دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۸
روایت نخستین گام‌های نوجوانان خوزستانی در مسیر طلبگی

حوزه/ صبحی متفاوت در مدرسه علمیه الغدیر اهواز آغاز می‌شود؛ جایی که جمعی از نوجوانان پذیرفته‌شده حوزه علمیه خوزستان، با چهره‌هایی پر از امید و پرسش، در دوره «میثاق طلبگی» حاضر شده‌اند. آنان آمده‌اند تا پیش از ورود رسمی به حوزه، سبک زندگی جدیدی را لمس کنند و تصمیمی بزرگ برای آینده خویش بگیرند. این گزارش روایتی است از نخستین تجربه‌های آنان؛ تجربه‌ای که اشک و لبخند، تردید و یقین، و شادی و مسئولیت را در کنار هم به تصویر می‌کشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در اهواز ، صبحگاهان، صحن مسجد ابوطالب در مدرسه علمیه الغدیر اهواز پر از همهمه است. ساک‌هایی در گوشه‌ای روی هم تلمبار شده و در هر گوشه مسجد، گروهی از نوجوانان نشسته‌اند. بعضی با همشهری‌های خود گرم صحبت‌اند، بعضی آرام به اطراف می‌نگرند، و چند نفر دفترچه‌ای کوچک در دست دارند. نگاه‌ها پر از اشتیاق، کنجکاوی و اندکی اضطراب است.

این نوجوانان، پذیرفته‌شدگان تازه حوزه علمیه خوزستان‌اند که نخستین روزهای طلبگی خود را در دوره‌ای با نام «میثاق طلبگی» آغاز می‌کنند. دوره‌ای که تنها یک مقدمه آموزشی نیست، بلکه تلاشی است برای انتخابی آگاهانه؛ انتخابی که قرار است سبک زندگی، آینده و رسالت آنان را رقم بزند.

مسئول برنامه با صدایی آرام اما محکم می‌گوید:

«طلاب عزیز! امروز وارد مسیری می‌شوید که نه تنها سرنوشت علمی شما، بلکه آینده زندگی و رسالتتان را تعیین خواهد کرد. خوب گوش کنید، خوب فکر کنید و خوب مشورت کنید.»

همین جملات کافی است تا نگاه‌ها جدی‌تر شود و زمزمه‌ها در میان جمع فروکش کند.

روایت نخستین گام‌های نوجوانان خوزستانی در مسیر طلبگی

کلاس‌های نخستین؛ درس رسم طلبگی

اولین کلاس آموزشی، درباره رسم و آداب طلبگی است. استاد با بیانی صمیمی اما جدی می‌گوید:

«طلبگی یعنی زیست متفاوت؛ یعنی ساده‌زیستی، اخلاص و مسئولیت اجتماعی. شما از مسیرهای معمول آموزشی فاصله می‌گیرید تا مسیری خاص و پرمسئولیت را انتخاب کنید.»

یکی از نوجوانان، با کنجکاوی دست بلند می‌کند و می‌پرسد:

«استاد! طلبگی بیشتر سختی دارد یا شیرینی؟»

استاد لحظه‌ای مکث می‌کند و سپس پاسخ می‌دهد:

«هر دو. اما اگر نیت الهی داشته باشید، حتی سختی‌ها هم برایتان شیرین خواهد بود.»

لبخندها در چهره‌ها می‌نشیند؛ گویی پاسخ استاد، گره‌ای از دل بسیاری گشوده است.

حلقه‌های هم‌اندیشی؛ گفتگوهای صمیمی

بعدازظهرها، حیاط مدرسه به صحنه حلقه‌های هم‌اندیشی تبدیل می‌شود. گروه‌های ده‌نفره کنار هم می‌نشینند و سرگروه‌ها، که خود از طلاب جوان‌اند، بحث‌ها را هدایت می‌کنند.

یکی از سرگروه‌ها می‌گوید:

«من هم روزی مثل شما بودم؛ پر از سؤال درباره آینده و جایگاه اجتماعی. این دوره فرصتی است تا بدون نگرانی، همه پرسش‌هایتان را مطرح کنید.»

یکی از نوجوانان با تردید می‌پرسد:

«آیا زندگی طلبگی یعنی چشم‌پوشی از شادی‌های جوانی؟»

سرگروه با لبخندی آرام پاسخ می‌دهد:

«طلبگی یعنی انتخاب شادی‌های ماندگار. سختی‌هایی دارد، اما لذت خدمت به مردم، شیرین‌تر از خوشی‌های زودگذر است.»

روایت نخستین گام‌های نوجوانان خوزستانی در مسیر طلبگی

سبک زندگی طلبگی؛ فرصت‌ها و چالش‌ها

در کلاس دیگری، استاد با صراحت می‌گوید:

«طلاب در جامعه دارای شأنی ویژه‌اند؛ مردم به آنان اعتماد می‌کنند. این جایگاه فرصت بزرگی است، اما مسئولیت سنگینی نیز به همراه دارد. باید برای این راه آماده باشید.»

یکی از طلاب تازه‌وارد می‌پرسد:

«آیا باید از همه لذت‌های دنیا گذشت؟»

استاد با لبخندی کوتاه پاسخ می‌دهد:

«طلبگی یعنی انتخاب لذت‌های عمیق‌تر. لذت خدمت به مردم و آرامش آن، جایگزینی ماندگار برای خوشی‌های سطحی است.»

لحظات معنوی؛ دل‌هایی که نرم می‌شود

غروب‌ها، فضای مدرسه رنگ دیگری می‌گیرد. طلاب در صف‌های منظم نماز جماعت می‌ایستند، پس از آن زیارت عاشورا خوانده می‌شود و آیات قرآن در فضا طنین می‌افکند.

یکی از نوجوانان پس از مراسم، آرام به دوستش می‌گوید:

«من فکر می‌کردم اینجا فقط درس می‌خوانیم، اما حالا می‌بینم اینجا دل هم درس می‌گیرد.»

مشاوره‌های فردی؛ کشف انگیزه‌ها

مشاوره‌های فردی نیز بخشی جدی از برنامه است. استادان، تک‌به‌تک با داوطلبان گفت‌وگو می‌کنند.

یکی از نوجوانان با صدایی لرزان می‌گوید:

«از کودکی آرزو داشتم مثل امام جماعت مسجد محله‌مان باشم، اما نمی‌دانم توان این مسیر را دارم یا نه.»

مشاور با لبخندی آرام پاسخ می‌دهد:

«همین پرسش نشانه تفکر شماست. اینجا آمده‌ایم تا کمک کنیم انتخابی آگاهانه داشته باشید.»

روایت نخستین گام‌های نوجوانان خوزستانی در مسیر طلبگی

حضور علما؛ کلامی که در دل می‌نشیند

در یکی از شب‌ها، جمعی از علما و اساتید اخلاق میهمان طلاب تازه‌وارد می‌شوند. یکی از آنان می‌گوید:

«طلبگی یعنی خدمت بی‌وقفه به مردم. این لباس تنها زمانی عزت می‌آورد که با اخلاص و خدمت همراه باشد.»

سخنان او سکوتی سنگین و تأمل‌برانگیز بر جمع می‌نشاند. نوجوانی آهسته به هم‌نشینش می‌گوید:

«ای کاش بتوانم روزی چنین مسئولیتی را به‌خوبی به دوش بکشم.»

ورزش و نشاط؛ روحیه‌ای تازه

عصرها، زمین ورزشی مدرسه پر از خنده و دویدن طلاب می‌شود. مربی تأکید می‌کند:

«طلبه موفق کسی است که هم در علم توانا باشد و هم بدنی سالم و روحیه‌ای شاد داشته باشد.»

این لحظات، نگرانی‌ها و فشار روزهای نخست را از دل بسیاری از نوجوانان بیرون می‌برد.

پایان دوره؛ آغاز یک راه

چند روز بعد، حال و هوای جمع تغییر کرده است. نوجوانانی که در ابتدا با تردید آمده بودند، اکنون با دیدی روشن‌تر به آینده نگاه می‌کنند.

یکی از طلاب در پایان دوره می‌گوید:

«من فکر می‌کردم طلبگی فقط به درس‌های عربی و فقه محدود است. اما حالا فهمیده‌ام که طلبگی یعنی انتخاب یک سبک زندگی؛ یعنی تعهد به خدمت به مردم.»

این جمله کوتاه، گویی چکیده همه آن چیزی است که د

وره «میثاق طلبگی» در پی آن بود؛ کمکی برای انتخابی آگاهانه و مسئولانه، انتخابی که آینده فرد و جامعه را روشن‌تر خواهد ساخت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha