به گزارش خبرگزاری حوزه، چند روز بعد از رحلت امام راحل در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، آیت الله شیخ حسین لنکرانی پس از نزدیک به یک قرن تلاش و مبارزه بی امان با استعمار خارجی و استبداد داخلی و خدمت به مردم، درگذشت.
وی ناگهان با رحلت جانگداز حضرت امام خمینی مواجه شد و این مصیبت، سخت بر وی گران آمد. او میگفت: وقتی دعای «خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی عجّلاللهفرجهالشریف خمینی را نگه دار» را میشنوم، از ته دلم آمین میگویم بنابراین، دنیای بی خمینی برایش هیچ لذتی نداشت و گویا از خدای متعال درخواست مرگ نمود تا هرچه زودتر به مرادش خمینی بت شکن ملحق شود.
آیت الله شیخ حسین لنکرانی در سال ۱۲۶۸ش در یکی از محله های قدیمی شهر تهران (سنگلج) و در یک خانواده روحانی پا به عرصه وجود گذاشت. شیخ حسین دوران کودکی را در چنین خاندان علمی، معنوی و جهادی پشت سر گذاشت.
وی خواندن و نوشتن و بخشی از مقدمات علوم اسلامی را نزد پدر و بخشی دیگر را در محضر استادان حوزه علمیه تهران فراگرفت. سپس به نجف اشرف هجرت کرد. در نجف تحصیلات خود را تا رسیدن به اجتهاد ادامه داد. وی علاوه بر علوم حوزه در سایر علوم نیز اطلاعات لازم و کافی داشت و با زبان های انگلیسی، روس و عربی نیز آشنا بود. آیت الله شیخ حسین لنکرانی نماینده دوره چهاردهم مجلس شورای ملی و فعال سیاسی دوره قاجاریه، پهلوی اول، پهلوی دوم و دوره پس از انقلاب بود.
پدر شیخ حسین، از یاران و همفکران آیة الله شهید شیخ فضل الله نوری به شمار میآمد، و شیخ حسین نیز از همان دوران نوجوانی با این مرد بزرگ آشنا شد و در یکی از این رفت و آمدها، قرآنی را از شیخ شهید هدیه گرفت و از آن پس، شیفته و شیدای شخصیت انقلابی او شد. این تاثیرپذیری عامل مهمی در تکوین شخصیت وی بود و او را به یک مبارز خستگی ناپذیر در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی مبدل ساخت.
بنابراین شیخ حسین لنکرانی را باید از شاگردان مکتب انقلابی و مبارزاتی فضل الله نوری به حساب آورد او در طول زندگی، علاوه بر این که خود به سیره عملی شیخ شهید عمل مینمود، یاد و نام و شیوه مبارزات این استاد جهاد و مبارزه را در محافل و مجالس عمومی و خصوصی زنده نگه میداشت و به دیگران هم توصیه میکرد.
جامعیت علمی و سیاسی
در شهریور ۱۳۲۰ شمسی که دیگر تاریخ مصرف رضاخان میرپنج به پایان رسید، انگلیسیها او را به طرز خفت باری از سلطنت کنار زدند و به جزیره موریس در آفریقا تبعید کردند. در این ایام، آیت الله لنکرانی هم از تبعید آزاد شد و به تهران بازگشت. رضاخان از اصالت خانوادگی و شخصیت علمی و سیاسی او به خوبی آگاه بود و با همه دشمنیها و زندان و تبعیدها، به چشم احترام و عظمت به وی نگاه میکرد و در برابرش حقیر و خاضع بود. در جزیره موریس، وقتی فرزندانش (به غیر از محمدرضا) به دیدنش میرفتند، او سراغ آیت الله لنکرانی را گرفته و گفته بود: «آن دشمن باشرف من چه میکند»!!پ
در یک مقطع زمانی، وی نقشه به هلاکت رسانیدن رضاخان را در نظر داشت که شهید مدرس از آن مانع شده بود.
آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی، یکی از فقهای بزرگ که در ماجرای قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شمسی به همراه شخصیتهای بزرگی، مانند شهید مطهری، محمدتقی فلسفی و... با آیة الله لنکرانی در زندان هم سلول بودند و در آن جا با وی بحثهای علمی و فقهی داشتند، در بخشی از خاطرات خود پیرامون مقام علمی و فقهی وی میگوید: «احاطه آقای شیخ حسین لنکرانی به مباحث فقهی که مطرح میشد، خیلی خوب بود... و اصلا آن جا همه با او به عنوان یک مرجع رفتار میکردند».
شیخ و امام خمینی
آیة الله لنکرانی با این که از نظر سنی حدود دوازده سال از امام بزرگتر بود و چندین سال سابقه مبارزاتی داشت، ولی به شدت تحت تاثیر شخصیت علمی، اخلاقی و انقلابی امام قرار داشت و شیفته او بود. در طول دوران ستمشاهی و همچنین پس از پیروزی انقلاب، خیلیها تلاش کردند تا از عشق و علاقه او نسبت به حضرت امام بکاهنداما وی تنها با این جمله کوتاه که «اگر آسمان هم زمین بیاید، من به ایمان این سید بزرگ ایمان دارم» آنها را به جای خود مینشاند.
حضرت امام نیز نسبت به وی به دیده احترام و عظمت مینگریست و از افکار و اندیشههای سیاسی او بهره میبرد. پس از تبعید امام به ترکیه و نجف نیز این ارتباط همچنان استمرار پیدا کرد. در یکی از گزارشهای ساواک چنین آمده است:
«شیخ حسین لنکرانی در یک مذاکره خصوصی به شیخ حسین (راستی) کاشانی اظهار نموده است: هر موقع به مکه مسافرت نمودی ] و به نجف رفتی [، از طرف من این شعر را برای امام خمینی بخوانید:
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم.....تو میروی به سلامت، سلام ما برسانش/ و اضافه نمود: «به آقای خمینی بگویید با اوضاع و احوال فعلی به ایران نیاید و اصرار نمود جمله را تفسیر نکنید و عین عبارت را بگویید.
سید علی اکبر محتشمی پور در خاطرات خود مینویسد: «در سال ۱۳۴۸ چون عازم نجف بودم به همراه آقا عزیزالله ریخته گر، به منزل آقای لنکرانی رفتیم او یکی از علمای سیاستمدار و به اصطلاح بعضی پیر سیاست بود و در آن وقت شاید بیش از هفتاد سال سن داشت. او در یک اتاق کوچک روی تخت بستری بود. این اولین باری بود که من ایشان را از نزدیک میدیدم. راجع به خصوصیات او زیاد شنیده بودم ولی تا آن شب گفتگو و ملاقاتی با ایشان نداشتم.
شیخ شروع به سخن کرد. ابتدا مدتی در اوصاف و کمالات و شخصیت حضرت امام گفت و از معظم له بسیار تعریف و تمجید نمود و اظهار کرد: آقای خمینی مقامش بعد از ائمه معصومین علیهمالسّلام قرار دارد و تالی تلو معصوم است. سپس اضافه کرد: جمله «السلام علیک یا بن رسول الله» را فقط به ائمه معصومین میگویند ولی وقتی به نجف رسیدی و با ایشان ملاقات کردی در ابتدای ورود بگو: السلام علیک یابن رسول الله و بعد از آن سلام مرا خدمت ایشان ابلاغ کن و پیام مرا به عرض ایشان برسان.
با این که در بستر بیماری بود، از وظیفه سیاسی، اجتماعی و انقلابی خود غفلت نکرد و در تاریخ ۱۸/ ۳/ ۱۳۶۸ ش. قلم به دست گرفت و به عنوان تسلیت به این مصیبت بزرگ و تبریک به انتخاب رهبر جدید، پیامهایی خطاب به آیت الله پسندیده، آیت الله خامنهای و حاج سید احمدآقا نوشت.
متن پیام این فقیه سترگ به رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب مستطاب، آیت الله سید علی خامنهای سلام علیکم!
با عرض تسلیت به مناسبت این واقعه خیلی بزرگ و دردناک و اظهار رضایت از مصلحت اندیشی فقهای معظم خبرگان و به خصوص از تسریع آن حضرات در اتخاذ تصمیم به انتخاب جناب عالی به منظور جبران و پرکردن خلا حاصل از فقدان حضرت آیة الله خمینی رضوان الله علیه، موجب امیدواری زیاد شد که عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت ـ بس شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت از خداوند منان مسئلت دارم که در این مقام خیلی مهم و حساس، جناب عالی را یاری دهد تا منشا خیر و صلاح فراوان باشید. با تقدیم احترامات فائقه، شیخ حسین لنکرانی ۱۸/ ۳/ ۶۸ ش. [۷۳]
او در آخرین لحظات عمر، وقتی به وظیفه تاریخی خود عمل نمود، احساس آرامش کرد و در شب پنجشنبه ۱۸/ ۳/ ۱۳۶۸ ش. چشمانش را فروبست و مانند مرادش امام خمینی، با دلی آرام و قلبی مطمئن به ملکوت اعلی پیوست. پیکر نحیف این عالم نستوه، با حضور مردم و علمای اعلام از تهران و قم از مقابل منزلش در محله گلوبندک تهران به سمت شهر ری، حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام تشییع گردید و در جوار آن حضرت، جنب مقبره فقیه مبارز، حاج ملا علی کنی به خاک سپرده شد.
منابع:
ویکی فقه
شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک
کتاب یادنامه و زندگی حاج شیخ حسین لنکرانی، علی ابوالحسنی (منذر)










نظر شما