پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۴
علامه تفضل حسین کشمیری؛ فیلسوف، ریاضی‌دان و مصلح علمی شبه‌ قاره هند

حوزه/ علامه تفضل حسین کشمیری از اندیشمندان برجسته قرن دوازدهم هجری است که در علوم عقلی، فلسفه صدرایی، ریاضیات اقلیدسی و بطلمیوسی، و فقه اسلامی تبحر فراوان داشت. وی با ترجمه و تدریس آثار علمی غرب، نقشی مهم در آشنایی مسلمانان هند با علوم جدید ایفا کرد و از چهره‌های پیونددهنده میان سنت فلسفی اسلامی و علم نوین غربی به‌شمار می‌آید.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری «حوزه»، علامه تفضل حسین در سال ۱۱۰۶ شمسی در سیالکوت و در خانواده ای کشمیری به دنیا آمد.پدربزرگ ایشان کرم الله یکی از علمای بزرگ زمان خود و به عنوان وزیر در حکومت فرماندار لاهور مشغول خدمت بود.

علامه تفضل حسین در سن ۱۳ سال به همراه خانواده به دهلی مهاجرت کرد و در آنجا در محضر ملا وجیه شاگرد ملا نظام الدین سهالوی یکی از علمای اهل سنت،منطق و فلسفه و در محضر میرزا محمد علی،ریاضی را فرا گرفت.وقتی به سن هجده سالگی رسید به همراه خانواده خود به لکهنو رفت و در محله فرنگی وارد مدرسه شده و مشغول به تحصیل و فراگیری علوم گردید. وی در آنجا مشغول به فراگیری فلسفه از عالم معروف شیعه ملا صدرا شد.در ھمان دوران شروع به تحقیق دربارہی مذھب شیعه نمود و سپس مذھب شیعه را منتخب کرد و در علم افلاک بطلیموس نیز مهارت فراوانی حاصل نمود.

علامه تفضل حسین کشمیری؛ فیلسوف، ریاضی‌دان و مصلح علمی شبه‌ قاره هند
علامه تفضل حسین کشمیری

علامه تفضل از خاندان مشهوری بود که رابطه بسیار نزدیکی با حکومت مغولان داشت.وی در دار الحکومت شاهی در دهلی منطق، ریاضی و فلسفه را آموخت و در سال ۱۱۲۴ شمسی به همراه پدر به لکهنو سفر کرد. پدر وی در دربار نواب شجاع الدوله به مقام بلندی دست یافت.خاندان علامه از طبقه اشراف بود و از شروط اصلی دست یافتن به منصب سیاسی مهارت در زبان هندی، فارسی، علوم عقلی و ادبیات بود، ایشان آنها را در دهلی و لکهنو حاصل نموده بود.ایشان علاوه بر مهارت در منطق ارسطویی و ریاضی اقلیدس و بطلمیوس،در فقه و مدیریت نیز مهارت فراوانی به دست آورد.

در زمان نواب آصف الدوله، علامه کشمیری به عنوان سفیر کمپانی هند شرقی در کلکته انتخاب شد.در آنجا ایشان زبانهای یونانی ،رومی و انگلیسی را فرا گرفت و به وسیله آنها توانست با انقلاب صنعتی غرب آشنا شود.علامه برای اینکه بتواند عقب ماندگی ادارات مسلمانان هند را از بین ببرد شروع به ترجمه کتابهای دانشمندان غربی نمود.در قرن هجده میلادی نه تنها در مدارس و محافل علمی بلکه در خانه ها ،هتلها ،مغازه ها و بازارها و همه مکانهای عمومی مردم به بحث و گقتگوی علمی می پرداختند و به همین علت علم در آنجا بسیار رشد کرد.در اواخر قرن هجده میلادی کلکته به یکی از این مراکز مهم فرهنگی و علمی تبدیل شده بود.درهمان زمان علامه سعی نمود تا آن علوم را به زبان عربی منتقل نماید.سایمون شیفر می گوید: علامه تفضل صبحها به تدریس فلسفه ،روایات اسلامی و ریاضی و بعد از ظهر و عصر به تدریس فقه اسلامی می پرداخت.

جناب علامه شاگردان زیادی تربیت نمود. نواب شجاع الدوله ایشان را به عنوان استاد فرزند خود سعادت علی خان قرار داد. از شاگردان ایشان می توان از آیت الله سید دلدار علی نقوی غفران مآب و فرید الدین احمد خان نام برد.

وی با تمام این مشغله ها هرگز دست از تالیف و تصنیف بر نداشت و آثار گرانبهایی از خود بر جای گذاشت که بر خی از آنها عبارتند از :

شرح قطعات تکونی اپولونس، دو مقاله در الجبرا، شرح قطعات تکونی دیوفانت، ترجمه اصول ریاضی فلسفه طبیعت آیزک نیوتن، کتاب در طبیعیات و کتابی در علم افلاک غربی و...

علامه تفضل در وولویچ در آکادمی نظامی به عنوان پروفسور ریاضی بود و الجبرای میس سیمپسون و رساله تکونی تحلیلگر ریاضی فرانسیسی گیلوم دی ایل هاپیتل را نیز حل نمود.

جناب علامه چشم و دلش از مال و ثروت دنیا سیر بود. روایت شدہ یکی از دوستانش با مسئول آشپزخانه دشمنی و کدورت داشت و همیشه به دنبال ضرر زدن به مسئول آشپزخانه بود.مسئول آشپزخانه همیشه به همراه ۱۰_۱۱ نفر غذا می خورد.روزی رفقای علامه به ایشان عرض کردند که مسئول آشپزخانه با بذل و بخشش خود به شما ضرر خواهد زد.زیرا همان غذایی که شما میل می فرمایید همان را مسئول آشپزخانه به همراه دوستان و عزیزان خود می خورد.جناب علامه با شنیدن این سخن گفت : تا زمانی که با چشمان خود نبینم باور نمی کنم.دوستان علامه به سمت آشپزخانه رفتند و مثل همیشه سفره را آماده یافتند و دوستان مسئول آشپزخانه منتظر او بودند تا با هم غذا را میل کنند.رفقای علامه فورا نزد ایشان رفتند و گفتند خودتان بیایید و با چشمان خود ملاحظه نمایید.علامه به سمت آشپزخانه رفت و دید که سفره پر از غذا و مسئول آشپزخانه به همراه دوستان خود بر سر سفره نشسته است.مسئول آشپزخانه همین که چشمش به علامه افتاد بسیار مضطرب و پریشان شد و دوستانش نیز پریشان گشتند.جناب علامه از آنها سوال کرد شما غذایتان را اینجا می خورید ولی به من بگویید آب را کجا می نوشید؟یکی از آنها جواب داد: به برکت شما غذای کافی به ما می رسد ولی ما آب را از بیرون تهیه می کنیم.جناب علامه دستور دادند از امروز به همه کسانی که همراه مسئول آشپزخانه غذا می خورند ظرفی پر از آب یخ داده شود.بعد از آن سر به سجده گذاشتند و گفتند : بارالها شکر کدامین نعمتت را را بجا آورم؟تو به من خانواده و فرزند عنایت نمودی،از مال دنیا و ثروتش بی نیازم نمودی،و افرادی پاک نیت را کنارم قرار دادی که با دیگران به نیکی رفتار می کنند.

خداوند به علامه یک پسر و یک دختر عطا نمود.پسر ایشان نواب تجمل حسین خان نام داشت که اکنون نیز از نسل ایشان در محله کتره ابوتراب لکهنو ساکن می باشند.

در نهایت این عالم بزرگ و آفتاب علم و هنر در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۱۷۹ شمسی هنگامی که از کلکته راهی لکهنو بود دعوت حق را لبیک گفت.

ماخوذ از : نجوم الهدایه، تحقیق و تالیف: مولانا سید غافر رضوی فلکؔ چهولسی و مولانا سید رضی زیدی پهندیروی، ج۵، ص۸۹، دانشنامه اسلام، انترنیشنل نورمیکروفلم دهلی ۱۴۰۱ش

ارائه دهنده: دانشنامه اسلام، مرکز بین المللی میکروفیلم نور دهلی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha