مقدار مسئلهی رجعت جزء امور اعتقادی و ایمانی مردم ما هست؟ اصلاً روی آن کار نشده. در روایات دیگر ميفرمايند «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا»، کسی که ایمان به رجعت ما ندارد اصلاً شیعه نیست.
روی این موضوع کار نشده. الآن یک استقرائی شود، از خود شیعيان سؤال کنید که چقدر از شما به رجعت اعتقاد دارید؟ ما در زیارت اربعین این را میخوانیم، اما اینها همه لقلقهی لسان است. بیائیم در قضيه اربعین، زیارت اربعین را تبيين کنیم، «لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة» به مردم بگوئیم که پیادهروی برای اینست که جهل ما کنار برود. ائمهی ما برای همین آمده بودند.
علي أیّ حال به نظرم میرسد ما باید روی بحث امامت خیلی جدّي کار کنیم. این بنای عظیم مسجد جمکران با این عظمت و شکوهی که امروز پیدا کرده باید طوری باشد که افرادی که اینجا میآیند معرفتشان نسبت به امامت بیشتر شود. دیگر دوران بني اميه و بني عباس گذشت که هر کسی میخواست راجع به ائمه صحبت کند میگفتند غلو میکند، اینها غلو نیست بلکه واقعیتهايي است که در متون دين ما و آيات قرآن وجود دارد.
امامت بهعنوان يک اصل از اصول دین ماست
از اشتباهات بسیار بزرگی که در ذهن ما کردهاند این است که «امامت» از فروع دین است، در حالی که امامت از اصول دین است. ما معتقدیم وقتی خدا میفرماید «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»؛ یعنی تمام توحید، نبوت، معاد و احکام همه مرهون امامت است. چون پیامبر راجع به توحید و نبوت و معاد و فروع فرموده بود، اما خدا میفرماید اگر امامت نباشد همه اینها کالعدم است. لذا امامت بهعنوان يک اصل از اصول دین ماست .اصلاً این تقسیم اصول دین و اصول مذهب یک تقسیم غلطی است، امامت از اصول ماست. علت اينکه شیعه میگوید نماز بدون ولایت، قبول نیست، ریشهاش در همین آیه است، نه اینکه بگوئیم در روایت کافی آمده که «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ تُنَادَ بِشَيْءٍ مَا نُودِيَ بِالْوَلَايَة»، آن روايت سر جای خودش هست، اما ریشهی قرآني این مطلب که نماز بدون ولایت قبول نیست، اين آيه تبليغ است.
هر مقدار درجهی ولایت انسان بالاتر باشد، نماز انسان مقبول تر است، جهاد، روزه، و همه واجبات هم همینطور. جوهرهی همه آنها به «امامت» گره خورده، پس بیائیم روی موضوع امامت کار کنیم.
در مورد ويژگيهاي زائرين امام حسين(عليه السلام) میفرماید «الَّذِينَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِي بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَكَ فِي صِلَتِنَا»؛ کساني که اموالشان را برای زیارت امام حسین(علیه السلام)، انفاق کرده و ابدانشان را به زحمت میاندازند و اميد دارند به پاداشي که شما برای ارتباط با ما مقدّر کردهاید برسند «وَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى نَبِيِّكَ وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَ غَيْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا» اینها ميخواهند با زيارت حسين(عليه السلام) قلب رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را شاد کنند. اینها دستور ما را انجام میدهند و دشمنان ما را به خشم در ميآورند.
یعنی زیارت امام حسین(علیه السلام) هردو عنوان تولّی و تبرّی را با هم دارد. سپس حضرت در حال سجده براي آنها دعاهايي ميکند که بسيار مهم است. میفرماید «فَارْحَمْ تِلْكَ الْوُجُوهَ الَّتِي غَيَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْخُدُودَ الَّتِي تَتَقَلَّبُ عَلَى حَضْرَةِ أَبِي عَبْدِ اللهِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْأَعْيُنَ الَّتِي جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا» چهرههاي سوخته از حرارت خورشيد و صورتهايي که بر قبر امام حسين عليه السلام نهاده ميشود و اشکهايي را که از چشم زوّار امام حسین جاری هست مورد رحمت خود قرار ده. تا آخر روایت که میفرمایند «يَا مُعَاوِيَةُ مَنْ يَدْعُو لِزُوَّارِهِ فِي السَّمَاءِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَدْعُو لَهُمْ فِي الْأَرْض» کساني که برای زوار امام حسین در آسمان دعا میکند بیش از کساني است که در زمین دعا ميکنند.
در حديث ديگر ميفرمايد: «قَالَ لِي يَا مُعَاوِيَةُ لَا تَدَعْ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ(ع) لِخَوْفٍ فَإِنَّ مَنْ تَرَكَهُ رَأَى مِنَ الْحَسْرَةِ مَا يَتَمَنَّى أَنَّ قَبْرَهُ كَانَ عِنْدَهُ»؛ هرگز اين زيارت را ترک مکن زيرا کسی که آن را ترک کند روز قیامت گرفتار حسرت بزرگی شده و آرزو میکند که ای کاش قبرش در نزد أباعبدالله الحسین بود، همینطور تا «أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ بِالْمَغْفِرَةِ لِمَا مَضَى وَ يُغْفَرَ لَكَ ذُنُوبُ سَبْعِينَ سَنَةً» اين زیارت گناهان هفتاد سال را از بین میبرد «أما تحب ان تکون غدا ممن یصافحه الملائکة» ملائکه در روز قیامت با زائر امام حسین مصافحه میکنند «أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ مِمَّنْ يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا وَ لَيْسَ عَلَيْهِ ذَنْبٌ يُتْبَعُ بِهِ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ غَداً مِمَّنْ يُصَافِحُهُ رَسُولُ اللهِ(ص) » هر کسی در دنیا زیارت امام حسین(علیه السلام) رود روز قیامت رسول خدا با او مصافحه میکند، بنابراين این یک عنوان که خود زیارت استحباب مؤکد بلکه وجوب کفایی دارد و از طرف دیگر ترک این زیارت هم جزء مکروهات است، یعنی کسی که مانعي ندارد و بتواند برود اما آن را ترک کند این از مکروهات است و حتی تعبیر این است اگر کسی تمام عمرش به حج رود اما به زیارت امام حسین(علیه السلام) نرود حقي از حقوق رسول خدا را ترک کرده است لکان تارکاً حقاً من حقوق رسول الله(صلي الله عليه وآله)، در بعضی روایات دیگر تعبیر شده که این فرد عاق رسول الله خواهد شد.
یکی ديگر از ابوابی که بالخصوص در زیارت امام حسین(علیه السلام) آمده تشویق زنان به رفتنِ زیارت امام حسین(علیه السلام) است.
اسلام که برای محفوظ ماندن زن از نگاه نامحرم اين همه توصیه میکند حتي الامکان زن از خانه خارج نشود ولی برای زیارت امام حسین(علیه السلام) آنرا مستحب مينامد. ام سعید احمسیه زنی است که امام صادق(علیه السلام) به او فرمود «یا أُمَّ سَعِيدٍ تَزُورِينَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ قَالَتْ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ لِي زُورِيهِ فَإِنَّ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ وَاجِبَةٌ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ»، ببینید این واجبةٌ به معنای وجوب فقهی نیست بلکه همان استحباب مؤکدی است که برای زیارت امام حسین(علیه السلام) در مورد رجال هست. زن که در اسلام معاف از جهاد در راه خداست، جهاد در راه خدا جایی است که انسان برای حفظ و دفاع از دین خدا قيام کند. زن از اين جهاد معاف است، اما در مورد زیارت امام حسین(علیه السلام) ترغیب شده که زنها هم بروند و قبر ابی عبدالله(علیه السلام) را زیارت کنند.
یکی دیگر از نکات این استحباب مشی و پيادهروي است، بعضی از آقایان احتمال دادهاند اینکه در روایات وارد شده خدای تبارک و تعالی در ازاء هر قدم «بکلِّ خطوة» یک حسنهای به زائر امام حسین(علیه السلام) ميدهد، این برای کسی است که وارد کربلا شده و در منزلش استقرار پیدا کرده و بعد از منزل میخواهد به حرم برود. این حرف کاملاً مخالف با روایات است.
از روایات استفاده میشود که اين ثواب براي هر زائري است که از هر نقطهای به کربلا برود ولو هزاران فرسنگ فاصله داشته باشد. اینطور نیست که مختص زوّاري باشد که در کربلا حضور يافتهاند. چون در بعضی از روایات کلمهی من منزله را دارد، نظير «من خرج من منزله یرید زیارة الحسین بن علی(ع) إن کان ماشیاً کتب الله له بکل خطوةٍ حسنة»، منزل در اینجا یعنی از وطن خودش و جایی که در آن زندگی میکند نه در مکاني که در کربلا استقرار پیدا کرده است. در همین باب استحباب مشی روایات فراوانی وجود دارد.
اخيراً بعضی افراد جاهل که اطلاع از روايات ندارند، و میخواهند روشنفکری کنند میگویند اين چه بساطی است که در اين ايّام همه راه افتادهاند و مردم را برای پیادهروی تشويق ميکنند. بعضی هم پا را فراتر گذارده و میگویند اين یک چیز جدید است. در حاليکه در روایات ما ترغیب به زيارت با پاي پياده و ماشیاً فراوان است. عکسهایی از صد سال پیش وجود دارد که افراد ماشیاً از نجف به کربلا میرفتند، قبلش هم حتماً بوده و ما اطلاع نداریم، چون از زمان خود ائمه معصومین علیهم السلام، پیروان ائمه به این روایات عمل میکردند و شاید مقیّدتر از ما در عمل به این روایات بودهاند.
حضرت ميفرمايد کسی که ماشیاً میرود «کتب الله له بکلّ خطوةٍ حسنة و محي عنه سیئة»، در ازاء هر قدم يک حسنه به او داده ميشود و یک سیئه از او پاک ميگردد. «حتی إذا صار في الحائر کتبه الله من الصالحین» وقتی به حائر امام حسین میرسد خدا مهر صالحین را بر وي میزند و وقتی حضرت را زیارت کرد «کتبه الله من الفائزین» خدا نام او را جزو رستگاران مينويسد. «حتی إذا أراد الانصراف اتاه ملکٌ فقال له أن رسول الله(ص) یقرئک السلام و یقول لک استأنف العمل فقد غفر لک ما مضي» هنگامي هم که قصد بازگشت کند
فرشتهاي به سويش آيد و گويد رسولخدا به تو سلام ميرساند و ميفرمايد اعمال خود را از نو آغاز کن که پروردگار گناهان گذشتهات را بخشيد.
این روایات ماشیاً روایات فراوانی است که تعابیر بسیار خوبی هم دارد که اگر یک محققی فقيهانه در این تعابیر تأمل کند نکات بسیار خوبی را از آن استفاده میکند و همچنین نسبت به خصوص روز اربعین باز استحباب زیارت امام حسین تأکیدش بيشتر است. یعنی زیارت امام حسین(علیه السلام) فی نفسه در همه اوقات و زمانها استحباب مؤکد دارد، به اربعین که میرسد باز این استحباب مؤکد تأکيدش بيشتر میشود.
این زيارت اربعين در روایت معروف از امام عسکری(علیه السلام) که ميفرمايد: «علامات المؤمن خمس صلاة الاحدي والخمسین و زیارة الاربعین و... یک احتمال خواندن زیارت اربعین است که انصافاً خود فرازهای زیارت اربعین چند جلسه بحث میخواهد که انسان راجع به تکتک آن فرازها صحبت کند ولی ظاهر روایت و احتمال قوي ميرساند مراد از زيارت اربعين، رفتن به کربلا و زیارت در روز اربعین است و شاهدش هم روایاتی است که در همین زمینه آمده.
یکی از نکاتی که در استحباب زیارت امام حسین(علیه السلام) هست اینست که تأکید شده اين زيارت را از روي حبّ به رسول خدا(ص)، امير المؤمنين(ع) و فاطمه زهرا(س) انجام دهيد. این عجیب است که چه سرّی در این مطلب وجود دارد. انسان وقتی میخواهد امام حسين(ع) را زیارت کند حبّاً لرسول الله و أمیرالمؤمنین و فاطمه زهرا(عليهم السلام) باشد. همچنان که امام صادق(علیه السلام) میفرماید «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ زُوَّارُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ» روز قيامت ندا ميشود زائرين حسين(ع) کجا هستند؟ ببینید این چه عنوان عجیبی است که در روز قيامت خود زائر امام حسين بودن موضوعیت دارد مثل أین الرجبیون. «فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ لَا يُحْصِيهِمْ إِلَّا اللهُ تَعَالَى فَيَقُولُ لَهُمْ مَا أَرَدْتُمْ بِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع)»؛ عده بسيار زيادي بر ميخيزند از آنها سؤال ميشود شما از زیارت امام حسین چه چیز اراده کردید؟
گاهی اوقات قصد ما از زیارت اين است که دو رکعت نماز در حائر بخوانیم و حاجتمان را بگیریم، گرفتاریهایمان را حل کنیم، اینها درست است اما آنچه که مهم است اینست که انسان همانطور که گاهی(بلا تشبیه) به فرزند يک بزرگي اظهار ارادت ميکند تا به آن بزرگ بگوید من به شما علاقه دارم، در این روایات هم اینچنین آمده. «فَيَقُولُونَ يَا رَبِّ أَتَيْنَاهُ حُبّاً لِرَسُولِ اللهِ وَ حُبّاً لِعَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ رَحْمَةً لَهُ مِمَّا ارْتُكِبَ مِنْهُ»، وقتی روز قیامت از زوار امام حسین(ع) سؤال میشود شما به چه قصدی به زیارت امام حسین رفتید؟ میگویند بخاطر محبت رسول الله، فاطمه و علی، خطاب ميآيد: «فَيُقَالُ لَهُمْ هَذَا مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَالْحَقُوا بِهِمْ فَأَنْتُمْ مَعَهُمْ فِي دَرَجَتِهِمْ الْحَقُوا بِلِوَاءِ رَسُولِ اللهِ فَيَنْطَلِقُونَ إِلَى لِوَاءِ رَسُولِ اللهِ فَيَكُونُونَ فِي ظِلِّهِ وَ اللِّوَاءُ فِي يَدِ عَلِيٍّ(ع) حَتَّى يدخلون الْجَنَّةَ جَمِيعاً». اينها خمسهي طيبه هستند ملحق به آنها شويد. شما با آنها و در درجهشان هستيد. برويد تحت لواء رسول الله که در دست امير المؤمنين است قرار گيريد تا وارد بهشت شويد.
از این عبارات چند مطلب استفاده ميشود: اولین نکته این است که انسان به خوبی میفهمد که این استحباب و این ترغیب و تشویق براي یک امر شخصی نبوده بهطوري که ائمهی ما برای اینکه اشخاص به ثواب برسند، برای آنها مثل نافلههاي نماز باب ثوابی را باز کنند و بگويند نوافل موجب میشود که کسی که نافلهی ظهر و عصر و مغرب و عشاء را بخواند ثواب برایش هست خواه ديگري بخواند يا نخواند یا ثوابهایی که موضوعش افراد و اشخاص است، ولی انصاف اینست وقتی کسی با تأمل به این روایات نگاه کند مييابد ائمه(علیهم السلام) میخواستند این شکوه شیعه و عظمت اهلبیت(علیهم السلام) با محوریت قبر امام حسین(علیه السلام) محقق شود، اینکه در این روایات آمده زنها هم بروند، چه بسا از بعضی روایات دیگر استفاده شود بچهها هم که از دایرهی تکلیف خارجاند، بروند دلیل بر این است که مسئلهی استحباب زیارت امام حسین یک امر شخصی نیست بلکه وجهه اجتماعی شیعه و اهلبیت علیهم السلام است، اینکه ميفرمايد امام حسین را زیارت کنید «حبّاً لرسول الله و لفاطمة»، برای اين است که همانند آیه تطهیر «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت» محوریت اهل بيت(عليهم السلام) مشخص باشد.
بنابراين فقط بحث استحباب شخصی مطرح نیست بلکه يک مسئلهی اجتماعی است لذا هر چه باشکوهتر برگزار بشود و گروهها، محافل، اشخاص، جمعیتها ترغيب به اين زيارت شوند این مطلوب ائمه معصومین علیهم السلام است، پس کسی خرده نگيرد که تشویق و ترغیب براي چيست؟ یک عده به زیارت میروند و برمیگردند، نه! امروز ما به خوبی میبینیم این پيادهروي اربعين در چند سالهی اخیر چه عظمتی برای شیعه و اهلبیت علیهم السلام ایجاد کرده است.
جنبهی سیاسی زیارت امام حسین(علیه السلام) بر جنبهی عبادی بودنش غلبه دارد.
نکته دوم که به نکته اول مرتبط است اینست که جنبهی سیاسی بودن زیارت امام حسین(علیه السلام) بر جنبهی عبادی بودنش غلبه دارد، وقتي در روایات ائمه ترغیب میکنند به زیارت امام حسین برويد تا موجب سرور رسول خدا و خشم دشمنان ما شويد.
بعد سیاسیاش اين است همانطوری که کعبه محور و قطب برای اظهار توحید و نفی شرک است قبر مطهر امام حسین(علیه السلام) هم قطب پیوند با رسول خدا و همه اهلبیت و ائمه معصومین و محور اظهار بغض، کینه و دشمنی با دشمنان اهلبیت است. امیدواریم آنهایی که موفق به حضور در اين مراسم هستند به احسن وجه حضرت را زیارت کنند و محبت نموده به نيابت از کسانی که موفق نشدند، برای آنها هم زیارت کنند.
یکی از مستحباب ، استنابهی برای زیارت امام حسین(علیه السلام) است، این توفیق بسیار بزرگی است در شرایط خطيري که اسلام و تشيّع در زمان کنونی قرار دارد. این عظمتی که اکنون ايران دارد به حول و قوهی الهی و به برکت اهلبیت پیدا کرده است، بهطوري که رئیس جمهور یک بخش مهمي از دنیا، اینطور خاضعانه خدمت رهبر معظم انقلاب میآید تمام اینها به برکت اهلبیت(علیهم السلام) است، تمام اینها در پرتو این است که ما به امری معتقدیم به نام ولایت فقیه و آن را هم از روایات ائمه گرفتهايم که فرمودند در زمان غیبت محور باید ولی فقیه باشد.