به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در یادداشتی به تبیین اهمیت و برکات خانه و خانواده در اسلام پرداخته اند.
ازدواج اساس و سنگ زیر بنای نظام خانواده و نظام خانواده سنگ زیربنای جامعه بشری است،[1] و خانواده به عنوان یک اجتماع کوچک دارای ساختاری است که با جسم و جان انسان هماهنگ است، و نیاز های مادّی و معنوی او را در برمی گیرد، و دارای جاذبه و پذیرش در جامعه انسانی است.
عشق، زیربنای خانواده
عشق و محبت در کنار جاذبه جنسی، انسان ها را به سمت ازدواج با همه مشکلاتش سوق می دهد؛ به گونه ای که آنها عاشقانه تمام عمرشان را به پای یکدیگر می ریزند. آری، انگیزه عشق و محبت این قدرت و قوت عجیب و خیره کننده را دارد.[2] از جمله آنکه عشق و محبت کارها را سهل می کند.[3]
زیرا خداوند برای بقاء نسل بشر علاقه ای بین زن و مرد ایجاد کرد تا نسل بشر ادامه یابد؛[4] لذا آنها عاشقانه تمام سختی ها را به جان میخرند؛ بلکه تمام عمرشان را به پای فرزندشان می ریزند تا نوزادشان کمکم بزرگ شود و راه رفتن بیاموزد، و سخن بگوید.[5]
خانواده، محور تکامل اجتماعی انسان
تشکیل خانواده، مخلوطی است از انگیزه های غریزی و عاطفی و فکری. عقل می گوید تکامل تنها در سایه زندگی دسته جمعی ممکن است خواه تکامل معنوی باشد یا مادی.[6]
از سوی دیگر، انسان انگیزه ای از درون خود و عواطف اش به سوی این زندگی می یابد؛ از تنهایی رنج می برد، و از گفتگو و نشست و برخاست با یاران همدل بزرگ ترین لذت را احساس می کند.[7] زیرا انسان یک موجود اجتماعی است که برای زندگی دسته جمعی آفریده شده است؛ لذا او در زندگی خود به تشکیل خانواده نیاز دارد و بدون این اجتماع کوچک، زندگی طبیعی برای او امکان پذیر نیست.[8]
اینچنین است که زندگی انسان در قالب تشکیل خانواده، جزء حقیقت وجودی او قرار می گیرد که هرگز از او جدا نمی گردد؛ چرا که جامعه انسانی با تمام تحولات و تغییراتی که دارد، هرگز اصل «اجتماعی بودن» انسان را که براساس قانون تکامل نهاده شده، تغییر نمی دهد.[9]
بنای خانواده بر پایه مهر و محبت
اخلاق، شالوده مهم زندگی اجتماعی است،[10] در نتیجه بنای خانواده بر اساس مهر و محبت و اخلاق انسانی است.[11]
در اسلام نیز سبک زندگی اسلامی در معاشرت زوجین بر پایه اخلاق و مهرورزی بنا شده است .[12] همانگونه که در قرآن هم آمده است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا...؛[13] و از نشانه های او اینکه از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید» که محبت و اخلاق انسانی را از آیات خدا شمرده و پایه خانواده را بر این اصل استوار می داند.[14]
هم چنین در زندگی مشترک، توصیه به معاشرت به معروف شده است که آیۀ «عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛[15] و با ایشان (زنان) به شایستگی رفتار کنید». هم شاهد دیگری بر این معناست.[16]
در نحوه تعامل با دیگر اعضای خانواده نیز اخلاق و مهرورزی نقش برجسته ای در آموزه های دینی دارد: «وَقَضَی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا؛[17] و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید!» نحوه برخورد فرزندان با والدین، دستور به مهربانی و احسان پس از توصیه به عبادت ذات اقدس الهی:«فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا؛[18] کم ترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!» اجتناب از کم ترین سخنان آزاردهنده نسبت به آنان و بیان سخنان کریمانه به هنگام سخن گفتن با آنان، خود بیانگر اهمیت این امر است.[19]
این توصیه و آموزه ها ریشه در فطرت انسانی و سرشت خدادادی میان زوجین دارد ، هم در تشکیل خانواده و هم در دوران معاشرت و زندگی مشترک. حتی به هنگام اختلاف و جدایی نیز توصیه به گذشت و تصریح به احسان شده است.[20]
پس اساس باید بر محبت و رأفت باشد؛ یعنی اگر بنای خانواده بر اساس مسائل اخلاقی و انسانی باشد مشکلی پیش نمی آید، چرا که مسائل اخلاقی لطیف ولی مسائل حقوقی خشن است.[21]
مسئولیت پذیری در خانواده
انسان تا مجرد است احساس مسئولیت نمی کند؛ اما بعد از ازدواج شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می شود و خود را شدیداً مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تامین وسائل زندگی فرزندان آینده میبیند، به همین دلیل تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را به کار می گیرد.[22]
در حقیقت زندگی زناشویی، انسان را از این که تنها متعلق به خودش باشد، و هر آن اراده کرد هر نوع تصمیمی درباره خود و آینده خود بگیرد بیرون می برد، و بر اثر احساس مسئولیت در برابر جامعه کوچکی که نامش «خانواده» است از هرگونه تصمیم خطرناک و غلط باز می دارد.[23]
در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ وَ اَلْأَمِیرُ اَلَّذِی عَلَی اَلنَّاسِ رَاعٍ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ وَ اَلرَّجُلُ رَاعٍ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ وَ اَلمَرْأَةُ رَاعِیَةٌ عَلَی أَهْلِ بَیْتِ بَعْلِهَا وَ وُلْدِهِ وَ هِیَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ وَ اَلْعَبْدُ رَاعٍ عَلَی مَالِ سَیِّدِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُ أَلاَ فَکُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ؛ بدانید همه شما نگهبانید، و همه در برابر کسانی که مامور نگهبانی آنها هستید مسئولید، امیر و رئیس حکومت اسلامی نگهبان مردم است و در برابر آنها مسئول است، مرد نگهبان خانواده خویش است و در مقابل آنها مسئول، زن نیز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسئول می باشد، بدانید همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانی که مامور نگهبانی آنها هستید مسئولید!».[24]
امام سجاد علی بن الحسین علیه السلام در همین زمینه تعبیر رسائی فرموده است و می فرماید: «وأَنَّکَ مَسؤولٌ عَمّا وَلیتَهُ مِن حُسنِ الأَدَبِ وَ الدِّلالَةِ عَلی رَبِّهِ، عز و جل وَ المَعونَةِ عَلی طاعَتِهِ؛ تو در برابر آنچه ولایتش برعهده تو گذارده شده است (از خانواده و فرزندان) مسؤول هستی نسبت به تربیت نیکوی آنها و هدایت به سوی پروردگار و اعانت او بر اطاعتش».[25]
لذا یکی از ویژگی مؤمنان راستین آن است که توجه خاصی به تربیت فرزند و خانواده خویش دارند و برای خود در برابر آنها مسئولیت فوق العاده ای قائلند؛ «آنها پیوسته از درگاه خدا می خواهند و می گویند پروردگارا از همسران و فرزندان ما کسانی قرار ده که مایه روشنی چشم ما گردد؛ وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ».[26]
در این نوع زندگی، پیوند وحدت و ارتباط، آن چنان در میان اعضای خانواده محکم و استوار می گردد که هیچ فردی نمی تواند برای خود حساب جداگانه ای باز کند و خود را از نتایج اعمال خوب و بد دیگران جدا فرض کند.[27]
در چنین ساختاری، تمام افراد خانواده، در سود و زیان اعمال یکدیگر کاملاً شریک و سهیم بوده و نتیجه عمل یک فرد دامنگیر همه افراد می شود. اینجاست که هیچ یک از افراد خانواده، نمی تواند تماشاگر صحنه زندگی گردد چرا که دود آن به چشم همه رفته و همه در برابر آن متأثر خواهند شد.[28]
ضرورت آموزش خانواده و توجه به نقش تعلیم و تربیت
برخی از مردم تصوّر می کنند که با تهیّه خانه و منزل و ماشین سواری و سرمایه و مانند آن، بهترین خدمت را به همسر و فرزندان خود کرده اند، در حالی که مهم ترین میراث، تربیت صحیح و ادب شایسته و نیکوست.[29]
لذا باید در تربیت فرزندان و همسران و آشنایی آنها به اصول و فروع اسلام و راه های حق و عدالت، در حد توان فروگذار نکرد.[30]
خداوند در قرآن کریم، روی سخن را به همه مؤمنان کرده، و دستوراتی در باره تعلیم و تربیت همسر و فرزندان و خانواده به آنها می دهد و می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست نگه دارید».[31]
بدیهی است، منظور از آتش در اینجا همان آتش دوزخ است، و دور داشتن از آن، جز از طریق آموزش و تعلیم و تربیت خانواده که موجب ترک معاصی و اقبال بر طاعات و تقوا و پرهیزگاری گردد، نخواهد بود؛ و به این ترتیب این آیه هم وظیفه سرپرست خانواده را نسبت به خانواده تحت سرپرستی خود روشن می سازد، و هم تأثیر تعلیم و تربیت را در تقوا و فضائل اخلاقی.[32]
این مسأله مهم نشان می دهد انسان در مقابل همسر و فرزند خویش مسئولیت سنگینی دارد، و موظف است تا آنجا که می تواند در تعلیم و تربیت آنها بکوشد، آنها را از گناه بازدارد و به نیکی ها دعوت نماید، نه اینکه تنها به تغذیه جسم آنها قناعت کند.[33]
البته در محیط خانواده نمی توان تنها با مقیاس خشک قانون و مقررات بی روح گام برداشت، بلکه باید با عواطف، در مسیر اصلاح حرکت کرد.[34] در حقیقت نقش عاطفه در تعلیم و تربیت خانواده و تأمین هزینه زندگی آنان بسیار مهم و حساس است و هرگز نباید از آن غفلت نمود.[35]
بدیهی است در محیطی که حق گویان خاموش شوند و امر به معروف و نهی از منکر به فراموشی سپرده شود محیط خانواده ها آلوده شده[36] و نظم خانواده بر هم خورده، و فاسد می شود.
لیکن اگر بزرگترها به وظایف خویش، که همان آموزش و خیرخواهی و نصیحت است، عمل نموده، و کوچک تر ها از آنها اطاعت کرده، و هیچکدام از آنها در وظایف و مسؤولیت های خود کوتاهی نکنند. روابط صحیح و اخلاق اسلامی میان اعضای خانواده و نظم اجتماعی در آن نهاد مقدس حاکم می شود.
سخن آخر: (تشکیل خانواده نقش مهمی در تزکیه و بقای جامعه دارد)
آخرین نکته ای که باید به طور فشرده به آن اشاره کنیم این است که تشکیل خانواده، سلامت جامعه را در پی دارد.[37] چرا که اجتماع بزرگ از واحدهای کوچکی تشکیل می شود که «خانواده» نام دارد.[38]
در واقع تشکیل زندگی زناشوئی که اولین واحد اجتماعی است،[39] پایه اصلی تکثیر نسل و پرورش و تربیت فرزندان و گسترش جامعه، [40] به واحدهای بزرگ تر اجتماعیِ فامیل، طایفه، و عشیره، و سپس شهر ها و کشورها و سرانجام، کل جامعه انسانی است.[41]
بدیهی است هر قدر این واحد های کوچک از انسجام و استحکام بیشتری برخوردار باشد استحکام اساس جامعه بیشتر خواهد بود،[42] به عبارت دیگر هر گاه این واحد های کوچک که رسیدگی به آن آسان تر است اصلاح گردد کل جامعه اصلاح می شود.[43]
لیکن اگر خانواده ها متزلزل شوند جامعه متزلزل می شود؛[44] به ویژه در عصر ما که یکی از علل نابسامانی های اجتماعی،[45] از قبیل بالا رفتن خشونت و آزار جنسی و آمار طلاق، همسان شدن مسئولیّت های زن و مرد، تک زیستی، کاهش شدید عواطف خانوادگی، مشکلات روحی و روانی و در نتیجه افزایش بزهکاری و خشونت در جامعه، ارمغان بی توجهی به نهاد خانواده [46] و متلاشی شدن نظام خانوادگی است.[47]
لذا برای خنثی کردن آنها و برون رفت از این چالش جهانی، ضرورت اهتمام مسئولان به افزایش تشکیل خانواده از طریق برنامه ریزی اساسی و دقیق غیر قابل انکار است.[48]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1. تفسیر نمونه
2. کتاب النکاح
3. پیام قرآن
[1] کتاب النکاح، ج1، ص7.
[2] آیین رحمت، ص32.
[3] همان، ص33.
[4] همان، ص32.
[5] آیین رحمت، ص32.
[6] پیام قرآن، ج2، ص454.
[7] همان.
[8] پاسخ به پرسش های مذهبی، ص101.
[9] همان.
[10] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به همایش روز اخلاق و مهرورزی،25/8/1398.
[11] کتاب النکاح، ج6، ص128.
[12] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به همایش روز اخلاق و مهرورزی،25/8/1398.
[13] سوره روم، آیه 21.
[14] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به همایش روز اخلاق و مهرورزی،25/8/1398.
[15] سوره نساء، آیه 19.
[16] همان.
[17] سوره اسراء، آیۀ23.
[18] سوره اسراء، آیۀ23.
[19] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به همایش روز اخلاق و مهرورزی،25/8/1398.
[20] همان.
[21] کتاب النکاح، ج6، ص128.
[22] تفسیر نمونه، ج14، ص465.
[23] مشکلات جنسی جوانان، ص23.
[24] ارشاد القلوب، ج 1، ص 184؛ (تفسیر نمونه، ج24، ص294).
[25] بحارالانوار، ج 71، ص 6( جوامع الحقوق)؛ (اخلاق در قرآن، ج1، ص173).
[26] تفسیر نمونه، ج15، ص167.
[27] پاسخ به پرسشهای مذهبی، ص456.
[28] همان.
[29] والاترین بندگان، ص237.
[30] تفسیر نمونه، ج15، ص167.
[31] سورۀ تحریم، آیۀ6؛ (تفسیر نمونه، ج24، ص286).
[32] اخلاق در قرآن، ج1، ص169.
[33] تفسیر نمونه، ج24، ص293.
[34] برگزیده تفسیر نمونه، ج1، ص398.
[35] پاسخ به پرسش های مذهبی، ص382.
[36] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج8، ص533.
[37] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج13، ص435.
[38] تفسیر نمونه، ج24، ص293.
[39] پیام قرآن، ج2، ص447.
[40] تفسیر نمونه، ج2، ص133.
[41] پیام قرآن، ج2، ص447.
[42] تفسیر نمونه، ج21، ص334.
[43] تفسیر نمونه، ج24، ص293.
[44] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، 21/8/1394.
[45] تفسیر نمونه، ج21، ص334.
[46] دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص85.
[47] تفسیر نمونه، ج21، ص334.
[48] همان، ج24، ص293.