چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۴ شوال ۱۴۴۵ | Apr 24, 2024
نماز

حوزه/ نماز با کیفیت به دلیل تأثیر بر خودسازی فردی عامل اساسی‌ پیشرفت، توسعه و تعالی‌ فرهنگی‌ متعالی است؛ نمازی که انسان را از خبط و خطا دور کند، زنگ خطر لازم را به موقع برای انسان به صدا درآورد، انسان را به سمت تشخیص راه صحیح و عمل به آن رهنمون‌ می‌کند و البته با همگانی‌کردن این عبادت‌الهی همه جامعه در این فضا ماندگار خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، سرکار خانم فاطمه احمدی بیغش، کارشناسی ارشد تفسیر و علوم قرآن و سرکار خانم زهره منصوری، دکتری علوم و معارف نهج البلاغه مقاله ای را با عنوان «تبیین‌ وحیانی فرهنگ‌ دینی در پرتو نماز» به رشته تحریر درآورده اند که متن آن بدین شرح است:

چکیده

دین به جهت برخورداری از جامعیت و تأثیر شگرفی که بر امور خرد و کلان حیات‌بشر می‌گذارد، شالوده و یگانه محور منظومه فرهنگ بوده‌است. دین، معیار، محتوابخش و جهت‌دهنده تمام فعالیت‌ها و تصمیمات‌فرهنگی است. پیشرفت و توسعه فرهنگ‌دینی، زمانی به انجام می‌رسد که در بردارنده تعالی‌فرهنگی باشد. ‌هدف از آن این‌است که در مسیر اجرای‌امورالهی گام‌بردارد، و سعادت فرد را در دنیا و آخرت تضمین‌نماید. از آن‌جا که نماز حلقه‌ی ارتباط‌خلق با خالق‌خویش است، در این مجال از اصول متعدد فکری هم‌چون اصل تاثیر بر زندگی معنوی و مادی، فرهنگ‌سازی‌الهی و اصل حاکمیت‌دینی، امر به معروف، نهی از منکر _ که تا کنون نسبت به آن کار نشده_ سخن به میان آمده‌است. آن‌چه به عنوان ره‌آوردپژوه از این تحقیق استنباط‌می‌شود این است که، نمازآگاهانه و با شرایطی که برنامه نظام‌تربیتی‌اسلام برای مسلمانان در نظر دارد، با انجام‌صحیح و روشمند، اصلاح‌فکری، فردی، اجتماعی و...، را در پی‌دارد تا زمینه‌پیشرفت، توسعه و تعالی‌فرهنگ‌دینی را فراهم‌آورند.

این مقاله با روش توصیفی‌تحلیلی و با استناد به کتب و مقالات‌معتبر، تدوین‌شده و اهتمام دارد رویکردی‌جدید همراه با مباحث‌مهمی هم‌چون اصول‌کاربردی، اصول متعددفکری، فرهنگ‌سازی الهی و... را بیان دارد.

واژگان کلیدی : دین، پیشرفت، فرهنگ دینی، منظومه فرهنگ.

۱. طرح مسئله

نظام دین‌ اسلام بر اساس رابطه با خدواند متعال بنا گذاشته‌شده است که این رابطه در اولویت اول و با تنیده‌ شدن به امور اجتماعی، حقوق‌ فردی و اجتماع، ابعاد جذابی را در ایجاد یک معنویت‌ اجتماعی در طول تاریخ خود به نمایش می‌گذارد.

نماز یکی از برنامه‌های عملی و ضروری اسلام برای رابطه با خداوند ‌متعال است که محکم‌کننده رابطه با خالق هستی است و مانند چشمه ای است که مومن در آن شستشو می‌کند و آلودگی‌ها را از بین می‌برد. هدف از نماز رابط‌ انسان با خداوند ‌متعال است، نماز ستون دین است و مثالش همانند تیرک و ستون خیمه می‌باشد که چنانچه محکم و استوار باشد میخ‌ها و طناب‌های اطراف آن پا بر جا خواهد بود ولی اگر ستون سُست یا کج باشد میخ‌ها و طناب‌های اطراف آن نمی تواند پا برجا باشد. (محمدبن‌حسن حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۴، ۲۷، ح ۴۴۲۴)[۳]

دین و دیندار بدون ارتباط با خداوند متعال در اسم، دیندار است و در عمل دین و دینداری بدون رابطه مداوم با خالق معنا ندارد. از گذشته تا کنون ترویج و اشاعه فرهنگ‌نماز در جامعه، سبب پیشرفت فرهنگ‌دینی، شده و تعالی‌فرهنگی و حس دیگرخواهی را در افرادجامعه شکوفاتر ساخته‌است. فلسفه نماز نزدیکی‌انسان به خدا است و با نماز انسان و جامعه‌ متعالی‌می‌شود .گستره و فرهنگ‌نماز باید به یک فرهنگ‌عمومی و فراگیر مبدل‌شود که تحقق این مهم نیازمندهمکاری و همیاری‌همگان است. اینک جای این سوال باقی است که منظور از تبیین‌وحیانی فرهنگ‌دینی در پرتو نماز چیست؟

پیرامون عنوان تبیین‌وحیانی فرهنگ‌دینی در پرتو نماز تحقیقی صورت نگرفته اما عناوین مرتبط با این موضوع در مقاله‌ی انسان و دین نوشته آیت الله عبدالله جوادی آملی آمده‌است.

این مقاله با روش توصیفی‌تحلیلی و با استناد به کتب و مقالات معتبر، تدوین شده‌است.

هدف اصلی این مقاله آشنایی با اصول تبیین‌ وحیانی فرهنگ‌دینی در پرتو نماز و اهداف جزئی‌تر آن و پیاده‌سازی اصول‌فکری، کاربردی، اصل امر به معروف و نهی از منکر و... و هم‌چنین سبک زندگی است.

۲. مفهوم‌شناسی

۱-۲. دین: «‌دین مجموعه‏‌عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که‌برای اداره‌جامعه‏‌انسانی و پرورش‌انسان‌‏ها از جانب‌خداوند و از طریق‌وحی در اختیار انسان قرار می‌گیرد. ‌» (جوادی آملی، ۱۳۷۹: شماره ۲۲۳، ۸-۵) با توجه به این تعریف، دین مجموعه‌عقاید و قوانین و مقرراتی است که اصول فکری، اصول گرایشی و اخلاقی و شئون‏‌زندگی او را تحت پوشش قرار می‏دهد و دستور العمل الهی برای زندگی‌بشر است.

۲-۲. فرهنگ: فرهنگ مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه‌که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعه ی‌خویش فرا می‌گیرد، تعریف می‌شود. (روح‌الامینی، بی‌تا، ۱۷-۱۸) در واقع فرهنگ راه مشترک‌زندگی، اندیشه و کنش‌انسان می‌باشد.

۲-۳. فرهنگ‌دینی: فرهنگ دینی‌ یعنی‌ وضع و روح‌حاکم بر مجموعه‌ نگرش‌ها و تعاملات اجتماعی و محیطی جامعه که برخاسته از منابع و مبانی‌دین باشد. مقوله‌فرهنگ دارای بعد «بایسته مدار» است که نیک و مطلوب بوده و مطابق با عالم‌عین و حق است. رسالت‌حاکمیت و جمهور در جامعه‌ دینی آن است که بایسته‌های فرهنگی خود را شناخته و آن را جو غالب‌ و حاکم بر جامعه‌خود نمایند. (پور رستمی، ۱۳۹۵: ۱۳۳) پیشرفت ‌فرهنگ‌دینی نیز به معنای‌تقویت، رشد و توسعه این قوانین و عقاید و اخلاقیات، در مسیر نیازهای به روز انسان در جامعه‌دینی به سمت تعالی فرهنگ‌دینی می‌باشد.

۲-۴. نماز: «صلاة» یا نماز به عنوان فعلی‌عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم‌الهی انجام می‌شود، یکی از مشترکات ادیان‌الهی است، هر چند شکل و نحوه‌ی انجام آن در ادیان ‌مختلف متفاوت‌می‌باشد. (فراهیدی، ۱۴۱۰: ۱۵۳، ابن‌منظور، ۱۴۱۴: ۴۶۴)

۳. تطور فرهنگ‌دینی در پرتو نماز

پیشرفت‌ فرهنگ‌ دینی زمانی به هدف خود که همان تعالی‌فرهنگی است، می‌رسد که در مسیر اجرای اوامر الهی گام بردارد. نماز حلقه‌ ارتباط‌ خلق با خالق‌ خویش است. (تقوی، ۱۳۸۵، ۳۶) قرآن‌کریم و روایات‌معصومین(علیهم‌السلام) از زوایای‌متعددی به اصول‌ فرهنگی‌ اقامه‌ این‌ فریضه مهم پرداخته‌اند که در ادامه، در قالب دو اصل فکری و کاربردی، به برخی از آن‌ها اشاره مختصر می‌شود:

۱-۳. اصول‌فکری

اصول‌فکری، آن دسته از اصولی هستند که فکر و ذهن فرد را آماده و مهیا برای پذیرش و اجرایی‌کردن اصول عملیاتی کرده و زمینه‌ی مساعدی را برای تاثیر و پیشرفت هرچه بیشتر وبهتر این اصول در فرد و جامعه‌اسلامی، فراهم‌می‌آورد. زیرا فرهنگ (و بالخصوص فرهنگ‌دینی) از مقولاتی‌ است که صرف اصول عملیاتی و اجرایی به تنهایی نمی‌تواند در اثربخشی و تاثیرپذیری در افراد نقش داشته‌باشد. (چه برسد به انتظارپیشرفت و توسعه !) و نیاز به اصول، بنیادها و زیر ساخت‌های‌فکری و ذهنی نیز ضروری و لازم می‌باشد. (صاحبی، ۱۳۸۴، ۶۷) اصول‌فکری، موارد متعددی را شامل می‌شود که در زیر به طور مختصر به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود که عبارتنداز:

۲-۳. اصل فرهنگ‌سازی

نماز نشانه و پیشانی‌ فرهنگی‌ جامعه‌ اسلامی و نوعی‌سپاسگزاری از خداوند متعال است؛ با ورود به دروازه تمدن‌شهر و کشوراسلامی آن‌چه باید بدرخشد مساله نماز و اقامه‌نماز است. (قرائتی، ۱۳۶۹، ۴۲، ۱۲،۴۱) همان‌طورکه می‌فرماید: «الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْ‌ضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ: (آنان‌که خدا را یاری‌می‌کنند) آن‌هایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پامی‌دارند. » (حج /۴۱) " مکنا" از ماده" تمکین"، و" تمکین" به معنی فراهم‌ساختن وسائل و ابزارکار است، اعم از آلات و ادوات‌لازم یا علم و آگاهی‌کافی و توان و نیروی‌جسمی و فکری. (مکارم شیرازی، ۱۳۵۳، ج ۱۴، ۱۱۸) تمکین، قدرت بخشیدن و ابزارکار را در اختیار دیگری قرار دادن و راهنمایی‌کردن بر انجام کار است؛ یعنی ما به آن‌ها وسائل کارها را عطاکردیم و در زمین قدرت بخشیدیم تا نمازبگزارید و حقوق‌واجب‌مالی را ادا کنند. (طبرسی، ۱۳۷۲، ج ۷،۱۴۰)

بر اساس این آیه هدف از فراهم‌ساختن وسایل و امکانات برای مؤمنان، برپایی نماز قبل از هر چیز معرفی شده است؛ از این رو خداوندمتعال، اولین وظیفه مدیران و مسؤلان‌حکومت را برپایی نماز معرفی کرده و این بهترین راه فرهنگ‌سازی نماز و امور دینی است. بر همین اساس مقام‌معظم‌رهبری (مدظله‌العالی) می‌فرمایند: «نشانه‌ی ایمان صاحبان‌تمکّن یعنی اقامه‌ی نماز، در جامعه‌ی اسلامی ما باید روز بروز نمایان‌تر گردد.» (بیانات آیت الله خامنه ای در۱۱/۶/۱۳۹۲، پیام به بیست‌ودومین اجلاس سراسری نماز)

شاید بتوان گفت اولین و مهم‌ترین عامل در تعالی فرهنگی، گناه نکردن و پاک بودن از هر عمل خلاف‌دین، عقل و عرف است و این نماز است که انسان را در رسیدن به فرهنگ‌والا یاری می کند.

اجرا شدن چنین فضایی در سطح جامعه‌اسلامی با کیفیت بخشیدن به نماز به دست می‌آید. نماز با کیفیت به دلیل تاثیر بر خودسازی فردی عامل اساسی‌پیشرفت، توسعه و تعالی‌فرهنگی‌متعالی است، نمازی که انسان را از خبط و خطا دور کند، زنگ خطرلازم را به موقع برای انسان به صدا درآورد، انسان را به سمت تشخیص راه صحیح و عمل به آن رهنمون‌ می‌کند و البته با همگانی‌کردن این عبادت‌الهی همه جامعه در این فضا ماندگار خواهدشد. (باقی زاده، ۱۳۷۸، ۱۳۶) این وظیفه، در عمل‌شخصی، کیفیت بخشیدن به نماز است، و در تلاش‌اجتماعی، ترویج‌نماز و همگانی‌کردن آن. کیفیت یافتن نماز بدین معنی است که نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با چشمِ «میعادملاقات با خدا» بنگرد و در آن، با خدای‌خود سخن بگوید و خود را در حضور او ببیند. (مظاهری، ۱۳۹۳، ۴۳، عزیزی، ۱۳۸۹، ۳۶)

علامه جعفری از آن دسته اندیشمندانی است که بحث های مهمی درباره ی اصول‌فلسفی‌تمدن‌شناسی دارد. وی در کتاب «ترجمه و تفسیر نهج البلاغه» درباره نقش‌فرهنگ در ایجاد تمدن‌اسلامی چنین بیان می‌کند «تمدن عبارت است از برقراری نظم و هماهنگی در روابط انسان‌های یک جامعه که تصادم‌ها و تزاحم‌های ویرانگر را منتفی ساخته و مسابقه در مسیر رشد و کمال را قائم مقام آن‌ها بنماید، به طوری که زندگی‌اجتماعی افراد و گروه‌های آن جامعه موجب بروز به فعلیت رسیدن استعدادهای سازنده آن‌ها باشد و فرهنگ عبارت است از شیوه‏ی انتخاب شده برای کیفیت‌زندگی که با گذشت‌زمان و مساعدت عوامل محیط طبیعی و پدیده ‏های‌روانی و رویدادهای نافذ در حیات یک جامعه به وجود می‏ آید.» (جعفری، ۱۳۷۶، ج۱، ۲۳۳، جعفری، ۱۳۸۷، ۳۷۳) هر دوی آن به جز در موارد خاص رابطه مستقیم باهم دارند. نماز با خود نجات‌فرهنگی می‌آورد؛ نماز راه فرهنگ‌سازی‌ایمانی است فرهنگی که جهان‌بینی‌الهی را در دنیا ترویج می‌کند و معنویت و فرهنگ‌متعالی را هدف قرارمی‌دهد؛ فرهنگ‌سازی‌الهی چه برای انسان‌ها و چه برای ترویج‌معنویت، بدون نماز امکان‌پذیر نیست؛ چراکه نماز در جای جای خود چه قبل از ورود به آن و چه در آن و چه در اذکارش همه و همه، حقوق‌مادی و نیازمعنوی‌انسان‌ها را در خود دارد. (تقوی، ۱۳۸۵، ۳۷،۱۵۳)

حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) می‌فرمایند: «اگر در جامعه‌ی اسلامی نماز در جایگاه شایسته‌ی خود قرارگیرد، همه‌ی تلاش‌های سازنده‌ی مادی و معنوی، راه خود را به سمت و سوی آرمان‌ها می‌گشاید و جامعه را به نقطه‌ی مطلوب‌آرمانی اسلام می‌رساند و اگر از اهمیت نماز غفلت شود و نماز مورد بی‌اعتنایی قرارگیرد، این مسیر به ‌درستی طی نخواهد شد و تلاش‌ها و مجاهدت‌ها تأثیر لازم را در رساندن به قله‌ای که اسلام برای جامعه‌ی بشری ترسیم کرده است، ‌نخواهد داشت. » (بیانات آیت الله خامنه ای در ۱۵/۶/۱۳۹۱)

آن‌جاکه ارتباط با خدا برقرار می‌شود، دل‌ها بر اثر این ارتباط پاک، سبک شده، استعداد پذیرش مواعظ را بیشتر دارد و بهترین موقعیت برای رساندن پیام های‌الهی و فرهنگ‌سازی دینی و در واقع تعالی‌فرهنگی فراهم است. پیام‌های الهی مانند پیام‌های بشری نیست چرا ‌که پیام وحدت است نه تکثر و جذبه‌های‌مادی (تقوی، ۱۳۸۵، ۷۰و۷۱) در نتیجه هر چه‌قدر انسان روح را پالایش کرده باشد و هر چه‌قدر در دریای‌الهی پاک شده باشد قدرت دریافت پیام‌های بیشتر و با کیفیت بهتری را داراست و به زندگی فرد و جامعه، سمت و سوی خدائی می‌دهد. یکی از بهترین گزینه‌ها برای ایجادارتباط با خداوند، نماز است. گذشته از آن که در روایات بر این گزینه فراوان تأکیدشده، در میان سایر عبادات نیز، آسان‌ترین راهی است که انسان می تواند از آن طریق با خداوندش ارتباط برقرارکند.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «خداوند سبحان فرمود: نزدیک‌نمی کند به سوی من، بنده‌ای از بندگانم را چیزی که محبوب‌تر باشد نزد من از نماز واجب، و بنده می‌باید، تقرّب بجوید به سوی من با خواندن نمازنافله (نمازهای‌مستحبی مانند نوافل‌روزانه) تا او را دوست‌بدارم، هرگاه او را دوست‌داشتم من سامعة او که با آن می‌شنود و باصرة او که با آن می‌بیند و زبان او که با آن سخن می‌گوید، ‌و دست او که با آن کارهایی انجام می‌دهد خواهم‌شد، اگر مرا بخواند او را اجابت‌می‌کنم و اگر از من چیزی بخواهد به او می‌دهم. (حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۴، ۷۲، کلینی رازی، ۱۴۳۰، ج۴، ۷۴، ح۲۷۴۲، برقی،۱۳۷۱ق، ج۱، ۴۵۴، ح۱۰۴۷، ابن بابویه، ۱۳۸۵ق، ۱۲، ح۷ ، اهوازی، ۱۴۰۴،۳۲، ح۶۱، مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۷۰، ۲۲، ح۲۱) [۴]

ذکر مداوم سبب ارتباط‌قلبی انسان با خداوند می‌شود چنان‌چه خود فرمود: «لا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: آگاه باشید با یادخدا، قلب‌ها آرامش پیدامی‌کند.» (رعد/۲۸) مراد آیه آن است که ذکرخدا موجب ارتباط‌قلبی انسان با خدا می‌شود و ارتباط‌قلبی با خدا مایه‌آرامش‌انسان می‌گردد. و در آیه‌ی دیگر فرمود: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ: مرا یادکنید، شما را یادمی‌کنم.» (بقره/۱۵۲)نکته‌اساسی در همه این امور آن است که باید اعمالی که انسان انجام‌می‌دهد، به طور مداوم باشد تا اثرمعنوی آن ظاهرگردد وگرنه با چند بار معلوم نیست، آن نورانیت موردنظر و فوایدمترتب بر آن‌ها در انسان پدیدآید. در روایات معصومین (علیهم السلام) هم به این مسئله تصریح‌شده که خداوند عبادت مستمر و مداوم را گرچه کم باشد خیلی دوست‌دارد. (دروزه، ۱۳۸۳ق، ج ۲، ۴۰۱ -۴۰۰، دمشقی، ۱۴۱۹، ج۸، ۲۶۵، قرطبی،۱۳۶۴، ج۲۰، ۳۷-۳۶) [۵]

۳-۳. اصل تأثیر بر توسعه‌ معنویت

«معنویت» در لغت مصدری‌جَعلی، و از واژه «معنوی» ساخته شده است. معنوی نیز با افزودن یای نسبت به آن، از واژه معنی که خود مصدر میمی بوده و مفاد آن مقصود و مراد است، مشتق گردیده است. بنابراین، معنوی یعنی منسوب به معنی و در مقابل لفظی است. این کلمه در معانی دیگری از جمله: «حقیقی، راست، اصلی، ذاتی، مطلق، باطنی، و روحانی» نیز به کار می‏رود. (ابن منظور، ۱۴۱۴ق، ج ۱۵، ۱۰۱، ذیل واژه، عمید،۱۳۴۲، ۹۷۴، ذیل واژه، دهخدا، ۱۳۷۳، ذیل واژه، انوری، ۱۳۸۲،ذیل واژه) انسان‌نمازگزار روزانه ۳یا۵ نوبت به درگاه خالق خود دعا می‏کند. به این معنا که خدا را به یاری خود می‏طلبد و از او انتظار امید به زندگی‌شایسته و سعادتمند را دارد. این نوع ارتباط‌معنوی به اعتقاد درونی منجر می‏شود، که در این صورت انسان‌موحد کسی را جز خدای‌سبحان امید و پشتوانه خود نمی‏داند و این احساس مایه‌انگیزش او در تمام عرصه ‏ها خواهد بود. با توجه به اینکه خالق‌هستی رب العالمین است و تمامی فرهنگ از جانب او به بشر رسیده، شیوه دعا کردن را به بنده خود آموزش داده که چگونه با خدای خود سخن بگوید و چه چیزی را از او مسئلت نماید. در منابع روایی نماز به عنوان عمود دین و به منزله شاهرگ حیات‌طیبه است که بنده نمازگزار ‏خود مقدمات آن را فراهم کرده و بنایی محکم و به سمت تعالی و رشد را در پیش می‌گیرد؛ تا در هنگام نیاز، بر آن تکیه زده و کمر راست کند. بنابراین، این بنا هرچه محکم‌تر شود بهره‏‌وری آن نیز افزون خواهدبود و این‌گونه است که پیشرفت‌فرهنگ دینی در آن نمایان می‌شود و به هدف فرهنگ‌دینی که همان تعالی‌فرهنگی است دست می‌یابد. (وثوقی،۱۳۸۰، ۳۹)

در قرآن‌کریم، نماز خواندن همراه با کسالت از ویژگی‌های منافقان شمرده شده است: «وَ إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی: و هنگامی‌که به نماز می‌ایستند، از روی کسالت می‌ایستند. » (نساء /۱۴۲) و نیز: «وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاّ وَ هُمْ کُسالی: و نماز به‌جا نمی‌آورند جز با کسالت» (توبه/ ۵۴) اساسا چنین نمازی از دورن تهی و بی‌ارزش و نشانه بی‌توجهی به نماز است. در اسلام به نماز و اهتمام به اول وقت خواندن نماز تأکید فراوان شده است، چنان‌که قرآن‌کریم می‌فرماید: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ: پس وای بر نمازگزارانی که از آن غافلند. » (ماعون۴و۵) مراد از ساهون در آیه بالا، کسانی هستند که از اصل نماز غافلند؛ گاه آن را نمی‌خوانند و گاه آن را در آخر وقت می‌خوانند و یا آن‌که حضورقلب در نماز ندارند. (مکارم شیرازی، ۱۳۵۳، ج ۲۷، ۳۶۱) در روایتی سازنده و هشداردهنده از حضرت علی (علیه السلام) درباره اهمیت به نماز آمده‌است: «هیچ‌کاری نزد خداوند محبوب‌تر از نماز نیست. پس نباید در وقت‌نماز هیچ یک از امور دنیا شما را مشغول‌سازد که خداوند گروهی را که از نماز سهو می‌کنند، نکوهش کرده است و مقصود، این است که این‌ها غفلت از نماز دارند و حریم وقت‌نماز را نگه نمی‌دارند.» (قمی، ۱۳۶۳، ۶۲۱، ح۱۸)[۶] افزون بر توجه به اصل‌نماز، انسان باید توجه داشته‌باشد که هنگام نماز در مقابل حضرت‌حق ایستاده است و با او سخن می‌گوید. باید تمام وجود خویش را به این میهمانی ببرد تا شیطان جرأت و فرصت زمینه‌سازی برای خروج از این میهمانی را به دست نیاورد. گرچه توجه به این امر برای انسان‌های پرهیزگار، متقی و مجاهد امری آسان است، ولی به معنای ناامیدی سایر بندگان از عدم راهیابی به این مقام نیست بلکه دقت و ممارست در این موارد به مرور زمان تبدیل به یک فرهنگ‌دینی در افراد گشته و در نتیجه پیشرفت و تعالی فرهنگ‌دینی در اجتماع را به دنبال دارد. (موسوی خمینی، ۱۳۹۴،۴۳۴)

۴-۳. اصل تأثیر بر توسعه‌ مادی

بی‌تردید انسان در زندگی‌مادی در تنگناهایی قرار می‌گیرد و نیاز به پشتوانه‌ای مطمئن دارد. آنان‌که سطحی می‌اندیشند، تنها به پشتوانه‌مادی فکر می‌کنند، ولی آنان‌که الهی فکر می‌کنند، پیوسته خود را با پشتوانه معنوی از بن‌بست می‌رهانند. یکی از این تکیه‌گاه‌ها نماز است، نماز جلوه شکوه‌مند و برجسته یاد خدا و آرام‌بخش دل‌هاست که «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: آگاه‌شوید که تنها یاد خدا آرام‌بخش دلهاست. » (رعد/۲۸) و با پیشرفت‌فرهنگ یاد خدا، می‌توان در تمامی مراحل‌زندگی، آن را رشد و توسعه داد و خود را به تعالی‌فرهنگی یادخدا که تجلی آن در نماز است، رسانید.

قرآن‌کریم توصیه می‌کند که در سختی‌ها و گرفتاری‌ها از نماز کمک بگیرید: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاّ عَلَی الْخاشِعینَ» و یاری‌جویید از خدا به صبر و نماز، که نماز (با حضورقلب) امری بسیاربزرگ و دشوار است مگر بر خداپرستان فروتن. » (بقره/۴۵) وقتی پیامبرخدا صلی‌الله علیه و آله وسلم یا امامان‌معصوم (علیهم‌السلام) با مشکلی روبه رو می‌شدند، به نماز روی می‌آوردند. امام‌صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «چه مانعی دارد وقتی‌که با غمی از غم‌های دنیا رو به رو می‌شوید، وضو بگیرید و به مسجد بروید، دو رکعت نماز بخوانید و در نماز دعا کنید؛ زیرا خداوند دستور داده است: «واستَعینوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ: و یاری جویید از خدا به صبر و نماز» (بقره/۴۵) (عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ۵۹) [۷] به یقین، استوارترین پشتوانه زندگی همین است و جز این، همه سست و دور از اعتمادند. همان‌گونه‌که خداوند در قرآن‌مجید می‌فرماید: «مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ: مثل حال آنان‌که خدا را فراموش کرده و غیر خدا را به دوستی و سرپرستی برگرفتند (درسستی و بی‌بنیادی) حکایت خانه‌ای است که عنکبوت بنیاد کند و اگر بدانند سست‌ترین بنا خانه عنکبوت است. » (عنکبوت/۴۱)

معبودهای دروغین انسان‌های مادی‌گرا، نه سودی دارند و نه زیانی، نه مشکلی را حل می‌کنند و نه در روز بیچارگی پناهگاه کسی هستند. مثلا کسی‌که نماز می‏خواند باید در زندگی مادی، از امورغصبی دور شود و حق مردم را به آن‌ها بازگرداند. چنین شخصی مطیع‌نماز است. اگر کسی مطیع نماز نباشد نباید منتظر آثارنماز، حتی بر زندگی‌مادی خود باشد لذا نه تنها موجب‌رشد و پیشرفت در همه زمینه‌ها از جمله فرهنگ نمی‌شوند بلکه مانند سدی جلوی‌همه پیشرفت‌ها را گرفته و سبب زیانکاری انسان در دنیا و آخرت می‌شوند. (تقوی، ۱۳۸۵، ۳۴،۳۶)

از جمله آثارنماز می‌توان به آسایش؛ به عنوان مولفه خوشبختی و سعادت اشاره کرد. خداوند در این آیه و نیز آیات بسیار دیگر، بیان می‌کند که اگر انسان به رزق‌کریم (انفال/۳و۴)،[۸] فضل الهی (فتح/۲۹)[۹]و بهره‌های اخروی از مادیات و معنویات نیاز دارد به نماز رو آورد و آن را برپا دارد. (بقره/۱۱۰،[۱۰] ابراهیم/۳۱، [۱۱]مزمل/۲۰ [۱۲]) بنابراین، با نماز می‌توان به سعادت واقعی و حقیقی دست یافت؛ زیرا آرامش و آسایشی که در پی برپایی نماز نصیب آدمی می‌شود، آرامش و آسایش ابدی است. پس مهم‌ترین و اساسی‌ترین دغدغه بشر در طول تاریخ، با برپایی نماز برطرف می‌شود و انسان به سعادت و خوشبختی می‌رسد. خداوند در آیاتی از جمله ۴۵ و ۱۵۳ سوره بقره [۱۳]و آیه ۱۳۲ سوره طه[۱۴]، نماز را آسان کننده سختی‌ها برای انسان معرفی می‌کند. پس اگر انسان هر سختی دارد می‌تواند از طریق نماز آن را به آسانی تبدیل کند. زمخشری ذیل آیه می‌نویسد که مقصود این است که در برابر بلایا و سختی‌ها به نماز پناه برید. (زمخشری،۱۳۸۹، ج ۱، ۱۳۴) نماز همچنین استقامت را در انسان تقویت می‌کند و موجب می‌شود برخلاف همه فشارهای درونی و بیرونی، حرکت و مقاومت کند و آن چه را مامور است یا مطلوب باشد به جا آورد. (هود/۱۱۲و۱۱۳)[۱۵] خداوندمتعال نماز را از عوامل پایداری و استواری در دین (بینه/۵) [۱۶]و مایه قوام و سامان‌دهنده اموراجتماعی می‌داند. (بینه/۴و۵) [۱۷]چرا که یکی از مصادیق دین استوار، احکام و دستورهایی است که حافظ مصالح جامعه است. (طباطیایی، ۱۳۶۳، ج ۲۰، ۳۳۹) از این رو خداوند به صراحت در آیه ۱۷۰ سوره اعراف، به نقش نماز در اصلاح فرد و جامعه اشاره می‌کند و خواهان تمسک به نماز برای رسیدن به اهدافی از این دست می‌شود.[۱۸] اقامه نماز همچنین از عوامل تحکیم برادری ایمانی و تقویت پایه‌های اخوت دینی میان مردم است که خود عامل مهم در همگرایی‌اجتماعی و همدلی و انسجام‌جامعه می‌باشد. (توبه/۷ و۱۱) [۱۹] (امیدی، ۱۳۹۰، ۶)

۵-۳. اصل عزّت‏

عزّت به معنی نفوذناپذیری و مانع از مغلوب شدن انسان و ظلم و ستم‌‏ناپذیری او در برابر مستکبران است. (راغب اصفهانی، ۱۴۰۴، ج۱، ۳۳۲) از آن‌جاکه تمام عزت در اختیار خداست، بی‏تردید، اطاعت از او، عزت‏آفرین و دوری از او، ذلت و زندگی نکبت‌بار است. لذا قرآن از کسانی که به سراغ غیرخدا می‌روند انتقاد می‌کند که آیا از غیر خدا عزّت می‌خواهید؟ «الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً: آن گروه که کافران را دوست گیرند و مؤمنان را ترک گویند، آیا نزد کافران عزّت می‌طلبند؟ عزّت همه نزد خداست. (نساء/۱۳۹) در واقع کسی‌که آن حالت‌عبودیت را نسبت به خدا داشته‌باشد از منظر آیات‌قرآن دارای عزت‌حقیقی است و این عزت را خداوندمتعال به این افراد عطامی‌کند. بدین ترتیب، پیروی از دستورات‌الهی، پیامبر و جانشینان آن حضرت که هر کدام به سرچشمه‌ی عزت، پیوسته‌اند، مایه‌ی عزت‌مندی است. (مکارم شیرازی،۱۳۵۳،ج۳، ۴۳۴)

طبیعی است که اتصال به عزیزِ‌ مطلق و قدرت بی‌نهایت، به انسان عزّت می‌دهد. عزت‌فردی که به معنای برخوداری فرد فرد انسان‌ها از این روحیه است در اثر علل و عواملی چون تربیت، آموزش و پرورش، والدین، اجتماع و نوع حکومت، پیشرفت یا تضعیف می‏شود و آموزه‏های دینی، عزت‌فردی را مورد توجه قرارداده و در واقع، از فردسازی آغاز می‏کند.

عزت‌اجتماعی نیز در حوزه‏ های سیاسی، نظامی و اقتصادی در قالب وظیفه افراد در برابر جامعه بروز می‏ کند. عزت - که روح حاکم بر فرهنگ‌دینی است – طاغوت‌ها را در نزد انسان حقیر، و او را در برابر آن‌ها عزیز می‌کند و بدین صورت پیشرفت‌فرهنگ‌دینی را در پی‌دارد؛ لذا قرآن به ما دستور می‌دهد که در سختی‌ها و مشکلات از نماز به عنوان تبلور عبادات کسب‌قدرت و قوّت کنیم. (قرائتی، ۱۳۸۷، ج۱ ، ۱۳۰) «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ: ازصبر و نماز یاری‌جویید .» (بقره/۴۵) هنگامی‌که آیه استعانت از نماز را ذکر نموده درواقع راهنمایی می‌کند که صبر ونماز باعث عزت‌ می‌شود، وقتی خداوندمتعال امرمی‌کند نتیجه عزت هم از ناحیه‌خداوند است.

۴. اصول کاربردی

پس از ایجاد زمینه و شرایط لازم توسط اصول‌فکری در افراد، برای به اجرا درآمدن این اصول‌فکری، نیاز به اصول کاربردی متعددی است، همان اصول کاربردی که در مقابل اصول نظری قرار می‌گیرد. در زیر به برخی از آن‌ها اشاره مختصری می‌شود:

۱-۴. اصل حاکمیت‌دینی

حکومتی که مرجعیت همه جانبه دینی خاصی را در عرصه حکومت و اداره جامعه پذیرفته است، حکومت دینی نام می‌گیرد. در این نظام دولت و نهادهای گوناگون خود را در برابر آموزه‌ها و تعالیم دین و مذهبی خاص متعهد می‌دانند و تلاش می‌کنند تا در تدابیر و تعلیمات و وضع قوانین و شیوه‌سلوک با مردم و نوع معیشت و تنظیم شکل‌های روابط اجتماعی، دغدغه‌دین داشته باشند و در تمام شئون حکومتی از تعالیم‌دینی الهام گیرند و آن‌ها را با دین هماهنگ سازند. بر اساس این تعریف حکومت دینی به دنبال تاسیس «جامعه دینی» است؛ یعنی می‌خواهد کلیه روابط‌اجتماعی را، اعم از فرهنگی، اقتصادی، سیاسی بر اساس آموزه‌های دینی شکل دهد.(واعظی،۱۳۸۶، ۳۲-۲۸) حاکم‌دینی وقتی مصالح دیگران را با اجرای احکام و تعالیم دین در تعارض ببیند، مصالح گروه را نادیده‌گرفته و اقامه دین را ترجیح می‌دهد.

یکی از وظایف مهم حاکمین دینی تبلیغ و هدایت مردم به‌سوی عبودیت‌الهی و بندگی خداوند خصوصا اقامه نماز در جامعه است تا از این طریق فرهنگ دینی پیشرفت و توسعه پیدا کرده و زمینه برای تعالی فرهنگ‌دینی در پرتو نماز را فراهم‌آورد.(خلیلی، ۱۳۸۶، ۵۷) « الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاة: (آنان‌که خدا را یاری‌می‌کنند) آن‌هایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پامی‌دارند.» (حج/۴۱)

این آیه توصیفی است از حاکمان‌دینی، می‌فرماید: آن‌ها کسانی هستند که اگر ایشان را در زمین قدرت و نیرو ببخشیم به گونه‌ای که هرکاری اراده کنند بتوانند، انجام‌دهند و هیچ مانعی نتواند سد راه آن‌ها شود، جامعه صالحی را بوجودمی‌آورند که در آن شرایع و احکام‌الهی را بر پا می‌نمایند و در آن جامعه نماز بپا داشته و زکات داده می‌شود و امر به معروف و نهی از منکر انجام می‌گیرد. و این‌که از میان همه عبادات نماز و زکات را نام برد به جهت آن است که نماز والاترین مظاهرعبودیت و مظهر ارتباط بنده با خداست و زکات نیز مظهر ارتباط فرد با جامعه اوست. (طباطبایی، ۱۳۶۳،ج۱۴، ۳۳۷) چنان‌چه امام حسین (علیه‌السلام) در تفسیر آیه مزبور فرمودند: «این آیه در مورد ما خاندان اهل‌بیت نازل شد و مصداق آن اهل‌بیت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشند. » (حرانی، ۱۳۸۲،۳۹۱) و همچنین این آیه بدان معنی نیست که وقتی حاکمان دینی به حکومت ‎رسیدند اقامه نماز می‎کنند بلکه برای برپایی نماز در جامعه تلاش می‎کنند.بنابراین اگر حاکمیت در این امور که جزء مبانی و اصول‌اولیه دین می‌باشد تساهل بورزد، در این راستا قصور و کوتاهی داشته‌باشد، ارتباط و پیوند حاکم با اصول اساسی دین چون‌نماز سست گردد، در دینی بودن آن تردید هست. اگرچه این امر نباید به صورت تصنعی و صوری یا به نحو ابزاری مورد استفاده قرارگیرد؛ زیرا در این صورت نه نتها فرهنگ‌دینی رشد و توسعه ای نخواهد داشت بلکه موجب فروریختن بنیادهای فرهنگ‌دینی و درنتیجه جامعه‌اسلامی نیز می‌شود. اقامه‌نماز و توجه به این مهم، منجر به پیشرفت فرهنگ‌دینی می‌شود. لذا همین امر باعث تاثیر در اصل حاکمیت دینی و تقویت این اصل می‌شود.

۲-۴. اصل عدالت

عدالت به‌ عنوان یک اصل فطری، در نظام تکوین و تشریع نهاده شده است. اصول نماز در تحقق عدالت که از جمله مؤلفه‌های فرهنگ دینی است، از دو طریق تصور پذیر است:

یک: نماز عامل ایجاد عدالت فردی است و عدالت فردی در مردم و کارگزاران، مهم‌ترین شرط‌تحقق عدالت‌اجتماعی است. خداوندمتعال نماز را قرار داده است که شعائراسلامی و معارف‌اسلامی هم‌چون اخلاص و توحید، ارزش‌های اسلامی، عبادت و نیایش‌خدا آشکار، ظاهر و مشهود شود؛ زیرا در اظهار این اعمال و علنی‌بودن آن، حجت‌خداوند بر مردم‌شرق و غرب عالم تمام‌می‌شود و چهره منافق و کسانی که نماز را سبک می‌شمارند مشخص‌می‌شود و وادار به انجام‌دستورات‌الهی می‌باشند. هم‌چنین گواهی افراد دربارۀ عدالت و صلاح همدیگر جائز باشد. افزون بر این نماز، نیکوکاری و ترویج‌فضیلت‌ها را به همراه دارد و بسیاری را از گناه و فساد بازمی‌دارد. (حرعاملی،۱۴۱۶، ۵/۳۷۲ و ابراهیمی، طهماسبی بلداجی، مرتضوی، قنبری، ۱۳۹۴، ۴۲) بر هر عابد واجب است در عبادت خود، توجّه را از غیرعبادت و در بندگی برای خدا توجّه را از غیرخدا منقطع سازد، یکی از چیزهایی که غیرخداست همان عبادت اوست، پس عابد نباید به عبادت خود توجّه‌کند زیرا عبادت توجّه است نه متوجّه‌الیه، و توجّه به عبادت؛ معنای عبادت و توجّه به خدا بودن آن را از بین می‌برد. (طباطبایی،۱۳۶۳، ج۸، ۱۰۲)

دو: دو پایۀ مهم عدالت اجتماعی، «توازن اجتماعی و تکافل عمومی» است. نماز در ایجاد توازن اجتماعی به وسیلۀ شرط‌هایی چون غصبی نبودن مکان، لباس و...تاثیرگذار است. (الفاخوری، الجر، ۱۳۷۳، ۵۹۳-۵۳۱) تکافل عمومی نیز از طریق ضمایر جمع در نیایش‌ها، دعاها و اوراد نماز و همچنین نماز جماعت، صورت می‌بندد. در واقع، از یک سو اصلی‌ترین مصداق عدالت و آزادی در رعایت همۀ حقوق دیگران جلوه‌گر است. ازدیگرسو، مهم‌ترین شرط رعایت حقوق دیگران، کنترل درونی است. نماز به عنوان برترین عبادت، در ایجاد این عامل (کنترل درونی) بسیار مؤثر است. بنابراین از یک طرف نماز نقش به سزایی در تأمین آزادی و عدالت اجتماعی دارد و از طرف دیگر، بدون اعتقاد به خداوند، بندگی او و کنترل درونی، تحقق نمی‌یابد. کنترل درونی نیز بدون اقامه نماز، ناقص است؛ زیرا برقراری عدالت و آزادی ، بدون سر سپردن به درگاه حق، امکان وقوع حقیقی ندارد. (تقوی، ۱۳۸۵، ۳۳،۵۱)

۳-۴. اصل امر به معروف

امر به معروف، از فریضه های بزرگ دین اسلام است و چه معروفی برتر از نماز. اگر در جامعه ای نماز به درستی برپا شود، منکرات از آن رخت برمی‌بندد و زمینه برای پیشرفت، فرهنگ دینی افزایش می‌یابد. از ویژگی‌های مردان خدا، امر به نماز، به عنوان مصداق امر به معروف است. در مورد حضرت‌اسماعیل (علیه‌السلام) در قرآن کریم آمده است: «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلوةِ وَ الزَّکاةِ: و این پیامبر پیوسته خاندان خود را به نماز و زکات امر می‌کرد». (مریم/۵۵) قرآن کریم خطاب به پیامبرگرامی‌اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) می‌فرماید: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها: و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شکیبا باش. » (طه/۱۳۲)

اگر افراد جامعه ای خداجو باشند، همگان به سعادت و سلامت رهنمون می‌شوند. امر به نماز در خانواده، راهی است برای نجات خانواده از آتش دوزخ. چنان‌که خداوند می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان‌ها و سنگ‌هاست، نگه دارید.» (تحریم/۶) این آیه، رسالت سنگین پدر و مادر را یاد آور می‌شود و آن‌ها را مسئول می‌داند، هرچند در کنار خانواده، همه متولیان فرهنگی نیز مسئول خواهندبود. (طبرسی، ۱۳۷۲: ج ۲۸ ، ۵۱۸) با انجام مسئولیت‌های مسئولین و خانواده‌ها در قبال اوامر و نواهی‌الهی، به خصوص امر به نماز که از جمله امر به معروف می‌باشد، پیشرفت فرهنگ‌دینی پایه‌ریزی می‌شود. در روایتی از پیامبرگرامی‌اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) به این مسئولیت همگانی این‌گونه اشاره شده است: بدانید همه شما نگهبانید و همه در برابر کسانی‌که مأمور نگهبانی آن‌ها هستید، مسئولید. امیر و رئیس حکومت‌اسلامی نگهبان‌مردم است و در برابر آن‌ها مسئول است. مرد، نگهبان‌خانواده‌خویش است و زن نیز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان و در برابر آن‌ها مسئول است و بدانید همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانی‌که مأمور نگهبانی آن‌ها هستید، مسئولید. » (ورّام،‌ ۱۳۷۶: ج ۱، ۶) [۲۰]

قرآن‌کریم برخی از ویژگی‌های یاران خداوند را این چنین برمی‌شمارد: «الَّذینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی اْلأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ اْلأُمُورِ: (آنان‌که خدا را یاری می‌کنند) آنهایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پا می‌دارند و زکات می‌دهند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و (از هیچ کس جز خدا نمی‌ترسند چون می‌دانند که) عاقبت کارها به دست خداست.» (حج/ ۴۱) البته مؤمنان خدا از قدرت و امکانات خویش، از جمله رسانه فراگیر و تأثیرگذار صدا و سیما در جهت ترویج پیشرفت، توسعه، نهادینه کردن و تعالی فرهنگ‌دینی- که از جمله آن‌ها نماز است- در جامعه می‌کوشند. خود، اهل اقامه نمازند و در محافظت از اوقات نماز کوشا بوده و حق نماز را ادا می‌کرده و موجب تعالی و تجلی انوار آن در زندگی خود و اجتماع می‌شوند. (قرائتی، ۱۳۸۰: ۲۵)

۴-۴. اصل نهی از منکر

از آن‌جاکه نماز انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می‌اندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است. منشأ همه انحرافات رفتاری و مفاسداخلاقی دوری از نماز است. نماز، کسی را که به انواع وسایل هوسرانی مجهز و پایه‌های حکومت غرایز طغیان‌گر در کانون وجودش مستحکم و پابرجاست و برای آن‌ها مرزی نمی‌شناسد، کنترل می‌کند. (جعفری، ۱۳۹۵: ۳۲) «وَ اَقِمِ الصَّلاهَ اِنَّ الصُّلاهَ تنهی عَنِ الفحشاءِ وَالمُنکَرِ وَ لَذِکرُاللهِ اَکْبَرُ واللهُ یَعلمُ ما تصنعُون: و نماز را (که بزرگ عبادت خداست) به جای آر، که همانا نماز است که (اهل نماز را) از هر کار زشت و منکر باز می‌دارد و همانا ذکر خدا بزرگتر (و برتر از حدّ اندیشه خلق) است، و خدا به هر چه (برای خشنودی او و به یاد او) کنید آگاه است. » (عنکبوت/۴۵)

بازدارندگی از گناه، اثر طبیعی نماز است. خداوند می‌فرماید: «ِانَّ الاِنسانَ خلِقَ هَلوعاً. اِذا مَسَّهُ الشرُّ جَزُوعاً. وَ اِذا مَسهُ الخَیْرٌ مَنوعاً. اِلاّ المُصَلینَ. الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُون: انسان، حریص و کم‌طاقت آفریده شده- هنگامی‌که بدی به او رسد بی‌تابی می‌کند. و هنگامی‌که خوبی به او رسد مانع دیگران می‌شود. مگر نمازگزاران. آن‌ها که نماز را مرتباً به‌جا می‌آورند. » (معارج، ۱۹تا ۲۳) انسان، حریص و کم‌طاقت و خودخواه است. در بدی‌ها بی‌تابی می‌کند و خوبی‌ها را منحصراً برای خود می‌خواهد؛ مگر نمازگزاران که نمازشان و ارتباطشان با خالق‌یکتا، آن‌ها را از هر فحشاء و منکری بازمی‌دارد: «وَالَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظونَ: و آن‌ها که بر نماز مواظبت دارند. » (معارج/۳۴) نمازگزارانی که نماز را با حفظ‌ظاهر آن (آداب، شرایط، ارکان و خصوصیات آن) و حفظ روح آن (حضورقلب) به طور دائم می‌خوانند. در حدیثی از پیامبرگرامی‌اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) چنین آمده که فرمود: «کسی که نمازش او را از فحشاء و منکر بازندارد هیچ بهره‌ای از نماز جز دوری از خدا حاصل نکرده است! » (قمی، ۱۳۸۸: ج‏۲ ، ۱۵۰ ؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج‏۷۹ ، ۱۹۸) [۲۱] امام‌صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «کسی‌که دوست دارد ببیند آیا نمازش مقبول درگاه‌الهی شده یا نه؟ باید ببیند آیا این نماز او را از زشتی‌ها و منکرات بازداشته یانه؟ به همان مقدار که بازداشته نمازش قبول است!» (طبرسی،۱۳۷۲: ج۲، ۲۸۵) [۲۲]

نمازی که برای انجام آن از ابتدا، انسان خود را از هرگونه آلودگی پاک کرده و حرام و غضب را از خود دور می‌سازد و با حمد، تسبیح، تکبیر و سلام برخداوند، مقام‌اولیاء، بندگان‌صالح خدا، درجات مردان خدا، عذاب‌الهی، کیفر خطاکاران، حساب‌های دقیق و بی‌اشتباه روز رستاخیز را به یاد می‌آورد و با قیام در مقابل خدا، او را از هر چیز برتر و بالاتر می‌شمرد و با یاد نعمت‌هایش او را سپاس می‌گوید و از او صراط‌مستقیم را می‌طلبد، بدون شک انسان را متوجه جهان‌معنوی کرده و در درونش جنبشی به سوی حق و پاکی پیدا می‌شود و او را از خودخواهی و دنیاپرستی بازمی‌دارد و با تواضع در مقابل ذات لایزال الهی، عشق به جاه و مقام، کنار می‌رود و در این حال پیشرفت فرهنگ‌دینی را موجب می‌شود. در نتیجه نباید کسی را که نماز می‌خواند ولی به موارد ذکرشده اعتقاد و ایمان ندارد نمازگزار نامید و انتظار رشد دینی و فرهنگی را از او داشت. (حکیمی، ۱۳۷۹: ۶)

۵-۴. اصل امنیت

همه برنامه‌ریزی‌های فرهنگی دین اسلام، به دنبال امنیت و ثبات‌فرهنگی و اجتماعی است تا فرد و جامعه را ارتقاداده و آن‌ها را از آسیب دور نگاه‌دارد و با رشد درونی و معنوی افراد، آن‌ها را با حقوق‌خداوند و حجت‌هایش،حقوق خود افراد و اجتماعشان آشناکند. سپس فهمی در عقل و عمل، حاکم شود تا فرهنگ رعایت حقوق، حاکم شود و امنیت فرهنگی در سایه تعالیم‌الهی فراگیرشود. خداوند متعال می‌فرمایند: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی: نماز را مخصوصا برای یاد من بپادار. » (طه/۱۴) بدین‌ترتیب نسبت آیه با اصل‌امنیت این است‌که بندگان راستین پروردگار، در پرتو نماز و راز و نیاز با خالق‌خویش، از هرگونه نگرانی رهیده و هرگز خود را «بی پناه» و «بی کس» نمی‌دانند؛ چراکه هر صبح و شام نماز به آنان یادآوری می‌کند که بالاترین امنیت‌ها، قدرت‌ها، ناظر احوال ایشان است و پشتیبانشان در طی طریق زندگی، و همچنین واژه‌ی «صلاه» در این‌آیه وبعد از آن واژه‌ی «لذکری» که مضاف به یاء‌متکلم شده نشان‌می‌دهد نماز یک دژ وحصار برای‌انسان است که سبب‌امنیت آن می‌شود چراکه منجر به دوری از گناهان و سیئات می‌گردد. حضرت امیرمؤمنان (علیه‌السلام) فرمودند: «بدترین جا برای سکونت جایی است که ساکنان آن امنیت‌نداشته‌باشند. » (حسینی دشتی، بی تا ، ج۲ ، ۵۲۳)

نماز مقبول از عمق‌انسان، چشمه زلالی را فوران می‌دهد که افراد جامعه در رابطه با خداوند اصلاح‌می‌شوند و در عقل و عمل آگاه شده و حقوق خود و مردم و آفریدگار و حجت‌هایش را رعایت می‌کنند و در سایه آن امنیت فرهنگی ایجاد، پیشرفت و تعالی پیدا خواهدکرد. (شایسته، ۱۳۹۸: ۳۸۷) بنابراین وقتی امنیت برای ‌تک‌تک افراد از قِبَلِ نماز حاصل‌شود، این امنیت به تمام مردم‌جامعه سرایت‌می‌کند. نماز به عنوان مظهر بندگی خداوند، و زمینه‌ساز امنیت در زندگی مادی و معنوی و پیشرفت فرهنگ دینی است. «اَلا بِذِکرِ‌الله تطمَئنَّ‌ القُلوب: آگاه باشید که تنها یاد خدا آرام‌ بخش دل هاست. » (رعد/۲۸) بدین‌سان، مکاتب، ایدئولوژی‌ها و سیاستمدارانی که بخواهند بدون توجه به امور قدسی از جمله نماز و امنیت حاصل از آن، به شعارهای خود جامۀ عمل بپوشانند، دیر یا زود شکست خواهند خورد.

۵. نتیجه گیری

هدف از آفرینش‌انسان، احکام و عبادات دینی‌بندگی حق‌تعالی و نزدیک شدن به معبود بوده و نماز بهترین وسیله تقرب و نزدیکی به خداست. ولی تردیدی نیست که همه وسایل و وسائط به صورت یکسان و یکنواخت انسان را به خدا نزدیک نمی‌کند. بلکه هر کدام دارای درجات و مراتب می‌باشند، آن‌چه که از متون دینی بر می‌آید این است که تأثیر نماز به مراتب بالاتر و بیشتر است. بر اساس معیار دین‌اسلام، نماز بر هر مسلمان واجب می‌باشد و افراد جامعه‌دینی می‌بایست بنای‌فرهنگی و اصلاحی خود را بر نماز استوارکند تا با اصلاح فردی و اجتماعی در زمینه فرهنگ‌دینی نمود پیداکند و ایمان انسان ساخته و پرداخته شود. با اصلاح روزافزون دینی، فرهنگ‌دینی در اجتماع پیشرفت و متعالی گشته و موجب پیشرفت‌معنوی و البته اجتماعی، مادی، و... انسان‌ها فراهم می‌شود. توسعه‌فرهنگی از دیدگاه اسلام زمانی تحقق می‌یابد که تنوع و تکثر با اندیشه، اخلاق و عمل همراه با انسجام بر محور تکامل پرستش اتفاق‌افتد. حیات یک ملت در گرو حیات‌فرهنگی آن است. فرهنگ‌دینی در حکم یک دیدگاه‌الهی مدون، نسبت به جهان، فلسفه‌ای زنده با اصول مخصوص به خویش است که پیام‌آور ارزش‌های فراموش شده‌ای می‌باشد.

آن‌چه به عنوان یافته پژوهشی از این تحقیق استنباط می‌شود این است‌که، نماز آگاهانه و با شرایط که برنامه نظام‌تربیتی اسلام برای مسلمانان است در صورت انجام صحیح و روشمند معجزه و اکسیری است برای اصلاح فکری، کاربردی، فردی، اجتماعی و...، و دین اسلام این را از تک‌تک افراد مسلمان می‌خواهد که با انجام صحیح و روشمند نماز، پاسخگوی‌افکار، حرف‌ها و اعمال خود بوده و زمینه توسعه فرهنگ‌دینی را فراهم‌آورند. دستیابی به جامعه‌ای با فرهنگ‌متعالی، به معنای ایجاد یک آرمان شهر یا مدینه فاضله‌ی دور از دسترس نیست؛ بلکه با اجرای دقیق تعالیم‌الهی، ایجاد جامعه‌ای با فرهنگ متعالی امری بدیهی و ضروری می‌باشد.

۶. منابع و مآخذ

۱-۶. کتب فارسی و عربی

* قرآن کریم؛ ترجمه: مهدی محیی‌الدین الهی قمشه‌ای (۱۳۶۵). تهران: انتشارات علمیه‌ اسلامیه.

- ابراهیمی، ابراهیم، طهماسبی بلداجی، اصغر، مرتضوی، سیدابراهیم، قنبری، لیلا (۱۳۹۴). « بررسی نقش نماز در جهت‌دهی به سبک زندگی اسلامی در سیره رضوی»، فصلنامه علمی‌پژوهشی فرهنگ‌رضوی، سال سوم، شماره ۱۲، ص ۴۲.

- الفاخوری، حنا، الجر، خلیل (۱۳۷۳). تاریخ فلسفه در جهان اسلامی؛ ترجمه و تشخیص: عبدالحمید آیتی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

- امیدی، سلمان (۱۳۹۰). «نماز و آثار مادی و معنوی آن»، روزنامه کیهان، شماره ۲۰۰۲۲، ص۶.

- انوری، حسن (۱۳۸۲). فرهنگ‌روز سخن؛ تهران: انتشارات سخن.

- باقی زاده، رضا (۱۳۷۸). برگی از دفتر آفتاب؛ قم: نشر مشهور. چاپ اول.

- پور رستمی، حامد (۱۳۹۵). «چیستی و ترابط معنایی «فرهنگ» و «دین» در «فرهنگ دینی»، نشریه اندیشه نوین دینی، شماره ۴۷، ص ۱۱.

- تقوی، سید رضا (۱۳۸۵). رسالت و جایگاه نماز جمعه؛ تهران: موسسه فرهنگینورالائمه (علیه السلام)، به سفارش نشر نخیل.

- جعفری، شهین (۱۳۹۵). اهمیت و آثار نماز در زندگی انسان؛ تهران: انتشارات قانون یار.

- جعفری، محمدتقی (۱۳۷۶). ترجمه و تفسیر نهج البلاغه؛ ج ۱، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

- --------- (۱۳۷۸). تکاپوگر اندیشه‌ها؛ تهران: انتشارات فرهنگ و اندیشه‌اسلامی. چاپ اول.

- جوادی آملی، عبدالله (۱۳۷۹). انسان ودین، ماهنامه پاسدار اسلام، دوره ۲، شماره ۲۲۳، صص۸-۵ .

- حسینی دشتی، سید مصطفی، بی‌تا. فرهنگ معارف و معاریف؛ تهران: موسسه فرهنگی آرایه.

- حکیمی، محمدرضا (۱۳۷۹). دانش مسلمین؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. چاپ دهم.

- خلیلی، مصطفی (۱۳۸۶). نقش نماز در شخصیت جوانان، قم: نشرزائر.
آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام. چاپ چهارم.

- دهخدا، علی اکبر و همکاران (۱۳۷۳). لغت‌نامه دهخدا؛ تهران: موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران. (چاپ اول از دوره جدید).

- روح‌الامینی، محمود، بی‌تا. زمینه فرهنگ‌شناسی(تألیفی در انسان‌شناسی فرهنگی و مردم‌شناسی)؛ تهران: انتشارات عطار.

- زمخشری، محمود بن عمر (۱۳۸۹). تفسیرکشاف؛ مترجم: مسعود انصاری‌خوشابر. ج ۱، تهران: انتشارات ققنوس. چاپ اول.

- شایسته، منصوره (۱۳۹۸). مهارت حضور در نماز؛ تهران: انتشارات نیستان. چاپ اول.

- صاحبی، محمدجواد (۱۳۸۴). مناسبات دین و فرهنگ در جامعه ایران؛ تهران: انتشارات طبع و نشر.

- عزیزی، عباس (۱۳۸۹). آثار و برکات نماز در دنیا و برزخ و قیامت؛ قم: انتشارات صلاه. چاپ ششم.

- عمید، حسن (۱۳۴۲). فرهنگ فارسی عمید؛ تهران: انتشارات امیرکبیر. چاپ اول.

- قرائتی، محسن (۱۳۶۹). راز نماز، برای جوانان؛ بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی.

- -------- (۱۳۸۰). یکصدوچهارده نکته درباره نماز؛ تهران: مرکز فرهنگی درس‌هائی از قرآن.

- -------- (۱۳۸۷). تفسیر نور؛ تهران: مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن.

- مظاهری، حسین (۱۳۹۳). ارتباط‌عاطفی با خداوند؛ اصفهان: موسسه فرهنگی مطالعاتی الزهرا (سلام الله علیها).

- مکارم‌شیرازی، ناصر (۱۳۵۳). تفسیر نمونه؛ ج۳، ۱۴و۲۷، تهران: انتشارات دارالکتب الاسلامیه. چاپ اول.

- موسوی‌خمینی، سید روح الله (۱۳۹۴). شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی (رحمه الله‌علیه).

- واعظی، احمد (۱۳۸۶). حکومت اسلامی درسنامه اندیشه سیاسی اسلام‌؛ قم: مرکزمدیریت حوزه علمیه قم. چاپ پنجم.

- وثوقی، فاطمه (۱۳۸۰). آثار فرهنگی، اجتماعی و تربیتی نماز جماعت، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۲۴۰، ص ۳۹.

- ابن بابویه قمی، محمد بن علی (۱۳۶۳). الخصال؛ ترجمه: احمد، زنجانی. تهران: انتشارات علمیه اسلامیه.

- --------- (۱۳۸۵ق). علل الشرائع؛ قم: انتشارات المکتبه الحیدریه.

- ابن کثیردمشقی، اسماعیل بن عمرو (۱۴۱۹). تفسیر القرآن العظیم(ابن کثیر)؛ تحقیق: محمدحسین شمس الدین، ج ۸، بیروت: دار الکتب العلمیه، منشورات محمدعلی بیضون. چاپ اول.

- ابن منظور، محمد بن مکرم (۱۴۱۴ق). لسان العرب؛ ج۱۵و ‌۱۴، بیروت: انتشارات دار صادر. چاپ سوم.

- اهوازی، حسین بن سعید (۱۴۰۴ق). المومن؛ قم: انتشارات مدرسه ‌امام ‌مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف).

- برقی، احمدبن محمد (۱۳۷۱ق). المحاسن؛ ج۱، قم: انتشارات دارالکتب الاسلامیه. چاپ دوم.

- حرانی، ابن شعبه (۱۳۸۲). تحفه العقول؛ قم: انتشارات دارالحدیث.

- حرعاملی، محمدبن حسن (۱۴۱۶ق). وسائل الشیعه، کتاب‌الصلوة؛ ج۴، قم: نشرمؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام لاحیاء التراث ‫.چاپ سوم.

- دروزه، محمد عزت (۱۳۸۳ق). التفسیر الحدیث؛ ج ۲، قاهره: دار إحیاء الکتب العربیه.

- راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۰۴). المفردات فی غریب القرآن، قم: دفترنشر الکتاب. چاپ دوم.

- طباطبایی، محمدحسین (۱۳۶۳). المیزان فی التفسیرالقرآن؛ ج ۸ و۱۴و۲۰،قم: دفترانتشارات‌اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه. چاپ پنجم.

- طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۷۲). تفسیر مجمع البیان؛ ج۲و۲۸، تهران: انتشارات ناصرخسرو. چاپ سوم.

- عیاشی، محمدبن مسعود (۱۳۸۰ق). تفسیر عیاشی؛ تهران: انتشارات مکتبه العلمیه الاسلامیه.

- فراهیدی، خلیل بن احمد (۱۴۱۰ق). کتاب العین؛ ج۷، قم: انتشارات هجرت. چاپ دوم.

- قرطبی، محمد بن احمد (۱۳۶۴). الجامع لأحکام القرآن؛ ج ۲۰، تهران: انتشارات ناصرخسرو. چاپ اول.

- قمی، علی بن ابراهیم (۱۳۸۸). تفسیر قمی؛ تهران: انتشارات خانه کتاب.

- کلینی‌رازی، محمّد بن یعقوب (۱۴۳۰). الکافی؛ ج۴، قم: انتشارات دار الحدیث للطباعه والنشر.

- مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الأنوار؛ ج ۷۹و۷۰، بیروت: مؤسسه الوفاء. چاپ دوم.

- ورّام، ابوالحسن (۱۳۷۶). مجموعة‌ ورّام؛ قم: انتشارات دارالکتب الاسلامیه.

۲-۶ . سایت www.khamenei.ir

Abstract

Religion has been the foundation and the only axis of the cultural system due to its comprehensiveness and the wonderful impact it has on the micro and macro affairs of human life. Religion is the standard, the content, and the guide of all cultural activities and decisions. The development of religious culture takes place when it involves cultural excellence. Its purpose is to take a step in the direction of carrying out the divine commands, and to guarantee one's happiness in this world and the hereafter. Since prayer is a link between the creation and its creator, in this context, various intellectual principles such as the principle of impact on spiritual and material life, divine culture-building and the principle of religious rule, enjoining the good, forbidding the evil - which has not been done so far - are discussed. Come. What can be deduced from the research as a result of this research is that, consciously and in accordance with the conditions provided by the Islamic education system program for Muslims, it pursues intellectual, individual, social, etc. reform and development in the field of progress, development and cultural excellence. Provide. This article has been compiled with a descriptive-analytical method and with reference to authoritative books and articles, and tries to express a new approach along with important issues such as applied principles, various intellectual principles, divine culture-making, and so on.

پی نوشت ها:

[۳] . امام باقر علیه‌السلام: «الصَّلاهُ عَمُودُ الدّینِ، مَثَلُها کَمَثَلِ عَمُودِ الْفِسْطاطِ، إذا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الاَوْتادُ وَ الاَطْناب، وَ إذا مالَ الْعَمُودُ وَانْکَسَرَ لَمْ یَثْبُتْ وَ تَدٌ وَ لا طَنَبٌ.»

[۴]. وَ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا اِفْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَهِ ( فی مرآة العقول : « بالنوافل » ) حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ اَلَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ اَلَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ. (التوحید ، ٣٩٨ ، ح ١)

[۵]. «حدیث رواه الشیخان و الترمذی عن عائشة قالت: «إن رسول اللّه (ص) سئل أیّ العمل أحبّ إلی اللّه؟ قال: أدومه و إن قلّ.»

«عن رسول الله(ص):خیر الأعمال ما دیم علیه.»

«عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع) یَقُولُ‌ إِنِّی لَأُحِبُّ أَنْ أُدَاوِمَ عَلَی الْعَمَلِ وَ إِنْ قَلَّ.»

«ما مِن شَیءٍ أحَبَّ إلَی اللّه ِ عَزَّ و جلَّ مِن عَمَلٍ یُداوَمُ عَلَیهِ ، و إن قَلَّ.»

[۶].« لَیسَ عَمَلٌ أحَبَّ إلی اللّه ِ عَزَّ و جلَّ مِن الصَّلاةِ، فلا یَشغَلَنَّکُم عَن أوقاتِها شَیءٌ مِن اُمورِ الدُّنیا، فإنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ ذَمَّ أقواما فقالَ «:الذینَ هُم عَن صَلاتِهِمْ ساهُونَ» یعنی أنَّهُم غافِلُونَ استَهانُوا بِأوقاتِها»

[۷]. ما یَمْنَعُ اَحَدَکُمْ اِذا دَخَل عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْیا اَنْ یَتَوَضَّاَ ثُمَّیَدْخُلَ مَسْجِدَهُ وَ یَرْکَعَ رَکْعَتَینِ فَیَدْعُوَ اللّه َ فیهِما؟ اَما سَمِعْتَ اللّه َ یَقُولُ: «وَ اسْتَعینوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»؟

[۸]. الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ. أُولَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ.

[۹]. ... یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا...

[۱۰]. وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ.

[۱۱]. قُلْ لِعِبَادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً ...

[۱۲]. ... وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا ...

[۱۳]. وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخَاشِعِینَ (۴۵)یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ(۱۵۳).

[۱۴]. وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَی.

[۱۵]. فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ. وَلَا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ ...

[۱۶]. وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ.

[۱۷]. وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَةُ . وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ.

[۱۸]. وَالَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ.

[۱۹]. کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ (۷) فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَنُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (۱۱).

[۲۰]. «ألا کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِه؛ فَالأَمیرُ الَّذی عَلَی النّاسِ راعٍ و هُوَ مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِهِ، وَالرَّجُلُ راعٍ عَلی أَهلِ بَیتِهِ و هُوَ مَسؤولٌ عَنهُم، وَ المرأةُ راعِیةٌ عَلی بَیتِ بَعلِها و وُلدِهِ و هِیَ مَسؤولَةٌ عَنهُم، وَ العَبدُ راعٍ عَلی مالِ سَیِّدِهِ و هُو مَسؤولٌ عَنهُ، ألا فَکُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِهِ»

[۲۱].«مَنْ لَمْ تَنْهَهُ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ، لَمْ یَزْدَدْ مِنَ اللهِ إِلَّا بُعْدًا»

[۲۲]. «مَنْ اَحَبَّ اَنْ یَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلاتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ، فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَـعَتْهُصَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما مَنَـعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ»

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha