دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳ |۱۴ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 16, 2024
قلب

حوزه/ یکی از شگفتی های خلقت، قلب انسان است؛ تعداد ضربان قلب هر انسان در هر روز در حدود ...

به گزارش خبرگزاری حوزه، «مثال های زیبای قرآن»، کتابی است از آیت الله العظمی مکارم شیرازی که به مثال های مختلف قرآن در موضوعان گوناگون پرداخته و حوزه نیوز مطالب کاربردی این کتاب را در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما قرآن دوستان خواهد کرد.

    

* فصل پانزدهم

        

- چهاردهمین مثال: مبدأ و معاد

خداوند در آیه ۵۷ سوره اعراف به عنوان چهاردهمین مَثَل از مَثَلهای زیبایی قرآن می فرماید: «وَهُوَ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَی رَحْمَتِهِ حَتّی اِذآ اَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالا سُقْناهُ لِبَلَد مَیِّت فَاَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَاَخْرَجْنا بِهِ مِنْ کُلِّ الَّثمَراتِ کَذلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتی لَعَلَّکُمْ تَذکَّرُونَ». او کسی است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش [باران] رحمتش می فرستد؛ تا ابرهای سنگین بار را [بر دوش] کشند؛ [پس] ما آنها را به سوی زمین های مرده می فرستیم؛ و به وسیله آنها، آب [حیات بخش] را نازل می کنیم و با آن، هر گونه میوه ای را [نیز در قیامت] زنده می کنیم؛ شاید [با توجّه به این مثال] متذکّر شوید!

   

دورنمای بحث

آیه شریفه، پیام آور دو مطلب سرنوشت ساز است. صدر آیه، متضّمن توحید و خداشناسی و دلیلی قانع کننده بر اثبات مبدأ است و ذیل آن، با ارائه مثال زیبایی بر جهان آخرت، اشاره به معاد دارد.

    

اهمیّت مبدأ و معاد: مبدأ و معاد از مسایل بسیار مهمّی است که در قرآن مجید بطور گسترده مطرح شده است به گونه ای که حدود دو هزار آیه از آیات قرآن (یعنی یک سوم مجموع آیات قرآن) به معاد تعلّق گرفته است و یک سوم آن نیز آیات مربوط به مبدأ می باشد و این مطلب نشانه اهمیّت مبدأ و معاد و روز رستاخیز است. مسائلی که آیات بدان پرداخته اند، از قبیل: دادگاه عدل الهی؛ بهشت و جهّنم؛ نامه اعمال؛ تجسّم اعمال؛ معاد جسمانی؛ و میوه های بهشتی و... است.

رمز این همه با اهمیّت شمردن معاد روشن است؛ زیرا انسان در صورتی در مسیر سعادت حرکت می کند و به آن نائل می شود که به دو اصل مهم معتقد باشد: نخست، اصل مبدأ و یکتاپرستی و دیگر، اعتقاد به معاد و بازگشت انسان به خدا.

    

اعتقاد به خدا، به انسان می آموزد که خداوند در همه جا و در همه حال مراقب انسان است (هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنْتُمْ) (۷) اعتقاد به معاد، می آموزد که خداوند به تمام اسرار درونی انسان آگاه است و اعمال از نظر خدا پوشیده نیست (اِنَّ اللّهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور) (۸)، (یَعْلَمُ خائِنَةَ الاَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ) (۹) بنابر آیات قرآن، روز رستاخیز پرونده اعمال هر انسانی در دادگاه عدل الهی مورد بررسی قرار می گیرد؛ دادگاهی که نه می توان قاضی آن را فریب داد و نه شهود آن قابل انکار است.

بر اساس آیه شریفه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرّاً یَرَهُ» (۱۰) و نیز آیه شریفه «لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبِیرَةً اِلاّ اَحْصیها» (۱۱)کوچکترین و بزرگترین عمل هر انسانی مورد قضاوت حضرت حق قرار می گیرد و انسان در برابر آن مسئول است.

    

توجّه به دو اصل مذکور سبب می شود که انسان در همه حال خدا را بر اعمال خود ناظر بداند و معصیت نکند و چنانچه از یاد خدا غافل شد شیطان بر او مسلّط می شود؛ همان گونه که آیه شریفه می فرماید: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ» هر کس از یاد خدا روی گردان شود، شیطان را به سراغ او می فرستیم؛ پس همواره قرین و همراه او خواهد بود!(۱۲)

    

جسمانی و روحانی بودن معاد

معاد از نظر قرآن، جسمانی و روحانی است؛ یعنی در روز قیامت هم جسم انسان محشور می شود و هم روح انسان. به عبارت دیگر، هم روح انسان مشمول نعمتها و عذابهای الهی قرار می گیرد و هم جسم؛ زیرا مقتضای عدل الهی بر این نهاده شده است که اگر انسان در دنیا مرتکب ثواب یا گناهی شد چون جسم و روح به همراه یکدیگر انجام داده اند، در قیامت عذاب و پاداش نصیب هر دو شود.

    

اساساً، در صدر اسلام آنچه موجب تعجّب منکران معاد واقع شد، معاد جسمانی بود نه روحانی؛ زیرا عقل بسیاری از مردم، در چشم آنهاست و تنها آنچه را می بینند، باور می کنند. از این رو، منکران معاد می پرسیدند: چگونه ممکن است این انسان پس از مرگ و تبدیل شدن به خاک، دوباره زنده شود و با همین جسم و بدن خاکی در قیامت مورد ثواب و عذاب قرار گیرد؟ در پاسخ به این شبهه خداوند متعال در سوره سبأ آیه ۷ و ۸ می فرماید: «وَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلی رَجُل یُنَبِّئُکُمْ اِذا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّق اِنَّکُم لَفی خَلْق جَدید، اَفْتَری عَلَی اللّهِ کَذِباً اَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذینَ لایُؤمِنُونَ بِالاْخِرَةِ فَی الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعیدِ» کافران گفتند: «آیا مردی را به شما نشان دهیم که به شما خبر می دهد هنگامی که ]مردید [ سخت از هم متلاشی شدید، [بار دیگر] آفرینش تازه ای خواهید یافت؟! آیا او بر خدا دروغ بسته یا به نوعی جنون گرفتار است؟! [چنین نیست] بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، در عذاب و گمراهی دوری هستند [و نشانه گمراهی آنها همین انکار شدید است].(۱۳)

    

قرآن مجید برای اثبات معاد جسمانی و روحانی به مثل تمسّک جسته است؛ همان گونه که سیره قرآن در مورد تفهیم، استفاده از مثل است، برای این مطلب نیز سه مثل ذکر شده است:

    

۱ـ مثال به زندگی گیاهان و تشبیه جهان پس از مرگ، به زنده شدن گیاهان.

    

۲ـ مثال به دوران جنین که خلقت انسان از نطفه کوچکی شروع می شود و هر روز برای جنین، یک معاد و زندگی جدیدی به شمار می رود.

    

۳ـ مثال به خواب اصحاب کهف، که خواب آنها همانند مرگ بود و خداوند پس از سالهای طولانی آنها را زنده گردانید.

    

وگرنه چطور ممکن است کسی سیصد و اندی سال بخوابد در حالی که نه آبی بنوشد و نه غذایی بخورد و سپس سالم از خواب برخیزد؟

بنابر آیه قرآن، اصحاب کهف در حدود یک میلیون روز خواب بودند. این افراد بی آن که آبی بنوشند و غذایی بخورند بعد از این مدّت طولانی، سالم از خواب برخاستند؛ در حالی که یک انسان بطور عادی، دو تا سه روز بیشتر بدون آب و غذا دوام نمی آورد.

    

یکی از شگفتی های خلقت، قلب انسان است؛ تعداد ضربان قلب هر انسان در هر روز در حدود ۱۰۰ هزار بار است. حال اگر عمر معمولی یک انسان را هفتاد سال بدانیم، بیش از ۲۵۰ میلیون بار این قلب ضربان دارد. (عجباً لحکمة اللّه!)

اگر تنها قلب انسان برای خداشناسی وجود داشت، کافی بود که انسان سر تسلیم در مقابل خالق خود فرو آورد و در نتیجه، اگر بدن اصحاب کهف با همان موادّ غذایی قبل از خوابیدن بخواهد یک میلیون روز زنده بماند و قلب به کار خود ادامه دهد، باید ضربان قلب در هر روز، بیش از یک بار نباشد! بنابراین، اصحاب کهف انسانهای شبیه مرده ای بودند که خداوند بعد از سیصد و اندی سال آنها را بیدار کرد. خداوندی که قادر است اصحاب کهف را بعد از یک خواب یک میلیون روزه بیدار کند، چگونه قادر نخواهد بود که مردگان را زنده کند!

به همین جهت، خداوند در ذیل آیه مربوط به اصحاب کهف، می فرماید: «لِیَعْلَمُوا اَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ» خداوند اینها را زنده کرد تا بدانید وعده خدا (نسبت به قیامت) حق است.

    

شرح و تفسیر آیه

آیه محل بحث، یکی از سه آیه ای است که مسأله رستاخیز را به حیات مجدّد گیاهان تشبیه کرده است. «هُوَ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ...» خداوند کسی است که بادها را به عنوان بشارت دهنده، پیش از باران می فرستد تا به وسیله بادها آسمانها را آماده بارش کند.

«حَتّی اِذا اَقَلَّت سَحاباً ثِقالا...» بادها تا آنجا ادامه می یابد که ابرهای سنگین وزن را جمع می کند.(۱۴)

خداوند ابرهای باران زا را به وسیله آن بادها به سوی شهرهای مرده به حرکت درمی آورد و سپس از این ابرهای سنگین وزن، باران بر شهرهای مرده می بارد و بدین وسیله زمین مرده زنده می گردد.

«فَاَخْرَجْنا بِهِ مِنْ کُلِّ الَّثمَراتِ...» خداوند با بارش باران بر سرزمین های مرده، انواع میوه ها را می رویاند.

«کَذلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتی لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» خداوند مردگان را در روز قیامت همانند سرزمینهای مرده، زنده می گرداند. در پایان آیه، خداوند فلسفه مثل را، تذکّر و بیداری انسانها می شناسد و می فرماید: «ما این مثلها را می زنیم، شاید باعث تذکّر، تفکّر و بیداری شما شود».

    

میوه های مختلف از آب و هوا و زمین واحد!

همان گونه که قبلا اشاره شد، یکی از حجاب های معرفت برای انسان حجاب عادت است. وقتی انسان به چیزی عادت کرد، به عمق و ماهیّت آن نمی اندیشد و این یک حجاب بزرگ است! از این رو، رویش انواع گیاهان، گلها و میوه ها از یک زمین و یک آب و هوا، از شگفتیهای طبیعت است! این مهم، واقعاً از قدرت بی بدیل و بی نظیر خداوند است که از یک زمین و یک آب و هوا، گلهایی را با رنگها و برگهای متفاوت و میوه هایی را با طعم و مزّه های مختلفی می رویاند و این خلقت شگفت به انسان می آموزد که از حیات مجدّد در روز قیامت تعجّب نکند؛ چه این که از همین در روز قبامت، انواع و اقسام انسانهای نیک، از قبیل: پیامبران، صالحان، امامان و شهدا و انسانهای پست از قبیل فرعونها، نمردوها، معاویه ها، صدام ها و... مبعوث می گردد. انسان هر ساله صحنه معاد را در روی زمین می بیند و به تعداد سالهای عمرش تکرار صحنه معاد را شاهد است، شگفت آن که در روز قیامت وقتی انسانها می خواهند از قبرها برانگیخته شوند، بارانی بر زمین می بارد؛ سپس انسانها زنده می شوند!(۱۵)

قانون کلّی که از آیه شریفه استفاده می گردد این است که اصول کلّی حیات و مرگ در تمام جانداران یکسان است. بنابراین، همان گونه که در عالم گیاهان و نباتات زندگی پس از مرگ وجود دارد، درباره انسان نیز چنین است.

    

سؤال: در جهان نباتات و گیاهان، زندگی دوباره امکان پذیر است؛ زیرا گیاهان به وسیله بذرها و دانه ها دوباره رشد و نمو می کنند. به خلاف انسان که کاملا از بین می رود و تبدیل به خاک می شود. پس چگونه ممکن است انسان از خاک مرده دوباره به وجود آید و زنده شود؟

    

جواب: این گونه نیست که همیشه گیاهان با بذر و دانه زنده شوند، بلکه گاهی از اوقات حیات و مرگ گیاهان مانند مرگ و زندگی انسان است؛ مثلا در پاییز وقتی برگ درختان زرد می شود و می ریزد، همین برگها در پای درختان کم کم تبدیل به خاک می شوند و سپس در بهار جذب ریشه درخت می گردند و قسمتی از آنها دوباره تبدیل به برگ درخت می شود؛ یعنی برگ درختی که کاملا نابود و تبدیل به خاک شده بود دوباره حیات مجدّد می گیرد. انسان نیز چنین است؛ می میرد و تبدیل به خاک می شود و دوباره مبعوث می گردد.

بنابراین، انسان هر سال ـ بطور مکرّر ـ معاد را با چشم خود می بیند، ولی غافل است از این که همان خدایی که گیاهان را پس از مرگ دوباره زنده می کند، قادر است انسان را نیز پس از مرگ زنده گرداند.

    

آثار معاد

اعتقاد به معاد به انسان می آموزد که انسان سر تسلیم در آستان حضرت حق فرو آورد و هرگز به کسی ظلم و خیانت نکند و این اثر به خوبی در کلام مولای متقیان، علی (علیه السلام) دیده می شود، حضرت در خطبه ۲۲۴ نهج البلاغه، خطاب به برادرش، عقیل، در جمله ای بسیار زیبا می فرمایند: «وَ اللّهُ لاََنْ اَبِیتَ عَلی حَسَکِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً، اَوْ اُجَرَّ فِی الاَْغْلالِ مُصَفَّداً، اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ اَنْ اَلْقَی اللّهَ وَ رَسُولَهُ یَوْمَ الْقیامَةِ ظالِماً لِبَعْضِ العِبادِ» به خدا قسم اگر علی در شب ]به جای بستر نرم و آرام [ بر نوک خارهای سعدان(۱۶) قرار گیرد و بیدار باشد و روزها او را غل و زنجیر کنند و در کوچه و بازار بگردانند، برای علی گواراتر است از این که در روز قیامت خدا و رسولش را ملاقات کند؛ در حالی که به بنده ای از بندگان خدا ظلم کرده باشد!

    

آیا چنین زمامداری ـ که به مبدأ و معاد یقین دارد و آن را باور کرده است ـ هرگز ظلم و خیانت می کند؟! آیا چنین حاکم و فرمانروایی هیچ گاه تبعیض ناروا انجام می دهد؟! آیا چنین رییس حکومتی کمترین خطا و اشتباهی را از اطرافیانش می پذیرد و یا تحمّل می کند؟!

    

مسلّماً جواب تمام این سؤالات منفی است؛ چه این که چنین انسانی معتقد به قیامت است و با اعتقاد به معاد و قیامت، کوچکترین گناه را بزرگ شمرده، آن را مرتکب نمی شود.

    

آن گاه حضرت در ادامه این خطبه، دو داستان عبرت آموز از برادرش عقیل، و اشعث بن قیس منافق، نقل می کند که آثار اعتقاد به معاد در این دو داستان به خوبی نمایان است.(۱۷)

    

پی نوشت ها:

۷- برای آگاهی بیشتر از مسایل مربوط به معاد جسمانی، به تفسیر پیام قرآن، جلد ۵، صفحه ۳۰۷ مراجعه کنید.

۸- قرآن مجید، در ۱۴۰۰ سال پیش، این راز علمی را بیان کرد که ابرها بر دو گونه هستند: باران زا و معمولی؛ و ابرهای باران زا سنگین تر از معمولی هستند.

۹- بحار الانوار، چاپ بیروت، جلد ۶، صفحه ۳۲۹، حدیث ۱۳، و جلد ۷، صفحه ۳۹.

۱۰- خار سعدان بسیار عجیب است؛ مانند خنجر محکم و تیز است و به هر جای بدن برخورد کند، مجروح می سازد.

۱۱- در مباحث گذشته به این دو داستان اشاره شد.

۱۲- نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه ۱۴۷.

۱۳- میزان الحکمه، باب ۲۰۰۵، حدیث ۹۳۶۵.

۱۴- بحار الانوار، طبع بیروت، جلد ۵۸، صفحه ۶۵.

۱۵- اعتقاد به جبر علل و عوامل مختلفی دارد، برای مطالعه بیشتر به کتاب «پنجاه درس اصول عقاید»، صفحه ۱۱۸ به بعد ر.ک.

۱۶- برای توضیح بیشتر به کتاب «پنجاه درس اصول عقاید»، صفحه ۱۳۷ به بعد ر.ک.

۱۷- اعجاز قرآن شاخه های مختلفی دارد که یکی از آن، اعجاز علمی است؛ برای توضیح بیشتر به تفسیر پیام قرآن، جلد ۸، صفحه ۱۱۳ به بعد ر.ک.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha