جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024
کد خبر: 432722
۸ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۴
خضوع

حوزه / الهى! كه عالَم از ناله عاشقان و فريفتگانِ جمال محبوب، خالى و بی‏صدا مباد و همواره فرياد ناله عشقشان در جهان طنين انداز باشد؛ كه آهنگ و صدايى دلپذير دارند.

 خبرگزاری «حوزه» مطرب عشق عجب ساز و نوايى دارد  نقشِ هر پــرده كه زد، راه به جـــايى دارد

عالم از نــالــه عشّـــاق مبـــادا خـالــى‏      كه خوش آهنگ و فرح بخش صدايى دارد                                    

احسان به تمام آن است!

گويا خواجه در اين غزل در مقام اظهار اشتياق به دوست بوده و مى خواهد بگويد: حال كه به عشقت مبتلايم ساختى، از ديدارت محرومم مگردان. و لطفت را به من کامل گردان و نفحات و نسيم هاى طرب آورنده و تجلّياتِ به وجد كشنده دوست، چه زيبا، عشّاق جمالش را از راه هاى گوناگون به وجد آورده و به صفتى و جلوه اى از كمال و جمال خود راهنمايى مى نمايد.

شاهد روائی این فراز شعر حافظ

در نتيجه، با اين بيان مى خواهد بگويد: «أَسْأَلُكَ أَنْ تُنيلَنى‏ مِنْ رَوْحِ رِضْوانِكَ، وَتُديمَ عَلَىَّ نِعَمَ امْتِنانِكَ. وَها! أَنَا بِبابِ كَرَمِكَ واقِفٌ وَلِنَفَحاتِ بِرِّكَ مُتَعَرِّضٌ، وَبِحَبْلِكَ الشَّديدِ مُعْتَصِمٌ، وَبِعُرْوَتِكَ الوُثْقى‏ مُتَمَسِّكٌ.» (۱) (از تو درخواست مى كنم كه مرا به آسايش مقام رضايت نايل ساخته، و نعمت هايى را كه به من منّت نهادى پاينده دارى و هان! اينك من به درگاه كرمت ايستاده و در معرض نسيم هاى لطفت در آمده‏ام، و به ريسمان محكم تو چنگ زده، و به دستگيره مطمئنّت در آويخته ‏ام.).

شرح بیت دوم غزل حافظ

و درادامه می‌خواهد بگويد: عشق دوست در عالم غوغايى بپا كرده، به هر چيز و صدا و حركت و سكونى كه توجّه مى كنم، دانسته و ندانسته از عشق ورزى به او دم مى ‏زنند؛ لذا مى گويد:

عالَم از ناله عشّاق مبادا خالى‏              كه خوش آهنگ و، فرح بخشْ صدايى دارد

معنی پر بودن عالم از آه و عشق الهی

الهى! كه عالَم از ناله عاشقان و فريفتگانِ جمال محبوب، خالى و بى‏صدا مباد.

و همواره فرياد ناله عشقشان در جهان طنين انداز باشد؛ كه آهنگ و صدايى دلپذير دارند، زيرا اگر اهل محبّت و ناله و گفتارشان نبود، بلكه اگر عشق به محبوب حقيقى (حقّ سبحانه) در ذرّات هستى نبود، كجا تسبيح و سجده و خشوع در پيشگاهش داشتند؛ كه: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»(۲) :(همه آنچه در آسمانها و زمين هستند، به تسبيح پروردگار مشغولند.- نيز: «أَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَكَ سَوادُ اللَّيْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَ ضَوْءُ القَمَرِ وَشُعاعُ الشَّمْسِ وَدَوِىُّ الْماءِ وَحَفيفُ الشَّجَرِ، يا أَللَّهُ! لاشَريكَ لَكَ.»(۳)  :(تويى آنكه تاريكى شب و نور روز و روشنايى ماه و شعاع خورشيد و زمزمه آب و صداى درخت [در هنگام وزيدن باد] براى تو سجده مى كند. اى خدا! شريكى براى تو نيست.) و همچنين: «كُلُّ شَىْ‏ءٍ خاشِعٌ للَّهِ.»(۴) : (هر چيزى در برابر خدا خاشع و فرو تن است.- كجا عالم را جلوه اى بود؟ و چگونه ممكن بود موجودى، بالاخصّ انسان، و بخصوص انسان كامل، در آن قرار و آرامش داشته باشد؟!(۵)

[۱] بحار الانوار، ج 94، ص 150.

[۲] جمعه: 1.

[۳]اقبال الاعمال، ص 554.

[۴] غرر و درر موضوعى، باب اللَّه تعالى، ص 15.

[۵] غزل 244 ،جمال آفتاب، ج‏5، ص: 45،

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha