شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
تراجنسیت در شبکه نمایش خانگی

حوزه/ در سالهای گذشته موضوع تراجنسیت در شبکه نمایش خانگی به موضوعی رایج تبدیل شده است که پرداخت آن در سریال‌های نمایش خانگی ناقص است.

«تراجنسیت» واژه‌ای است که در این سالها تبدیل به یکی از مفاهیم پرکاربرد ادبیات فرهنگی و حقوقی برخی از کشورها شده است. واژه‌ای که تا همین چند سال پیش حتی یک بار هم به گوش خیلی ها نخورده بود اما حالا به یکی از موضوعات پرکاربرد در سطح سینما و فضای مجازی تبدیل شده است.

اصطلاحی که در دهه ۱۹۶۰ میلادی ساخته شد و در دهه ۱۹۷۰ رایج شد اما در سالهای گذشته در کشورما بیش از همیشه به گوش خورده است. اتفاقی که سینما و شبکه نمایش خانگی نقش مهمی دراین رابطه داشته است.

تراجنسیت از دو بخش ترا و جنسیت تشکیل شده‌است و به افرادی اطلاق می‌شد که جنسیت خود را متفاوت از آنچه که هنگام تولد به آن‌ها نسبت داده شده می‌دانستند.

بسیاری از روانشناس‌ها و روانپزشک‌ها، بی‌قراری جنسیتی را لازمه ترنس بودن می‌دانند. بی‌قراری جنسیتی شامل عدم رضایت از جنسیتی که به هنگام تولد به شخص انتساب شده و تمایل شدید به شناخته شدن با جنسیتی دیگر می‌شود که می‌تواند نمودهای فیزیکی از جمله نارضایتی از بدن، اجتماعی از جمله نارضایتی از آقا/خانم خطاب شدن، و نمودهای جنسی، از جمله نارضایتی از بدن خود در هنگام رابطه جنسی داشته باشد، اما وجود این بی‌قراری‌ها تنها دلیل ترنس بودن نیست.

زهرا داورپناه در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، با توجه به برساخت تراجنسیت در شبکه خانگی اظهار داشت: در سریال‌های خانگی از ممنوعه تا گلشیفته و اخیراً سریال هم گناه، شخصیت‌های ترنس یکی از تیپ‌های حاضر هستند که در همه موارد می‌خواهند عمل جراحی تغییر جنسیت انجام دهند و با مخالفت خانوادهٔ خود روبه رو می‌شوند. این تصویر در ادامه و مشابه برساخت غالب آثار سینمایی ایرانی به این موضوع است.

نگاه غیرتخصصی به تراجنسیت

به گفته معاون ترویج و همکاری های علمی پژوهشکده زن و خانواده پرداختن به مسئله هویت جنسی و افرادی که دچار دشواری در آن هستند، مانند هر مسئله اجتماعی و انسانی دیگر فی‌نفسه می تواند آگاهی بخش و مفید باشد، ولی مشروط بر آنکه با مطالعه و مشورت تخصصی انجام شود. در غیر این صورت خود منجر به بازتولید و تشدید مسئله می شود. و در موضوع فوق به نظر می رسد صرف جذابیت و خاص بودگی موضوع منجر به ارائه تصویری غلط از آن در سریالهای مذکور و بسیاری از آثار سینمایی ایرانی شده است.

آن طور که وی گفته است اولین مشکل این است که اساساً همه کسانی که احساس به هم ریختگی و ابهام در هویت جنسی دارند، لزوماً ترنس نیستند. ولی پیامی که این فیلم‌ها به بینندگان می دهند تصویری سطحی از مسئله فوق است. پیام این آثار به همه مخاطبان احتمالی آن است که اگر از جنسیت خود احساس رضایت ندارید، شما ترنس هستید. در حالی که بسیاری از بی قراری های جنسی، ریشه‌های دیگری دارد و حتی گاهی اوقات امری موقت و گذرا است که مثلا در سن بلوغ یا سایر نقاط عطف زندگی به سبب مشکلات دیگر فرد، ظاهر می شوند. بسیاری از این موارد با استفاده از مشاوره صحیح، تغییر در شرایط فرد و اطرافیان وی قابل حل و فصل است و بعد از طی فرایند مذکور فرد می تواند با هویت  و جنسیت خود احساس آرامش کند.

 به گفته داورپناه حتی نظریه ای روان شناسی در خصوص «همجنس‌گرایی» ناشی از به هم ریختگی در هویت جنسی به مشکلات فرد با والد همجنس خود دلالت دارد. از جمله این نظریه پردازان می توان به جوزف و لیندا نیکولوسی اشاره کرد که آرای ایشان در کتاب" فهم همجنس گرایی و راهنمای والدین برای پیشگیری از آن"ارائه و توسط آقای دکتر محسن بدره ترجمه شده است.

بی‌قراری‌های جنسی ناشی از نوع زیست خانوادگی

به اعتقاد عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده ثمره سالها تجربه این روان شناسان، امکان پیشگیری و حتی درمان بی قراری جنسی است. از جمله مدعیات ایشان این است که مردانی که پدری با شخصیت سرکوبگر، خشن و منفی دارند، ممکن است در مرحله هویت یابی به این نتیجه برسند که جنسیت مذکر باعث آزار و آسیب مادر ایشان شده و از مرد بودن بیزار شوند. در مقابل دخترانی که مادرانی با شخصیت نامناسب دارند، ممکن است به این نتیجه برسند که این مشکلات ناشی از جنسیت زنانه است و دوست داشته باشند جنسیت دیگری داشته باشند. ایشان بسیاری از موارد اختلال جنسی، تراجنسیت و گرایش به هم جنس را قابل درمان می دانند و عملا نیز موفق شده اند.

وی معتقد است صرف نظر از تحلیل فیلمهای ایرانی از اختلال در جنسیت، پیشنهاد ایشان از راه حل هم کاملا غیرعلمی و آسیب زاست. این آثار عمل جراحی را به شکل فانتزی و رویایی تصویر می کنند. به طور مثال در فیلم گلشیفته مشخصاً یک هنرپیشه زن، نقش فردی ترنس را بازی می‌کند که قبلاً جنسیت مذکر داشته و عمل جراحی کرده و حالا به یک زن واقعی تبدیل شده است. واضح است که این تصور درستی نیست. معمولاً عمل جراحی به عنوان آخرین پیشنهاد به این افراد ارائه می‌شود و با دادن آگاهی نسبت به این که هرگز یک مرد نمی تواند یک بدن زنانه کامل داشته باشد و برعکس.

داورپناه ادامه داد: حتی امروز و به رغم پیشرفتهای متعدد در این زمینه مشاهده می شود بسیاری از افراد بعد ازاین عمل ها احساس سرخوردگی می کنند و دچار مشکلات مضاعفی می شوند. پس  القای این تصویر که شما به محض تردید در جنسیت خود می توانید به سادگی با عمل جراحی یا هورمون درمانی به جنس دلخواه مبدل شوید، به کلی غلط و فریبنده است. به علاوه در فیلم مذکور، همین خانم به سادگی با پزشکی ایده‌آل ازدواج می‌کند که این تصویر هم به شدت فانتزی است. ازدواج ترنس ها به دلایل واقعی و فرهنگی دشواریهای بسیاری دارد.

مطالعه تغییرجنسیت در غرب

به گفته معاون ترویج و همکاری های علمی پژوهشکده زن و خانواده  از آنجا که عمل‌های جراحی تغییر جنسیت در غرب زودتر شروع شدند، افرادی که در غرب این عمل‌ها را انجام داده‌اند حالا در سنین پیری هستند و برخی از ایشان در جهت آگاهی‌بخشی به جوانان مشابه خود فعالیت می کنند.

داورپناه معتقد است مطالعه آثار این افراد نیز در راستای مسئولیت اجتماعی اصحاب رسانه ضروری است. برای مثال والت هیر، انجمن پشیمانان از عمل تغییر جنسیت را ایجاد کرد و رنه جکس، نویسنده فرانسوی که مذکر زاده شد و با دشواری فراوان با اعمال جراحی و هورمون درمانی کوشید زن شود، سالهاست در این خصوص داستان می نویسد. رمان های او با این هدف نوشته شده اند که جوانان را از تکرار اشتباه او دور کنند.

آن طور که وی می گوید جکس هشدار می دهد افرادی که با جنسیت خود احساس مشکل می کنند، معمولاً اختلال زمینه‌ای دیگری هم دارند. لذا ابتدا باید سایر مسائلشان را حل کنند و ببینند  بعد از حل این مسئله آیا همچنان احساس می‌کنند که باید جنسیتشان را عوض کنند؟ او در مورد خودش می گوید با افسردگی ومشکلات هویتی و شخصیتی زیادی درگیر بوده و البته این احساس را هم داشت که در بدن غلطی زاده شده است. ولی به جای اینکه اول به سایر مسائل خود رسیدگی کند،  مسیر تغییر جنسیت را در پیش گرفت. با هر تغییر، سرخوردگی بیشتری تجربه کرد وبا امید به حل آن، این مسیر را بیشتر ادامه داد. در پایان همه تغییرات ممکن، او دریافت که هم چنان احساس خوبی ندارد. پس از بارها اقدام به خودکشی، تصمیم گرفت سایر مشکلات خود را حل کند و با پذیرش عواقب تصمیم اشتباهش، بکوشد مانع تکرار آن از سوی سایر افراد شود.

به اعتقاد داورپناه امروزه دانش نظری و تجربه عینی مفصلی درباب نارضایتی جنسیتی وجود دارد که هیچ اثری از آنها در محصولات رسانه ای ایرانی مشاهده نمی شود. البته پرداخت به مسائل اجتماعی امری ارزشمند است، ولی در این مورد به نظر می رسد صرفا جذابیت و خاص بودگی موضوع بدون هیچ پشتوانه علمی و تحقیقاتی، منجر به برساختی ناصحیح شده است. تولیدکنندگان این آثار نه تنها کمکی به فرهنگ سازی نمی‌کنند، بلکه با پرداخت سطحی و تجویزهای غیر علمی ممکن است پیام های غلطی به افراد درگیر این مسائل بدهند.

به امید روزی که مسائل اجتماعی نه به عنوان عنصر جذابیت، بلکه با دغدغه های دلسوزانه و با پشتوانه مطالعاتی و فکری مناسب در آثار و رسانه های ایرانی بازتاب یابند.

۳۱۳/۶۱

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha