جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
مصاحبه امام خمینی(ره)

حوزه/ يهودى ها حسابشان از صهيونيست ها جداست. اگر چنانچه مسلمين بر صهيونيست ها غـلبـه پـيـدا بكنند، همان حالى را پيدا مى كنند كه شاه مخلوع پيدا كرد و اما با يهودى ها كارى ندارند، ملتى هستند مثل ساير ملل زندگى آنها انجام مى گيرد و تصرفى به آنها نيست .

خبرگزاری «حوزه»؛ مخالفت های امام خمینی(ره) با رژیم شاهنشاهی، از سوژه های رسانه های گوناگون دنیا در سال های پیش از انقلاب اسلامی ایران بود که در این راستا مصاحبه هایی با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. «خبرگزاری حوزه» در 30 شماره به صورت روزانه به انتشار برخی از این مصاحبه ها می پردازد.

* مصاحبه خبرنگاران شبكه راديو تلويزيون آلمان غربى با امام خمينى(ره) در تاريخ 18/8/58

سـؤال : امـام ! شـمـا كـه كـوشـش مـى كـنيد جامعه اى برقرار كنيد كه نمونه ارزش هائى باشد كه در صدر اسلام ديده ايم ، در زمان پيغمبر اسلام در مدينه و جامعه كوفه در زمان حـضـرت امـيـر ديـده شـده است ، شما تصور مى كنيد كه اين ارزش ها كه در آن جامعه بوده قابل انطباق با دنياى جديد قرن بيستم هست يا خير؟ و چگونه ؟

جـواب : بـسـم الله الرحـمـن الرحـيـم . ارزش هـا در عالم در دو قسم است يك قسم ارزش هاى مـعـنـوى ، از قـبـيـل ارزش تـوحـيـد و جـهـاد مـربـوط بـه الوهـيـت و از قـبـيـل عـدالت اجـتـمـاعـى ، حـكـومـت عـدل و رفتار عادلانه حكومت ها با ملت ها و بسط عدالت اجـتـمـاعـى در بـيـن مـلت هـاو امـثـال ايـنـهـا كـه در صـدر اسـلام يـا قـبـل از اسـلام از آنـوقـتـى كـه انـبـيـا مـبـعـوث شـدنـد وجـود داشـتـه و قـابـل تـغـيـيـر نـيـسـت . عـدالت معنايى نيست كه تغيير بكند، يك وقت صحيح و زمانى غير صـحـيـح بـاشـد. ارزش هـاى مـعـنـوى ارزش هـاى هـمـيـشـگـى هـسـتـنـد كـه قـبـل از صـنعتى شدن كشورها، ضمن و بعدا در آن نيز وجود داشته و دارد، عدالت ارتباطى به اين امور ندارد. قسم ديگر امورى است مادى كه به مقتضاى زمان فرق مى كند، در زمان سابق يك طور بوده است و بعد رو به ترقى رفته است تا به مرحله كنونى رسيده است و بـعد از اين هم بالاتر خواهد رفت . آنچه ميزان حكومت و مربوط به اجتماع و سياست است ارزش هـاى مـعـنـوى اسـت . در صـدر اسـلام در دو زمـان ، دو بـار حـكـومـت اصـيل اسلام محقق شد، يك زمان رسول الله (ص ) و ديگر وقتى كه در كوفه على ابن ابـيـطـالب سـلام الله عليه حكومت مى كرد. در اين دو مورد بود كه ارزش هاى معنوى حكومت مـى كـرد. يعنى يك حكومت عدل برقرار و حاكم ذره اى از قانون تخلف نمى كرد. حكومت در ايـن دو زمـان حـكـومـت قـانـون بوده است و شايد ديگر هيچ وقت حاكميت قانون را بدانگونه سـراغ نداشته باشد حكومت كه !!! كم !!! ولى امرش (كه حالا به سلطان يا رئيس جمهور تعبيرش مى كنند) در مقابل قانون با پائين ترين فردى كه در آنجا زندگى مى كنند على السواء باشد، در حكومت صدر اسلام اين معنى بوده است . حتى قضيه اى از حضرت امير در تـاريـخ اسـت : در وقـتـى كه حضرت امير سلام الله عليه حاكم وقت و حكومتش از حجاز تا مصر و تا ايران و جاهاى بسيارى ديگر

بسط داشت ، قضات هم از طرف خودش تعيين مى شد، در يك قضيه اى كه ادعائى بود بين حـضـرت امـيـر و يـك نـفـر يـمـنى كه آن هم از اتباع همان مملكت بود قاضى حضرت امير را خواست ، در صورتى كه قاضى دست نشانده خود او بود، و حضرت امير بر قاضى وارد شـد و قـاضـى خـواسـت بـه او احـتـرام بگذارد، امام فرمود كه در قضا به يك فرد احترام نـكـنـيـد، بايد من و او على السواء باشيم ، و بعد هم كه قاضى برضد حضرت امير حكم كرد، با روى گشاده قبول كرد.

ايـن حـكـومـتـى اسـت كـه در مـقابل قانون همگى على السواء حاضرند، براى اينكه قانون اسـلام قـانـون الهـى اسـت و هـمـه در مقابل خداى تبارك و تعالى حاضرند، چه حاكم ، چه مـحـكـوم ، چـه پـيـغـمـبر و چه امام و چه ساير مردم . ما حالا آرزوى اين را داريم كه حكومت ما شباهتى به حكومت صدر اسلام پيدا كند و اينطور نيست كه همچو قدرتى داشته باشيم كه بـتـوانـيـم هـمـه مـحـتـواى حكومت اسلام را بلافاصله پياده كنيم ، خصوصا كه ما در زمانى زندگى مى كنيم كه اقلا پنجاه و چند سال اين مملكت محتوايش تغيير كرده است و همه چيزش مـنـحـط و غـيـر اسـلامـى شـده اسـت . اگـر بـخواهيم تمام مغزهاى فاسد شده را به مغزهاى اسـلامـى و صـالح برگردانيم ، مدتى طولانى وقت لازم دارد اگر خدا بخواهد مى شود و اگر نخواهد بايد اين آرزو را به گور ببريم .

سـوال : امـام ! در كـردسـتـان فعاليت هاى نظامى يك مقدارى شديد شده ، چه راه حلى را در كردستان مى بينيد و به بحران كردستان چگونه مى نگريد؟

جـواب : كـردسـتـان قـضيه اى نيست كه بين ما و دولت ما و بين كردها باشد. كردها يا غير كـردهـا و هـمـه طـوائفـى كـه در ايـران زنـدگـى مـى كـنـنـد هـمـگـى در مـقابل قانون على السواء هستند، در مقابل دولت على السواء هستند. هيچ فرقى بين كرد و ترك و لر و غيره نيست . ما حكومت اسلامى داريم مى گوئيم . حكومت اسلامى همان است كه در صدر اسلام بوده است كه همه طوائف در مقابل قانون على السواء بودند. ما الان مى خواهيم يـك هـمـچـو مـعـنـائى را مـتـحـقـق بـكـنـيم كه تمام طوائف على السواء باشند. ما با كرد هيچ اخـتـلافـى نـداريـم ، كـردهـا هـم با ما اختلافى ندارند. اينها كه قضيه كردستان را ايجاد كردند دسته اى هستند كه از خارج ارتزاق مى شوند و الهام مى گيرند كه از اين طرف يا از آن طـرف ، اكـثـرا از آمـريـكـا، چـنانكه بعضى نوشتجات هم كه اخيرا به دست آورده اند مويد آن است و معلوم شده كه در قضاياى خرمشهر و خوزستان و قضاياى كردستان آمريكا دست داشته است ، اين مطلبى است كه آنها پيش آوردند. ما گرفتار اجانب هستيم همانطور كه تـا حـالا بـوديـم . مـسـاله اى بـيـن مـا و كـردهـا نـيـسـت كـه مـحـتـاج بـه حل باشد. مساله ما و كردها همان مساله اى است كه بين ما و فارس ها است . فارس ها هم از ما مى خواهند كه امور شهرشان را خودشان اداره كنند و هیأتی را براى امور شهرشان تعيين كنند كه آباد بشود و برق و اسـفـالت و همه چيزشان درست بشود. اين همان چيزى است كه كردها، لرها و ترك ها هم مى خـواهـنـد، فـرقـى بـيـن آنـهـا نـيـست . اگر نبود كه ما براى خاطر كردها و زن و بچه هاى هـمـوطـنـان خـودمان فكر نمى كرديم ، قضيه كردستان پيش ما چيزى نبود كه راه حلى لازم داشـتـه بـاشـد راه حـل نـظامى اش درست انجام مى شد بلكه اگر نظامى ها هم دخالت نمى كـردنـد، خود افراد مملكت ايران مى رفتند. مكررا از ما خواستند كه بروند، عشاير و كسان ديگر خواستند كه براى اصلاح كارها به آنجا بروند و اين كارها را اصلاح بكنند، لكن مـا نـمـى خـواهيم برادركشى بشود. ما اميدواريم با توجه به كارى كه رفتند كردستان ، قـضـيـه بـا حـسـن تـفاهم حل بشود و خود جمعيت كرد اشخاص خرابكار را كنار بگذارند تا تمام جهات حاصل بشود.

سـوال : در اروپـا تـحـركـى جـديـد بـه چـشـم مى خورد و آن يك تحرك مذهبى است كه اين تـحـرك وجـود نـداشـتـه ، عـمـومـا پيروان كاتوليك يعنى كسانى كه به كاتوليك اعتقاد داشـتـنـد بـوجـود آوردند. اين تحرك را چگونه ارزيابى مى كنيد و نظرتان در مورد پاپ چگونه است ؟

جواب : آن تحرك مذهبى از اين است كه مردم از اين پيشروى مادى سر خورده اند و ديدند كه تـمـام ايـن پـيشرفت هائى كه شده است چيزهائى نيست كه براى بشر آرامش بياورد بلكه زنـدگـى آنـها را بيشتر تباه كرده است ، بيشتر اين صنف ها به ضرر بشر بوده تا به نفع بشر. و آن چيزى كه بشر طالب است اين است كه به روحش آرامش بدهد و آن چيزى كه آرامـش مـى آورد مـذهـب اسـت از ايـن جـهت ممكن است كه جاهاى ديگر اين احساس را كرده باشند، چـنـانـچـه مـمـالك مـا اين احساس را دارند كه تنها در سايه مذهب است كه بشر به آن آرامش روحى مطلوب مى رسد چرا كه در امور مادى اين آرامش نيست ، يك تحركاتى است كه منافى با آن آرامش است كه بشر طالب است .

سـوال : در خـواسـت هـاى شـمـا نـابـودى كـشـور اسرائيل است ، اگر اين منجر به نابودى اسرائيل شود و فلسطينى ها پيروز گردند، يهوديان چه سرنوشتى خواهند داشت ؟

جـواب : يهودى ها حسابشان از صهيونيست ها جداست . اگر چنانچه مسلمين بر صهيونيست ها غـلبـه پـيـدا بكنند، همان حالى را پيدا مى كنند كه شاه مخلوع پيدا كرد و اما با يهودى ها كارى ندارند، ملتى هستند مثل ساير ملل زندگى آنها انجام مى گيرد و تصرفى به آنها نيست .

سـوال : حـضـرت امـام ! رابـطـه بـيـن واشـنـگـتـن و تـهـران در حـال حـاضـر خـيـلى بـحـرانـى اسـت و در حـال مـهـيـبـى اسـت (بـخـصـوص بـعـد از اشغال سفارت امـريـكا توسط دانشجويان ) به نظر شما اين روابط چگونه بايد باشد و با نظر به موقعيت شخص شما چيست ؟

جـواب : نـظر من اين است كه تمام اين بحران ها را آمريكا ايجاد مى كند. مسلمين و ملت ما به حسب نظر اوليائشان ، مابين ملت ها هيچ فرقى نمى گذارند، به اين معنا كه بخواهند با يـكـى عدالت و با يكى بى عدالتى بكنند، لكن آمريكاست كه نمى گذارد اين آرامش پيدا بـشـود. آمـريـكـا، آن كسى كه پنجاه سال به اين مملكت خيانت كرد و به امر او جوان هاى ما دسـتـجـمـعـى در خيابان ها كشته شدند و علما و روشنفكران ما به حبس رفتند، كشته شدند، آواره شدند، تبعيد شدند، يك همچو موجودى را كه تمام ملت ما با او دشمن است آمريكا برد و در مـنـزل خودش در جائى كه براى او ماءمن درست كرده و نگاه مى دارد و او و عائله اش را احـتـرام مـى كـنـد و بـا جوان هاى ما كه در آنجا اعتراض مى كنند با خشونت رفتار مى كنند، واكـنـش ايـن اعـمـال اسـت كـه مـلت بـريـزند و اين كار را انجام بدهند و مسووليت آن از خود آمـريـكـاست و سفارتى كه در ايران است يك توطئه هائى بود كه حالا كشف شده است و با وجـود ايـن تـوطـئه هـا نـمـى شـود گفت كه ملت بنشينند و نگاه كنند و آنها هر كارى كه مى خـواهند بكنند. از اين جهت خود آمريكا منشاء اين امور است ، منشاء كارهائى كه انجام گرفته اسـت مـى بـاشـد و در مـقـابـل آن كـارهـاى نـاحـقـى اسـت كـه آمـريـكـا ظـرف چـنـديـن سـال بـا مـا كـرده اسـت و مـا ديـگـر نـمـى توانيم كارهائى كه آنها مى خواهند انجام بدهند تـحـمـل كـنـيم ، از اين جهت بايد آمريكا بفهمد كه ديگر وقت آن ظلم ها گذشته است و بايد حـسـاب كـار خـودش را بـكـنـد و اگـر ما ديديم كه بيشتر از اين مى خواهد جلو برود، ما هم كارهائى داريم كه با ضرر آمريكا تمام خواهد شد.

سـوال : امـام ! خـيـلى از شـمـا مـتـشـكـر هستيم . در حال حاضر نفتى كه صادر مى شود مقدار صدورش نسبت به سال هاى گذشته كمتر است ، آيا اين وضع ثابت خواهد ماند، يا پائين تر خواهد رفت ؟ يا بالاتر خواهد رفت ؟

جواب : اين تابع صلاحديد دولت است . دولت هر طور صلاح بداند و هر چه مصلحت مملكت بـاشـد انـجام مى دهد. اگر مصلحت مملكت شان در پائين تر صادر كردن باشد، پائين تر مى آيد و اگر بالاتر برود، بالاتر مى رود.

* مصاحبه های بعدی امام راحل با رسانه های خارجی را در شماره های بعد مطالعه کنید.

منبع: صحیفه نور/ جلد چهارم

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha