سرویس علمی فرهنگی«حوزه»: در حالی که بیش از دو سال به هجرت آخرین فرستاده الهی نمانده بود، نوزادی پا به عرصه گیتی نهاد. این کودک از خاندان هلال بن عامر بود که از نوادگان حضرت اسماعیل بن ابراهیم علیه السلام شمرده می شدند. از این رو، نسب سلیم به پیامبر بزرگ الهی حضرت اسماعیل علیه السلام می رسد. پدرش قیس نام داشت. اگر چه از نام و مشخصات مادر و اوصاف پدرش اطلاعات کافی در دست نیست، اما بدیهی است که آن دو در تربیت نور دیده خویش تلاشی در خور سپاس داشته اند.
تنها منبع اصیل و معتبری که ما را در شناخت زندگی سلیم بن قیس راهنمایی می کند، کتاب مشهور و قابل اعتمادی است که خود نگاشته است. هرچند مطالب اصلی آن کتاب، درباره حوادث پر مخاطره پس از وفات رسول الله(ص) است؛ اما از خلال آن می توان به اوراقی از زندگانی وی دست یافت. درست است که سلیم در زمان رحلت نبی مکرم اسلام و حوادث تلخ تاریخ اسلام پس از این پیامبر الهی در مدینه حضور نداشت، اما جزئیات اخبار و اطلاعات آن کودتا را از زبان رادمردانی چون علی علیه السلام، سلمان فارسی، ابوذر و مقداد شنید و ثبت کرد.
* عاشق مدینه
سلیم در حالی وارد مدینه شد که تنها دو سال از رحلت پیامبر اسلام(ص) گذشته بود و مردم با علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام رفتاری ناپسند و زجر آور داشتند. دورانی که غاصبان خلافت با توسل به انواع شیوه های ارعاب، تهدید و تطمیع، مردم را از گرایش به مولای متقیان باز می داشتند. در چنین دوران دهشتناک و خفقان آوری، نوجوان 14 ساله کوفی به مدینه آمد و با قبول همه بلاها و گرفتاری های ویژه مدینه، نور هدایت و امامت را در کوچه های بنی هاشم یافته و با علی علیه السلام که مورد کینه حاکمان و زورمداران بود، انسی ویژه یافت. شجاعت و جسارت نوجوان 14 ساله کوفی و رفتار وی با کنار نهادگان سیاسی مدینه، نشان دهنده روح متعالی و اراده آهنین اوست.
* با علی علیه السلام و علویان
سلیم پس از ورود به مدینه، در محضر امام بزرگ شیعیان حضرت علی علیه السلام به فعالیت های فرهنگی و دینی پرداخت. او چنان به مولایش عشق می ورزید که به زودی از یاران خاص و قابل اعتماد آن حضرت شد. سلیم در کتاب خویش پنجاه روایت از علی علیه السلام نقل کرده است. او در همین دوران با دانشمندان و اصحاب بزرگی چون سلمان، ابوذر، مقداد و عبدالله بن عباس ارتباط فکری و فرهنگی برقرار ساخت و احادیث بسیاری از آنها را به خاطر سپرد. وی نه تنها به اولین مظلوم تاریخ عشق می ورزید، بلکه همواره شیفتگان آن امام را مورد محبت قرار می داد.
* مرد جهاد
پس از وفات ابوذر، در سال 35 ه.ق، سلیم به بصره رفت و در رکاب علی علیه السلام در جنگ جمل شرکت کرد. در این جنگ که از سوی طلحه و زبیر، علیه امام علی علیه السلام طرح ریزی شده بود، 12 هزار نفر از یاران علی علیه السلام و 120 هزار نفر از ناکثین حضور داشتند. سلیم بن قیس اولین تجربه رزمی اش را به دست آورد و ماجرای آن را در جنگ جمل ثبت کرد. وی در پایان آن جنگ چنین گزارش می دهد: جنگ از سوی طلحه شروع شد و به کشته شدن وی و شکست زبیر انجامید. حدود یک سال پس از این نبرد، جنگ صفین در گرفت. سلیم نیز در این جنگ شرکت کرد و به یاری امام خود، علی علیه السلام شتافت. او مطالبی نیز درباره این نبرد نقل کرده است.
* روایت اشک
سلیم درباره وضعیت امام علی علیه ا لسلام قبل از شهادت و نیز وصیت او به فرزندانش مطالبی قابل توجه نگاشته است. مطالب وی چنین آغاز می شود: در هنگام وصیت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام حاضر بودم. حسین علیه السلام و محمد و تمامی فرزندان و بزرگان اهل بیت علیهم السلام و شیعیانش نیز حضور داشتند. حضرت کتاب و شمشیرش را به امام حسن علیه السلام داد و فرمود: فرزندم! پیامبر(ص) به من دستور داده تو را جانشین خود کنم و کتاب و شمشیرم را به تو بسپارم...؛ و همچنین پیامبر به من دستور داد سفارش کنم این ودیعه ها را به هنگام مرگت به برادرت حسین بدهی؛ سپس به فرزندش حسین علیه السلام فرمود: پیامبر(ص) به تو نیز دستور داده آن را به فرزندت علی بدهی و آنگاه به علی بن الحسین علیه السلام فرمود: پیامبر(ص) دستور داده آن را به فرزندت محمد بدهی. سلام پیامبر(ص) و من را به او برسان.
* از دیدگاه دانشوران
عشق و ارادت آن مرد اندیشمند به علی علیه السلام و نقل و ثبت روایات متعدد در فضائل و مناقب ائمه معصومین علیهم السلام، فقیهان و دانشمندان بزرگ دین را برآن داشت تا از سلیم به نیکی یاده کرده و او را مورد ستایش قرار دهند. شیخ مفید در الاختصاص پس از معرفی سلیم، می نویسد: وی از برگزیدگان و پیشمرگان پنجگانه علی علیه السلام است. نه تنها بزرگان شیعه، بلکه اهل سنت نیز از سلیم یاد کرده و وی را ستوده اند.
* تاریخ نگار راستگو
این شخصیت برجسته میدان های علم و جهاد، پس از شهادت مولایش علی علیه السلام، پیروی از ولایت را رها نکرد و در شمار یاران امام حسن مجتبی علیه السلام قرار گرفت. سلیم بن قیس خدمت امام حسن علیه السلام حضور یافت و ضمن حمایت و دفاع از وی، به ثبت وقایع تاریخی آن روزگار پرداخت. او در کتابش سه روایت از آن امام نقل کرده است. پس از شهادت مظلومانه امام حسن علیه السلام، سلیم همچنان به عهد خویش وفادار ماند و به حضور سالار شهیدان، امام حسین علیه السلام رسید. پشت پازدن به نام و نان معاویه و اعتنا نکردن به دشنه و دشنام او، کاری نبود که ناخالصان و افراد سست عنصر از عهده آن برآیند.
پس از شهادت امام حسین علیه السلام، سلیم به محضر فرزندش امام سجاد علیه السلام رسید و در شمار اصحاب او قرار گرفت. سلیم از آن امام حدیث نقل کرده است. وی در حدیث دهم خویش می گوید: با علی بن الحسین علیه السلام ملاقات کردم و مطالبی را که از پدر و عمویش شنیده بودم، برایش گفتم. افتخار ملاقات با امام باقر علیه السلام نیز نصیب سلیم شده است. ابان بن ابی عیاش می گوید: هنگام حج، امام باقر علیه السلام را ملاقات کردم و تمامی حدیث دهم را که سلیم نگاشته بود، بی آنکه حتی یک حرف از آن را کم کنم، برای وی خواندم... امام فرمود: سلیم راست گفتار است. سپس ادامه داد: پس از شهادت جدم اباعبدالله الحسین علیه السلام، در حالی که نزد پدرم نشسته بودم، سلیم همین حدیث را برایم خواند و پدرم صحت گفتارش را تصدیق کرد.
* هجرت به ایران
در سال 75 ه.ق حکومت حجاج خون آشام بر عراق و کوفه شروع شد و قلع و قمع پیروان واقعی رسول الله(ص) به اوج رسید. سلیم بن قیس که تا این زمان با استفاده از تدابیر حکیمانه، خود و نوشته های گرانبهایش را حفظ کرده بود، مورد خشم حجاج قرار گفت. حجاج دستور داد تا سلیم را دستگیر کنند و به قتل برسانند. سلیم از کوفه گریخت و به طرف ایران حرکت کرد و در منطقه نوبندجان فارس (نورآباد ممسنی) سکونت گزید.
* روایت پرواز
در اوایل سال 76 ه.ق در حالی که سلیم در منزل یکی از دوستانش به نام «ابان» در نوبندجان به سر می برد، بیمار شد و به سوی معبودش شتافت.
(سید سیف الله نحوی)
انتهای پیام// 15/ 313










نظر شما