خبرگزاری حوزه | در دنیای مدرن تابوی تتو شکسته شده و به امری رایج تبدیل شده است. شکستهشدن این تابو بیش از هر جای دیگری در بستر خانواده چالشهایی را ایجاد کرده است. خانواده ایرانی با آن پیشینه دینی و فرهنگی و سنتی حالا مجبور است شاهد نقش و نگارهایی بر تن فرزند خویش باشد؛ آن هم نه نقشی با رنگ و آب بلکه با جوهر و سوزن.
رسانه به بهانه آزادی، حق مالکیت بر بدن را اغراقگونه به متن اجتماع تزریق میکند و جوان و نوجوان ما نیز به بهانه حق تعیین سرنوشت جسمی و روحی خویش زیر بار نقشی به نام تتو میرود.
خانواده فرزند را از آنِ خود میداند و دلش میخواهد صاحب جسم و روح او باشد؛ اما فرزند تن و روح خویش را مستقل از خانواده میبیند و خود را صاحب آن تصور میکند. چالشهای اخلاقی تتو در خانوادهها اینگونه شکل میگیرد. درخواست فرزند برای تتو زدن خودش هشداری است به والدین تا بدانند احتمالاً در این خواسته رد پای کوتاهیکردن در امر تربیت وجود دارد.
نوجوان میگوید این بدن من است و هر کاری دلم بخواهد با آن میکنم. البته نوجوانانی که حس استقلال را در خانواده بیشتر تجربه کرده باشند کمتر چنین حرفی را میزنند. خیلی از والدین با شنیدن همین جمله دعوا را شروع میکنند. آنها با حرفهای خود مالکیت فرزند بر بدن را زیر سؤال میبرند و او را صاحب تنش نمیدانند در این حالت هیچ گفتگویی شکل نمیگیرد؛ چون وجه اشتراکی میان والد و فرزند وجود ندارد.
والدین آگاه اما در وهلهٔ اول این فرضیه را میپذیرند تا به وجه اشتراکی میان خود و فرزندشان برسند. آنها قبول میکنند که فرزند مالک تن خود است؛ اما در ادامه با بازتعریف مالکیت و آزادی مطلق به آگاهیبخشی اقدام میکنند.
نوجوان امروز نسبت به گذشته حرفشنوی کمتری دارد. او حرف زور نمیشنود و اجبار تربیتی برای او جواب نمیدهد. به همین دلیل چنانچه والدینی با چالش درخواست تتو توسط فرزندشان مواجه شدند طبیعتاً بازور و اجبار قادر نیستند او را از این امر بازدارند.
وظیفه والدین تنها روشنگری و تبیین دقیق و عمیق مسئله است؛ یعنی جایگزینکردن درک بهجای کنترل. به دیگر معنا والدین موظفاند دیدگاهشان به تتو را تغییر داده و آن را نه یک اختلال رفتاری بلکه راهی برای ابراز وجود بدانند. بعد از تغییر دیدگاه گفتگو با فرزند درباره علت و چرایی تصمیم تتو، آگاهساختن او بر عوارضش از جمله حک شدن همیشگی آن، توجه دادن او بهاحتمال پشیمانی، تبیین پیامدهای اجتماعی و شغلی تتو و... میتواند به فرزند کمک کند تا آگاهانه دست به انتخاب بزند.
از دیگر دلایل نوجوانان و جوانان برای اقدام به تتو موضوع پذیرش است. آنها دوست دارند توسط گروههای هم سنوسال خود مورد پذیرش و احترام قرار گیرند به همین دلیل تمام تلاش خویش را به کار میگیرند تا شبیه آنها شوند.
در این شرایط نوجوان به آخرین پناهگاه یعنی تن خود پناه میبرد. وقتی ریشه نیاز به پذیرش را در نوجوان مورد واکاوی قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که این نیاز رابطهای مستقیم با میزانپذیرش خانوادگی دارد. یعنی در پروسهٔ تربیت هرچقدر نوجوان بیشتر و بهتر توسط خانواده مورد پذیرش و احترام و محبت قرار گرفته باشد نیازش به پذیرش اجتماعی توسط هم سن و سالان آن هم با هر قیمتی کاهش مییابد.
توجه والدین به کشف استعداد فرزند و زمینهسازی برای رشد استعدادهای او در جهت مثبت باعث میشود تا عزتنفس او بالا رفته و برای اعلام موجودیت بهجای تمرکز بر نقشهای تتو بر تواناییهای خویش تکیه کند.
میل به تتو در خیلی از موارد نشاندهنده فقدان مهارتهای ارتباطی و ابراز وجود کلامی است. وقتی فرزند نتواند خودش را با گفتار و رفتار و موفقیتهایش معرفی کند سراغ ابزارهای فیزیکی و نمادینی چون تتو میرود تا بگوید من هم هستم و وجود دارم لطفاً مرا ببینید. اینجا نیز وظیفه والدین ارتقاء مهارتهای ارتباطی فرزند است. توجه، درک و گفتگوی عمیق با نوجوانان میتواند معضل را تا حدودی حل کند.
زهرا ابراهیمی










نظر شما