پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
آیت الله العظمی سبحانی

حضرت آیت الله سبحانی با اشاره به ذات فراموشکار انسان،بلایا را کشاف خدا با علت اثباتی دانستند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حضرت آیت الله سبحانی، ظهر بیست و یکم ماه مبارک رمضان در سلسله مباحث تفسیری سوره مؤمنون که در مجتمع آموزش عالی فقه جامعه المصطفی العالمیه در قم برگزار شد، با اشاره به عذرهایی که مشرکان برای عدم تبعیت از پیامبر اکرم(ص) مطرح کردند، گفتند: شش عذر از طرف مشرکان مطرح شد و خداوند همه آنها را به صورت استفهام انکاری رد کردند.

ایشان افزودند: خداوند در آیه 72 این سوره به عذرششم مشرکان برای عدم تبعیت از پیامبر(ص) و پذیرفتن دین خدا اشاره می کند؛ خداوند در این آیه می فرماید که این مشرکان ایمان نمی آورند و آیا از اینها مزد و مال خواسته ای؟ محال است که پیامبر از آنها مزد خواسته باشد.

این مرجع تقلید بیان کردند: خداوند در ادامه بیان می کنند که «فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَیر» یعنی مزد خدا بهتر است زیرا مزد بشر هم با منت است و هم دائمی نیست ولی مزدی که خداوند به انسان می دهد هم بی منت است و هم همیشگی و با آثار دنیوی و آخرت است.

ایشان گفتند: شعار انبیای الهی این است که ما را پاداشی از سوی خدا برای حق تبلیغ است ولی در خصوص پیامبر اکرم بیان شده است که «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏»؛ خداوند در این زمینه به شبهه ای پاسخ داده است که اگر چه ظاهر آن مزد است ولی مزدی است که تمام نفع آن برای مردم است.

این مرجع تقلید بیان کردند: در همین زمینه بزرگان ما اقوال و تمثیل های زیبایی بیان کرده اند که در یکی از آنها مرحوم آیت الله گلپایگانی فرمودند که این خواسته همچون خواسته طبیبی است که از بیمار خود می خواهد که به جای پرداخت حق معاینه و نسخه به داروها و تجویز عمل کند و از او مزد مالی نمی خواهد چون سلامتی او برای پزشک اهمیت دارد پس این مزد تنها به سود خود بیمار است.

ایشان گفتند: خداوند متعال سپس در ادامه پیامبر را دلداری می کند و بیان می کند که آنها خیره سرد و بدبخت هستند، چون به راه راستی که تو به آنها نشان داده ای اعتنا نمی کنند و اگر کسی راه درست را طی نکند منحرف و سیاه بخت خواهند شد.

معظم له بیان کردند: دستورات اسلام تماما صراط مستقیم است، و این طراط مستقیم همان فطرت انسان است؛ تمام احکام انسان، مطابق با فطرت او است و فطرت همیشه انسان را به راستی دعوت می کند؛ به عنوان مثال مفهومی مثل عدالت یک صفت فطری است که حتی بدترین اشخاص نیست در موقع تقسیم امال دزدی نیست سعی می کنند عدالت را رعایت کنند چون عنصر عدالت یک عنصر فطری است.

ایشان با اشاره به این نکته که کسانی که به آخرت ایمان ندارد، از راه راست منحرف خواهند شد، گفتند: این آیه  مفسر و مکمل آیه قبل است؛ کسانی که در صراط مستقیم هستند منحرف نمی شوند و کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند در صراط مستقیم نیستند؛  اگر انسان برای این دنیا آفریده شده و مرگش پایان زندگی اش باشد، مرگی حیوانی داشته است، یکی از مسایل فطری، باور به آخرت است.

معظم له یادآورشدند: مفسران در تفاسیر خود بیان کرده اند که این آیه از این جهت است که گویا پیامبر اکرم(ص) قریش را نفرین کرد که همان قحطی که در دوران حضرت یوسف(ع) ایجاد شد گریبان این قوم رابگیرد و چنین شد و اشخاصی مثل ابوسفیان اشک ریزان و قد خمیده از پیامبر خواستند که این بلا را بردارد و ما ایمان می آوریم که در آیه بعد خداوند بیان می کند که این ایمان این افراد دروغنی است و به دلیل شدت بلا ایمان آورده اند و ولی وقتی که شدت بلا برداشته شد به حالت سابق خود بر می گردند در حالی که این توبه پذیرفتنی نیست.

این مرجع تقلید بیان کردند: خداوند در آیه وَ لَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكاَنُواْ لِرَبهِّمْ وَ مَا يَتَضَرَّعُون به نکات خاصی اشاره دارد؛ نخست اینکه  فرق ضَر با ضُر در این است که ضَر مربوط به خسارت مالی و ضُر درباره بد حالی(مثلا سردرد) است در حالی که خداوند در آیه 76 این سوره می فرماید «وَ لَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكاَنُواْ لِرَبهِّمْ وَ مَا يَتَضَرَّعُون» بر قریش عذاب نازل کردیم و به حالت تضرع نیامدند؛ سپس می فرماید تا آن گاه كه درى از عذاب سخت بر رويشان گشوديم، چنان كه از همه جا مأیوس شدند؛ این حالت، حالت کافر است.

حضرت آیت الله  سبحانی با ذکر این مطلب که مادی های بی خدا به ما تهمت می زنند که دین داران به خاطر ترس از حوادث یک پناهگاه اعتقادی  برای خود درست کرده اند، گفتند: پاسخ ما این است که این عذاب ها، سبب می شود که فطرت باز شود و پرده از روی فطرت بیرون برود و پرده بر روی فطرت آمده و این خدا شناسی در باطن است و این گرفتاری ها سبب می شود که پرده کنار رفته و فطرت خود را نشان دهد.

معظم له بیان کردند: بلاها کشاف خدا است و علت اثباتی است نه ثبوتی؛ مثل ما مثل کودکی است که تا زمانی که در حال بازی خود از مادر غافل است، ولی وقتی زمین خورد به یاد مادرش می افتد.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha