پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ |۱۷ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 28, 2024
آیت الله مظاهری

حوزه/ تفسير قرآن مراتب دارد و يک مرتبه ‌اش اين است که انسان هرجای قرآن را باز کرد بتواند تفسير کند. اگر شبانه ‌روز يک ساعت را به تفسير اختصاص دهيد، چند سال طول نمی‌ کشد که يک دوره تفسير در ذهن شما موجود می‌ شود.

به گزارش خبرگزاری«حوزه»، حضرت آیت الله مظاهری در درس اخلاق خود با موضوع «روابط انسان با ديگران» مراتب رابطۀ انسان با قرآن را مورد بررسی قرار دادند.

مرحوم کلینی روايتی از پيغمبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله ‌وسلّم) می‌کند که حضرت فرمودند: «فَإِذَا الْتَبَسَتْ‏ عَلَيْكُمُ‏ الْفِتَنُ‏ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ‏ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّار»[1]

هرگاه فتنه ها و آشوب ها چون پاره هاى شبِ تار، شما را فراگرفت، به قرآن روى آوريد؛ زيرا قرآن، شفيعى است كه شفاعتش پذيرفته است و گزارشگر بدي هاست كه گفته اش مورد تصديق است و کسی كه قرآن را در پيش رويش قرار دهد، او را به سوي بهشت خواهد كشانيد و کسی که قرآن را در پشت خود قرار دهد او را به سوی آتش به پیش خواهد راند.

* انس و ارتباط با قرآن

اگر گرفتاري ‌ها و بلاهای اجتماعی به شما رو آورد، برای رفع اين بلاها و گرفتاري ‌ها، ‌انس با قرآن داشته باشيد. بعد پيغمبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله‌ وسلّم) می ‌فرمايند: «فَإنَّهُ شافِعٌ مُشفَّعٌ وَماحِلٌ مُصَدَّقٌ»؛ ‌قرآن شفاعت می ‌کند و شفاعت او پذيرفته می ‌شود. برای رفع گرفتاري ‌ها، توسل به قرآن و خواندن قرآن به هر اندازه که بشود، آنگاه دعا مستجاب می ‌شود. قرآن، دوش به دوش اهل ‌بیت علیهم السلام است. قرآن نفرين می ‌کند و نفرين او پذيرفته می ‌شود. اگر کسی با قرآن سر و کار با قرآن نداشته باشد، گرفتاري‌ هايش بيشتر می ‌شود. اگر کسی قرآن نخواند و قرآن نداند، ‌بلاهای اجتماعی به او رو می‌آورند.

سپس پيغمبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله ‌وسلّم) می ‌فرمايند: «وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ»؛ کسی که قرآن سرمشق زندگي اش باشد، ‌بهشت او از همين دنيا شروع می ‌شود. يک زندگی خوش و خرم و رفع گرفتاري ‌ها که دست عنايت خدا روی آن زندگی است. در آخرت هم بهشت است و قرآن شفاعت او را می‌کند.

در ادامه حضرت می فرمایند: «وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ»؛ ‌اما هر کسی که با قرآن سر و کار نداشته باشد و قرآن نخواند و قرآن نداند، ‌جهنّمش از همين دنيا شروع می‌ شود. گرفتاري ‌ها و بلاهای اجتماعی دارد تا اينکه برسد به قيامت و در قيامت هم جهنم است.

قرآن يک کتاب آموزشی و پرورشی است و می‌ تواند ما را از جهالت ‌ها، گرفتاري ‌ها، دچار شدن به بلاهای اجتماعی و بلاهای دشمن نجات دهد. بی ‌اعتنايی به قرآن گرفتاری و بلای اجتماعی می ‌آورد.

الف) خواندن قرآن

خواندن قرآن خيلی فايده دارد؛ معنای قرآن را بفهميم يا نفهميم، حتّی اگر معنايش را هم ندانيم، فایده دارد؛ نظير کسی که سيب می خورد و اصلا‌ً‌ نمی داند ويتامين يعنی چه؛ وقتی سيب را می ‌خورد ويتامين ‌ها جذب بدن او می ‌شود.

«قَدْ جاءَكُمْ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ» [2] قرآن نور است و دل را منوّر می ‌کند، ‌حال انسان معنايش را بفهمد يا نفهمد و يا توجه به معنا داشته باشد يا نداشته باشد.

در همین مرحله قرآن باید خوب خوانده قرآن شود و اينکه قرآن روان در ذهن او باشد؛ قرآن را بی ‌غلط بخواند. قرآن درس زندگی است و اين درس زندگی را خوب بداند. اين مرتبه نيز همانند مرتبۀ اول واجب و لازم است. بايد خوب بتوانيم قرآن بخوانيم، ‌حال معنايش را بدانيم يا ندانيم.

ب) حفظ قرآن

از مراحل دیگر انس با قرآن، حفظ قرآن است. الحمدلله يکی از برکات بزرگ اين نظام جمهوری اسلامی اين است که حفظ قرآن در ميان جوان ‌ها رشد کرد. الان خيلي ‌ها حافظ قرآن هستند و علاوه بر اينکه انس با قرآن دارد و شبانه روز قرآن می ‌خواند. اما مهم‌ تر حافظ قرآن است. حفظ قرآن خيلی مقدّس بوده و از افتخارات و برکات بزرگ نظام جمهوری اسلامی است. امّا این کم است. اگر حافظان قرآن را با کلّ جوان ‌ها و مردم بسنجيم، يک در هزار می ‌شود. بايد همۀ ما حافظ قرآن باشيم.

جایگاه حفظ قرآن در بین مسلمانان صدر اسلام

در زمان پيغمبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه‌ وآله ‌وسلّم) همه حافظ قرآن بودند در حالی که سواد الفبا هم نداشتند. برای کتابت وحی شانزده نفر که سواد الفبا داشته و حافظ قرآن بودند کاتب وحی شدند و رياست کتابت قرآن با اميرالمؤمنين علیه السلام بود. بقیه مسلمانان سواد الفبا نداشتند اما حافظ قرآن وجود داشت. مثلاً خانم، سواد الفبايی نداشت امّا فرهنگ قرآن در دل او رسوخ کرده بود و حافظ قرآن بود. پيرمرد خوب می ‌توانست برای اسلام عزيز جان فدا کند، در جبهه ‌ها کارزارهای بالايی می‌ کرد، سواد الفبايی نداشت، ولی حافظ قرآن بود. کم بودند افرادی که حافظ قرآن نباشند.

اگر به راستی بخواهيد فرزندان خود را حافظ قرآن کنيد، در دو سه سال با تشويق و ترغيب می ‌توانيد. ما اطلاع داريم افرادی که بیش از پنجاه سال داشتند و تصميم گرفتند حافظ قرآن شوند و حافظ قرآن شدند. پير و جوان و نوجوان و بچه ندارد.

در تاريخ نقل می ‌کنند خلیفه دوم روی منبر «الذين آمنوا» را «و الذين» خواند؛ يک عربی گفت: يک واو زياد کرديد. بالاخره يکی از کتّاب وحی را آوردند و او گفت: اين آقا درست می‌گويد.

یا وقتی روی حرف «و» در «و الذين یکنزون» با هم نزاع می‌ کردند؛ يکی می ‌گفت: «واو» دارد و يکی می ‌گفت: «واو» ندارد.[3] نظير اينها زياد است.

اگر دنيا می‌ خواهيد تا می ‌توانيد قرآن بخوانيد. قرآن بالاترين توسل‌ هاست. بعضی اوقات خرافات‌ هايی در ميان بعضی از مردم وجود دارد. مثلاً شخص گرفتار می‌ شود و می‌گويد: براي من جادو کرده ‌اند و به دنبال جادوگر می ‌رود و خرافات ‌های عجيب و غريب دارد.

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: به دنبال اينها نرو، بلکه به دنبال قرآن برو: «إذَا التَبَسَت عَلَيكُمُ الفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيلِ المُظلِمِ فعَلَيكُم بِالقُرآنِ فَإنَّهُ شافِعٌ مُشفَّعٌ وَماحِلٌ مُصَدَّقٌ»؛ لذا به دنبال جادو رفتن و به دنبال ربا دادن و دنبال العياذبالله به دست آوردن مال حرام، گرفتاری رویِ گرفتاری می‌ آورد. اينها گرفتاری را رفع نمی ‌کند، بلکه آنچه گرفتاری را رفع می‌ کند «فعَلَيكُم بِالقُرآنِ فَإنَّهُ شافِعٌ مُشفَّعٌ وَماحِلٌ مُصَدَّقٌ» است.

بهشت انسان از همين جا شروع می ‌شود در صورتی که سر و کار جدی با قرآن داشته باشيد. گرفتاري ‌های متراکم از همين جا شروع می‌شود، در صورتی که سر و کار با قرآن نداشته باشيد.

همۀ ما بايد قبل از کار و قبل از خواب قرآن بخوانيم. همه بايد اول شب و مخصوصاً‌ در نماز شب خود قرآن بخوانيم. اگر کسی در قرآن خواندن روان باشد و آرام بخواند، يک جزء را در نيم ساعت می ‌خواند. حال نيم ساعت صبح و نيم ساعت شب را به قرآن دهيد. معنايش اين است که در ماه دو ختم قرآن می ‌کنيد. اين در زندگی انسان تأثير دارد. با دو بال حرکت کن. يکی بال توسّل به قرآن و يکی بال توسّل به اهل ‌بیت علیهم السلام پرواز کن و به خدا برس. خدا می ‌پذيرد و دنيا و آخرت را اصلاح می‌ کند.

ج) تفسیر قرآن

مرتبۀ دیگر ارتباط با قرآن، تفسير قرآن است. پيغمبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله ‌وسلّم) مدرّس قرآن بودند و برای زنان ‌و مردان قرآن تدريس می‌کردند. رسول خدا (صلی ‌الله‌ علیه ‌وآله ‌وسلّم) ده آيه می‌ دادند و می ‌گفتند: اين ده آيه را حفظ کنيد و عمل به ده آيه کنيد تا در دل شما رسوخ کند؛ بعد ده آيۀ ديگر را شروع کنيم. قرآن نیز چنین چیزی را طلب می کند: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها»[4] آيا به آيات قرآن نمى ‏انديشند؟ يا [مگر] بر دل ‌هايشان قفل هايى نهاده شده است؟.

تفسير قرآن مراتب دارد و يک مرتبه ‌اش اين است که انسان هرجای قرآن را باز کرد بتواند تفسير کند. اگر شبانه ‌روز يک ساعت را به تفسير اختصاص دهيد، چند سال طول نمی‌ کشد که يک دوره تفسير در ذهن شما موجود می‌ شود. اين بالاترين ارزش ‌هاست. چه امتيازی از این بالاتر که انسان بتواند قرآن را معنا کند.

پيغمبر اکرم (صلی ‌الله‌ علیه ‌وآله ‌وسلّم) می ‌فرمايند: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَاْیِهِ فَلْیَتَبَوَّا مقْعَدَهُ مِنَ النّار»[5] هرکس قرآن را به رأى خویش تفسیر کند، براى خود جایى در آتش دوزخ انتخاب کرده است.

اما اگر کسی جداً با ديدن تفسیر و با فکر بتواند يک دوره قرآن را معنا کند، خيلی ارزش دارد و قرآن اين را می ‌خواهد. قرآن می ‌فرماید: اگر اين را نداشته باشي، قفل بدبختی روی دلت است: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها».

البته قرآن بالاتر از اينهاست. حضرت امام (ره) ‌قرآن را معنا می ‌کند و می ‌فرمايد: پروردگار عالم با همۀ اسماء، صفات و حتی اسماء‌ و صفات مستأثره ‌اش تجلّی کرد و آنگاه قرآن پيدا شد. با همۀ اسماء و صفاتش و حتی اسماء‌ و صفات مستأثره ‌اش تجلّی ذاتی کرد و اهل ‌بیت علیهم السلام پيدا شد. قرآن يعنی علم خدا، علم ذاتی تجلّی کرده و قرآن پيدا شده است.

* با تفاسیر متعدد نوشته شده، قرآن هنوز هم بکر و تازه است

اين خيلی معنا دارد و اگر يک ماه روی اين جملۀ‌ حضرت امام حرف بزنيم باز به جايی نمی ‌رسيم.

حضرت امام خمینی (ره) از ابن‌ عربی نقل می‌کردند: هفتصد تفسير بر قرآن نوشته شده و قرآن هنوز بکر است. بنیانگذار انقلاب اسلامی می ‌فرمود: بعد از ابن عربی تا الان نيز هفتصد تفسير ديگر نوشته شده اما قرآن هنوز بکر است.

* بانوی مفسّری که خانه داری او را از نوشتن تفسیر بازنداشت!

بانو امین (رضوان ‌الله ‌تعالی ‌عليها) هم شوهردار، هم بچه ‌دار و هم خانه ‌دار بود، اما اين خانم خواست. البته برايش مشکل هم بود. آن وقت ‌ها مکتب نبود و بايد التماس می ‌کرد تا يک نفر به خانه ‌اش بيايد و برايش درس بگويد و کم‌ کم مجتهده شود. اين خانم کم کم يک دوره تفسير به نام «مخزن العرفان» نوشت و الان اين کتاب به فارسی هم وجود دارد. بانو امین به خانم ‌ها ياد داد که اگر بخواهيد می ‌شود.

وارد شدن در وادی تفسیر، واردن شدن در وادی نور است: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ» قدری بياييد در وادی نور و ببينيد اين وادی چه نورانيتی دارد. آنگاه می ‌توانيد برسيد به آنجا که مثل اين بانو علاوه بر اينکه تفسير می ‌داند در مقابل مفسرين قد علم می ‌کند و بعضی اوقات برداشت از قرآن دارد.

جوان ‌ها! انس با قرآن ضرری به کار شما هم ندارد. نمی‌ گويم همه کار خود را روی انس با قرآن بگذاريد، بلکه يک ساعت وقت خود را به طور جدی به قرآن اختصاص دهيد، آنگاه ببينيد چقدر ارزش پيدا می ‌شود.

پاورقی:

[1]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 599.

[2]. المائده، 15: «قطعاً براى شما از جانب خدا روشنایی و کتابی روشنگر آمده است.»

[3]. ر.ک: الدر المنثور، ج 3، ص 232.

[4]. محمد، 24.

[5]. عوالی اللئالی، ج 4، ص 104.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha