به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام حسین بغدادی، استاد حوزه علمیه به موضوع فلسفه غیبت حضرت حجت (عج) پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
فلسفه غیبت حضرت حجت (عج) چیست؟
اصلاً چرا خداوند فردی را بهعنوان «بقیةالله» نگه داشته است تا در آیندهای نامعلوم ظهور کرده و جهان را اصلاح نماید؟ ما که هستیم؟ هویت ما چیست؟ جایگاه ما در این مسیر کجاست؟
امام زمان (عج) چه ویژگی خاصی دارد که دیگر امامان الهی نداشتهاند؟ چه چیزی در تشکیلات ایشان وجود دارد که در امیرالمؤمنین (ع) یا امام حسین (ع) نبود که موجب پیروزی نهایی ایشان میشود، در حالی که آن بزرگواران در ظاهر به این پیروزی نرسیدند؟
پاسخ:
این پرسشها را باید در نوع امت همراه با آن حضرت جستوجو کرد؛اون چیزی که قراره امام زمان داشته باشه که بقیه ائمه بزرگوار نداشتن یه امت پای کارِ یه بنیان مرصوص!
امت و جامعهای که آماده است، بنیانی دارد که سست نیست.
هنگامی که نبرد نهایی، یک نبرد جهانی است، طبیعتاً آمادگی برای آن نیز باید در تراز جهانی باشد.
ما در سختترین میدان نبرد تاریخ قرار داریم. اگر انتظار دارید در این مسیر جانباز نشوید، تحت فشار قرار نگیرید، غصه نخورید یا قلبتان به درد نیاید، این انتظاری نابهجاست.
مسئله در جای دیگری نهفته است؛ این جنگ، نبرد ارادههاست، جدالی میان اراده جبهه حق و اراده جبهه باطل.
مانند کشتیگیری که تنها زمانی میبازد که احساس کند شکست خورده است.
ما باور داریم که «خدا» با ماست؛ آنان ثروت و فناوری دارند، فضای مجازی دارند، اما ما خدا را داریم ولی مسئله این است که ما با خدا نیستیم؛ مشکل، ضعف ما در بهرهگیری از این ارتباط است.
پس راهحل چیست؟ جایگاه من در این راهحل کجاست یا میتواند کجا باشد؟
پاسخ روشن است: نسلها باید برای تحقق این راهحل فدا شوند. اگر کسی اسلام ناب، مکتب امام، و نظام فکری رهبر انقلاب را بهدرستی درک کند، درمییابد که این همان راهحل مشترک و فراگیر است.
ما که هستیم؟ هویت ما چیست؟ جایگاه ما در سطح تاریخی و جغرافیایی کجاست؟ ما بهعنوان جمهوری اسلامی چه سخنی برای جهان داریم؟
در یک جمله، جایگاه ما در به چالش کشیدن زشتیها، سختیها و گرفتاریهایی است که از سلطه سرمایه و قدرت فاسد جهانی پدید آمده است. چه کسی باید با این مسائل مقابله کند؟
آیا میتوان تنها با یک فرد، یک حزب یا یک مجموعه محدود به مقابله با استکبار رفت؟ هرگز.
آنچه میتواند در برابر امواج سهمگین و کوبنده استکبار جهانی ایستادگی کند، یک «هویت عظیم جمعی بینالمللی» است.
این هویت بینالمللی اکنون در حال شکلگیری است به برکت نظام جمهوری اسلامی.
تلاش ما باید رسیدن به سطحی از آمادگی باشد که امکان ورود به یک نبرد تمدنی با قدرتهای بزرگ جهانی را فراهم کند.
خلاصه انقلاب اسلامی آن است که مایک هویتی داریم،یک گذشته ای داریم و یک آرمانی.
ما بخشی از توکل پیامبر خدا بر خدای عزیز و رحیم هستیم؛ یه آینده و آرمانی و افقی داریم در راستای همین نبرد و هویت
این نبرد چه زمانی به پایان خواهد رسید؟ چه زمانی به پیروزی خواهد رسید؟
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و تمامی انبیا و اولیای الهی وعده دادهاند که در آخرالزمان، منجیای خواهد آمد و پیروزی نهایی حق بر باطل در زمان او محقق خواهد شد.
اما ما چه وظیفهای داریم؟ آیا باید تنها کتابی برای حضرت بنویسیم یا تنها به اصلاح خودمان فکر کنیم؟
در مواجهه با دنیا، دو نوع نگاه رایج وجود دارد که ذهن بسیاری از افراد در یکی از این دو نگاه گیر کرده است: نگاه اول، دنیا را نفی میکند و آن را پست میداند. این نگاه میگوید دنیا را باید رها کرد، چراکه آلوده است و خدا به آن نظر ندارد. نگاه دوم، تلاش میکند معنوی باشد اما معنویت را در ترک دنیا میبیند.
اما اسلام، سعادت دنیا و آخرت را توأمان میخواهد. با این حال، کدام اصل است؟ آخرت.
حال باز میپرسیم: چرا خداوند فردی را بهعنوان بقیةالله نگه داشت تا دنیا را اصلاح کند؟ چرا همه را به حال خود رها نکرد تا تنها به آخرت فکر کنند؟
اگر تفکر خود را بر اساس منطق اسلام و قرآن تنظیم نکنید، سخن امام و رهبری را درک نخواهید کرد.
این شبهه که وضعیت اقتصادی ما چرا متزلزل است. فقر و فساد اخلاقی جامعه را دربر گرفته است. کشورهای مستکبر که علیه آنها شعار میدهیم، در برخی جنبههای عدالت از ما پیشی گرفتهاند.
اگر میخواهید جواب شبهات رو بگیرید یاید منطق انقلاب اسلامی را بفهمید، باید قرآن را بخوانید، پایههای معرفتی خود را تقویت کنید، و بر اندیشههای کلان انقلاب، مکتب امام و نظام فکری رهبری متمرکز شوید.
اگر میخواهید برای زمینهسازی ظهور حضرت حجت کاری انجام دهید، باید بدانید که در قلب دشوارترین نبرد تاریخ قرار دارید. گمان نکنید که تنها با فعالیتهای فرهنگی سطحی، زیبا و منظم در محیطهای دانشگاهی، کارها اصلاح میشود.
در این میدان، باید زد و خورد؛ باید مجاهدت کرد!
برای شنیدن صوت اینجا کلیک کنید










نظر شما