دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۳
تحلیلی درباره جنگ ۱۲ روزه و پیش‌بینی آینده جنگ

حوزه/ دشمن با محاسبات اشتباه دربارهٔ خلأ قدرت در ایران، شکست خورد؛ چرا که نه تنها انسجام ملی و ترمیم سریع فرماندهی نظامی، مقاومت ایران را تقویت کرد، بلکه موشک‌های خیبرشکن، تاب‌آوری رژیم صهیونیستی را در هم شکست و آمریکا را به ورطهٔ جنگ‌بازی نمایشی کشاند. اکنون ایران از موضع قدرت، آیندهٔ منطقه را با محوریت تقویت محور مقاومت و نابودی پروژهٔ صهیونیسم ترسیم می‌کند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام عبدلی در مطلبی با عنوان «تحلیلی در خصوص جنگ ۱۲ روزه و پیش‌بینی آینده جنگ» آورده است:

داستان رو برای خودمون یکبار بازگو می کنیم نقدا دو تا داستان میتونیم بگیم اول اینکه همه میدونیم و قبول داریم که اونی که حمله و جنگ رو شروع کرد اسرائیل بود اما راجع به اینکه چرا این حمله انجام شد دو جور میشه حرف زد یکی اینکه اسرائیل حمله کرد چون گویا برآوردش با توجه به اطلاعاتی که بهش داده بودند و گزارش آژانس اتمی،؛ این بوده که ایران در حال نزدیک شدن به ساخت بمب هسته ای است و حمله کردند تا مانع این کار بشن اما روایت دیگه این هست که حمله برای این بود که " رژیم چنج" محقق بشه چرا؟ تا آمریکا بتونه طرح خودش رو موسوم به" طرح خاورمیانه بزرگ" یا عنوان‌های دیگری که بعدا پیدا کرد رو پیش ببره.

خب ربطش این هست که با وجود یک کشور وسیع و دارای جمعیت ۹۰ میلیونی، این طرح، قابلیت تحقق نداشت چرا که یکی از مبانی طرح، ایجاد کشورهایی کوچکتر بر اساس تعلقات قومی و عقیدتی بود و باید ایران، به پنج شش کشور کوچکتر تقسیم و تجزیه بشه و این هدف، وقتی که حکومتی مرکزی و قدرتمند بر همه جغرافیای ایران حکومت بکند قابل تحقق نبود پس حمله و جنگی که با حمایت آمریکا انجام گرفت هدفش تغییر رژیم بوده!

اما میشه گفت با توجه به شکل حمله و اینکه اسرائیل حمله اول و اصلی و آغازگر رو انجام داد و جنگ رو با ترور و به شهادت رساندن دانشمندان هسته ای و فرماندهان ارشد نظامی آغاز کرد پس نباید باور کنیم ادعای اینکه حمله بخاطر جلوگیری از ساخت بمب هسته ای توسط ایران و نابودی توان هسته ای بوده، واقعیتی داشته باشد.

از طرفی، حتی وقتی که آمریکا وارد می‌شود و سه مرکز هسته ای رو بمباران می‌کند؛ نحوه انجام عملیات و کارها و اطلاع رسانی‌های قبل از عملیات و نیز تبادلات دیپلماتیکی که در خصوص نحوه پاسخ ایران به بمباران آمریکا گفته می‌شود صورت گرفته، حکایت از این ندارد که آمریکا هم، قصد جدی برای نابودی توان هسته‌ای داشته و در واقع به نظر می‌رسد برنامه‌ریزی آمریکایی‌ها، مبنی بر این بوده که اسرائیل که اتفاقا بخاطر لطماتی که توانسته به محور مقاومت وارد کنه در غزه و حماس و نیز سوریه و حزب الله لبنان؛ و این تصور رو پیدا کرده ‌که حالا وقت این هست سراغ محور اصلی جبهه متخاصمش و سر محور مقاومت برود و مزید بر اینکه، چه بسا موارد مختلفی مثل کاهش مشارکت مردم در انتخابات و نابسامانی‌های مدیریتی در کشور و در نتیجه نارضایتی عمومی از اوضاع اقتصادی و... اسرائیل را به این باور می رساند که الان وقت حمله است و این حمله، با از میان برداشتن سران ارشد نظامی که سد اصلی دفاع از حریم کشور بودند و نیز حتی مدیران سیاسی کشور، نتیجه اش خلأ قدرت خواهد بود و اونوقت آن خشم خفته عمومی، تبدیل به شورش‌های داخلی شده و با از بین رفتن انسجام ملی و نیز اداره کنندگان نظامی و سیاسی کشور، آنها خواهند توانست مراحل بعدی نقشه خود را پیاده کنند که اقلش، تبدیل شدن ایران به فضایی پر از تنش داخلی و هرج و مرج می‌بود و حداکثرش، روی کار آوردن دولتی دست‌نشانده و مطیعِ آنها که ادامه برنامه و نقشه‌شان را برای تحقق خاورمیانه بزرگ و تجزیه ایران، به دست همان عمّال خود و به راحتی و با ظاهری دموکراتیک می‌توانستند پیش ببرند و محقق کنند.

اما به نصرت الهی و با جانفشانی مدافعان مرزهای زمینی و هوایی و حتی دریایی کشور و با تدابیر عالمانه و حضور تمام‌قد فرمانده کل قوا، معلوم می‌شود که این شیر غران، فقط یک شیر باد شده بوده و با چند پهپاد و موشک و البته با آن موشک نظرکرده سردار شهید حاجی زاده، خیبرشکن دشمن کوب! بادش خالی شده و اینجاست که بابای ابرقدرتش برای فراری دادنش از مهلکه، زبونانه وارد میدان شده و هر دو باهم پا به فرار می گذارند تا از مهلکه و مضحکه خلاصی یابند.


اما آنچه که نشد و دشمن فکرش را نکرده بود چند اتفاق بود:

با فرماندهی فرمانده کل قوا و به سرعت، جای خالی فرماندهان ارشد نظامی پر شد(و معلوم می‌شود دشمن، علیرغم همه زیرکی‌ها و مکرهایی که دارد حماقتش هم کم نیست چرا؟ چون اینجا رو فکر نکرده بود که ایران حداقل ۴۷ سال است اگر قبلش را حساب نکنیم، بعنوان یک کشور، ارتش و نیروهای مسلح سازمان یافته و کلاسیک دارد که دارای سازماندهی و رده‌ها و سلسله‌مراتب مشخص و منظم می‌باشد، در نتیجه اگر به هر دلیلی، فرماندهی، جایگاهش خالی شد اتوماتیک و با اذن فرماندهی کل قوا، نفر بعدی و جانشین او، جایگاه فرمانده قبلی را پر کرده و نیروها و جنگ را فرماندهی می‌کند)؛

در کنار ترمیم دقیق و سریع خط فرماندهی نظامی کشور، یک مورد دیگری که دشمن، باز دچار خطای محاسباتی شده بود اینکه مردم بخاطر نارضایتی‌ها، متجاوزین و حمله و تجاوزشان به کشورشان را همراهی خواهند کرد و این مورد هم، محقق نشد و بلکه برعکس، حمله دشمن، حتی کسانی‌ که شاید دلخوری‌هایی داشتند یا حتی مخالف نظام و یا برخی رویکردها بودند و حتی بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور و ایرانی‌های مقیم خارج را، در صف تقابل و تخاصم با متجاوزین به کشورشان قرار داد.


و از طرفی، برخلاف باور آنها که فکر می‌کردند ایران در مورد قدرت دفاعی و نظامی خود، صرفا مانور

می‌دهد وحتی اگر حدی از توان موشکی و پهپادی را داشته باشد با سیستم‌های پیشرفته راداری و رهگیری، خواهند توانست مانع حملات جدی ایران شوند که این مورد هم برخلاف محاسباتشان بود و ایران، هم توانست در عرصه دفاع، بعد از یک وقفه کوتاهِ کمتر از یک روز، به خوبی ظاهر شود و هم در عرصه تهاجم و ویران کردن نقاط استراتژیک اسرائیل و مهم‌تر از همه، (برخلاف همراهی و انسجام و تاب‌آوری تحسین برانگیز و البته موردِ انتظار از ملت بزرگ ایران) اینکه حملات


ایران، تاب آوری غاصبانِ ساکنِ سرزمین های اشغالی را به شدت تقلیل داد و طبعا حالا، ساعت بیداری این موجود خون‌آشامِ مست از افتخارات توهمی بود که نه به اهدافش در ایران دست پیدا کرده بود و نه تابی برای ادامه درگیری داشت چه بسا به لحاظ برخی ادوات نظامی هم، باید خود را بازیابی می‌کرد و در این زمان، وقت آن بود که بزرگ‌ترِ این شیطانک، وارد معرکه شود و با یک نمایش مضحک، سیس ابرقدرتی بردارد و مثلا در یاری فرزند ناخلف خود که زیر موشک‌های خیبرشکن، له شده بود چند بمب، آن هم با اطلاع به ایران، در برخی تأسیسات هسته‌ای بیندازد و حتی بگوید که ایران هم در پاسخ، کدام پایگاه را بزند که البته ایران، در این مورد هم با اقتدار، پایگاه و لوکیشنی را که خودش تهیه دیده، مورد هدف قرار می‌دهد تا دنیا و دشمن بداند که اگر او فقط می‌تواند رل ابرقدرت را بازی کند ولی این ایران است که ابرقدرت‌وار و قدرتمندانه می‌تواند پاسخ کوبنده به او بدهد و حالا که همه چیز تا حدی، یر به یر می‌شود و صدای زوزه شیطان کوچک هم، بلند شده است زمان التماس برای آتش‌بس است و باز ایران، از موضع قدرت، به دشمن زبونش، این فرصت را می‌دهد که پای شکسته‌ات در میدان کشتی را اگر می‌خواهی ترمیم کنی و باز به روی تشک کشتی برگردی، ایران قدرتمند، عزتمندانه این فرصت را می‌دهد ولی بدان که اگر دفعه بعد، این غلط زیادی و این خطای بزرگ را تکرار کنی و هوس کنی که با دم شیر بازی کنی، برای همیشه، نفست بریده خواهد شد و آنگاه خود ابلیس هم اگر ظاهر شود و هر ترفند و خدعه و نمایشی هم که بازی کند نخواهد توانست نجاتبخش تو باشد و برای همیشه از صفحه روزگار و نقشه‌ها، نام نازیبا وخون‌آلودت، محو خواهد شد.(ناگفته نماند که در این فرصت دادن، مجالی برای بازیابی و تجدید قوا و تقویت هرچه بیشتر آمادگی‌ها در این طرف درگیری هم مدخلیت دارد چراکه بنا به دلایلی که بحث مبسوطش، مجالی فراخ می‌طلبد در وهله اول و در آغاز حمله دشمن متجاوز، تا حدی غافلگیر شده است).

خب تا اینجا داستانی بود که در ۱۲ روز جنگ تحمیلی اتفاق افتاده بود.

می‌خواهیم در ادامه، و با استفاده از یک سری فکت‌ها، فصل دوم داستان را به ادن الله تعالی به رشته نگارش در آوریم.
برای بار یافتن به تدوین بخش دوم داستانِ این جنگ تحمیلی و این دفاع مقدس جانانه، با تاریخی‌ترین دشمن شیعیان حیدر کرارِ خیبرافکن!، لازم است به یکی از منابع قابل اتکا در استنادات تحلیلی‌مان رجوع کنیم که همانا عبارتست از تشریح صحنه، توسط بالاترین رده فرماندهی و دیده بان اصلی و همیشه هشیار کشور و نظام و دفاع در برابر دشمنان! و به همین دلیل در ابتدا بخش‌هایی از سه پیام مهم رهبر معطم انقلاب را در اینجا می‌آوریم.


«امّا مطلبی که مایل بودم با ملّت عزیزمان در میان بگذارم این است که رژیم صهیونیستی اشتباه بزرگی کرد، خطای بزرگی کرد، غلطی کرد و عواقب آن، او را بیچاره خواهد کرد. باید در مقابل هویّت خبیثِ رذلِ تروریستِ صهیونیستی باقدرت عمل کرد؛ باید با قدرت عمل کرد و ان‌شاءالله با قدرت عمل خواهد شد و با آنها مماشاتی نخواهیم کرد. زندگی برای آنها تلخ خواهد شد، بدون تردید. فکر نکنند که زدند و تمام شد؛ نه، کار را آنها شروع کردند و جنگ به راه انداختند. ما به آنها اجازه نخواهیم داد که از این جنایت بزرگی که انجام دادند، خودشان را سالم خلاص کنند؛ مسلّم، نیروی مسلّح جمهوری اسلامی ضربه‌های سنگینی بر این دشمن خبیث وارد خواهد آورد. ملّت هم پشتیبان ما است، پشتیبان نیروهای مسلّح است و جمهوری اسلامی، به اذن الهی، بر رژیم صهیونیستی فائق خواهد شد.»

«دشمن صهیونی یک اشتباه بزرگی کرده، یک جنایت بزرگی را مرتکب شده و باید مجازات بشود و دارد مجازات می‌شود؛ همین حالا دارد مجازات می‌شود. مجازاتی که ملّت ایران و نیروهای مسلّح ما برای این دشمن خبیث انجام دادند و دارند انجام می‌دهند و برای آینده برنامه دارند، مجازات سختی است و او را دچار ضعف کرده. همین هم که دوستان آمریکایی‌اش وارد صحنه می‌شوند و حرف می‌زنند، نشانه‌ ضعف او و نشانه‌ ناتوانی او است و البتّه آمریکایی‌ها، آنهایی که با سیاست‌های این منطقه آشنا هستند، می‌دانند که ورود آمریکا در این قضیّه صد درصد به ضرر او است. آنچه او در این زمینه ضربه خواهد خورد، به مراتب بیشتر است از آنچه ایران ممکن است صدمه بخورد. صدمه آمریکا اگر ورود نظامی در این میدان بکند، بدون تردید صدمه‌ جبران‌ناپذیری خواهد بود. نگذارید دشمن احساس کند که شما در مقابل او میترسید، احساس ضعف می‌کنید. اگر دشمن احساس کند که شما از او می‌ترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد. همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید.»


«یکی تبریک پیروزی بر رژیم جعلی صهیونیست. رژیم صهیونی با آن همه هیاهو، با آن همه ادّعا، در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا درآمد و له شد. فکر اینکه چنین ضرباتی از سوی جمهوری اسلامی ممکن است بر رژیم وارد بشود، در ذهن آنها و مخیّله‌ آنها خطور نمی‌کرد و اتّفاق افتاد. خدا را سپاس می‌گزاریم که به نیروهای مسلّح ما کمک کرد، توانستند از دفاع چندلایه‌ پیشرفتهی آنها عبور کنند و بسیاری از مناطق شهری و نظامی آنها را زیر فشار موشک‌های خودشان و با تهاجم قویّ سلاح پیشرفته‌ خودشان با خاک یکسان کنند! این یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی است؛ این نشان‌دهنده‌ آن است که رژیم صهیونیستی بداند که تعرّض به جمهوری اسلامی ایران، برایش هزینه‌زاست، هزینه برای او ایجاد می‌کند، هزینه‌ سنگین برای او به وجود می‌آورد و ایجاد می‌کند. و بحمدالله این اتّفاق افتاد؛ افتخارش متعلّق به نیروهای مسلّح و مردم عزیزمان است که این نیروهای مسلّح را از درون خود ایجاد کردند.

تبریک دوّم مربوط به پیروزی ایران عزیزمان بر رژیم آمریکا است. رژیم آمریکا وارد جنگ مستقیم شد، چون احساس کرد که اگر وارد نشود، رژیم صهیونیستی به کلّی نابود خواهد شد. وارد جنگ شد برای اینکه او را نجات بدهد، لکن هیچ دستاوردی از این جنگ نداشت. به مراکز هسته‌ای ما حمله کردند ــ که البتّه این به طور مستقل درخورِ پیگیریِ جزایی در دادگاه‌های بین‌المللی است ــ امّا نتوانستند کار مهمّی انجام بدهند. رئیس‌جمهور آمریکا در شرح آنچه واقع شده بود بزرگ‌نمایی غیرمتعارفی کرد، معلوم شد که به این بزرگ‌نمایی احتیاج دارد؛ هر کسی می‌شنید آن حرفها را، می‌فهمید که در زیر ظاهر این حرف‌ها یک حقیقت دیگری وجود دارد. کاری نتوانستند انجام بدهند، به مقصودی که داشتند نتوانستند برسند و بزرگ‌نمایی می‌کنند تا حقیقت را بپوشانند و مکتوم نگه دارند. اینجا هم جمهوری اسلامی پیروز شد و متقابلاً جمهوری اسلامی سیلی سختی به گونه آمریکا نواخت؛ به یکی از پایگاه‌های مهم آمریکا در منطقه، پایگاه العُدیده، حمله کرد و خساراتی وارد کرد. همان کسانی که در آن قضیّه بزرگ‌نمایی کرده بودند، در این قضیّه سعی کردند کوچک‌نمایی کنند، بگویند هیچ اتّفاقی نیفتاده، در حالی که اتّفاق بزرگی افتاده بود. اینکه جمهوری اسلامی دسترسی داشته باشد به مراکز مهمّ آمریکا در منطقه و هر وقت مقتضی دانست علیه آنها اقدام بکند، این حادثه‌ کوچکی نیست، حادثه‌ی بزرگی است، در آینده هم این حادثه قابل تکرار است؛ در صورتی که تعرّضی صورت بگیرد، هزینه‌ دشمن و هزینه‌ متعرّض، قطعاً هزینه‌ بالایی خواهد بود.

تبریک سوّم، تبریک اتّحاد و اتّفاق فوق‌العاده‌ ملّت ایران است. بحمدالله یک ملّت در حدود نود میلیون جمعیّت، یکپارچه، یک‌صدا، شانه‌به‌شانه، در کنار هم، بدون هیچ‌گونه تفاوتی در خواسته‌ها و در مقاصدی که ابراز می‌کنند، ایستادند، شعار دادند، حرف زدند، از رفتار نیروهای مسلّح حمایت کردند، بعد از این هم همین خواهد بود. ملّت ایران بزرگواری خودش را، شخصیّت برجسته و ممتاز خودش را نشان داد در این قضیّه و نشان داد که در هنگام لازم، یک صدا از این ملّت شنیده خواهد شد، و بحمدالله این اتّفاق افتاد.

رئیس‌جمهور آمریکا در یکی از بیاناتش و اظهاراتش گفت ایران باید تسلیم بشود. «تسلیم بشود»! بحث غنی‌سازی دیگر نیست، بحث صنعت هسته‌ای نیست، بحث تسلیم ایران است.»

در این قسمت، و بعد از ذکر بخش‌هایی از پیام‌های سه‌گانه مقام معظم رهبری، تلاش می‌کنیم با استخراج فکت‌های مهم این پیام‌ها که در لحظات حساس جنگ و نیز بعد از آتش‌بس، از سوی معظم‌له صادر گردید ترسیمی از آنچه که پرده یا پرده‌های بعدی این داستان می‌تواند باشد را ارائه نماییم و در هر بند، و بعد از آوردن فکت مستخرج، برآوردی را که به ما در مقام تصویرسازی از آینده این جنگف می‌دهد را بیان می‌کنیم.


فکت های پیام‌های سه‌گانه فرمانده کل قوا و رهبر معظم انقلاب اسلامی:


۱. عواقب غلط و خطای بزرگ رژیم صهیونی، او را بیچاره خواهد کرد: و این محقق شد که پیامدش، التماس برای آتش بس بود.

۲. باید مقابل این رژیم با قدرت عمل کرد و با قدرت عمل خواهد شد. نیروهای مسلح ضربه‌های سنگین بر دشمن وارد خواهد ساخت: و این نیز محقق شد.

۳. ملت پشتیبان ضربه سنگین بر دشمن و پشتیبان نیروهای مسلح است: و این هم ملاحظه شد.

۴. رژیم صهیونی، اشتباه بزرگی کرده و دارد مجازات می‌شود: محقق شد.

۵. برنامه مجازات آینده، مجازات سختی است و دشمن را دچار ضعف کرده و نشانه ضعفش، ورود آمریکا به صحنه است: روال وقایع جنگ، مؤید این مطلب است.

۶. ضرر ورود آمریکا به جنگ، برایش، بیشتر از صدمه به ایران است: لذا آمریکا در واقع وارد جنگ نشد و فقط به قول ابن نُمیر در فیلم فخیم و به یادماندنی مختار، که فرماندهی سپاه یزید علیه عبدالله ابن زبیر در حمله به مکه را بر عهده داشت " جنگ بازی" کرد.

۷. صدمه آمریکا اگر ورود نظامی کند جبران ناپذیر خواهد بود.

۸. ( کار رسانه ای) نگذارید دشمن حس کند می‌ترسید و احساس ضعف می‌کنید:(یا ایها الذین امنوا قاتلوالذین یلونکم من الکفار ولیجدوا فیکم غلظه و اعلموا ان الله مع المتقین).

۸. پالس ضعف، مساوی با جسارت و جرات دشمن خواهد شد و جنگ را رها نخواهد کرد.

۹. رفتار ایران در جنگ، انعکاس قدرت و قوت بوده است: که این باید با تقویت اداوات نظامی لازم و نیز در عرصه جنگ رسانه، تداوم یابد.

۱۰. (پیام بعد از آتش بس): رژیم له شد و از پا درآمد.

۱۱. دشمن تصور چنین ضرباتی رو نمی کرد.

۱۲. عبور از دفاع چندلایه پیشرفته دشمن، بخشی از برنامه جنگ بود و محاسبات نظامی دشمن را کلا به هم ریخت و ایران را از مغلوب(در محاسبات آنها) به غالب(در واقعیت)، تبدیل نمود.

۱۳. مناطق شهری و نظامی دشمن زیر موشک‌ها با خاک یکسان شد.

۱۴. برای دشمن، به روشنی، مشخص شد تعرض به کشور ما، برایش، هزینه سنگین ایجاد می کند.

۱۵. آمریکا برای جلوگیری از نابودی رژیم صهیونی وارد جنگ شد: و این به معنای حضور منفعلانه و ناشی از برعکس شدن اتفاقات در میدان، و حضوری بدون برنامه ریزی بود چرا که اسرائیل به خاطر شبکه‌سازی نسبتا وسیعی که به وسیله جاسوسان و خائنین در داخل کشور ترتیب داده بود؛ هم خودش مطمئن بود هم آمریکا را مطمئن کرده بود که پیروزی قطعی است و قرار و برنامه این نبود که آمریکا وارد شود.


۱۶. ورود آمریکا بدون دستاورد بود: اگر گفته شود دستاوردش نجات اسرائیل بود این مطلب مردود است چرا که در این مقطع، نابودی اسرائیل، هدف ایران نبود. اصولا ایران اگر دنبال نابودی اسرائیل، در این مقطع زمانی بود باید به لحاظ منطقی، شروع‌کننده جنگ هم، ایران می‌بود اما نابودی اسرائیل بماند برای وقتی دیگر و با ترتیباتی دیگر؛ مگر اینکه اسرائیل دوباره اشتباهش را تکرار کند و از له‌شدنش در جنگ ۱۲ روزه عبرت نگرفته باشد!

۱۷. حمله آمریکا به مراکز هسته‌ای ما، پیامد مهمی به لحاظ آسیب به برنامه هسته‌ای ایجاد نکرده: که گفتیم بیشتر شبیه «حمله‌بازی» و «جنگ‌بازی» بود تا جنگ و حمله واقعی!

۱۸. آمریکا به خاطر مصارف داخلی، حمله‌اش را بزرگ‌نمایی و پاسخ ایران را کوچک‌نمایی کرد: که این هم لازمه سیاست کثیف دنیای امروز می‌باشد و برای در دست نگه‌داشتن کرسی قدرت، به هر ابزار غیرواقعی، دروغین و فریبکارانه توسل می‌شود.

۱۹. بزرگ و کوچک‌نمایی به خاطر عدم نیل به مقصود است؛ تا علاوه بر مصرف داخلی برای بخشی از مردم آمریکا، کشورهای همیشه مرعوبِ ابرقدرتِ در حال احتضار را، همچنان چکمه‌پوش و خبردار در مقابل هیمنه پوشالی خود، نگه دارد و بتواند با فروش تسلیحات بنجل خود و خالی کردن انبارهای ده‌ها سال انباشته از سلاحش، به نوسازی تسلیحاتی خود اقدام نماید!

۲۰. در جنگ با آمریکا هم، ایران پیروز شد؛ که هم‌چنان‌که گفتیم حتی در این جنگ‌بازی هم، ما مقتدرانه بازی کردیم.
۲۱. امکان تکرار حمله به پایگاه‌های آمریکا در منطقه به خاطر در دسترس بودن‌شان: و این مورد، جزو امکانات معنوی ما و الطاف خفیه و از باب «عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد» برای درگیری‌هایی که بالاخره هر از چندگاهی(به خاطر تضادهای جدی و غیرقابل حل گفتمانی) بین‌مان اتفاق خواهد افتاد می باشد.

۲۲. اتحاد فوق العاده مردم؛ که سرمایه گرانسنگی است و باید حفظ و تقویت گردد.

۲۳. هدف دشمن، هسته‌ای و غنی‌سازی نیست؛ هدف تسلیم ایران است.

و چون دشمن فهمید که در حال حاضر، ایران، در موقعیت تسلیم قرار ندارد لذا و با توجه به همه موارد گذشته، به نظر می‌رسد اگر تکه‌های پازل و جورچین را بتوانیم با تدبیر جمعی مسؤولان‌مان و ذیل راهبری خردمندانه رهبر معظم انقلاب، (دقیقا مانند راهبری مستقیم، مدبرانه و شجاعانه توسط ایشان در اتاق جنگ ۱۲ روزه) و نیز با تحفظ به لوازم رسانه‌ای، اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک، حفظ و تقویت وحدت ملی و انسجام داخلی و همچنین تقویت سطح آفند و پدافند و درزگیری نفوذهای آسیب‌زای ملاحظه شده در جنگ ۱۲ روزه؛ اگر بتوانیم پازل را درست بچینیم و گام‌ها را یکی پس از دیگری درست پیش ببریم و برویم می‌توان گفت که تا زمانی که بتواند محاسبات و برنامه‌ریزی‌های خود را با واقعیات مردم و رهبری و نظامی کشورمان، بروزرسانی نماید حمله و جنگی در کار نخواهد بود(همانظور که سابقه فعل و انفعالات و تحرکات و جل و عقب‌آمدن و رفتن‌هایش در حدود دو ده قبل، زمانی که طرح شوم خاورمیانه بزرگ، مطرح شده بود و به قول آن وزیر خارجه رنگین‌پوست ایالات متحده، بایستی خاورمیانه، شاهد زایشی باشد خاورمیانه جدید بزاید)؛

و بالعکس اگر ما بتوانیم با انتقال خط آتش به همسایگی اسرائیل و تکرار طوفان الاقصاهای و لو محدودتر و متکثرترِ دیگر و نیز با تسلیح شهروندی(تسلیحات سبک) کرانه باختری به ناآرامی در سرزمین‌های اشغالی دامن بزنیم و از طریق حفظ برتری نظامی از طریق باب المندب و جبهه یمن و حتی تدبیر و تدارک برای باز کردن جبهه جدید در بخشی از خاک سوریه و احیای محور مقاومت و نیز تقویت حزب الله لبنان، همچنین از پا در آوردن برخی مهره‌های اثرگذار و فتنه انگیز و فتک آنها از جمله نتانیاهوی فتنه‌انگیز و انعقاد پیمان‌های مشترک نظامی با کشورهای متخاصم‌با غرب، مانند چین و روسیه و استفاده از ظرفیت همکاری دو و چندجانبه برای ایجاد سپر دفاعی و تهاجمی قدرتمندتر و پردامنه‌تر؛ می‌توان هم احتمال جنگ در سرزمین‌مان را به صفر رساند و هم با تداوم ناآرامی‌ها و ثبات در سرزمین‌های اشغالی که جوهره اصلی اسکان یهودیان صهیون و غاصب می‌باشد به خروج ساکنین و تخلیه اراضی اشغالی، دست پیدا کرد و کشور فلسطین را با همه وسعت جغرافیایی‌اش به صاحبان و مالکان اصلی آن یعنی مردم فلسطین سپرد.

شایان گفتن اینکه، همچنان پیش‌بینی و فرمایش مقام معظم رهبری که در مرداد سال ۹۷ تأکید فرموده بودند که «جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد» برقرار و پابرجا می‌باشد.

با تبیینی که از جنگ ۱۲ روزه صورت گرفت هنوز آن جنگ ویرانگر و پرصدمه برای طرف آمریکایی و البته همراه با صدمات برای کشور ما، اتفاق نیفتاده و مذاکراتی هم که صورت گرفته، با منطق حاکم بر فضای پرفراز و فرود تعاملاتِ آن زمان ایران و ایالات متحده یعنی سال‌های پس از تصویب برجام، متفاوت می‌باشد و شاید بتوان گفت با توجه به اینکه مذاکره‌کنندگان در مذاکرات قبل از جنگ ۱۲ روزه، خبر قطعی از وقوع قریب‌الوقوع جنگ داشته‌اند این هم در واقع، «مذاکره‌بازی» بوده است نه مذاکره واقعی؛ همچنانکه قبلا و به تفصیل در یادداشتی که در یکی از سایت‌های خبری منتشر شد به تفصیل، منطق و کیفیت و شاکله مذاکره واقعی از دیدگاه ایران و نظام اسلامی و رهبر حکیم انقلاب، تنقیح و تبیین گردید.

در نتیجه اگر در خارج از دایره منطق‌های تشریح شده که دشمن را با تمام عجله در عین یک برنامه‌ریزی شاید بیش از یک‌دهه‌ای، ترغیب به شروع جنگ علیه کشورمان کرد، اگر منطق جدید و متغایری و یا بخاطر طرح جدید و شوم دیگری، انگیزه برای شروع جنگ ایجاد نشود به نظر می‌رسد دشمن به خوبی به این درک رسانده شد که با وجود برخی واقعیات در جامعه و رهبری و نیروهای نظامی ایران، مجالی برای پیشبرد طرح خاورمیانه بزرگ با رویکرد جنگ، باقی نمانده است.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha