به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در بیاناتی به تشریح شاخصه های مسئولیت پذیری اجتماعی پرداخته اند که به این شرح است:
بی شک بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی، مولود ویرانگری انسان ها و عدم احساس مسئولیّت است.[۱] «مسئولیت پذیری»، از جمله مفاهیمی است که تمام شؤون زندگی اجتماعی و سیاسی و اخلاقی را در بر می گیرد.[۲] و هنگامی که این اصل در پناه یک نظام صحیح اجتماعی قرار گیرد، عمران و آبادانی در اجتماع حتمی است.[۳]
در یک جامعه سالم، به هنگام بروز مشکلات، همه باید احساس مسئولیت کنند، چرا که [اجتماع] متعلق به همه است، و همه باید در حفظ آن از جان و دل بکوشند.[۴] مهم این است که هرکس از مقدار توانایی خود دریغ ندارد؛ سخن از بسیار و کم نیست؛ سخن از احساس مسئولیّت و اخلاص است.[۵]
بی جهت نیست که تمام جوامع بشری،[۶] علیرغم روح طغیانگری مخصوصی که در عصر ما در برابر مسائل اخلاقی پیدا شده، و عدّه ای می خواهند همه گونه کامجویی کنند، بیآن که احساس مسئولیّت داشته باشند، و دغدغه ای به وجدان خود راه دهند،[۷] این اصل را در زندگی اجتماعی خود پذیرفته اند.[۸]
مسئولیت پذیری در سایۀ شناخت
یکی از بزرگ ترین مواهب خدا به انسان، رسیدن انسان به مقام «تکلیف، تعهد و مسئولیت» است.[۹]
بدون شک «تکلیف» و مسئولیت بدون «شناخت و آگاهی» ممکن نیست، این آگاهی از سه طریق انجام می گیرد: از طریق ادراکات عقلی و استدلال، و از طریق فطرت و و جدان بدون نیاز به استدلال، و از طریق وحی و تعلیمات انبیا و اوصیاء.[۱۰]
بی شک گسترش و تعمیم آگاهی و شناخت مانع از آن خواهد بود که افرادی با الفاظ بازی کنند، و مفاهیم سازنده را مسخ نموده و مسئولیت گریزی نمایند؛ چه اینکه این گونه کار ها تنها در جوامعی امکانپذیر است که آگاهی و احساس مسئولیّت همگانی نیست، یا به سر حدّ نصاب نرسیده است.[۱۱]
مسئولیت پذیری بر مدار تقوا
«تقوی» از «وقایة» به معنی کوشش در حفظ و نگهداری چیزی است، منظور نگهداری روح و جان از هر گونه آلودگی، و متمرکز ساختن نیرو ها در اموری است که رضای خدا در آن است.[۱۲]
درست است مرحله نهایی تقوی بعد از ایمان و عمل به دستورات خدا حاصل می شود؛ ولی مرحله ابتدایی آن قبل از همه، این مسأله قرار داد. چرا که انسان اگر احساس مسئولیتی در خود نکند به دنبال هیچ برنامه سازنده ای حرکت نمی کند.[۱۳] حتی مساله «دفع ضرر محتمل»[۱۴] را که علمای کلام و عقائد آن را پایه تلاش برای معرفة اللَّه ذکر کرده اند در حقیقت شاخه ای از تقوی است.[۱۵]
لذا تقوا به معنای احساس مسئولیت و خودجوشی درونی،[۱۶] عدم بی تفاوتی نسبت به جامعه و عقاید مردم و از بیرنگی درآمدن است.[۱۷] کانون آن نیز قلب و روح آدمی است، و از آنجا است که به جسم سرایت می کند.[۱۸]در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می خوانیم که اشاره به سینه مبارک خود کرد و فرمود «التَّقْوَی هَاهُنا؛ حقیقت تقوا اینجا است»![۱۹]
تقوای الهی، سرچشمه حرکت به سوی تمام خوبی ها و نیکی هاست؛ چرا که وقتی انسان در قلب خود احساس مسئولیت کند حرکت او به سوی اطاعت اوامر الهی و ترک معاصی آغاز می شود.[۲۰]در نتیجه حیات قلب منوط به احساس مسئولیت در پیشگاه خدا و در برابر مردم و وجدان خویش است.[۲۱]
از سوی دیگر قلبی که احساس مسئولیت نکند و عکس العمل مناسب در مقابل خطا نشان ندهد مرده است، چرا که بی تقوایی سبب مرگ قلب است، همانگونه که امام علی (علیه السلام) در روایتی فرمود: «وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ؛ کسی که تقوا و ورع او کم شود قلبش می میرد».[۲۲]
تقوا به معنای پرهیز از هرگونه گناه و امر خلاف و تعدی و اجحاف است؛[۲۳] در این صورت کسی به حقوق دیگری تجاوز نمی کند و دست به ظلم و ستم نمی آلاید که نتیجه آن آرامش است، و هنگامی که تقوا به معنای وظیفه شناسی حاکم شود، جامعه روزبه روز گسترش پیدا می کند و مجموعه این امور مایه عزّت و آبرو و سربلندی اجتماعی است.[۲۴]
در تشریح این مسأله باید به کلام نورانی امام علی علیه السّلام اشاره کرد که آن حضرت همه مردم را به تقوا دعوت کرده و می فرماید: «اِتَّقُوا اللّهَ فی عِبادِهِ و بِلادِهِ فإنّکُم مَسؤولُونَ حتّی عنِ البِقاعِ؛[۲۵]تقوای الهی پیشه کنید؛ هم در مورد بندگان خدا، و هم شهر ها و آبادی ها؛ چرا که شما حتی در برابر سرزمین ها مسئولید»[۲۶]
مفهوم تقوا در برابر بندگان خداوند روشن است و آن ترک آزار آن ها و حفظ حقوق و احترام به شخصیت آنان می باشد، و اما تقوا درباره بلاد، آن است که در آبادی آن ها بکوشند و از تخریب و ویرانی بپرهیزند و اجازه دهند همه مردم از محیط سالم بهره گیرند و اما مسئولیت در برابر سرزمین ها،[۲۷]یعنی انسان حتی در برابر ویرانگی در محیط زیست مسئولیت دارد و در روز قیامت باز خواست می شود.[۲۸]
اوصافی که امام علیه السّلام در برنامه پرهیزکاران بیان فرمود، نشانه روشنی بر این حقیقت است که پرهیزکاری مورد نظر، هرگز پرهیزگاری منفی و جدای از جامعه نیست، بلکه پرهیزگاری توأم با علم و دانش، مدیریت و مسئولیت پذیری و نیکوکاری و زندگی در دل جامعه است.[۲۹]
بهره مندی از ایمان و مسئولیت پذیری
اصولاً در هر محیطی فساد رخنه کند یکی از عوامل اصلی آن، ضعف نیروی مراقبت است، اگر مراقبین تیزبین اعمال انسان ها را زیر نظر بگیرند، در چنین محیطی مسلماً فساد و گناه و تجاوز و تعدی و طغیان به حدأقل خواهد رسید.[۳۰]
در این میان، ایمان به خداوند عالم حکیم سبب می شود که انسان بداند هر حکمی فلسفه و حکمتی دارد و بی دلیل تشریع نشده، و این مهم سبب می شود که انسان در برابر تخلف ها احساس مسئولیت کند.[۳۱]
انسان هنگامی که احساس کند شخص بزرگی ناظر و حاضر است و تمام تلاش ها و کوشش های او را می بیند و او را در برابر دشمنان حمایت می کند، درک این موضوع به او توان و نیرو می بخشد، و هم احساس مسئولیت بیشتر.[۳۲]
لذا انسان با ایمان در هر رشته ای که باشد احساس مسئولیّت می کند، وظیفه شناس است، نیکوکار و با گذشت است، چرا که همواره یک پلیس معنوی را در درون جان خود حاضر می بیند که مراقب اعمال او است.[۳۳]
در نتیجه به هنگام رسیدن به نعمت، گرفتار غفلت ها و غرور هایی که دامن افراد کم ظرفیت و ضعیف الایمان را به هنگام وصول به نعمت می گیرد نمی شود، بلکه در حال نیاز و بینیازی، فقر و غنا، بیماری و سلامت، همواره متوجه خداست.[۳۴]
این به خاطر آن است که انسان در نخستین گام می داند حساب و کتابی در کار است. دادگاهی وجود دارد که چیزی بر دادرسان آن مخفی نمی ماند، محکمه ای که نه ظلم و جور در آن راه دارد و نه خطا و اشتباه.[۳۵]
نه توصیه و رشوه در آن کارساز است، و نه امکان دروغ و انکار و بالاخره هیچ راهی برای فرار از چنگال مجازات در آنجا نیست، تنها راه ترک گناه در اینجاست.[۳۶]
ایمان به وجود چنین محکمه و دادگاهی انسان را تکان میدهد، و ارواح خفته را بیدار می کند، روح تقوی و تعهد و احساس مسئولیت را زنده می کند، و او را به وظیفه شناسی دعوت می نماید.[۳۷]
وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری، از جمله روحیّات عالی انسانی است که تکمیل و پرورش آن، به تعدیل غرایز حیاتی و پرورش روحیّات عالی انسانی، بستگی دارد.[۳۸]
از این رو غرایزی همچون خودخواهی، شهوت، خشم [۳۹] و فزون طلبی در سایۀ بهره مندی از ایمان محدود خواهد شد و در مجرای صحیحی به کار خواهد رفت و صلح و امنیّت را رقم خواهد زد.[۴۰] سرچشمه این احساس مسئولیّت، فقط و فقط ایمان به خداست. این ایمان است که در اعماق وجود شخصی دین دار جا دارد و وجدان او را تحت تأثیر معنوی خود قرار می دهد و از کجروی ها و انحرافات باز می دارد.[۴۱]
اهمیت این مسأله وقتی آشکار می شود که بدانیم قوانین بشری، چون از ضمانت اجرایی از درون، یعنی ایمان به خدا، سرچشمه نمی گیرد، تنها یک مسئولیت برون ذاتی ایجاد می کند و نمی تواند بطور کامل به اختلافات و تضادها پایان دهد.[۴۲]
لذا شاهدیم افراد بی ایمان، مردمی خودخواه و خودکامه و خطرناکند و هیچگونه مسئولیتی برای خود قائل نیستند، ظلم و ستم و تجاوز به حق دیگران برای آنها ساده است و کمتر حاضر به نیکوکاری می باشند.[۴۳] چرا که کفر و بی ایمانی سرچشمه عدم احساس مسئولیت، قانون شکنی، و فراموش کردن ارزش های اخلاقی است، و این امور سبب از میان رفتن وحدت جامعه ها، متزلزل شدن پایه های اعتماد و اطمینان، هدر رفتن نیروهای انسانی و اقتصادی، و به هم خوردن تعادل اجتماعی است. بدیهی است که جامعه ای که این امور بر آن حاکم گردد به سرعت عقب نشینی می کند و راه سقوط و نابودی را پیش خواهد گرفت.[۴۴]
اگر امروزه هم اعتقادات مذهبی در جوامع بشری با آن همه تحریف ها! از جوامع بشری برداشته شود و مردم جهان هیچ گونه مسئولیتی جز مسئولیت وجدانی در خود احساس نکنند، به طور یقین مفاسد کنونی چندین برابر می شود و حتی عده ای از مردم به آدم خواری خواهند پرداخت![۴۵]
لذا برای اصلاح یک جامعه و نجات آن از آتش مسئولیت ناپذیری، تقویت پایه های ایمان به «خدا» شرط ضروری و اساسی است چرا که بدون ایمان به خدا، احساس مسئولیت از وجود انسان برچیده شده[۴۶] و عدالت اجتماعی جای خود را به ظلم و ستم خواهد سپرد و در نتیجه امنیت و سلامتی در چنین جامعه ای وجود نخواهد داشت.[۴۷]
اخلاق اجتماعی و مسئولیت پذیری
هنگامی که سخن از «اخلاق» به میان می آید بسیاری از مردم، حتی بعضی از اهل فضل و دانش، آن را یک امر مستحبی، و در حاشیه زندگی می دانند، درحالی که غالب مشکلات اجتماعی که با آن دست به گریبان هستیم، دقیقاً و مسلماً ناشی از ضعف های اخلاقی ماست.[۴۸]
از سوی دیگر تمام اصول اخلاقی بازگشت به مناسبات خاصّ اجتماعی انسان با دیگران می کند، بطوری که اگر اجتماعی اصلًا وجود نمی داشت و هر انسان کاملًا جدا از دیگران می زیست، و هر فردی بی خبر از وجود دیگری زندگی می کرد، اخلاق اصلًا مفهومی نداشت! چرا که مسئولیت پذیری، تواضع، حسن ظن، عدالت و سخاوت، و امثال اینها همه از مسائلی است که فقط و فقط در اجتماع و برخورد انسان با دیگران، مفهوم دارد؛ بنابراین، انسان منهای اجتماع، با انسان منهای اخلاق، همراه خواهد بود.[۴۹]
در نتیجه قانون هر اندازه متقن و محکم باشد، تا عاملان به آن، اخلاق را در وجود خود حاکم نسازند، همیشه آن قانون در معرض زوال و پایمال شدن است.[۵۰] و با حذف اخلاق اجتماعی، زندگی اجتماعی بشر، به سرنوشت دردناکی گرفتار می شود که بدتر از آن تصوّر نمی شود.[۵۱]
حال وقتی اخلاق اجتماعی جایگزین اخلاق فردی گردد باعث مقدّم داشتن حقوق جامعه بر حقوق فرد خواهد شد،[۵۲] در این صورت احساس مسئولیّت، جنبه عمومی پیدا می کند[۵۳] و مصالح عمومی بر مصالح فردی ترجیح می یابد؛ چرا که آزادی و اختیار انسان با تکلیف و مسئولیت اجتماعی، همراه است، تحقق این مسئولیت ها به صورت طبیعی در عرصه های اجتماعی بدون اخلاق عمومی میسر نیست.[۵۴]
پذیرش مسئولیت در سایۀ وجدان عمومی
ما هر چیز را انکار کنیم، این واقعیّت را نمیتوانیم منکر شویم که در همه جامعه های انسانی، همه بدون استثناء در این مسئله توافق دارند که باید «قانون» بر جوامع انسانی حکمفرما شود، و افراد در مقابل قوانین «مسئولیّت» دارند، و کسانی که از قانون تخلف کنند باید به نحوی «مجازات» گردند.[۵۵]
حاکمیت قانون، مسئولیّت افراد در برابر آن، و مجازات متخلّف، از مسائلی است که مورد اتّفاق همه عقلای جهان است، و از آن به وجدان عمومی مردم جهان تعبیر می شود.[۵۶]
قطع نظر از گفتگو های فلسفی، وجدان عمومی مردم جهان گواهی به آزادی اراده انسان ها می دهد، زیرا همه اقوام و ملّت ها تکلیف و مسئولیّت برای افراد قائلند.[۵۷]
لذا وجدان عمومی جامعه، جزء اخلاق فضیله و نشانه شخصیّت و مسئولیت پذیری است،[۵۸] در واقع قضاوت عمومی جامعه سبب سوق دادن به نیکی ها و بازداشتن از بدی ها است؛ چرا که وجدان عمومی جامعه می تواند الهام بخش مسائل اخلاقی و ارزش ها باشد.[۵۹] به همین دلیل مشاهده می کنیم که همواره دغدغه متفکّران یک جامعه این بوده است که از طریق بالا بردن فرهنگ جامعه، وجدان عمومی را نیز ارتقا دهند تا از این طریق قوانین کامل تری وضع گردد.[۶۰]
توجیه گری بلای جان مسئولیت پذیری
بلای «توجیه گری» بلائی است فراگیر که گروه عظیمی از مردم اعم از عوام و خواص را در برگرفته،[۶۱] برای اینکه سرپوشی بر و جدان خفته خود بگذارند، مبادا بیدار شوند و تعهد و مسئولیت بیافرینند.[۶۲]
خطر بزرگ این بیماری عمومی این است که راه های اصلاح را به روی گنهکاران می بندد، و گاه واقعیت ها را حتی در نظر خود انسان دگرگون جلوه می دهد.[۶۳]
بسیارند کسانی که «ترس و جبن» خود را به عنوان «احتیاط»، و «حرص» را به «تامین آینده»، و «تهور» را به «قاطعیت» ،و«ضعف نفس» را به «حیا» و «بیعرضگی» را به« زهد» و«ارتکاب حرام» را به«کلاه شرعی» و «فرار از زیر بار مسئولیت» را به «ثابت نبودن موضوع» و «ضعف ها و کوتاهی ها»ی خود را به «قضا و قدر» توجیه می کنند، و چه دردناک است که انسان با دست خود راه نجات را به روی خود ببندد؟! گرچه این مفاهیم هر کدام در جای خود معنی صحیحی دارد، ولی اشکال در این است که آن را تحریف کرده، و نتیجه وارونه می گیرند، و چه زیان های عظیمی که از این رهگذر به جوامع بشری و خانواده ها و افراد رسیده است؟! [۶۴]
از جمله مصادیق بارز توجیه گری، «مسئولیت را به گردن هم انداختن» است. اگر در اجتماع، هر کسی وظیفه خود را به خوبی انجام دهد و گناه خود را به گردن دیگری نیندازد و سهم خویش را در مسئولیت ها بپذیرد، ناکامی و شکست، کمتر واقع می شود. بدبختی از آنجا شروع می شود که هر کس از زیر بار مسئولیت خود فرار کند و دیگری را مقصّر بشمارد، در چنین جامعه ای همه مقصرند و همه گنهکار و شکست آن ها در برابر دشمنان غیر منتظره نیست.[۶۵]
از دیگر مصادیق بارز توجیه گری این است که هر کسی که گرفتار حادثه ای می شود، دیگران، حادثه را مربوط به خود او می دانند و به یاریش نمی شتابند.[۶۶] حال آنکه باید از توجیه گری پیرامون عوامل شکست و اصرار بر تبرئه خویش، یا افکندن گناه به گردن «اشخاص» یا «عوامل» دیگر به شدّت پرهیز کرد، چرا که چیزی خطرناک تر از آن نیست که انسان، ضعف ها و نارسائی های خود را نادیده بگیرد، و به گردن دیگران بیندازد، و بار دیگر ضربه بخورد و شکست ها تکرار شود.[۶۷]
سخن آخر: (مردم در خانه بمانند)
در خاتمه باید گوشزد نمود در این ایام که، بلیه ای عالمگیر، آرامش همگان را سلب نمود. در این شرایط ویژه همه شما عزیزان را به توجه جدی به خطر این بیماری با حفظ خونسردی کامل جلب می نمایم.[۶۸]
از تلاش ایثارگرانه و مجدانه جامعه پزشکی و پرستاری و دیگر تلاشگران عرصه بهداشت و درمان و نیروهای جان برکف نظامی و انتظامی و همیاری های مردمی از صمیم قلب تشکر و قدردانی می کنم.[۶۹]
امروز مسئولیت مهم ما هماهنگی و همدلی و الفت میان دل ها[۷۰] و در یک کلام تعهّد و مسئولیت پذیری در [مقابله با ویروس کرونا] است.[۷۱]
لذا از همه ملت عزیز تقاضا دارم نسبت به رعایت تمامی موارد درخواستی از سوی مسئولین بهداشت و درمان، از جمله ماندن در خانه و پرهیز از هرگونه سفر غیر ضروری، دقت ویژه کنند.[۷۲]
این یک وظیفه حتمی برای همگان است که برای خود در این زمینه مسئولیت قائل باشند، نه به صورت تماشاچی مانند بعضی بی خبران بی تفاوت از کنار این صحنه ها بگذرند.[۷۳]
بی شک هرکسی در مقابله با این بحران، کم کاری کند و وظایفش را به طور صحیح انجام ندهد، کم فروشی کرده است.[۷۴]
در پایان، با دعا و تضرع به درگاه ذات اقدس احدیت و توسل به ارواح طیبه حضرات معصومین(علیهم السلام)، دفع و رفع این بلیه را مسألت می کنم. [۷۵]
منابع:
۱. تفسیر نمونه
۲. پیام امام امیر المومنین علیه السلام
[۱] حکومت جهانی مهدی (عج)، ص۲۶۷.
[۲] برگزیده تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۴۵.
[۳] حکومت جهانی مهدی (عج)، ص۲۶۷.
[۴] تفسیر نمونه، ج۸ ، ص۵۸.
[۵] همان، ص۵۹.
[۶] پیام قرآن، ج۱۰، ص۱۱۴.
[۷] پیدایش مذاهب، ص۲۹۲.
[۸] پیام قرآن، ج۱۰، ص۱۱۴.
[۹] تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۳۵.
[۱۰] همان، ج۲۷، ص۲۴.
[۱۱] حکومت جهانی مهدی (عج)، ص ۱۱۷.
[۱۲] تفسیر نمونه، ج۲۲، ص ۲۰۵.
[۱۳] تفسیر نمونه ؛ ج۱۷ ؛ ص۱۸۸
[۱۴] اصل عقلی معروف دفع ضرر محتمل شاخه ای از انگیزه عقلی است؛ (یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ ؛ ص۲۲) عقل این احتمال را میدهد که ما تکلیفی داریم و در برابر خالق جهان هستی مسئولیم، باید سعادت و شقاوت خود را بشناسیم و از عذابی که وعیدش را میدهند، خود را حفظ کنیم؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج۱، ص۵۰۹).
[۱۵] تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۸۸.
[۱۶] همان، ج۱، ص۱۱۸.
[۱۷] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج۱، ص۲۳.
[۱۸] تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۹۸.
[۱۹] ر.ک: تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۴۴۴۸؛ (تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۹۸).
[۲۰] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۵، ص۹۴.
[۲۱] همان، ج۱۴، ص۷۹۰.
[۲۲] همان.
[۲۳] همان، ج۱۰، ص۳۶۶.
[۲۴] همان، ج۷، ص۶۳۹.
[۲۵] « بقاع» جمع« بقعة» به معنای قسمتی از زمین است که از اطراف آن متمایز باشد و در جمله مزبور به معنای هر گونه آبادی است.
[۲۶] نهج البلاغه، خ۱۶۷؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۶، ص۴۳۶).
[۲۷] همان.
[۲۸] پیام قرآن، ج۶، ص۱۳۹.
[۲۹] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۷، ص۵۵۸.
[۳۰] تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۲.
[۳۱] همان، ج۱۴، ص۳۵۹.
[۳۲] همان، ج۹، ص۹۰.
[۳۳] پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص۲۲.
[۳۴] تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۴۹۲.
[۳۵] همان، ج۲۶، ص۱۲.
[۳۶] همان.
[۳۷] همان.
[۳۸] آفریدگار جهان، ص۲۴.
[۳۹] همان، ص۲۵.
[۴۰] حکومت جهانی مهدی (عج)، ص۷۶.
[۴۱] آفریدگار جهان، ص۲۵.
[۴۲] تفسیر نمونه، ج۲، ص۹۷.
[۴۳] پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص۲۲.
[۴۴] تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۷۲.
[۴۵] رهبران بزرگ، ص۸۳.
[۴۶] تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۳۳.
[۴۷] همان، ج۵، ص۳۲۱.
[۴۸] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج۱، ص۷.
[۴۹] اخلاق در قرآن، ج۱، ص۷۶.
[۵۰] دائرة المعارف فقه مقارن، ج۲، ص۳۵۹.
[۵۱] اخلاق در قرآن، ج۱، ص ۴۶.
[۵۲] دائرة المعارف فقه مقارن، ج۱، ص۶۴۹.
[۵۳] حکومت جهانی مهدی (عج)، ص۱۱۶.
[۵۴] دائرة المعارف فقه مقارن، ج۲، ص۲۷۹.
[۵۵] پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص۱۲۴.
[۵۶] همان.
[۵۷] پیدایش مذاهب، ص۳۸.
[۵۸] اخلاق در قرآن، ج۱، ص۸۲.
[۵۹] همان.
[۶۰] تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۵.
[۶۱] همان.
[۶۲] همان، ج۱۱، ص۳۳.
[۶۳] همان، ج۲۲، ص۵۵.
[۶۴] همان.
[۶۵] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۲، ص۱۵۳.
[۶۶] همان، ج۲، ص۱۵۳.
[۶۷] مدیریت و فرماندهی در اسلام، ص۸۳.
[۶۸] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در آستانه سال نو، ۲۸/۱۲/۱۳۹۸.
[۶۹] همان.
[۷۰] پیام قرآن، ج۲، ص۴۵۵.
[۷۱] سوگند های پر بار قرآن، ص۴۱.
[۷۲] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در آستانه سال نو، ۲۸/۱۲/۱۳۹۸.
[۷۳] تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۶۷.
[۷۴] داستان یاران: مجموعه بحث های تفسیری حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)، ص۲۱۸.
[۷۵] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در آستانه سال نو، ۲۸/۱۲/۱۳۹۸.