پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
پژوهشگر

حوزه/ طول تحصیل طلبه به لحاظ آموزش می تواند بسیار توانمندتر از یک دانشجو باشد، اما برای عده ای از طلاب یک عامل فرصت سوز و استعدادکش است که بعضا باعث می شود طلبه در سیکل ۱۰ ساله به دلیل آن که سنش بالا می رود، دیگر حس و حال و وقت درس خواندن جدی را ندارد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»از اصفهان، سیدمحمدحسین طباطبایی از طلاب حوزه علمیه اصفهان سال ۸۴ وارد حوزه شد و خیلی زود مراحل تحصیل را طی کرد و در جوانی به امر تدریس مشغول شد و هم اکنون هم دانشجوی مقطع دکتری رشته فلسفه غرب با گرایش یونان و قرون وسطی، دانشگاه علامه طباطبایی است.

این طلبه جوان و با انگیزه امسال حائز رتبه سوم کشوری جشنواره علامه حلی(ره) شد که به این بهانه با او به گفتگو پرداختیم.

حوزه: از دوران تحصیل و تدریس خود در حوزه برای خوانندگان بگویید.

سال ۸۴ توفیق پیدا کردم وارد حوزه شوم و در مدرسه علمیه ذوالفقار مشغول به تحصیل شدم و پس از مدتی نیز وارد عرصه تدریس گشتم، اکنون حدود ۱۲ سال به کار تدریس از مقدمات تا سطح عالی مشغول هستم و اکنون یک سال است به دلیل اشتغالات پژوهشی و تحصیل در مقطع دکتری در دانشگاه علامه طباطبایی، از تدریس کمی فاصله گرفته ام.

تدریس را در همان دوران تحصیل شروع کردم، البته در چند مدرسه علمیه حوزه علمیه اصفهان از جمله رکن الملک و الحجه تدریس داشتم.

روند تحصیل بنده غیر از یک سال اول، سریعتر از برنامه های رسمی حوزه بوده، یعنی سعی کردم سریع تر درس ها را بخوانم و به یک مقطعی که رسیدم، وارد عرصه تدریس شدم و در تدریس هم مقداری سریع پیش رفتم و عمده تدریس را در حوزه علمیه الحجه نجف آباد که مدرسه علمیه ای بسیار خوبی است مشغول بودم.

در زمینه تحصیل به یک معنا سعی کردم سنتی که علمای بزرگ از آن تبعیت می کردند را تبعیت کنم، زیرا می دیدم روشی که به عنوان روش سنتی در حوزه ها جا افتاده است با روش علمای گذشته که در سنین خیلی پایین به اجتهاد می رسیدند و پژوهش می کردند و کتاب ها می نوشتند و چه بسا در سنین بلوغ به مراتب عالی می رسیدند متفاوت است، زیرا اگر این بزرگان می خواستند با روش ما پیش بروند و حدود ۱۰ سال تنها مقدمات بخوانند و سپس وارد درس خارج شوند، باعث می شود درس ها بسیار طول کشیده و ملال آور شود.

البته این بدان معنا نیست که درس ها را ندیدم و یا کلاس ها را شرکت نمی کردم، اتفاقا بسیار مقید بودم که درس ها و سبک تدریس ها را ببینم، منتهی برنامه ریزی درسی در دست خودم بود و سعی می کردم درس ها را بسیار سریع تر پیش ببرم.

البته از یک جنبه ای منفی بود، اما از یک جهت هم خوب بود، چرا که باعث شد فکر کنم و راه جدیدی را پیدا کنم.

- حوزه: چه زمانی وارد عرصه پژوهش شدید؟

پژوهش به معنای عام آن یعنی جستجوی حقیقت  و به دنبال مطالب رفتن از تحصیل منفک نیست و شروع تحصیل، شروع پژوهش نیز بود اما به معنای خاص آن از زمانی که احساس کردم می توانم فراتر از چارچوب درس های رایج، سؤالاتی را که داشتم دنبال کنم، از همان زمان وارد عرصه پژوهش شدم.

اولین کاری که منتشر شد؛ کتاب شرح لسان المیزان بود که سال ۹۲ تصحیح و تحقیق آن را برای مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان انجام دادم و در دفتر دوازدهم میراث چاپ شد و در جشنواره علامه حلی رتبه اول کشوری را در سال ۹۴ کسب کرد و از آن زمان بود که کارهای بنده به صورت مشخص تر در زمینه پژوهش دیده شد.

- حوزه: چطور با جشنواره علامه حلی آشنا شدید؟

هیچ زمان اقدام مستقیم برای شرکت در جشنواره نکرده بودم و برای این که سطح دو حوزه را بتوانم اخذ کنم، لذا آن را به عنوان تحقیق سطح دو حوزه تحویل دادم و مرکز مدیریت نیز  آن را برای جشنواره ارسال کردند و به صورت ناآگاهانه و ناخودآگاه وارد جشنواره علامه حلی شدم.

پس از آن، کار بعدی که امسال رتبه آورد که کار پایان نامه کارشناسی ارشد بود، چون با فرایند جشواره علامه حلی آشنا شده بودم برای جشنواره ارسال کردم و رتبه اول استان و رتبه سوم کشور را کسب کرد.

- حوزه: در فضای دانشگاهی در چه رشته ای تحصیل می کنید؟

کارشناسی ارشد را در دانشگاه تربیت مدرس در رشته فلسفه و کلام اسلامی گرفتم و اکنون نیز در مقطع دکتری فلسفه غرب با گرایش یونان و قرون وسطی در دانشگاه علامه طباطبایی مشغول هستم.

- حوزه: جایگاه پژوهش را در حوزه و دانشگاه چطور دیدید؟ آیا این دو فضا تفاوت ها و تمایزهایی با هم دارند؟

به طور قطع حوزه علمیه محاسن بسیار زیادی دارد؛البته اگر آفت زادیی و آسیب شناسی شود به طور حتم آینده روشن تری نسبت به دانشگاه خواهد داشت.

یکی از محاسنی که در حوزه علمیه داریم، که  می تواند عیب نیز محسوب شود، طول تحصیل طلاب است، به این معنی که اگر طلبه ای خوب درس بخواند، به لحاظ آموزش می تواند بسیار توانمندتر از یک دانشجو باشد و این موضوعی است که امروز در دانشگاه در بخش علوم انسانی نداریم و از این جهت حوزه یک امتیاز و فضیلت انکارنشدنی دارد، اما به دلایلی همین موضوع تبدیل به یک عیب نیز شده و  باید برای آن چاره ای اندیشید زیرا این مسئله در عین حال که برای بخشی از طلاب می تواند بسیار سازنده باشد، اما برای اکثریت طلاب یک عامل فرصت سوز و استعدادکش است که بعضا باعث می شود طلاب در سیکل ۱۰ ساله به دلیل آن که سن آنها بالا می رود، دیگر حس و حال و حوصله و وقت درس خواندن جدی را نداشته باشند.

البته اگر در شرایط ایده آل بخواهیم در نظر بگیریم و اگر طلاب پژوهش کنند و خوب درس بخوانند نعمت بسیار بزرگی است که متاسفانه در دانشگاه نیست.

در مقابل در دانشگاه مسئله ای که وجود دارد، این است که دانشجو را از دوره کارشناسی ارشد ملزم به نوشتن مقاله و کار پژوهشی می کنند و دانشجویان از همان ابتدا به این سمت می روند و تلاش بیشتری می کنند و این را متاسفانه کمتر در حوزه داشته ایم.

در برخی موارد نیز شاهد هستیم که درس روش تحقیق، آشنایی طلاب با تحقیق و پایان نامه هایی که ارائه می دهند، تبدیل به کلیشه شده و بسیار ساده گرفته می شود.

- حوزه: درباره اثری که به جشنواره ارائه دادید توضیح دهید؟

فکر این مقاله علمی در دوران کارشناسی ارشد به ذهنم آمدم، البته چون می خواستم این اثر به جشنواره برسد، قبل از ویرایش پایانی فرستادم و این شاید باعث شد که رتبه اثر پایین تر شود، اما در هر حال در این کار به یک موضوع چالشی در فلسفه اسلامی و در عین حال به یک موضوع موافق پرداختم ، فکر می کنم حُسنی که این کار داشت، در درجه اول این بود که نشان دادم که در واقع فلسفه اسلامی یک عرصه زنده است و همچنان در آن نوآوری می شود و بر خلاف برخی از تبلیغات، این گونه نیست که صرفا، تکرار گفته های گذشتگان باشد و بسیار فضای گرمی وجود دارد.

سعی کردم این کار را در قالب مقایسه سه تفسیر معاصر از اصالت وجود که در واقع بنیانی ترین اصل در حکمت متعالیه است نشان بدهم.

این کار از اصالت وجود در واقع به تعبیر بزرگان کلید فهم حکمت متعالیه است و نشان دادم که یک دعوایی بین پیروان حکمت متعالیه وجود دارد و حداقل سه تفسیر نسبتا متعارض با هم امروز از اصالت وجود داریم.

سعی کردم در ابتدا اینها را در کنار هم معرفی کنم و هر کدام را جداگانه نقد کرده و در نهایت یکی را ترجیح دهم و وجوه ترجیح آن را بیان کنم.

- حوزه: به عنوان کلام آخر توصیه ای در مورد تربیت پژوهشی به طلاب و مسئولین دارید؟

در ابتدا خواهشی که از مسئولین دارم این است که سعی کنند با نگاه جدیدتر به این مباحث نگاه کرده  و درس ها را بروز ببینند، یعنی لزوما این به معنای تغییر دروس نیست، اما تغییر نگاه ما به دروس است و مسائل را درگیر با مسائل زمان ببینند.

نکته دوم این که خیلی در مسئله تدریس دقیق باشند؛ در واقع یک ناراحتی که امروز در حوزه علمیه دارم این است که احساس می کنم کمیت بر کیفیت غلبه پیدا می کند، یعنی دغدغه گسترش حوزه و بیشتر شدن تعداد طلاب باعث شده که تا حدودی کیفیت را قربانی کنیم.

نکته دیگری که شاید بسیار مهم می باشد این است که اساسا مطالعات بنیادی را جدی بگیریم، متاسفانه یک فرهنگی که در جامعه ما وجود دارد این است که به مسائل بنیادی کمتر اهمیت می دهیم و بیشتر به دنبال مسائلی هستیم که خیلی راحت نتایج آن دیده شود و این باعث می شود که نتوانیم متفکرین بزرگ تربیت کنیم و پژوهش های عمیق و ریشه ای داشته باشیم و در واقع تمام مسائل دچار سطحی نگری می شود و نتیجه ای نخواهد داشت.

در واقع تقاضای بنده از طلاب این است که سعی کنند به سراغ ریشه ها بروند و دروس را بروز ببینند، یعنی درگیر با مسائل و مسئله های روز جامعه خود شوند و سعی کنند پرسش های امروز را در متون درس های خود دنبال کنند و بنیادی درس بخوانند.

در پایان خواهش من از طلاب عزیز این است که نیت خالصانه خود را حفظ کنند و به صورت جهادی درس بخوانند، منتظر استاد و هم بحث ... نمانند، با روحیه جهادی کار کنند و اجازه ندهند مشکلات و موانع آنها را از رسیدن به اهداف خودباز دارد و یا آنها را دلسرد ومایوس کند، همچنین به دروس و مطالعات خود فراتر از برنامه های درسی  حوزه نگاه کنند، این بدان معناست که دروس را به عنوان شرط لازم  به خوبی فراگیرند، اما حیطه مطالعات خود را بسیار گسترده تر از دروس رسمی  بدانند، به علاوه نسبت به خود دروس هم در سطح  و هم در عمق به آن مقداری که صرفا در امتحانات  و کلاسها از آنها مطالبه می شود اکتفا نکنند.

گفت وگو: سید امیر حسین ابطحی

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha