پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۲
شهید جمهور | چرا خداوند خدمتگزاران را زودتر می‌خواند؟

حوزه/ شهادت آیت‌الله رئیسی، رئیس‌جمهور مردمی ایران، نه تنها یک واقعه تلخ، بلکه فرصتی برای تأمل در حکمت الهی و مصلحت‌های نهفته در وقایع انسانی است. این رخداد، ما را به بررسی ابعاد مختلف زندگی و تأثیرات آن بر جامعه دعوت می‌کند و نشان می‌دهد که هر حادثه‌ای، حتی در نگاه نخست ناگوار، می‌تواند در مقیاس کلان، معنایی عمیق و حکیمانه داشته باشد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، شهادت شهید رئیسی، یکی از وقایع مهم و تأثیرگذار در تاریخ معاصر ماست که بر جامعه و تاریخ کشور نیز تأثیرات عمیقی گذاشته است و این واقعه، به‌عنوان نمادی از فداکاری و ایثار در راه آرمان‌ها و ارزش‌های انسانی، همواره مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.

در این گفت‌وگو، با حجت الاسلام رضا پوراسماعیل کارشناس شبهات دینی به بررسی ابعاد مختلف این حادثه و پیامدهای آن خواهیم پرداخت و سعی می‌کنیم تا از زوایای گوناگون به تحلیل این موضوع بپردازیم.

با سلام و تشکر از فرصتی که در اختیار خبرگزاری حوزه قرار دادید، این سؤال برای ما پیش می‌آید که:

«چرا خدای متعال آیت الله رئیسی را از ما گرفت؟»

چرا خداوند آیت الله رئیسی را که همواره در کنار مردم بود و به عنوان خادم واقعی شناخته می‌شد، از ما گرفت؟ چه حکمتی پشت این مسئله نهفته است؟

پاسخ:

چرا خداوند، خادمی چون آیت‌الله رئیسی را از جامعه ایران گرفت؟ این پرسش، نیازمند نگرشی ژرف به ابعاد گوناگون است.

نخست، باید مفهوم حکمت الهی را بازتعریف کرد. اغلب، حکمت را در منفعت آنی و ظاهری می‌جوییم؛ گویی هر آنچه سودمند باشد، حکیمانه است و هر زیان، خلاف حکمت. حال آنکه، حکمت الهی فراتر از این تصورات محدود است. چه بسا رخدادی در نگاه نخست ناگوار آید، اما در مقیاس کلان، مصلحتی عظیم را در پی داشته باشد.

باید توجه داشت که مصلحت کلان، لزوماً امری خارق‌العاده و برون از قواعد عالم نیست. خداوند، بر پایه حکمت مطلق خویش، ویژگی‌ها و اسبابی را در این جهان قرار داده است؛ اختیار به انسان عطا کرده و قوانین فیزیکی را حاکم ساخته است. اینها، ارکان حکیمانه آفرینش‌اند که وجودشان، بسی نیکوتر از عدمشان است.

حال، اگر کسی در حادثه‌ای جان بازد، حکمت این رخداد چیست؟ پاسخ آن است که همین قوانین و اسباب حاکم بر عالم، اعم از مادی و معنوی، وجودشان حکیمانه است و این اسباب، عوامل تحقق آن رخداد.

بررسی ابعاد پنهان، حکمت و مصلحت در وقایع انسانی

اینکه آیا وقوع یک حادثه خاص، حکمت مستقلی دارد یا تحت تأثیر عوامل دیگری قرار گرفته است، موضوعی پیچیده و عمیق است. به‌ویژه در مورد مسائلی مانند شهادت شهید رئیسی، می‌توان گفت که این واقعه ممکن است مصلحت و حکمت خاصی را در خود نهفته داشته باشد.

شهادت ایشان می‌تواند نتیجه‌ای از اسباب و عوامل مادی و معنوی باشد که همه آن‌ها بر اساس حکمت الهی خلق شده‌اند. به عبارت دیگر، نتایج ناشی از این اسباب و عوامل نیز در راستای حکمت کلی خداوند قرار دارد.

اگر این حادثه ناشی از خطای انسانی، اهمال‌کاری، خیانت یا دخالت‌های دیگر باشد، همه این عوامل در نهایت به همان اسباب و عوامل کلی الهی برمی‌گردند. ما نمی‌توانیم به‌طور قطع نفی کنیم که شاید حکمت و مصلحت خاصی در پس این واقعه وجود داشته باشد، اما اثبات این موضوع فراتر از توانایی‌های عادی شناخت انسانی است. تنها کسی که علم غیبی دارد، می‌تواند به درستی به این پرسش پاسخ دهد.

مسئله دیگری که در اینجا مطرح می‌شود، این است که در دنیای ما، انسان‌ها به دلایل مختلف از دنیا می‌روند؛ چه افراد خوب و تأثیرگذار، چه افراد بد و چه انسان‌های معمولی. این قاعده‌ای است که در ذات دنیا نهفته است. به‌عنوان مثال، در زمان‌های گذشته، حتی در دوران پیامبر اسلام، شاهد از دست دادن شخصیت‌های بزرگی چون حمزه سیدالشهدا و جعفر بن ابی‌طالب بودیم. همچنین، خدیجه، همسر پیامبر و فرزندان ایشان نیز به دلایل مختلفی از جمله جنگ و بیماری از دنیا رفتند. این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که مرگ و جدایی از دنیا، امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است و نمی‌توان آن را به سادگی نادیده گرفت.

این‌گونه نیست که بگوییم اگر فردی تأثیرگذار در جامعه باشد و آثار مثبتی از خود به جا بگذارد، نباید از دنیا برود. یا اینکه کسی که خیر زیادی به جامعه می‌رساند، باید همواره در این دنیا باقی بماند. چنین قانونی وجود ندارد. خداوند متعال به انسان عقل و اختیار داده تا ابعاد فردی و اجتماعی خود را مدیریت کند. البته اگر فردی مؤثر در جامعه وجود دارد، می‌توان انتظار داشت که اطرافیانش از او مراقبت بیشتری کنند و جامعه نیز تلاش کند تا افراد خوب را حفظ کند، تا جایی که شرایط زندگی اجازه می‌دهد.

اما اگر به هر دلیلی، چه به واسطه عوامل طبیعی یا ارادی و غیرارادی انسان، اقتضای این باشد که کسی از دنیا برود، نمی‌توانیم بگوییم که آن فرد نباید برود، صرفاً به این دلیل که تأثیرگذار است. همچنین، نمی‌توانیم به سادگی از رفتن او به عنوان نشانه‌ای از حکمت خاصی یاد کنیم. اگرچه وجود حکمت‌های ویژه در این زمینه غیرقابل انکار است، اما لزوماً وجود چنین حکمت‌هایی را نمی‌طلبد.

در نهایت، باید به این نکته توجه کنیم که دنیا محل رشد انسان است. انسان با از دست دادن عزیزان و مواجهه با سختی‌ها و بلایای زندگی، فرصتی برای یادگیری و رشد پیدا می‌کند. این تجربیات، هرچند دردناک، به او کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از زندگی و معنای آن پیدا کند.

این موضوع با این واقعیت که همه این اتفاقات ممکن است به عنوان بخشی از اسباب و عوامل کلی که بر اساس حکمت مطلق خداوند شکل گرفته‌اند، در تضاد نیست. در واقع، یکی از این اسباب و سنت‌های الهی، نظام مکافات خداوند است که انسان آثار اعمال خود را می‌بیند و این آثار می‌تواند در ابعاد فردی و اجتماعی مشاهده شود.

شهید جمهور | چرا خداوند خدمتگزاران را زودتر می‌خواند؟

پیامدهای ناشکری و تأثیر آن بر جامعه

گاهی اوقات، بلایا و اتفاقات ناگوار ممکن است به ناشکری و کفران نعمتی که داریم، بازگردد. به‌ویژه زمانی که یک مسئول دلسوز و خادمی با امکانات محدود خود تمام تلاشش را می‌کند، اما از جهات مختلف تخریب می‌شود و در رسانه‌ها مورد تمسخر و بی‌لطفی قرار می‌گیرد. این نوع رفتارها می‌تواند پیامدهای منفی و عواقب ناگواری به همراه داشته باشد.

اگرچه این مسائل به لحاظ عقلی قابل اثبات نیست، اما نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد گاهی اوقات از دست دادن انسان‌های تأثیرگذار می‌تواند به عنوان عقوبت عمل اجتماعی ما تلقی شود.

بنابراین، باید بسیار مراقب رفتارها و نگرش‌های خود نسبت به یکدیگر و همچنین نسبت به نعمت‌هایی که از ابعاد مختلف نصیب ما می‌شود، باشیم. این آگاهی و توجه می‌تواند به ما کمک کند تا در مسیر بهتری حرکت کنیم و از آثار مثبت اعمال خود بهره‌مند شویم.

گفت‌وگو از: سمیرا گلکار

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha