به گزارش خبرگزاری حوزه، بهرام و حمید بهرامیان در سال 90 ، سازنده یکی از سریال های رمضانی سیما بودند که از شبکه اول سیما به روی آنتن رفت و به طور نسبی در جذب مخاطبان آن سال که بعد از افطار پای گیرنده های تلویزیونی نشسته بودند، با موفقیت همراه شدند.

مسعود رايگان، فريبا کوثري، مهرداد صديقيان، خاطره اسدي و شبنم مقدمي از جمله بازیگران سریال "سقوط یک فرشته" هستند که در ایفای نقش های مربوط به خود در سایه هدایت های کارگردانان اثر توانستند نمره قبولی را دریافت کنند، هر چند که برخی از شخصیت های به ویژه فرعی سریال آن طور که باید و شاید موفق ظاهر نشدند.

"سقوط یک فرشته" روایتگر داستان زندگی پیرمرد با ایمانی به نام حاج حبیب است که دختری به نام سارا دارد. حاج حبیب با همسر دوست قدیمی خود که سال‌ها پیش فوت کرده یعنی شخصیت ریحانه ازدواج می‌کند. ریحانه نیز در این میان، دختری همسن و سال سارا به نام فاطمه دارد.

درگیر و دار قسمت های نخست که به معرفی شخصیت ها می پردازد، سر و کله نیما پیدا می‌شود و با شدت گرفتن دوستی نیما و سارا مشکلات بسیاری در ادامه برای این خانواده رخ می دهد و در این میان، قرآن خطی امامزاده که مادر فاطمه متولی آنجاست به سرقت می رود

چندی بعد ریحانه، همسر حاج حبیب نیز بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع می کند و به تدریج نیما به عنوان شخصیت منفی و شر داستان ، سارا را به قرص‌های روان گردان معتاد می‌کند و بعد متوجه می شویم که او پسر شریک حاج حبیب است که در گذشته اختلافاتی با آنان داشته و بر سر همین اختلافات، مادر نیما به وسیله پدرش کشته شده است.

در این سریال شیطان به شکل های گوناگون ظاهر شده و می کوشد افراد را نسبت به هم بدبین کرده و آن ها را اغفال کند، از جمله این که در جایی شیطان خود را به شکل چای خانه‌داری به نام اصغر استاد در می‌آورد و با نشان دادن قرآن مسروق به حاج حبیب مدعی می شود که آن را از دختر محجبه‌ای به نام فاطمه خریداری کرده است.

 از سوی دیگر نیز شیطان بنا دارد به شکل جوانی مؤمن به نام پارسا که روانپزشک است به فاطمه نزدیک شود. سارا نیز به دنبال مصرف قرص‌های توهم زا با تحریک نیما حاج حبیب را با اتومبیل زیر می‌گیرد. به دنبال این تصادف نیما تحت تعقیب قرار گرفته و پارسا به عنوان نماد شیطان، چنین وانمود می‌کند که به دنبال کمک کردن به فاطمه برای پیدا کردن حاج حبیب و بهبود حال سارا است.

در پی این وقایع پارسا، فاطمه را ترغیب می‌کند که با کشتن نیما به مشکلات خانواده اش پایان دهد، فاطمه نیز در حالی که با اتومبیل به سمت نیما حرکت می‌کند، متوجه می‌شود که پارسا شیطان است و لذا از قصدش منصرف شده و اتومبیل را منحرف می‌کند. خودروی مذکور نیز به ته دره سقوط کرده ولی فاطمه به طرز معجزه آسایی نجات پیدا می‌کند.

در پایان قصه برای مخاطب روشن می‌شود که هدف شیطان از آغاز ماجرا فاطمه بوده چرا که او قرار بوده کلیددار امام زاده شود و به این وسیله الگوی سایر دختران محله قرار بگیرد.

نکته حایز اهمیت این که یکی از عناصر جذابیت بخش به این سریال، در واقع بیان قصه و ماجرای شخصیت ها از زبان خود شیطان با صدای محمدرضا علیمردانی به عنوان راوی داستان ‌است که تا پیش از این سریال در تلویزیون این مساله سابقه نداشته، به ویژه که از قسمت‌های میانی هویت اصلی اش برای مخاطب آشکار می شود.

سازندگان این سریال انصافاً جدای از بحث محتوایی که ان قُلت هایی به آن البته وارد است، از حیث فنی و تکنیکی و مباحث ناظر به فرم ، اثری ساختند که به تعبیر برخی منتقدان حتی به آثار سینمایی پهلو می‌زند، هر چند که در پاره ای قسمت ها در انتقال مضامین مدنظر خود دچار لکنت می گردد.

 در واقع این گونه باید گفت که"سقوط یک فرشته" با محوریت قراردادن دو خانواده صمیمی و البته معتقد در محله‌ای قدیمی حوالی یک امامزاده و در ادامه ادغام این دو خانواده در یکدیگر روایت خود را شروع می‌کند و سپس با ایجاد دست‌اندازهای متوالی، مسیر هموار و خوش ریتم فیلمنامه را به بیراهه می برد که البته به نظر می رسد که این از هم گسیختگی ، تعمدی بوده باشد.

یکی دیگر از ویژگی های این سریال ، تمرکز بر روی مکان مقدسی به نام امامزاده به عنوان مرکز ثقل تجمع مردم است و این که در بده و بستان های رخ داده در شخصیت ها ، گره های داستانی ایجاد می شود و در ادامه ماجرا تا پایان سریال به تدریج این گره ها گشوده می شود.

در ضمن انصافاً باید گفت که مجموعه بازیگران به خصوص مهرداد صدیقیان، خاطره اسدی و شبنم مقدمی در این سریال ، بازی های خوب و قابل قبولی از خود ارایه داده اند که باعث شده "سقوط یک فرشته" یکی از سریال های موفق تلویزیون در عرصه آثار مناسبتی محسوب گردد.

۳۱۳/۸