به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت الله محسن اراکی دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب در جلسه «درس فقه سیاسی» با موضوع «مبانی بحث ولایت فقیه» به بررسی معنی اولویت و حکومت در احادیث ائمه اطهار (ع) پرداخت.
آنچه در ذیل می خوانید برش هایی از درس این استاد حوزه است.
*بررسی سندی یک روایت
هر جا که روایت احتمال ضعف داشته باشد، ما آن را از حیث سندی نیز بررسی می کنیم، این روایت را مرحوم کلینی به سند صحیح بسیار قوی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که سند به حدی قوی است که نیاز به بررسی ندارد؛
«سئل عن الباقر علیه السلام فی قول الله عز و جل،{النَّبِيُّ أَوْلي بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلي بِبَعْضٍ في کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُهاجِرينَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلي أَوْلِيائِکُمْ مَعْرُوفاً کانَ ذلِکَ فِي الْکِتابِ مَسْطُوراً} فی من نزلت؟ قال: نزلت فی الإمرة إنّ هذه الآیة، جرت فی ولد الحسین من بعده، فنحن اولی بالأمر من المومنین و المهاجرین و الأنصار» (کافی جلد 1 ص288)
ترجمه آیه: پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است (اراده پیامبر درباره تصرف در جان و مال آنها بر اراده خودشان مقدم است ) و همسرانش (در احترام و تحریم نکاح آنان به منزله) مادران آنها هستند، و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خداوند ( لوح محفوظ یا قرآن ) از مؤمنان و مهاجران سزاوارترند مگر آنکه بخواهید به دوستانتان نیکی کنید، این (حکم از قدیم زمان ها) در کتاب (لوح محفوظ یا قرآن) نوشته شده است.
منظور از اولوا الأرحام در آیه
ظاهر آیه فی من نزلت این اولو الأرحام، این بند را می گوید نزلت فی الإمرة یعنی این اولوالأرحام اشاره به تداوم این اولویت از مؤمنین به انفس دارد و چنانچه در النبی اولی بالمومنین، بحث حکومت می باشد و معنی حاکمیت اساسا همین است و چیزی فراتر از این نیست که یک شخص اولیت داشته باشد بر مال و جان دیگران؛ سائل می پرسد این ادامه آیه که بحث اولوا الأرحام است، آیا همان بحث است و این منظور چیست و حضرت می فرماید، بلی خداوند متعال همان بحث را ادامه می دهد، این اولویت اولوالأرحام در اولاد امام حسین (ع) پیاده شده است یعنی آن شأن که او داشت به اینها هم می رسد.
اولوالأرحام اولی چه کسانی هستند؟ ظهور اولیه این است که از همه سائرین اولی هستند؛ مسألۀ دیگر این که در چه چیزی اولی هستند؟ در امرة اولی هستند یعنی در امر حکومت؛ یعنی وقتی رَحِمی به یک موقعیت اولی است، رحم دیگر او به آن موقعیت از دیگران اوای است؛ البته این در بحث حضرت محمد و آل ایشان صلی الله علیه و علیهم، یک بیان اشاره ای به حقیقت ولایت اینها می باشد.
مفهوم آیه
بحث در این است که چه تناسبی بین صدر و ذیل آیه برقرار است، حاکمیتی که متعلق به رسول الله (ص) می باشد و در آیه آمده است، بنابر این روایت، آنها که ارحام رسول و اهل بیت او نیستند، این حق را ندارند و اولویت با ارحام او می باشد.
تفاوت معنی اولی به و اولی منه
اولی به، یعنی در چه چیزی اولویت دارد و مصداق اولویت چه می باشد و این اولوالارحام در چه مسائلی به تعبیر خداوند متعال «بَعْضُهُمْ أَوْلي بِبَعْضٍ» هستند، در کدام مسائل چنین هستند، در مساله حکومت، یک اولی منه هم داریم که می گوید از چه کسانی اولی هستند که در ادامه آیه این را اشاره می کند. البته اگر خداوند متعال هم اشاره نمی کرد این مفهوم اولویت همیشه یک «ممن» می طلبد یعنی از چه کسی اولی هستند که خداوند متعال می فرماید از مومنین و مهاجرین اولی هستند.
سه سؤال مهم در معنی اولویت
در آیه دیگری خداوند متعال در آیه 68 سوره آل عمران می فرماید: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ»
در حقيقت نزديكترين مردم به ابراهيم همان كسانى هستند كه او را پيروى كرده اند و [نيز] اين پيامبر و كسانى كه [به آيين او] ايمان آورده اند و خدا سرور مؤمنان است.
خداوند متعال در این آیه می فرماید؛ این اشخاص اولی به ابراهیم هستند، خوب سؤال این است از چه کسانی اولی هستند؛ سوال دوم این است که در چه چیزی اینها از دیگران اولی هستند؛ سوال سوم اینکه: اینها چه کسانی هستند که حق دارند جایگاه ابراهیم را داشته باشند؟
اولی به میت یعنی ارتباطش به میت بیشتر از دیگران است به معنی اولیت از میت نیست، بلکه اولویت از دیگران به میت در فلان مسأله می باشد. اولویت در ارث یا اولویت در مسائل دیگر همچنین است؛ سه سؤال اساسی در همه این اولویت ها خوابیده است.
رحم اول در بعضهم اولی ببعض، رسول الله است
اینجا که می گوید برخی از ارحام نسبت به برخی دیگر اولی هستند، یعنی «اولی به» است چطور در ورثه مثلا پسر از عمو اولی به میت است؛ اینجا هم رَحِم به رحم از دیگران اولی است و این حلال مشکل فهم این آِیه می باشد که اولویت یک مفهوم چند سؤاله است؛ اولا این رحم به آن رحم اولی است ثانیا از دیگران از مومنین اولی است؛ و ثالثا در حکومت که در اول آیه مطرح شد.
اولویت اهل بیت علیهم السلام در حکومت
امام باقر علیه السلام می فرماید: ما در فرمان دادن احق از دیگران به جایگاه رسول الله هستیم؛ فنحن اولی بالأمر من المومنین و المهاجرین و الأنصار، یعنی همان اولویت بالمومنین من انفسهم می باشد.
روایت سیزدهم
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَاشِمِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا قَالَ إِنَّمَا يَعْنِي أَوْلَى بِكُمْ أَيْ أَحَقُّ بِكُمْ وَ بِأُمُورِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَمْوَالِكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي عَلِيّاً وَ أَوْلَادَهُ الْأَئِمَّةَ (ع) إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»
(الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 288)
بررسی رجالی حدیث
حسین ابن محمد که شیخ کلینی است از کبار و اجله موثوقین است در وثاقتش جای هیچ شکی نیست، نجاشی می گوید ثقة له کتاب.
معلّی ابن محمد از روات تفسیر قمی است که علی ابن ابراهیم قمی در مقدمه تفسیر رجال این کتاب را توثیق کرده است و از رجال کامل الزیارات هم می باشد که ابن قولویه در مقدمه کتاب خود رجال کتاب خود را توثیق کرده است.
معنی توثیقات رجال این کتب حدیثی
توثیقات رجال کتاب کامل الزیارات توثیقات عام است و بین توثیق عام و خاص از جهت اینکه توثیق است، فرقی نیست، لذا شما می بینید که گاه حتی توثیقات خاص هم قدح پذیر است و این یک بررسی ثانوی می خواهد که ببینیم وقتی یک توثیقی در یک کتابی صورت گرفته است و سپس از جای دیگر ما علم پیدا کردیم که فلان راوی از ضعاف است ولی اینجا موثق آورده شده، اینجا چه کنیم؛ این یک بحث دیگر است ولی وجود برخی ضعاف اصل تایید عام و توثیق صاحب کتاب را بی اثر نمی کند.
احمد ابن محمد، احمد ابن محمد ابن عیسی اشعری قمی است که از اجله موثوقین و شیخ قم می باشد
اما روات ثلاثه بعد احمد ابن محمد؛ همه سه نفر «ممن روا عنهم البزنطی» می باشد، یعنی بزنطی از اینها روایت نقل می کند، یعنی در روایتی که در روضة الکافی حدیث شماره 270 کلینی از او نقل می کند که بزنطی از این سه تا از امام صادق علیه السلام نقل می کند و بنا به شهادت شیخ که «من روا عنهم الثلاثة» که بین علمای شیعه امامیه شهرت یافته، که محمد بن ابی عمیر، صفوان بن یحیی و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی جز از موثق روایت نمی کنند. شیخ هم می گوید؛ موثوق عند اصحابنا، یعنی هر کس که این سه نفر از او نقل حدیث کنند، نزد اصحاب ما ثقه می باشد و این توثیق عام شامل هر سه تا می شود
به نظر ما این حدیث از حیث سند صحیح می باشد.
دلالت حدیث
اینکه گفتیم کلیات پرونده ولایت و حکومت تا روز قیامت بسته شده است، برای این معنی می باشد که امام صادق علیه السلام به صورت دقیق آن را توضیح دادند.
روایت اصرح از این نمی توان گفت، این اختیاری که شما دارید آنها (معصومین) از شما در این اختیار اولی هستند. إنما یعنی اولی بکم أی أحق بکم و بامورکم و انفسکم و اموالکم، الله و رسوله و الذین آمنوا یعنی علیا و اولاده الائمه الی یوم القیامة
روایت چهاردهم
مرحوم کلینی نقل می کند: «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) الْأَوْصِيَاءُ طَاعَتُهُمْ مُفْتَرَضَةٌ قَالَ نَعَمْ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ». (الكافي، ج1، ص: 189)
سند این روایت بسیار قوی است و بی نیاز از بحث می باشد. حضرت به صراحت، اهل بیت (ع) را به اولوالامر تطبیق می دهند.
انحصار معنی لغوی حاکمیت به خدا
طاعتهم مفترضه یعنی حکومت، افتراض طاعت یعنی حاکمیت؛ این بحث بسیار مهمی است که سابقا بحث کرده ایم این افرادی که در حوزه علوم سیاسی در حوزه لیبرال با تفکر سکولار فعال هستند؛ سعی کرده اند که در معنی حاکمیت آن کنکاش، تحقیق، تفکر و تدبر لازم را نداشته باشند؛ چون از دقت در معنای حاکمیت این معنی به هر ذهنی تبادر خواهد کرد که غیر خدا کسی نمی تواند این حق را دارا باشد.
اشکال واژگانی علوم سیاسی دانشگاهی
لذا یکی از اشکالات بزرگ در علوم سیاسی متعارف که در دانشگاه وجود دارد ابهام در واژگان می باشد. به همین دلیل ما واژگان خود را مبهم نمی گذاریم، هرجا حاکمیت مطرح است، یعنی یک فرمانروا وجود دارد که فرمانش بر دیگران رواست، در واقع وجوب اطاعت برای او لازم است و لذا گفتیم مردم نمی توانند این حق را برای خود قائل شوند و اساسا منطقی نیست. همیشه فرمانروا باید شخصی باشد که فرمانش بر من الزام آور باشد و فرمان من بر من الزام آور نیست، و فرمان من، برتر از من نیست.
خودِ بابی که در کتاب کافی به عنوان باب «فرض طاعة الائمه» آمده، نشان دهنده فرمانروائی ائمه معصومین علیهم السلام می باشد که فقط چند روایت آن باب به عنوان نمونه بررسی می گردد.
تقریر: حامد حسن زاده