پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
آیت الله سید رضا فیروزآبادی

حوزه/ از پدرم پرسیدم: چرا همسایه ‌مان را زیر خاک کردند؟ در پاسخ گفت: مُرد و خاکش کردند. گفتم: دیگر به خانه ‌اش نمی ‌آید؟ گفت: نه. پرسیدم: چه کنم تا وقتی مُردم، راحت باشم؟ گفتند:...

به گزارش خبرگزاری«حوزه»، آیت الله سید رضا فیروزآبادی در سال ۱۲۸۸ ق. در یک خانواده مؤمن و کشاورز متولد شد. وی بعد از سپری کردن دوران کودکی به فراگیری مقدمات و ادبیات، در زادگاهش پرداخت.

* تحصیل و سرپرستی از مادر و برادران

سید رضا، برای ادامه تحصیل و فراگیری علوم اسلامی به تهران رفت و در مدرسه «آصفیه» این شهر به کسب علوم و معارف دینی پرداخت. وی ضمن تحصیل از مادر و برادرانش نیز سرپرستی می‌کرد و آنها را در کشاورزی و امرار معاش یاری می‌ رساند. علاوه بر این، پرداختن به امور اجتماعی نیز از دیگر دغدغه ‌های فکری آن عالم برجسته بود.

*اساتید وی در تهران

استادان برجسته آیت الله فیروزآبادی عبارتند از: حاج میرزا مسیح طالقانی، آقا سید ریحان الله کشفی بروجردی و حاج سید علی اکبر تفرشی.

* هجرت

سید رضا پس از مدتی تحصیل در تهران، برای زیارت و ادامه تحصیل به عراق مهاجرت کرد. او بعد از ورود به عراق، وارد شهر کربلا شد و مدت چهار ماه در درس آیت الله حاج سید اسماعیل صدر حاضر گشت. وی پس از آن، جهت ادامه تحصیل علوم حوزوی رهسپار حوزه علمیه نجف اشرف شد.

* برخی از استادان آیت الله فیروزآبادی در حوزه علمیه نجف

آیات عظام: ملا محمدکاظم خراسانی معروف به آخوند خراسانی، حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و شریعت اصفهانی.

پس از رحلت استاد گرانقدرش، آیت الله شریعت اصفهانی، برای خدمت ‌رسانی به مردم، وارد ایران شد و ضمن سکونت در شهر مذهبی ری به ترویج دین، اقامه جماعت، دستگیری از مستمندان و بینوایان پرداخت.

* آزاد کردن کنجشک ها در قفس

آیت الله فیروزآبادی دربارۀ دوران کودکی خود می‌گوید:

«وقتی مرا در تهران به مدرسه فرستادند، قرار شد پول ناهار هم به من بدهند. شب جهت صرف شام به منزل خویشانم می رفتم؛ ناهار نمی خوردم و پول آن را جمع می‌کردم. شب جمعه که می ‌شد، نزدیک سید اسماعیل که ـ حالا در تهران معروف است ـ می رفتم؛ آنجا گنجشک ‌فروشی بود و قیمت گنجشک هم «ده شاهی» یا یک عباسی بود. هرچه گنجشک بود، به اندازه پولم می ‌خریدم و آزاد می‌ کردم.

* جمع کردن مال و گذاشتن و رفتن، هنر نیست

وی در بخشی از وصایای خود می ‌گوید:

«خدا را شاهد می ‌گیرم اگر کسی در صدد خدمت به خلق باشد، اگر خدا صلاح بداند، در هر دو دنیا به او عوض می ‌دهد. از خودمان چیزهای بزرگ، عبادت ‌های بزرگ، خدمت به خلق، خدمت به بیچارگان به یادگار بگذاریم. جمع کردن مال و گذاشتن و رفتن، هنر نیست. چه بسیار افرادی که مال جمع کردند، گذاشتند و رفتند. در هر صورت، بر ما واجب است همیشه عبادت خدا، خدمت به خلق خدا، احترام خلق خدا را داشته باشیم.

* انفاق و کمک به مستمندان

انفاق و دستگیری از مستمندان و درماندگان، از دیگر ویژگی ‌های اخلاقی آن فاضل ارجمند بود. وی در حد توان، دست فقیران و بینوایان را می‌ گرفت و گره از مشکلات آنان می‌ گشود. یار و یاور درماندگان و بی ‌بضاعتان بود. نسبت به بینوایان، سخت دلسوز و فداکار بود و قدرت تحمل رنج و عذاب آنان را نداشت.

* پرستاری از بیمار

شبی برای نماز به مسجد جامع که نزدیک مدرسه ‌اش بود، رفت. هنگام بازگشت شخصی را دید که در کوچه، زیر برف خوابیده است. نزدش رفت و پرسید: چرا این جا خوابیده‌ ای؟ او در حالی که ناله می ‌کرد، گفت: جایی ندارم و رویم هم نمی ‌شود که به خانه کسی بروم؛ تب کرده ‌ام و حالم خیلی بد است. او را به حجره ‌اش برد و تا فردای آن شب از او پرستاری کرد.

* چه کنم تا وقتی مُردم، راحت باشم؟

آیت الله فیروزابادی ضمن خاطره ای از دوران کودکی اش می گوید:

«چهار ساله بودم همسایه ‌ای به نام غلامحسین داشتیم که از دنیا رفت. همراه پدرم در تشییع جنازه او شرکت کردم. جنازه را در گورستان دفن کردند. هنگام برگشت، از پدرم پرسیدم: چرا همسایه ‌مان را زیر خاک کردند؟ در پاسخ گفت: مُرد و خاکش کردند. گفتم: دیگر به خانه ‌اش نمی ‌آید؟ گفت: نه. گفتم: ما هم همین طور می ‌شویم؟ گفت: بله. از آن زمان تاکنون، در دنیا راحت نبودم. همیشه حادثه مرگ همسایه ‌مان به یادم می ‌آمد و ناراحتم می ‌کرد. برای گریز از این ناراحتی، از پدر و مادرم پرسیدم: چه کنم تا وقتی مُردم، راحت باشم؟ گفتند: انسان باید دروغ نگوید، کسی را اذیت نکند، مال کسی را نخورد، نمازش را بخواند روزه ‌اش را بگیرد و.. .

* خدمات ماندگار (ساخت بیمارستان)

وی در جهت رفع نیازهای مردم کوشید و از خود بناهای ارزشمندی به یادگار گذاشت. بناهایی که امروزه تصویری از خدمات او را به نمایش می‌ گذارند. بخشی از خدمات او عبارتند از:

او طی سال ‌های ۱۲۹۴ تا بعد از ۱۳۲۲ ش. یعنی در دوره‌ های سوم، ششم، هفتم و چهاردهم، نماینده مجلس بود. سال‌ ها حقوقش نمایندگی ‌اش را دریافت نکرد تا جایی که مورد اعتراض دیگر نمایندگان قرار گرفت. اعتراضات آنان، او را به فکر فرو برد و اندیشه یاری محرومان، افکارش را پریشان کرد. آنگاه با همت بالا و ایمان راسخ، قامت برافراشت و به ساختن بیمارستان «فیروزآبادی» همت گماشت.

فکر اولیه ساخت این بیمارستان، توسط شهید مدرّس مطرح شده بود و آیت الله فیروزآبادی با همت والای خویش، دعوت آن شهید گرانقدر را اجابت کرد و آن بیمارستان را به نام خودش، نامگذاری کردند.

به هر حال، فکر اولیه ساخت این بیمارستان، از ابتکارات هر کدام از آن دو عالم بزرگوار باشد، افتخار بزرگی است. هم زهد شهید مدرس را می ‌رساند و هم نشان از همت والای آیت الله فیروزآبادی دارد. چیزی که در حقیقت آن ابهامی وجود ندارد، این است که مرحوم فیروزآبادی تا دوره هفتم، از حقوق نمایندگی ‌اش استفاده نکرد و در این زمان، «ارباب کیخسرو» که نماینده زرتشتیان و صندوقدار مجلس بود، به وی گفت: اگر حقوق خود را نمی ‌گیرید، مجبورم به صندوق دولت برگردانم. ایشان ضمن دعوت وی به خویشتنداری می ‌گوید: قدری صبر کن تا مصرفی به نفع عامه برایش پیدا کنم.

اندیشه چگونگی مصرف حقوق نمایندگی و عشق و علاقه ‌اش در ساختن بیمارستان، او را به نزد آیت الله شهید حاج شیخ محمدتقی بافقی که از عالمان بنام و عارفان زمان بود، کشانید و با مشورت و اجازه او، باغ معروف به حرمت الدوله را که در حدود ۴۲ هزار متر مربع زمین و دو دانگ قنات آب بود، به مبلغ ۴۲000 ریال خرید و شالوده آن بنای همیشه سبز را فراهم ساخت.

وی در آغاز، با ساختن دو اتاق، درمان مریض ها را آغاز کرد سپس با توجه به قدرت مالی و گسترش نیازها، بنای بیمارستان را افزایش داد. با تکمیل بخشی از آن، در ۲۵ اسفند ۱۳۱۳ ش. بزرگان شهر و دولت مردان وقت را فراخواند و در جمع آنان، آن بنای خیریه را افتتاح کرد و بعد روند تکمیل و توسعه کمی و کیفی بیمارستان را همچنان ادامه داد تا جایی که در هنگام رحلتش، مجهز به ششصد تختخواب و درمانگاه و... گردید.

*سیر تکمیلی بیمارستان

* آن عالم جلیل و خادم کم نظیر، در ساختن بیمارستان تلاش فروان کرد و گاه مانند یک کارگر ساده، لباس کار می ‌پوشید و به فعالیت می ‌پرداخت.

* جذب کمک ‌های افراد خیّر و ساماندهی این کمک ‌ها، از دیگر راهکارهایی بود که آن عالم وارسته در پیشبرد بیمارستان به کاربست و با مدیریت صحیح و ایجاد شوق در میان توانگران خیر، از سرمایه آنان در پیشبرد اهداف خداپسندانه خویش استفاده فراوان کرد.

* نیّت خداپسندانه و عمل بشردوستانه

وی با اشاره به هدف خداپسندانه و عمل بشردوستانه ‌اش در ساختن این بیمارستان می‌ گوید:

«خدمت به موجوداتی که خدا خلق کرده، به هر شکلی و در هر لباسی که ممکن باشد. دلم می ‌خواهد برادران دینی هم به برادران دینی خودشان، کسان و دوستان خودشان و... بلکه «به» بشر روی زمین، خدمت بکنند. امیدوارم از درگاه خداوند، روزی بیاید که در دنیا تمام افراد بشر، همه مثل هم بشوند. این جنگ ‌های وحشیانه، این آدم کُشی ‌های بی ‌رحمانه و... همه از دنیا رفع بشود همه باهم دوست بشوند برادر بشوند.... خدا می ‌داند من بنا را بر این گذاشته ‌ام؛ هیچ ضرری هم ندیده‌ ام. خدا موفقم کرده است (که) یک خدمت بزرگی به خلق دنیا بکنم و آن این بود که یک مریض خانه ‌ای در صدد ساختنش بر آمده ‌ام که فعلا جای ۶۰۰ تختخواب به جهت مریض ‌ها تهیه شده است. ان شاءالله خدمت به همه جامعه بکند... خلاصه بنایم همیشه خدمت بوده است.

لازم به ذکر است، اکنون این بیمارستان در ابعاد مختلف گسترش یافته، در حدود ۱۵ هزار متر مربع دیگر، بر مساحت آن افزوده شده است و با داشتن بخش‌ های مختلفی چون: عفونی، جراحی، فیزیوتراپی، رادیوگرافی، سی سی یو، زایشگاه، درمانگاه، چندین خانه جهت اقامت پزشکان بیمارستان و...، در مجموع دارای ششصد تخت می ‌باشد و با داشتن ۳۵ موقوفه، یکی از مهم ترین بیمارستان ‌های شهر ری محسوب می ‌شود.

* ساخت مسجد

آیت الله فیروزآبادی یکی از نیکوکاران موفقی بود که عطش خدمتش هرگز فروکش نکرد. یکی از آثار نیک آن عالم وارسته، تأسیس ده ‌ها مسجد در مناطقی چون ری، فیروزآباد، عمادآور و شهریار بود. بزرگترین این مساجد، مسجد جامع فیروزآبادی است که در جنب مزارش ـ شهر ری ـ قرار دارد و با مناره‌ ای بلند و زیبا، منظره باشکوهی به وجود آورده است.

* بنیاد فیروزآبادی

یکی دیگر از کارهای پرارج و زیبای آیت الله سید رضا فیروزآبادی ساخت و تأسیس مؤسسه فرهنگی تربیتی «بنیاد فیروزآبادی» بود. وی این اقدام خداپسندانه را بعد از فراغت از ساخت بیمارستان، آغاز کرد. این مجموعه که دارای پرورشگاه، دارالایتام، دبستان و دبیرستان بود، برای تربیت و تعلیم کودکان فقیر و یتیم و نونهالان بی ‌بضاعت در نظر گرفته شد.

* مدرسه علمیه رضائیه

یکی دیگر از فعالیت‌ های چشمگیر آن خادم صادق، تأسیس مدرسه علمیه «رضائیه» است. این مدرسه، در خیابان سیروس تهران، جنب حسینیه و مسجد تکیه رضا قلی خان قرار دارد.

* وقف قبرستان

یکی از پرتوهای نورانی ستاره فروزان ری، اندیشه محل دفن اموات مسلمین بود. وی زمینی را که جنب مسجد و بیمارستانش قرارداشت، به این منظور خریداری کرد و در آغاز، آن جا را محل دفن جسم خویش قرار داد و آن گاه مؤمنینی از بستگان و... در جوارش جای گرفتند و اکنون این مکان، یکی از قبرستان‌ های معروف شهر ری به حساب می ‌آید.

*فعالیت ‌های سیاسی

عالم گرانقدر شهر کهن ری، دارای شم سیاسی، کیاست و مردم داری بود. او سیاست را ملازم روحانیت می ‌دانست و به همین جهت، همزمان با اشتغال به تحصیل، به بحث و مطالعه در امور سیاست و اداره امور کشور پرداخت. در انقلاب مشروطیت نیز تلاش فراوانی کرد و از این انقلاب حمایت نمود. برخی از محورهایی که بیانگر تلاش وی در عرصه سیاست است، به شرح زیر می ‌باشند:

*سخنرانی‌ در مجلس شورای ملی در دفاع از احکام دین

وی در هنگام مذاکره پیرامون تفسیر یکی از مواد قانون مجازات عمومی گفت: «قانون مجازات شرعی، چه نقصی دارد که قانون مجازات عمومی را می‌خواهند اجرا کنند؟.

همچنین در مورد اجرای احکامی چون قصاصِ قاتل، قطع انگشتان دزد و... گفت: «با اجرای این احکام، آسایش نوع بشر فراهم می‌شود و اگر کسی بگوید نقص دارد، از عدم اطلاع است.

* دفاع از حقوق مردم در مجلس

* وی در جلسه ۲۸ اسفند ۱۳۰۵ ش. مجلس، با صلابت و شجاعت چنین به دفاع از موکلینش پرداخت:

«... من آمده ‌ام این جا که یک شاهی هم حق موکلین خودم را حفظ کنم... من حرفم را می ‌زنم. من هرگز حاضر نیستم موکلینِ مرا غارت کنید.

* او در سخنرانی دوم آبان ۱۳۰۶ ش. خطاب به نمایندگان گفت: «... ما این جا آمده ‌ایم که حفظ حقوق این ملت را بکنیم. ما این جا آمده‌ ایم که خودمان اولا طمع به مال ملت نکنیم بعد هم نگذاریم دیگران این کار را بکنند.

* همچنین وی در جلسه ۱۸ آبان ۱۳۰۶ ش. گفت: «... ماها باید حافظ بیت المال مسلمین و ملت باشیم و اگر بدانیم صد هزار تومان از مال ملت حیف و میل شده است یا اختلاس شده است، باید اقدام کنیم بایستیم اظهار کنیم جدیت کنیم تا آن چیزی که اختلاس شده برگردد و برای دفعات دگر هم سابقه نشود و مال مردم، به مصرف خود مردم برسد.

* دفاع از بیت المال مسلمین

* سید جلیل و عالم فهیم سرزمین ری، اجرای قانون اسلام و دفاع از بیت المال مسلمین را وظیفه خود می‌دانست. او در جلسه ۲۵ آبان ۱۳۰۶ ش. در جمع نمایندگان مجلس شورای ملی می گوید: «... از آنجایی که شارع مقدس یک قانونی دست ما داده است، ما نمی ‌خواهیم از آن قانون تجاوز کنیم و آن این است که حفظ بیت المال مسلمین، بر ما و تمام افرادی که این جا هستند، واجب است.

* آیت الله فیروزآبادی در ۱۶ آذر ۱۳۰۶ ش. در حضور جمعی از نمایندگان، در سخنانی قطع دست خائنان و سارقان را آرزو کرد و اظهار کرد: «بنده امیدوارم که یک زمانی برسد که سارقین و مختلسین مجازات شوند و امیدوارم که یک وقتی بیاید که دست سارقین و خائنین از سر اموال عمومی مردم کوتاه شود و دست ‌هایی که از این اشخاص حمایت می ‌کنند، از بین بروند و هیچ وقت حمایت از جنایتکار نکنند؛ هیچ وقت حمایت از قاتل نکنند و هیچ وقت حمایت از کسانی که شب و روز در صدد بردن مال مردم و خوردن مال مردم هستند، نکنند.

* تبعید آیت الله فیروزآبادی به کلات نادری

در دورۀ پنجم مجلس شورای ملی که زمزمه جمهوریت در ایران شروع شد، با مرحوم سید حسن مدرس، در یک صف قرار گرفت و ضمن مبارزه با رضاخان بنابه دستور او از طرف حکومت نظامی وقت (مرتضی خان یزدان پناه) دستگیر و به کلات نادری در خراسان تبعید شد. پس از گذشت ۲۲ روز، بنا به تقاضای اهالی شهر ری آزاد و روانه مشهد گردید و پس از اقامت یک ماهه به تهران مراجعت کرد.

* بازماندگان

از آیت الله فیروزآبادی هشت فرزند: شش پسر و دو دختر به یادگار ماند.

* رحلت

سرانجام این عالم عامل، پس از یک عمر تلاش و سازندگی، در روز پنجشنبه هفتم ربیع الثانی ۱۳۸۵ ق. برابر با چهارده مرداد ۱۳۴۴ ش. در سن ۹۷ سالگی چشم از جهان فروبست و پس از تشییع، در مقبره ‌ای (در جاده قدیم ری ـ تهران، خیابان نواب صفوی، جنب بیمارستان) دفن گردید.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی انهار

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha