به گزارش خبرگزاری«حوزه»، حجتالاسلام والمسلمین نجف لکزایی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفت و گو با هفته نامه افق حوزه به چرایی و انگیزههای تحریف شخصیت امام (ره) پرداخته است:
تحریف شخصیت امام به چه معناست و این تحریف چگونه اتفاق میافتد؟
تحریف چه در مورد شخصیتها به کار برود و چه در مورد متون و منابع و چه در مورد ادیان به این معناست که آن پدیده به شکلی که بوده، معرفی نشده است؛ یعنی چیزی به آن اضافه و یا از آن کم شود. گاهی تحریف، لفظی نیست، بلکه معنوی است، یعنی ما همان لفظ را نگه میداریم، ولی آن را طور دیگری معنا میکنیم. اینها میتواند در مورد حضرت امام قدس سره نیز مصداق داشته باشد، یعنی هنگامی که از تحریف امام صحبت میشود، ممکن است مراد تحریف در اندیشه ایشان یا تحریف در وقایع و رویدادها و اتفاقاتی باشد که رخ دادهاند و تمام ساحات و سطوح را در بر میگیرد.
چه انگیزهای برای تحریف شخصیت امام وجود دارد و آیا این تحریف در حال حاضر مصداق دارد؟
محرک و انگیزههای مختلفی میتواند باعث تحریف شود، این محرکها در جامعه ما غالباً سیاسی هستند که باعث میشوند وقتی جناحها و گروهها به سراغ شخصیت ایشان میروند به شکل گزینشی با منظومه فکریشان مواجه بشوند و این برخورد گزینشی باعث میشود که یک بخش از فکر و اندیشه امام برجسته و پررنگ بشود و بخشهای دیگر نادیده گرفته شود. این مطلب حتی در زمان حیات امام راحل نیز وجود داشت بهگونهای که ایشان در وصیتنامه خودشان مینویسند: «اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهاى بىواقعیت به من داده مىشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض مىکنم آنچه به من نسبت داده شده یا مىشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم». (صحیفه امام /ج21/ص451) بنابراین تحریف، پدیدهای هست که حتی در زمان حیات ایشان وجود داشته و طبیعتاً بعد از ایشان افزایش پیدا کرده است؛ چراکه در جامعه ما جایگاه رهبری و امام، بالا و اثرگذار است و افراد احساس میکنند که اگر مسایلی را که میخواهند به آن برسند را به امام نسبت بدهند، از سوی جامعه بهتر مورد پذیرش قرار خواهد گرفت.
□همانطور که مستحضرید رهبر معظم انقلاب اسلامی در حرم مطهر امام راحل در تاریخ 14/3/94 درباره اصول هفتگانه انقلاب اسلامی از دیدگاه امامخمینی قدس سره به بسط سخن پرداختند، چرا رهبری از بین اصول اندیشه امام به این هفت محور پرداخت؟
نکاتی را که رهبری بیان فرمودهاند، بیشتر با توجه به اوضاع و احوال داخلی و وضعیت امت اسلامی مطرح شده است. مثلاً اصل «اعتماد به وعده الهی و بیاعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی» با توجه به وضعیتی است که ایشان از جامعه معاصر مشاهده میکند که ظاهراً هم همینطور است، یعنی رفتارهایی که از سوی عناصر مؤثر در سطح ایران و جهان اسلام مشاهده میشود، چنین احساس میشود که آنها مسیر امنیت را در اعتماد به قدرتهای جهانی میدانند، در حالیکه از ویژگیهای مکتب امنیتی امام خمینی قدس سره این است که در شدیدترین لحظات هم تکیهگاه ایشان خدای متعال بود و از فرمایشات و رفتار ایشان در سراسر عمر مبارزاتیشان بوی اعتماد و یا تکیه به دولتهای دیگر استشمام نمیشود و حتی در آغاز دهه چهل که حرکتشان را شروع نمودند در سخنرانی معروف خودشان آمریکا، انگلیس، شوروی و اسرائیل را مورد هجمه قرار دادند و فرمودند: «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروى از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با آمریکاست. رئیسجمهور آمریکا بداند- بداند این معنا را- که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. (صحیفه امام/ج1/ص420)، بعد از انقلاب هم همینطور است و جملات مشهوری از ایشان داریم که میفرمایند: «جهانخوران بدانند اگر بخواهند در برابر دین ما بایستند ما در برابر تمام دنیای آنها خواهیم ایستاد» یا اینکه میفرمایند: «اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکى پس از دیگرى برطرف و سنگرهاى کلیدى جهان را فتح خواهد کرد. (صحیفه امام/ج20/ص325)، ما کدهای بسیاری زیادی در این جهت از ایشان داریم، مانند اشغال لانه جاسوسی که ضمن تأیید این حرکت دانشجویان، در برابر سلطهطلبیهای آمریکا محکم میایستند یا اینکه ایشان آمریکا را تروریست بالذات خطاب میکند و میفرمایند: «و ملت ما، بلکه ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خداى بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند. درندگانى هستند که از هیچ جنایت و خیانتى براى مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمىکشند و براى رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمىشناسند و در رأس آنان آمریکا این تروریست بالذات دولتى است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده». (صحیفه امام/ج21/ص398) اینها نشان میدهد که مقام معظم رهبری، نسبت به این امر دغدغه دارند که مبادا ما از این بحث دور شویم.
اصل دیگری که رهبر انقلاب بهعنوان اصول امام مورد تأکید قرار دادهاند بحث «تکیه بر وحدت ملی» است، امام همیشه این دغدغه را داشتند که ما باید با هم باشیم. ایشان از طرح بحثهای اختلافی پرهیز میکردند ودیگران را هم پرهیز میدادند. اگر وضعیت امروز دنیای اسلام را نگاه کنیم متوجه میشویم که حرکتهای افراطی و تفریطی شدیدی وجود دارد و گروههای تکفیری زیادی بهوجود آمدهاند و در داخل کشور هم صبر و تحمل ما نسبت به همدیگر کم شده و نمونههایی از این مسایل را در ایام انتخابات مشاهده میکنیم؛ در حالیکه انتخابات باید باعث افزایش قدرت ملی ما بشود، اما عملاً با مناظراتی که شکل میگیرد و مطالبی که نامزدها نسبت به همدیگر مطرح میکنند، برخی اوقات باعث کاهش قدرت ملی میشود و بعضاً فتنههایی هم پیش میآید. بنابراین بحث وحدت متناسب با مسایل داخلی، خارجی و اسلامی است.
همچنین بحث «حمایت از محرومان و مستضعفان و مخالفت با خوی کاخنشینی» از مواردی است که رهبری بهعنوان یکی دیگر از اصول اندیشه امام معرفی میکنند؛ چراکه دفاع از محرومان و به یاد مستضعفان بودن و دغدغه آنها را داشتن، جزو دغدغههای اصلی حضرت امام بود و لذا ایشان کمیته امداد، حساب صد امام و جهاد سازندگی را تأسیس نمودند. دغدغه امام این بود که ما محروم و مستضعف نداشته باشیم و نهتنها در ایران، بلکه در سایر کشورها، اما میبینیم با توجه به نوع سیاستگذاریهایی و نوع برنامههایی که اجرا میشود به جای اینکه شکافهای طبقاتی کاهش پیدا کند، گاهی اوقات این شکاف افزایش پیدا میکند. این مسایل برای رهبری دغدغه ایجاد میکند و باعث میشود که ایشان روی این مسایل اندیشههایی را مطرح کند. همچنین بحث «اثبات اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی» از دیگر اصول اندیشه امام و از مسایل روز جامعه ماست. امروزه در فضای عمومی جامعه، بحثهایی مطرح میشود که انسان احساس میکند این بحثها از حقیقت اسلام و اسلام ناب دور است و دوباره به نوعی تحجرگرایی و اسلامهای ظاهری ترویج میشود و تفاسیر و قرائتهایی از حوادث صدر اسلام انجام میشود که به دور از روحیه توحیدی اسلام و روحیه اجتناب از طاغوت است. این مسایل است که رهبر انقلاب این اصول هفتگانه را مطرح میکنند؛ یعنی اگر این اصول هفتگانه یکی یکی مورد توجه قرار بگیرند تماماً اصولی هستند که مطابق وضعیت امروز کشور هستند و ایشان آنها را مطرح میکنند و امیدواریم که مورد توجه قرار گیرد.
وظیفه حوزه و روحانیت در تبیین اندیشه سیاسی الهی امام چیست؟
حوزه و روحانیت در این برهه از زمان باید به این امور اهمیت بدهد:
الف) تحول در حوزه آموزش: اگر بخواهیم حق مطلب را ادا کنیم میبایست در بخشهای مختلف اتفاقاتی رخ بدهد که اولین بخش آن، بخش آموزش است که زیر بنایی و بنیادین است. این بخش باید در سطوح مختلف تدریس، آثار و اندیشههای امام را جدی بگیرد و مورد توجه قرار بدهد که در این قسمت وضعیت رضایتبخشی نداریم، یک حرکت عمومی و فراگیر در حوزه آموزش اتفاق نیفتاده است. چند سال قبل با دعوت یکی از مراکز قم، رشتهای به نام اندیشه سیاسی امام طراحی کردیم تا تصویب بشود و طلاب به شکل تخصصی با اندیشههای حضرت امام آشنا بشوند و فارغالتحصیلان این رشته بهعنوان مربی اندیشههای امام در مراکز حوزوی باشند که علیرغم پیگیریهای زیادی که شد به ثمر نرسید. اگر این طرح راه بیفتد، زمینهای میشود که اندیشههای مقام معظم رهبری مورد توجه قرار بگیرد و به نسلهای جدید حوزه منتقل بشود.
ب) تحول در عرصه پژوهش: در حوزه پژوهش هم باید اتفاقات زیادی رخ بدهد، یعنی اندیشههای سیاسی، اقتصادی، تفسیری، کلامی و بقیه بخشهای اندیشه امام را به شکل تخصصی و گرایشی مورد پژوهش قرار بدهیم که اگر بخش آموزش فعال بشود از آن پشتیبانی کند. در این زمینه هم مانند مسئله آموزش کارهایی انجام شده، اما کارهایی که در حد انتظار باشد صورت نگرفت.
ج) حوزه ترویج: حوزه ترویج و گفتمانسازی بهعنوان محور سوم باید مورد توجه قرار بگیرد. اگر حوزه این کار را انجام بدهد و از برخوردهای گزینشی فاصله بگیرد، موفقتر خواهد بود. امروزه نوعاً برنامههایی که در مورد امام راحل برگزار میشود، مانند همایشها و سمینارها مربوط به ایام سالگرد امام است و بیشتر جنبه بزرگداشت دارد و کارهای علمی قابل توجهی صورت نمیگیرد. بنابراین نسبت به آنچه که باید انجام بدهیم، خیلی فاصله داریم، امروز دست ما از افراد امام شناس تقریباً خالی است و اگر دنیا از ما مطالبه کند که چند نفر خمینیشناس به ما معرفی کنید، دستمان پر نیست. نوع کارهایی که در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام انجام میگیرد، در حد چاپ آثار امام و کارهای معمولی است و کارهای فاخر و برجستهای که متناسب با اقشار مختلف در سطوح مختلف، برای مخاطبان مختلف و برای مناطق مختلف باشد انجام نشده است تا چه برسد به اینکه بینالمللی و به زبانهای دیگر باشد.
کدام بخش از اصول اندیشه سیاسی امام برای جهانیان و ملتهای دیگر جذابیت بیشتری دارد؟
بخشهای مختلفی از افکار و اندیشههای حضرت امام خمینی قدس سره را داریم که همه جهانیان میتوانند از آنها استفاده کنند؛ مثلاً اندیشه تربیتی ایشان، بسیار زلال و مبتنی بر فطرت انسان و مبتنی بر عدالت است، اما ما اینها را حتی در داخل کشور و به زبان فارسی هم ارائه نکردهایم. بهعنوان مثال امام نظریهای به نام نظریه «دو فطرت» دارد، اگر شما در داخل کشور و از اهل علم و حتی کسانی که درباره اندیشه امام کار میکنند، سؤال کنید که نظریه دو فطرت امام چیست؟ اطلاع ندارند. این نشان میدهد که کارها روبنایی بوده و نوعاً به صحیفه امام مراجعه میکنند و به همه آثار ایشان تسلط و اشراف ندارند. کسانی که تسلط نسبی در این زمینه دارند خیلی کم هستند؛ چراکه فرد بهعنوان کار خودش به این قصه نگاه نمیکند، کارهای دیگری دارد و بهخاطر علاقهای که دارد یا احساس نیازی که دارد به امام هم میپردازد؛ در حالیکه ما احتیاج به اساتیدی داریم که روی اندیشههای امام متمرکز بشوند و به شکل جامع و اساسی این اندیشهها را بشناسند و ارائه بکنند.
وقتی زیرساخت داخلی این کار ضعیف باشد، به همین ترتیب زیرساخت بیرونی آن هم ضعیف خواهد بود. وقتی ما در داخل کشور، راجع به اندیشههای امام تولیدات علمی و آکادمیک نداشته باشیم، نخواهیم توانست در این خصوص با دنیا ارتباط آکادمیک برقرار کنیم. مرکزی در ایران نداریم که بگوید من با دانشگاههای دنیا با محوریت اندیشههای امام ارتباط دارم، در حالیکه این ظرفیت در اندیشه حضرت امام راحل وجود دارد. یکی حوزههای جذاب اندیشه امام، مباحث اخلاقی و تربیتی ایشان است و از دیگر حوزهها، حوزه مباحث قرآنی و تفسیری است که در این حوزه مباحث تفسیری و قرآنی خوبی وجود دارد که میتوانیم آنها را با جهان اسلام به اشتراک بگذاریم، ولی کار خاصی انجام نشده است. در حوزه مباحث تاریخی و فلسفی نیز همینگونه است.
در حوزه مباحث فلسفی که مقام معظم رهبری روی ترویج و گسترش آن تأکید میکنند، متأسفانه غیر از چاپ تقریرات فلسفی امام که توسط شاگرد ایشان مرحوم عبدالغنی همدانی نوشته شده، کار قابل توجهی صورت نگرفته است. در زمینه اندیشههای سیاسی ایشان هم که کارهایی شده، بحثها خیلی مختصر و کلی مطرح شده است، در این حد که مثلاً حضرت امام، بحث ولایت فقیه را مطرح کردهاند، اما اینکه این بحث را مطرح کنیم و با زبان روز، برای مخاطبین فرهیخته و دانشگاهی در سطح دنیا توضیح بدهیم با اطلاعاتی که بنده از صحنه بینالملل دارم کار قابل توجهی انجام نشده است.
سخن پایانی
ما میگوییم هر علت محدثهای که باعث بهوجود آمدن معلولی میشود همان علت، علت مبقیه و بقاء همان معلول خواهد بود. ما با اندیشههای امام موفق شدیم که انقلاب اسلامی را بهوجود بیاوریم، جمهوری اسلامی با اندیشههای ایشان بهوجود آمد و لذا دغدغهای که مقام معظم رهبری راجع به اندیشههای امام دارند یک معنایش این است که تداوم این جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، بدون تداوم پایبندی ما به اندیشههای امام ممکن و مقدور نیست. بنابراین باید بهعنوان شرط لازم به این مسئله بپردازیم، اندیشههای امام را با هیچ عالم دیگری نمیتوانیم مقایسه کنیم. برخی توقع دارند که اگر به اندیشههای امام میپردازیم، به اندیشههای دیگر علما هم بپردازیم و برای هر یک از عالمان رشته تخصصی ایجاد کنیم و این مقایسه درستی نیست. وضعیت امام در مقایسه با دیگر بزرگان که آنها هم جایگاه بلندی دارند و ما تلاشهای آنها را ارج مینهیم و به روح آنها درود میفرستیم، طوری دیگر و بسیار جامع است. اگر ما دلبسته انقلاب و جمهوری اسلامی هستیم و میخواهیم این مسیر را به سلامت طی کنیم و آن را به شکل سالم و درستی تحویل صاحب آن حضرت حجت علیه السلام بدهیم، باید به این دغدغههای رهبری بیشتر توجه کنیم و بحث توجه به اندیشه و عمل امام در ابعاد مختلف از جمله در حوزه سیاست را جدی بگیریم، برای ارتقا فهم اندیشهها و عمل سیاسی امام و همینطور عمل به این الگو جدیتر از گذشته قدم برداریم و پیگیر این مسیر باشیم که علت محدثه علت مبقیه هم هست و اگر از این نکته غفلت کنیم همانطور که امام فرمودند، برای صدها سال قابل جبران نخواهد بود، ایشان در موارد مختلف فرمودند: اگر جمهوری اسلامی سیلی بخورد، اسلام سیلی خورده است و اهمیت حفاظت از جمهوری اسلامی اهمیت حفاظت از اسلام است و با حفاظت از جمهوری اسلامی، اسلام حفظ میشود. در دنیای کنونی حفظ جمهوری اسلامی و اسلام با ترویج اندیشههای امام با همین اسلوبی که مقام معظم رهبری فرمودند و با پرهیز از تحریف امکانپذیر است؛ یعنی امام را به لحاظ اندیشه و عمل همانطور که بودند معرفی کنیم و به منظومه فکری امام و جامعیت ایشان توجه داشته باشیم.