خبرگزاری حوزه | قرآن کریم هدف از رسالت انبیاء و نزول کتاب و وحی را در مرحله اول قرب الهی و در مرتبه دوم اقامه قسط و عدالت با مشارکت اجتماعی مردم می داند و در این باره این چنین می فرماید:
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ(سوره حدید آیه ۲۵)
امیرالمومنین علیه السلام نیز در نهج البلاغه از مردم به عنوان ستون دین یاد می کند و حاکمان دینی را به توجه و پرداختِ مسائل عامه و همراهی با مردم توصیه می کند و از آنان می خواهد مردم را در کنار خویش نگاه داشته و از نظرات آنان و یاریشان برای برطرف سازی مسائل بهره گیرند و این در نامه ایشان به مالک اشتر نمایان و در رفتار ایشان با سایر کارگزاران و مردم در عهد خلافت مشهود است.
از این جهت حکومت پیغمبران و اولیاء الهی حکومتی مردمی بود؛ که مردم نه تنها در ابعاد سیاسی و تصمیم گیری که فراتر از آن در ساحت اجرایی حضور داشته و نقش آفرینی مستقیم مردم شکل می گرفت و هیچ اتفاقی در امت های پیشینی که تحت ولایت ولی خدا بوده اند بدون نقش آفرینی آن امت شکل نمی گرفت و هیچ خاستگاهی در مقام جداسازی حاکمیت و مردم نبوده و حاکمیت و مردم را ید واحده ای بودند و اختلافی در میانشان نبود. و مردم به معنای عامه مردم کنشگران واقعی و تصمیم سازان حقیقی بودند و افراد و اصناف تنها شکل و شیوه ای از تجمع و تشکل همراهی مردم بوده و در مقام تصمیم سازی صنفی نبودند.
و در میان اندیشمندان معاصر این شیوه در اندیشه آیت الله شاه آبادی ره و در قالب نظریه ناحیه مقدسه مطرح شده است و ایشان نقش آفرینی عمومی را یکی از پایههای اساسی و مهم نظریه خویش را بر اندیشه حکمرانی مردمی بنا نهاده است.
وی در کتاب شذرات و در سخنان خویش اساسنامه حزب جمعیت و اساسنامه شرکت مخمسی را مطرح نموده است که با نگاه به آنها رد این اندیشه را نه در ساحت فکر که حتی در ساحت ساختار اجرایی می توان دید. از دید او در حکومت و حکمرانی به اخوت دینی و نزدیک شدن قلوب مردم است.
حکمرانی مردمی و نقش آفرینی امت در تمامی ساحت های حاکمیت از آن مفاهیمی است که با معنا و مفهوم حکومت اسلامی گره خورده و بدون آن حکومت ها تنها نامی را از حکومت اسلامی به دنبال خود میکشند و این همان معنای جمله معروف امام در باره جمهوری اسلامی است.
از مصادیق حکمرانی مردمی می توان به جهاد، امر به معروف و نهی از منکر اشاره داشت که از نمود های آن اند و احکام مالی همانند خمس و زکات نیز طریقه ای برای نقش آفرینی مردم در کاهش فاصله طبقاتی و گسترش عدالت مالی میان مردم است؛ جلوه ای دیگر از این معناست.
در یک تعریف ساده، حکمرانی مردمی، توجه به آگاهی، اراده و منابع مردم در حکمرانی و تسهیل شکوفاسازی ظرفیت و توانهای متنوع مردم و نهادهای مردمی از طریق مشارکت دادن آنها در اداره و پیشرفت کشور است.
در سالهای ابتدایی پس از انقلاب اسلامی، علاوه بر مشارکت مردم در شکل گیری نظام سیاسی، این ظرفیت برای حفظ امنیت عمومی شهرها تحت عنوان کمیته انقلاب اسلامی و همچنین در راستای سواد آموزی نهضت سوادآموزی و جهاد سازندگی نیز به کار گرفته شد و این ایده در مقام عمل جلو نمود.
مردمی بودن در کنار مقولاتی همچون عدالت، آزادی و پیشرفت از اصول اساسی انقلاب اسلامی است. مردمی سازی در رویکرد «احیای اصل مردمی بودن جمهوری اسلامی»، در واقع احیای جایگاه مردم در قانون اساسی و اجرایی کردن اصول مشارکت مردمی در قانون اساسی است.
مردمیسازی حکمرانی به تلاشهای جنبشهای اجتماعی و نهادهای غیردولتی برای خلق فضاهای جدید مشارکتی در کلیه عرصههای حکمرانی اشاره دارد که این مشارکت منجر به تغییر و شکلدهی مجدد به رویههای حکمرانی میشود. در مردمی سازی زمینههای حضور و مشارکت مردم در زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پررنگتر میشود و مردم نسبت به موضوعات و مسائل اجتماعی آگاهتر و مشارکتجو تر میشوند.
از منظری دیگر، مردمی سازی، پر کردن شکاف موجود بین حاکمیت و مردم را دنبال میکند. «چالش اعتماد و سرمایه اجتماعی دولت» مردمی سازی را راه حلی برای عبور چالش سرمایه اجتماعی دولت میداند و از سازوکارهایی مانند شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات و... بهره میگیرد.
موضوع مشروعیت حکومت را ارتقا داده و بسیاری از مسائل اجتماعی با حضور محسوس مردم در اداره جامعه حل میشود. مردمیسازی در سه عنصر خلاصه میشود؛ مشارکت و درگیر کردن مردم با حساس سازی آنها به مسائل و موضوعات جامعه، برابری در تصمیم گیری، فرصتهای مشارکت و اداره جامعه و نیز استقبال از حضور نهادهای و سازمانهای غیردولتی و مردمی.
در مقدمه قانون اساسی، شیوه حکومت در اسالم و اهمیت مشارکت مردم بدین صورت طرح میشود: »... هدف از حکومت، رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی است )و الی الله المصیر( تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادها بهم نظور تجلی ابعاد خودگونگی انسان فراهم آید )تخلقوا باخلاق الله( و این جز در گرو مشارکت فعال و گسترده تمامی عناصر اجتماع در روند تحول جامعه نمی یتواند باشد.
دهه ۶۰ مقطع حکمرانی مردمی در کشور بود که متاسفانه دولت های سه دهه اخیر این مسیر را به سمت دولتی شدن تغییر دادند. دولت ها در یک اشتباه بزرگ امور مردمی را به نام دولت مصادره کرده و نقش تصمیم سازی و تصمیم گیری و اجرا را از مردم ستانده و به خویش واگذارکردند و در این میان تنها فعالیت و کنش مردم در عرصه حاکمیت بدل به حضور در انتخابات بود و گسترش این اتفاق مردم را نیز از انتخابات و مشارکت در انتخابات دور کرد و میزان مشارکت مردم در انتخابات را نیز کاهش داد.
لکن با روی کار آمدن دولت سیزدهم داستان تلخ دوری مردم و دولت که در دولت های پیشین جز در موردی خاص تکرار شده بود تغییر کرد.در این زمان طرح تحول دولت که توسط رئیس جهمور شهید با عنوان دولت مردمی برای ایران قوی در بخشهای مختلف اجرایی کشور تدوین شده بود عملیاتی گردید و مردم شاهد اتفاقات متفاوتی نسبت به دولت پیشین شدند.
دولت سیزدهم با طرح موضوع مردمیسازی و حکمرانی مردمی تلاش کرد در جهت عمل به منویات رهبری حرکت کند حکمرانی مردمی که یکی از تأکیدات رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر بود را اجرایی کند و با دخیل کردن مردم در حکمرانی و بهره بردن از راهحلها و ساز و کارهای مردمی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و حرکت به سوی پیشرفت بهره گیرد.
شهید جمهور با درک این معنا که حکمرانی مردمی به پیوند ناگسستنی میان حکومت و مردم منتهی می گردد و پایه های امنیت را در این کشور مستحکم تر از گذشته و مسیر پیشرفت و عدالت گستری را همراتر می نمود از همان روز اول تصدی مسند ریاست قوه مجریه بر این مسیر تاکید کرده و در این راه قدم برداشت.
از خصوصیات رئیس فقید دولت شهید رئیسی ایمان به این ایده بود و این را در رفتار و راهبردهای خویش نشان می داد و این امر نه تنها مربوط به زمان ریاست جمهوری که در زمان تصدی مقام تولیت آستان قدس رضوی و تکیه بر مسند قاضی القضات جمهوری اسلامی نمایان بود.
نقطه آغاز این حکمرانی در رفتار سیاسی شهید رئیسی سفرهای استانی و حضور در میان مردم بود، که ابزاری برای آگاهی مستقیم حاکمان از نظر مردم و نخبگان بود و این خود مقدمه ای برای تعالی در امر حکمرانی مردمی محسوب می گردید.
تلاش ایشان برای استفاده از ابزار نظارت های مردمی برای مقابله با فساد و تکیه بر مقابله فسادها مانند پروند پیچیده نیشکر هفت تپه در شهرستان شوش، قصه درهم تنیده شبکه فساد و تعطیلی میدان میوه و تره بار الغدیر، محاکمه یکی از برجسته ترین اعضای قوه قضائیه و برخوردهای که ایشان با فساد بر اساس اطلاعات به دست آمده از شبکه های مردمی بود تنها نمونه های در امر حکمرانی مردمی در عرصه قضاء بود.
ایشان در هنگام تولیت آستان قدس نیز با باور به این ایده اقدامات بسیاری را در این راستا انجام داده و آن حائل میان تولیت و مردم را مرتفع ساخت و مردم به هنگام نماز او را در کنار خویش می دیدند و می توانستند نظرات و ایده های خویش را درباب اداره حرم به او منتقل کنند و این رفتار او تصمیم های پس از آن خود نشانگری بود برای اعتقادشان به ایده ای که در دولت پیگرش بودند.
شاهد تاثیر این ایده که توسط شهید رئیسی در عهد ریاست دولت پیگیری شد، کاهش محسوس اعتراضات کارمندی و کارگیری بود که در مدت کوتاهی پس از روی کار آمدن ایشان و حضورشان در مسند ریاست جمهوری به نمایش در آمد به گونه ای که شهرستان کارون به عنوان یکی از پر اعتراض ترین شهرستان های کشور در مدت مشابه با سال های پیش از ریاست ایشان کاهش حجم اعتراضات را دیده و همراهی مردم در دوران گرانی های ناشی از حذف ارز ترجیحی با وجود فشار بسیار آن بر مردم نیز از آثار پیگیری این امر است.
قانون سوت زنی، کاهش روند افزایش نقدینگی، توجه به تعاونی ها و سازمان های مردم نهاد در جهت تعالی و پیشرفت کشور نیز نمونه های دیگری از این امر اند که توسط دولت سیزدهم پیگیری می شد.
شهید جمهور در این فرصت مختصر سه ساله ای که خداوند متعال بنابر اعتماد امت ایران اسلامی به او داد با پیگیری مجدانه حکمرانی مردمی و مردمی سازی دولت با سفرهای هفتگی و گاه و بیگاهشان به استان های کشور برای کاهش شکاف میان دولت و مردم تلاش می نمود و در پایان راه در راستای این نکته و در راه رفع گرفتاری های امت ایران اسلامی به فیض شهادت نائل آمد.
محمود سواری
نظر شما