نزدیک به 40 سال است از ساخت فیلم سینمایی «عمر مختار» به کارگردانی مصطفی عقاد می گذرد، اما هنوز هم پس از سال ها تماشای این فیلم لذت دارد. فیلمی که از بازی زیبایی آنتونی کوئین در نقش عمر مختار سود می برد، البته بازیگران مطرح دیگری چون «الیور رید» و «ایرنه پایاس» نیز در آن حضور داشتند. هدف ما در این مقال نقد بررسی این فیلم سینمایی نیست، بلکه می خواهیم بحثی که به سینمای خودمان مربوط می شود را مطرح کنیم.
از زمان حیات عمر مختار بیش از 70 سال می گذرد طبیعتا کسی از آن نسل زنده نیست تا آن انقلابی لیبیایی را به یاد بیاورد، اما یک فیلم سینمایی سبب شد جوانی 25 ساله نیز اسم این انقلابی را شنیده باشد. این اتفاق نشان از اهمیت و جایگاه سینما دارد متاسفانه ما از آن غافل هستیم، زیرا این روزها که تنها چند روزی از سالروز ارتحال حضرت امام می گذرد، باید به روی این نکته بیندیشم ما تا چه ادازه توانستیم معرف شخصیت و سیره حضرت امام (ره) در سینما باشیم؟
آیا در سینمای جمهوری اسلامی باید وضعیت به گونه ای باشد که بعد از 4 دهه از پیروزی انقلاب فیلم«50 کیلو آلبالو» تولید کنیم؟ آیا زمانی که امام در بهشت زهرا فرمودند؛ ما با فحشا مخالفیم، منظورشان تنها فیلم های قبل از انقلاب بود؟ یا اینکه کارهای سطحی و بی ارزش هم این معنا را در بر می گرفت؟ در این حوزه سوالات بسیاری می توان مطرح کرد که پاسخگوی آن باید سیاست گذاران سینمایی باشند، اما افسوس که این مدیران، معمولا در مقام پاسخگویی بر نمی آیند! البته چند سال پیش فیلمی با عنوان «فرزند صبح» به کارگردانی بهروز افخمی ساخته شد، اما این کار به شدت ضعیف بود به نحوی که صاحبان فیلم، حتی حاضر به اکران آن نشدند.
در تلویزیون نیز چند کار با محوریت حضرت امام (ره) ساخته شد که ر شأن امام نبود! چون سازندگان آن تنها بر مبنای رابطه انتخاب شدند ملاک دانش فیلمسازی کمترین نقش را در انتخاب آنان داشت. برای همین امروز دیگر کسی حتی نام آن کارها را به یاد نمی آورد!
این بی سلیقگی در انتخاب سازنده در شرایطی است که ما فیلمسازان خبره ای در تلویزیون داریم که کارهای متعدد تاریخی ساخته، اما سوال اینجاست چرا برای تصویرگری حضرت امام باید انتخاب عوامل تا به این اندازه بد سلیقه باشد؟ اتفاقی که به نوعی دیگر این روزها در «معمای شاه» شاهد تکرار آن هستیم.
در ادامه می خواهیم به تیزهوشی دیکتاتوری اشاره کنیم که چند سال پیش توسط مردم کشورش سرنگون شد. سالها پیش وقتی مصطفی عقاد، برای ساخت «محمد رسول الله» از سرهنگ قذافی کمک خواست، وی دعوت او را اجابت کرد به شرطی که بعد از ساخت فیلم مورد نظرش، کار سینمایی نیز با محوریت زندگی عمرمختار بسازد. این اتفاق رخ داد و ما شاهد اتفاق خوبی در سینما بودیم. به نوعی در کشور ما نیز می توانست رخ دهد
برای درک بهتر، فیلم اخیر مجید مجیدی را مثال می زنیم. «محمد رسوال الله» مجیدی به لحاظ تکنیکی همه چیز داشت، چون از وجود تمام عوامل فنی سینمای جهان سود می برد، اما نکته مهمی در آن فراموش شده بود که اصطلاحاَ به آن فوت کوزه گری می گویند، که مجیدی آن را نداشت، پس نتیجه آن می شود که فیلم مصطفی عقاد بعد از گذشت 40 سال هنوز کار فاخرتری نسبت فیلم مجیدی است و مردم نیز آن را بیشتر دوست دارند! در «فرزند صبح» هم این اتفاق به نوعی دیگر رخ داد، اما متاسفم که این تجربه های تلخ هیچگاه قرار نیست به عنوان یک درس پیش روی ما قرار گیرد.
بحث دیگری که درباره جایگاه امام در سینما می توان به آن پرداخت، نگاه به اندیشه های حضرت امام (ره) است. منظور این است در فیلم ها به موضوعاتی پرداخته شود که در آن ارزش ها و مفاهیم مد نظر حضرت امام لحاظ شود تا بتوان از آن به عنوان یک فیلم ارزشی یا انقلابی نام برد.
برای نمونه به برخی فیلمهای مجید مجیدی اشاره می کنیم. «بچه های آسمان»، «رنگ خدا»، «بید مجنون» و «آواز گنجشکها» مثالی روشن در این حوزه هستند که می تواند باز هم تولید شود، اما با کمال تاسف، روند تولید این دست فیلم ها به سالی چند کار خلاصه می شود در عوض فیلم هایی نظیر «من سالوادر نیستم» همانند قارچ رشد و ازدیاد پیدا کرده است.
در انتها باید در نظر داشت، برای رسیدن به سینمایی که در آن ارزشهای امام (ره) الگو است، نیاز به سربازان خمینی داشت. اتفاقی که طی هشت سال دفاع مقدس روی داد و جوانان این مرز و بوم از جان خود گذشتند تا این آب و خاک سربلند باقی بماند، اتفاقی که می تواند در حوزه فرهنگ روی دهد، به شرطی که مسئولان و مدیران بیش از اینکه فکر جلب رضایت جشنواره های خارجی باشند به آرمانهای امام (ره) فکر کنند.