به گزارش خبرگزاری حوزه، صفحه مجازی «وارثان» بخشی از سخنان حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی را بازنشر کرده است. این معلم اخلاق در این سخنان میگوید:
یک کسی یک سیب برداشت و گفت من با این سیب آبروی امام صادق(ع) را میریزم. گفتند: چه کار میکنی؟ گفت: من میگویم ای امام صادق! این رزق من هست یا نه؟ اگر گفت: رزقت هست، لگد میکنم. اگر گفت: رزقت نیست، میخورم. هرچه امام گفت، من ضدش را انجام میدهم. آن وقت آبروی امام میریزد و امام رسوا میشود. گفتند: باشد. سیب را برد پهلوی امام صادق و گفت: آقا این رزق من هست یا نه؟ امام به سیب نگاه کرد و یک خورده هم به قیافه ایشان نگاه کرد. نگاه به سیب، نگاه به قیافه. بعد فرمود: اگر از گلویت پایین رفت، معلوم میشود که رزقت بوده است.
این در فکر بود که چه کار کند؟ یعنی گاهی وقتها حرص میزند و پول هم جمع میکند، اما از گلویش پایین نمیرود. رزقش نیست. رزق این نیست که آدم دارد. داشتهها رزق نیست. کامیابیها رزق است. خیلیها دارند و کامیاب نیستند، خیلیها ندارند و کامیاب هستند. و لذا شما بگو: خدایا یک همسر خوب به من بده! نگو خدایا پولم بده، که همسر خوب پیدا بشود. خوب! به خدا بر میخورد. چون خیلیها هستند بدون پول همسر خوب گیرشان میآید، خیلیها بهترین جهیزیه را درست میکنند، بهترین خانهها را هم میسازند، همسر خوب گیرشان نمیآید.
حدیث داریم که برای خدا تکلیف روشن نکنید، که خدایا پولم بده که بروم مکه! به تو چه؟ بگو: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَام» خدایا حج میخواهم بروم. خیلیها بی پول مکه رفتند و خیلی پولدارها مکه نرفتند.
حدیث داریم چیزی را که از خدا میخواهید، واسطهاش را از خدا نخواهید. بگو خدایا به من خوشی بده! نگو خانهام بده که خوش باشم، چون خانه را به تو میدهد و هر روز یک گوشهاش خراب میشود و یا همسایه بد گیرت میاید. ما باید بندگی کنیم، خدا خدایی کند. گیر ما یک چیز است و آن اینکه بندگی خودمان را فراموش میکنیم و خدایی را یاد خدا میدهیم.
میگوییم ببین! حواست را جمع کن، هرچه من میگویم گوش بده، اگر میخواهی خدای خوبی باشی! همچین کن، بعد همچین کن، بعد همچین کن ... بندگی خودمان را فراموش میکنیم، خدایی را یاد خدا میدهیم.
خدا میگوید: این را ببین! بندگی خودش را بلد نیست، دارد خدایی را یاد من میدهد. حدیث داریم که ابزار را از خدا نخواهید. خودش را از خدا بخواهید. خدایا یک همسر به من بده که دوستش داشته باشم. نگو: خدایا خوشگلترین دخترها زن من باشد. یک وقت میبینی خوشگلترین دخترها زنت شد، اما صد عیب دارد. یا حوادثی پیش میآید که با اینکه زیباست، زندگیات شیرین نیست.