به گزارش خبرگزاری حوزه، آقای مجید لاهیجانی امیری از فضلای حوزه علمیه قم در مطلبی با عنوان تمدن در آئینه حوزه (تحلیلی جامع بر نقش حیاتی حوزههای علمیه در اسلام، تشیع و تمدن اسلامی) به این موضوع پرداخت که به مناسبت برگزاری همایش یکصدمین سال بازتأسیس حوزه علمیه قم تقدیم نگاه شما فرهیختگان خواهد شد:
مقدمه
حوزههای علمیه، به عنوان ستون استوار دانش و معنویت، همواره نقشی محوری در پاسداری از هویت دینی و اسلامی ایفا کردهاند. این نهاد پارسایی و حکمت، که ریشه در اعماق تاریخ تمدن اسلامی دارند، نه تنها مراکز تربیت عالمان و مجتهدان به نامی بودهاند، بلکه خاستگاه جنبش های فکری، اجتماعی و حتی سیاسی تأثیرگذار در سرنوشت امت اسلامی به شمار میروند. از تولید اندیشههای ناب اسلامی تا تربیت مصلحان جامعه ساز، حوزههای علمیه پیوندی ناگسستنی با تحولات جهان اسلام داشتهاند.
در عصری که جهان اسلام با چالشهای پیچیده ی فکری، فرهنگی و سیاسی روبه روست، حوزههای علمیه همچون پناهگاهی امن برای بازتعریف هویت اسلامی و مقابله با تهاجمهای فکری ظاهر شدهاند. این مراکز، با تکیه بر میراث غنی علمی و توان اجتهادی پویا، میکوشند تا پاسخگوی مسائل نوپدید امت اسلامی و نیز تمامی انسانهای آزادیخواه جهان باشند و در عین حال، اصالتهای دینی را از گزند تحریفها مصون نگه دارند. ما در این مجال، به واکاوی ابعاد مختلف این نقش حیاتی می پردازیم و نقش حوزههای علمیه را در عرصههای تربیتی، اجتماعی، سیاسی و علمی جهان اسلام مورد بررسی قرار میدهیم.
حوزههای علمیه؛ حافظان میراث اسلامی
حوزههای علمیه بهعنوان حافظان میراث اسلامی شناخته میشوند، زیرا نقش بیبدیلی در حفظ، ترویج و توسعهی علوم دینی و معارف اسلامی در طول قرنها ایفا کردهاند.
الف) حفظ و انتقال بنیانها و سندیت علمی اسلام:
حوزههای علمیه قرنهاست که با بهکارگیری روشهای نظاممند آموزشی، ساختار دقیق اجتهادی و حفاظت از منابع اصیل اسلامی، نقش اساسی در حفظ و نگهداری میراث گرانبهای اسلامی و نیز انتقال آن به نسلهای بعدی داشته اند.
حوزههای علمیه در طول تاریخ با تکیه بر نظام علمی منسجم و روشهای دقیق پژوهشی و در عین حال رعایت امانتداری، به تدوین کتب مرجع دینی پرداختهاند. ناگفته نماند که عالمان وارسته و متعهد حوزههای علمیه، با تکیه بر روشهای دقیق نقل و بررسی روایات، آثار حدیثی ماندگاری را پدید آوردهاند.
کتابهای ارزشمندی همچون «الکافی» شیخ کلینی که در قرن سوم هجری تألیف شد، با جمعآوری هزاران روایت همراه با بررسی سندی و متنی، پایهای محکم برای استنباطهای فقهی ایجاد کرد. به موازات این تلاشها، شیخ صدوق در قرن چهارم هجری، با تألیف صدها اثر علمی که از جمله مهمترین آنها، «من لا یحضره الفقیه» و شیخ طوسی با نگاشتن «التهذیب» و «الاستبصار»، مجموعهای کامل از روایات فقهی را در اختیار محققان قرار دادند که به کتب اربعه شیعه معروف شدند.
در زمینه فقه استدلالی، فقهای حوزه با دقت نظر و عمق تحلیل، آثار ماندگاری را پدید آوردهاند. کتاب «جواهر الکلام» شیخ محمدحسن نجفی نمونه بارزی از این تلاشهاست که با استناد به آیات و روایات و بررسی دقیق نظرات فقهای پیشین، به تحلیل جامع مسائل فقهی پرداخته است. این اثر که حاصل سالها تدریس و تحقیق مؤلف در حوزه نجف بود، به یکی از معتبرترین منابع فقه استدلالی تبدیل شد. در کنار این اثر بزرگ، «شرح لمعه» شهید ثانی نیز با زبانی فشرده اما عمیق، از معروفترین آثار فقهی شیعه و عمیقترین شرح بر کتاب «لمعه» شهید اول است که همه مباحث فقهی را تبیین کرده و قرنهاست به عنوان متن درسی در حوزههای علمیه تدریس میشود.
در علم اصول فقه، تلاشهای عالمان وارسته به ایجاد چارچوبی دقیق برای استنباط احکام انجامیده است. شیخ انصاری با تألیف «فرائد الاصول»، تحولی در این علم ایجاد کرد و با طرح مباحث نوین، روشهای استنباط را تکامل بخشید. پس از او، آخوند خراسانی با نگارش «کفایةالاصول»، این علم را به اوج رساند و کتاب او به مدت بیش از یک قرن، متن اصلی آموزش اصول فقه در حوزهها میباشد. این آثار در کنار آثار ارزشمند اندیشمندان قدیم و جدید، با ارائه روشهای دقیق فهم نصوص دینی، امکان استنباط صحیح احکام را برای فقهای بعدی فراهم کردهاند.
در زمینه تفسیر قرآن نیز عالمان حوزههای علمیه در طول قرنهای متمادی، آثار ماندگاری پدید آوردهاند.
«تفسیر المیزان» علامه طباطبایی در قرن معاصر که حاصل سالها تدریس و تحقیق ایشان در حوزههای علمیه بوده، با روش تفسیر قرآن به قرآن و توجه به روایات و تحلیلهای عقلی، به رشته تحریر در آمده که انصاف علمی و دقت و عمق این تفسیر باعث شده است که این تفسیر مورد توجه عالمان شیعه و سنی قرار گیرد و به یکی از معتبرترین منابع فهم و تحقیق قرآن در عصر حاضر تبدیل شود. همچنین «تفسیر نمونه» آیتالله مکارم شیرازی، «تفسیر تسنیم» آیت الله جوادی و متون تفسیری دیگر از دانشمندان فرهیخته حوزههای علمیه اکنون مورد بهره برداری طلاب علوم دینی می باشد.
در حوزه فلسفه و کلام اسلامی نیز آثار بزرگی توسط حکمای حوزههای علمیه تألیف شده است. ملاصدرا با تألیف «اسفار اربعه»، نظام فلسفی دقیقی را پایهگذاری کرد که به حکمت متعالیه معروف شد. این اثر عمیق که حاصل سالها تأمل فلسفی ایشان بود، تأثیر شگرفی بر جریان فکری حوزههای علمیه گذاشت. این کتاب از جهت جامعیت و دامنۀ تأثیر بر حوزه حکمت اسلامی در سدههای اخیر به ویژه جریان حکمت شیعی جایگاه ممتازی دارد.
در دوران معاصر نیز، علامه طباطبایی با نگارش «بدایة الحکمة» و «نهایة الحکمة»، متون آموزشی مناسبی برای فلسفه اسلامی فراهم کرد که هم اکنون در حوزهها تدریس میشود. این آثار با ترکیب مباحث عقلی و نقلی، رویکردی جامع به مسائل فلسفی ارائه کردهاند.
ما در این مجال، فقط به بخش اندکی از هزاران کتب علمی مورد مراجعه طلاب حوزههای علمیه، پرداخته ایم تا بتوانیم نَمی ازآن دریای ژرف آثار اندیشمندان حوزوی را لمس کرده باشیم.
ب) حفظ مکتب اجتهاد جواهری در استنباط عمیق فقهی:
حوزههای علمیه، قرنها مکتب اجتهاد جواهری را از طریق نظام آموزشی پویا و روشمند خود حفظ کردهاند. این کار با تکیه بر حلقههای درسی استادان بزرگ و انتقال سینهبهسینهی روشهای دقیق استنباط ممکن شده است. طلاب از پایهایترین سطوح با متون فقهی و اصولی عمیق آشنا شده و به تدریج وارد بحثهای خارج فقه میگردند که در آن استادان مجتهد با ظرافت تمام به تحلیل ادله و استخراج احکام میپردازند.
تأکید بر متنمحوری و استدلالگرایی عمیق از ویژگیهای بارز این نظام است. فقهای حوزههای علمیه با دقت در سندیت روایات و دلالتهای آنها و نیز واکاوی آرای فقهای پیشین، و با توجه به ظرایف موجود در ادبیات عرب، به استنباط احکام شرعی و استدلالهای فقهی با عمق و گستردگی بی نظیری میپردازند.
حوزههای علمیه با توسعهی علم اصول فقه، ابزارهای استنباط را تکامل بخشیدهاند. آثار ارزشمند اصولی قرنهاست که چارچوبهای نظری محکمی برای استخراج احکام فقهی از منابع دینی فراهم کردهاند. در عین حال، فقهای حوزه همواره تعادلی بین حفظ اصالت و پاسخگویی به نیازهای جدید برقرار کردهاند. آنان از یک سو به اصول ثابت استنباط پایبند ماندهاند و از سوی دیگر با اجتهاد پویا، به مسائل مستحدثه پاسخ دادهاند.
نظام نظارتی درونحوزهای نیز به حفظ این مکتب کمک کرده است. ارزیابی و تأیید مجتهدان توسط عالمان فرهیخته بهویژه مراجع عظام تقلید، کیفیت علمی اجتهاد را تضمین نموده است. به این ترتیب، حوزههای علمیه نه تنها میراث اجتهاد جواهری را حفظ کردهاند، بلکه آن را به صورت زنده و اثرگذار به نسلهای جدید منتقل نمودهاند. این مکتب فکری اکنون نیز با همان صلابت علمی به حیات خود ادامه میدهد و به نیازهای پیچیدهی جهان معاصر و جامعه اسلامی پاسخ میگوید.
ج) اجتهاد پویا:
اجتهاد پویا در حوزههای علمیه به عنوان موتور محرکه فقه شیعه در طول قرنها، توانسته است با حفظ اصول ثابت شریعت، پاسخگوی نیازهای متغیر جامعه اسلامی باشد. این پویایی ریشه در نظام آموزشی عمیق و روشمند حوزههای علمیه دارد که طلاب را از سطوح ابتدایی تا عالی با ابزارهای استنباط احکام شرعی آشنا میسازد. در کرسیهای درسی خارج فقه که قلب تپنده اجتهاد پویا محسوب میشود، در بالاترین حد آن با تدریس مراجع معظم تقلید تا اساتیدی مجتهد، با تحلیل دقیق نصوص دینی به بررسی همهجانبه ادله چهارگانه استنباط احکام شرعی میپردازند. این فرآیند تنها محدود به نقل نظرات پیشینیان نیست، بلکه با نگاهی نو به منابع دینی، مسائل مستحدثه را نیز تحت پوشش قرار میدهد.
علم اصول فقه به عنوان ابزار اصلی اجتهاد پویا، همواره در حوزههای علمیه مورد توجه ویژه بوده است. تحولات عمیقی که در این علم توسط عالمان برجسته ای همچون شیخ انصاری و آخوند خراسانی ایجاد شد، تا شهید صدر و مرحوم امام خمینی، امکان استنباط دقیقتر و منعطفتری را فراهم کرد تا افقهای جدیدی در روششناسی استنباط گشوده شود. چنین تحولاتی نشان میدهد که اصول فقه در حوزههای علمیه پویا و در حال رشد بوده است.
نمونههای عینی اجتهاد پویا را میتوان در پاسخهای فقهی به مسائل جدید مشاهده کرد. مثلا هنگامی که صنعت بانکداری مدرن ظهور کرد، فقهای حوزه با تکیه بر اصول فقه پویا، نظریات جدیدی را تبیین کردند و راهکارهای مالی اسلامی را جایگزین نظام ربوی نمودند. یا در مواجهه با مسائل پزشکی جدید مانند پیوند اعضاء یا لقاح مصنوعی، فقها با بررسی دقیق مبانی شرعی و مصالح موجود، احکام متناسبی را استخراج کردند.
در عرصه سیاست و حکومت نیز اجتهاد پویا تحولات شگرفی ایجاد کرد. نظریه «ولایت فقیه» که توسط امام خمینی(ره) مطرح شد، نمونه بارزی از توانایی فقه پویا در پاسخگویی به نیازهای زمان بود. این نظریه که ریشه در متون دینی داشت، با شرایط عصر حاضر تطبیق داده شد و نظام سیاسی جدیدی در ایران اسلامی پدید آورد. به همین ترتیب، مفاهیمی همچون «مردمسالاری دینی» و «حقوق شهروندی در اسلام» محصول تلاش فقهای حوزههای علمیه برای تطبیق اصول ثابت اسلامی با مقتضیات زمان است. یقینا این مصطلاحات فقهی در بطن متون دینی ما نهادینه شده بود اما استخراج و تطبیق آن با مقتضیات زمان، نشان از تحولات عظیمی در حوزههای علمیه و نگاهی ژرف به اندیشههای اسلامی دارد.
حوزههای علمیه با ایجاد رشتههای تخصصی فقهی، اجتهاد پویا را نهادینه کردهاند. حضور شاخههای تخصصی فقه اسلامی نشان میدهد که اجتهاد پویا محدود به موضوعات سنتی نیست، بلکه تمامی عرصههای زندگی مدرن را تحت پوشش قرار میدهد. این تخصصی شدن رشتهها، باعث شده است که فقها در هر زمینهای به صورت عمیقتری به پژوهش بپردازند و احکام دقیقتری استنباط کنند.
نقش حوزههای علمیه در حفظ تعادل میان ثبات و پویایی قابل توجه است. از یک سو به اصول ثابت شریعت پایبند ماندهاند و از سوی دیگر با روشهای نوین استنباط، پاسخگوی نیازهای جدید بودهاند. این تعادل ظریف و در عین حال عمیق باعث شده است که فقه شیعه هم اصالت خود را حفظ کند و هم توانایی پاسخگویی به مسائل مستحدثه را داشته باشد. در نهایت، اجتهاد پویا در حوزههای علمیه به عنوان فرآیندی زنده و پویا ادامه دارد و این نشان میدهد که مکتب اجتهادی حوزههای علمیه نه تنها به گذشته متکی است، بلکه آیندهنگر نیز هست و خواهد بود.
د) استمرار علوم تفسیری و روایی:
حوزههای علمیه به عنوان پشتوانههای مستحکم علوم دینی، نقش وارستهای در حفظ و استمرار علوم تفسیری و روایی ایفا کردهاند. این نقش تاریخی را میتوان در تاروپود نظام آموزشی و پژوهشی حوزهها مشاهده کرد که همچون رودخانهای خروشان، معارف قرآنی و حدیثی را از اعصار گذشته تا به امروز جاری ساختهاست. در تفسیر، حوزهها با ایجاد سنت عمیق تفسیرنگاری، نه تنها به حفاظت از تفاسیر کهن پرداختهاند، بلکه با نوآوریهای روششناختی، تفسیر قرآن را به سطحی بالاتر ارتقا دادهاند.
در عرصه علوم روایی، حوزههای علمیه به مثابه کارگاههای فعال حدیثشناسی عمل کردهاند. از روزگار شیخ کلینی که با تألیف «الکافی»، بزرگترین مجموعه حدیثی شیعه را پدید آورد تا دوران علامه مجلسی که «بحارالانوار» را به عنوان دائرهالمعارف حدیثی شیعه تدوین کرد، این روند با شدت و قدرت ادامه یافته است.
عالمان حوزههای علمیه با ابداع روشهای دقیق نقد سندی و متنی، به پالایش احادیث مرسوله و استخراج روایات صحیح از آن پرداختهاند. علم الرجال در حوزههای علمیه، ابزاری دقیق برای تشخیص احادیث صحیح از ضعیف را فراهم آورد. همچنین شیخ طوسی در «تهذیب الاحکام» و «الاستبصار» نشان داد که چگونه میتوان با روشمند کردن نقد حدیث، از آن به عنوان منبعی مطمئن برای استنباط احکام بهره برد.
حلقههای درسی تفسیر و حدیث در حوزهها، نسلهای پی درپی از مفسران و محدثان را پرورش دادهاست. این نظام استاد-شاگردی که سابقهای صدهاساله دارد، باعث انتقال سینهبهسینه روشهای تفسیری و حدیثشناسی شده است.
حوزههای علمیه و هویتبخشی به امت اسلامی
الف) مقابله با جریان های انحرافی:
حوزههای علمیه در طول تاریخ پرتلاطم اسلام، به عنوان استوانههای مستحکم عقیدتی و فکری در برابر جریانهای انحرافی ایستادهاند. این نهادهای علمی با بهرهگیری از عمق دانش دینی و بینش دقیق فقهی، همواره مرزهای اصیل اسلامی را از تحریفات و بدعتها حفظ کردهاند. در قرنهای اخیر که امواج فتنههای فکری با شدت بیشتری به سوی جامعه اسلامی هجوم آورده، حوزههای علمیه با تکیه بر میراث غنی اجتهادی و قدرت تحلیل عمیق دینی، به مقابله علمی با این انحرافات برخاستهاند.
مبارزه فکری حوزهها با جریان وهابیت، نمونه بارزی از این نقش تاریخی است. هنگامی که محمد بن عبدالوهاب با تفسیرهای ظاهرگرایانه و تنگنظرانه از اسلام، پایههای اعتقادی جدیدی را بنا نهاد، عالمان حوزههای علمیه با قلمهای توانا و استدلالهای محکم به نقد این افکار پرداختند که تا امروز ادامه دارد.
در مواجهه با جریانهای روشنفکری دینی سکولار که در دوره معاصر ظهور کردند، حوزههای علمیه با ارائه اسلام اصیل و دور از هرگونه انحراف، به مقابله برخاستهاند. شهید مطهری به عنوان فرزند برجسته حوزه علمیه قم، در کتابها و سخنرانیهای خود، با تحلیل ریشههای تاریخی و فلسفی انحرافات فکری، راه نجات را بازگشت به اسلام واقعی نشان داد.
این مبارزه فکری در آثار اساتیدی همچون علامه مصباح یزدی نیز تداوم یافته است که با زبان فلسفی و کلامی به نقد بنیانهای فکری منحرف پرداختهاند.
نقش حوزههای علمیه در مقابله با جریانهای الحادی و مارکسیستی نیز قابل توجه است. در دورانی که اندیشههای مارکسیستی در میان برخی روشنفکران مسلمان نفوذ کرده بود، متفکرانی همچون شهید بهشتی با برگزاری جلسات متعدد و تألیف کتابهای روشنگرانه، به افشای تناقضات این مکاتب پرداختند.
در عصر حاضر که شبکههای اجتماعی بستری برای گسترش شبهات گوناگون شدهاند، حوزههای علمیه با ایجاد نهادهایی مانند مرکز پاسخگویی به شبهات، به صورت روزآمد به مقابله با انحرافات میپردازند.
تربیت مبلغان آشنا به علوم روز و مسلط به زبانهای خارجی، از دیگر اقدامات حوزههای علمیه برای مقابله با تهاجم بیوقفه دشمنان است. این مبارزه تنها محدود به پاسخگویی نقضی نیست، بلکه با تولید محتوای اصیل اسلامی و عرضه جذاب معارف دینی، به پیشگیری از گرایش به انحرافات و پاسخگویی حلی میپردازد.
ب) احیای فرهنگ عاشورا و پیشگیری از گسست نسلها از معارف اهل بیت (علیهم السلام):
حوزههای علمیه در طول قرنها به عنوان حافظان راستین فرهنگ عاشورا و معارف اهلبیت(علیهم السلام) نقش بینظیری ایفا کردهاند. ایشان با درک عمیق از جایگاه قیام حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در هویت بخشی به امت اسلامی، از همان سدههای نخست با تدابیر حکیمانه، این میراث جاویدان را از گزند تحریف و فراموشی حفظ کرده است. کتابهایی که با دقت تاریخی و عمق تحلیل عاطفی نوشته شدهاند، توانستهاند پیام عاشورا را از پشت قرنها به امروز برسانند.
حوزههای علمیه با حفظ تعادل میان اصالت تاریخی و نوآوری در روشهای انتقال مفاهیم، موفق شدهاند فرهنگ دینی را به گنجینهای زنده و پویا تبدیل کنند که هر نسل به تناسب نیازهای زمانه از آن بهره میبرد. این نهاد کهنسال با ترکیب خردورزی علمی و عشقورزی عاطفی، چراغ راه هدایت نسلها باقی مانده است.
ج) وحدت بخشی و جلوگیری از تفرقه بین مسلمین:
حوزههای علمیه در طول تاریخ اسلام به عنوان پایگاههای استوار وحدت اسلامی عمل کردهاند. این نهادهای علمی با درک عمیق از ضرورت انسجام امت اسلامی، از طرق مختلف به تقریب مذاهب و جلوگیری از تفرقه پرداختهاند. عالمان حوزههای علمیه با تأکید بر مشترکات اساسی بین مذاهب اسلامی، پایههای فکری محکمی برای همگرایی مسلمانان ایجاد کردهاند.
مناظرات علمی عالمان حوزه با دانشمندان دیگر مذاهب، همواره با ادب و احترام متقابل همراه بوده است. حوزههای علمیه با تربیت مبلغانی مسلط به زبانها و فرهنگهای مختلف، این گفتوگوها را در سطح بینالمللی گسترش دادهاند.
حوزهها با ایجاد نهادهای علمی مشترک، فضای تعامل علمی بین ادیان گوناگون را گسترش دادهاند. همایشهای بینالمللی با حضور علمای ادیان، زمینه تبادل آراء را فراهم کرده است.
حوزههای علمیه با حفظ استقلال فکری و پرهیز از جنجالهای سیاسی، به عنوان مرجع بیطرف در حل اختلافات عمل کردهاند. این نهادها با تکیه بر میراث غنی اسلامی و روشهای مسالمتآمیز ثابت کردهاند که وحدت امت اسلامی نه تنها ممکن است، بلکه تنها راه مقابله با چالشهای پیش روست.
حوزه های علمیه و تقویت نظام اجتماعی در جامعه اسلامی
حوزههای علمیه به عنوان نهادهای دیرپای دینی و اجتماعی، نقش برجسته ای در بازسازی و تقویت نظام اجتماعی جامعه اسلامی ایفا کردهاند. در کانون این تأثیرگذاری، نظام تربیتی حوزه قرار دارد که طلاب را به عنوان عناصر فعال اجتماعی پرورش میدهد.
فقهای حوزه با تدوین احکام اجتماعی اسلام، چارچوبی اخلاقی برای تعاملات اجتماعی تعیین کردهاند. متونی که به مسائل روزمره زندگی مردم میپردازند و تنها محدود به عبادات فردی نیستند، بلکه بخش گستردهای از آنها به معاملات، حقوق اجتماعی و آداب معاشرت اختصاص دارد. چنین آثاری به مردم کمک میکند تا در زندگی روزمره خود بر اساس موازین اسلامی عمل کنند.
حوزههای علمیه با ارائه الگوهای اقتصادی اسلامی به بازسازی نظام اقتصادی جامعه پرداختهاند. این الگوها که ریشه در فقه اسلامی دارند، راهکارهای عملی برای مقابله با رباخواری و استثمار ارائه میدهند. در دوران معاصر، عالمانی همچون شهید صدر با تألیف کتاب «اقتصادنا» نظام اقتصادی اسلام را به صورت علمی تبیین کردهاند.
در مقابله با فساد اجتماعی، حوزهها از دو روش پیشگیرانه و درمانی بهره بردهاند. ایشان، با تربیت اخلاقی افراد از طریق مدارس دینی، جلسات وعظ و خطابه، و انتشار کتب اخلاقی، زمینههای درونی مبارزه با فساد را فراهم کردهاند. و نیز با صدور دیدگاههای قاطع علیه انواع فسادهای مالی و اخلاقی، موضع اسلام را در این زمینه روشن ساختهاند.
از آنجا که خانواده هسته اصلی جامعه اسلامی را تشکیل میدهد، اندیشمندان حوزه با تدوین حقوق و تکالیف زوجین در چارچوب فقه اسلامی، به تحکیم این نهاد ارزشمند کمک نموده و راهکارهای عملی برای حل مشکلات خانوادگی ارائه میدهد.
در نهایت، حوزههای علمیه با ارائه الگوی حکومت اسلامی، طرحی نو برای اداره جامعه بر اساس ارزشهای دینی ارائه دادهاند که با حفظ استقلال از قدرتهای سیاسی، به عنوان ضمیر بیدار جامعه عمل کرده و همواره حافظ ارزشهای اسلامی در برابر انحرافات بودهاند.
نقش سیاسی و انقلابی حوزه های علمیه
حوزههای علمیه در طول تاریخ اسلام، به ویژه در دوران معاصر، نقشی تحولآفرین و انقلابی در عرصههای سیاسی ایفا کردهاند. این نقش برخاسته از بینش عمیق فقهای شیعه نسبت به ارتباط ناگسستنی دین و سیاست است. از قیام تاریخی میرزای شیرازی در نهضت تنباکو تا انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، حوزههای علمیه به عنوان کانونهای مقاومت و تحولات سیاسی ظاهر شدهاند.
فقهای حوزه نشان دادهاند که اسلام تنها به عبادات فردی محدود نمیشود، بلکه برنامهای جامع برای اداره جامعه ارائه میدهد.
الف) رهبری نهضت های اسلامی:
حوزههای علمیه به عنوان کانونهای زنده و پویای تفکر اسلامی، در طول تاریخ معاصر نقش محوری در رهبری و هدایت نهضتهای اسلامی ایفا کردهاند. این نقش برآمده از ماهیت انقلابی تشیع و بینش سیاسی عمیق فقهای شیعه است که دین را از سیاست جدا نمیدانند.
عالمان خردورز حوزههای علمیه نشان دادند که فقه شیعه ظرفیت بالایی برای پاسخگویی به نیازهای سیاسی روز دارد. در دوران رضاخان، سید حسن مدرس با شجاعتی کمنظیر در مقابل دیکتاتوری آن ایستاد و با حضور در مجلس شورای ملی، الگوی عالمی مجاهد و سیاستمدار را به نمایش گذاشت. مقاومت مدرس در برابر ظلم و نیز به عنوان مجتهدی که میبایست بر هماهنگی مصوبات مجلس با شرع اسلام نظارت داشته باشند، درسهای ارزشمندی برای نسلهای بعدی انقلابیون به همراه داشت.
نهضت ملی شدن صنعت نفت شاهد نقش کمنظیر آیتالله کاشانی به عنوان یکی از پرورشیافتگان حوزههای علمیه بود. ایشان با ترکیب رهبری مذهبی و مبارزه سیاسی، نشان داد که عالمان دینی میتوانند در رأس جنبشهای مردمی قرار گیرند. اما اوج نقش رهبری حوزههای علمیه در انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) تجلی یافت. امام با تلفیق ژرفاندیشی فقهی و بینش انقلابی، نظریه حکومت اسلامی را از حیطه نظر به عرصه عمل آورد. سخنرانیهای آتشین امام، شور انقلابی را در میلیونها ایرانی برانگیخت که در نهایت منجر به انقلاب اسلامی ایران شد.
حوزههای علمیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به عنوان ضمیر بیدار نظامهای اسلامی عمل کردهاند. در این مجال باید از نقش یگانهی رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای، به عنوان سکاندار عرصه علم و معرفت در حوزههای علمیه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی، در تداوم، تعمیق و گسترش نهضت اسلامی یاد نمود که با هدایت کلان نظام، در سختترین شرایط از جمله دوران بعد از جنگ تحمیلی، تحریمها و توطئههای دشمنان، با حفظ خط اصیل انقلاب و تبیین گفتمان اسلامی-انقلابی و پیروی از تفکرات ناب امام راحل، مسیر پیشرفت و استقلال کشور را تضمین کردهاند. رهبری داهیانه ایشان موجب شده است نهضت اسلامی ایران پس از چهار دهه، همچنان پویا و تأثیرگذار در عرصههای منطقهای و جهانی باقی بماند.
حوزههای علمیه با حفظ استقلال از قدرت سیاسی، نقادی دلسوزانه و راهنمایی خیرخواهانه را پیش گرفتند. این نقش نظارتی، تضمینی برای حفظ مسیر اصیل نهضتها بوده که در جمهوری اسلامی ایران، شورای نگهبان متشکل از فقهای حوزه، پاسدار تطبیق قوانین با موازین شرعی است.
تجربه تاریخی نشان داده است که هرجا حوزههای علمیه، رهبری نهضتی را بر عهده گرفتهاند، آن جنبش از اصالت بیشتری برخوردار بوده و کمتر دچار انحراف شده است. برعکس، نهضتهایی که از رهبری عالمان دینی بیبهره بودهاند، اغلب به دست گروههای متحجر یا سکولار افتادهاند. این مسئله اهمیت نقش حوزهها را در رهبری جنبشهای اسلامی به خوبی نشان میدهد.
ب) مبارزه با استبداد:
حوزههای علمیه در طول تاریخ پر فراز و نشیب اسلام، به ویژه در دو قرن اخیر، نقشی تعیینکننده در مبارزه با استبداد و خودکامگی حکومتها ایفا کردهاند. این نهاد دینی با تکیه بر مبانی عمیق فقهی و با بهرهگیری از ابزارهای متنوع، به سنگری مستحکم در برابر حکومتهای جور تبدیل شده است. ریشه این نقش را باید در آموزههای اصیل شیعه جستجو کرد که همواره بر نفی ظلم و حمایت از مظلوم تأکید داشته است. عالمان حوزه با الهام از سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) و با توجه به شرایط زمانی و مکانی، شیوههای مختلفی را برای مقابله با استبداد به کار گرفتهاند.
یکی از حوزویان مؤثر در نهضت اسلامی، میتوان به شهید سید مجتبی نواب صفوی اشاره داشت که بنیانگذار جمعیت فدائیان اسلام و از پیشگامان مبارزه انقلابی علیه استعمار و رژیم پهلوی بود که با رویکردی جهادی و انقلابی به مقابله با حکومت طاغوت برخاست به گونهای که مقام معظم رهبری از ایشان به عنوان کسی که در درجه اول، در دورهی جوانی روی ایشان خیلی اثر گذاشت، یاد میکنند.
حوزههای علمیه در مبارزه با استبداد، تنها به اقدامات سیاسی بسنده نکردهاند، بلکه با تولید ادبیات فکری غنی، مبانی نظری این مبارزه را نیز فراهم کردهاند. این آثار نشان میدهند که مبارزه حوزهها با استبداد، ریشه در عمق تفکر اسلامی دارد و صرفاً یک واکنش موقعیتی نیست.
امروز نیز حوزههای علمیه در کشورهای مختلف اسلامی، نقش مهمی در مبارزه با حکومتهای خودکامه ایفا میکنند. آنان با الهام از تجربه موفق انقلاب اسلامی ایران و با تکیه بر مبانی فقهی شیعه، به پیشگامان مبارزه با استبداد در جهان اسلام تبدیل شدهاند. این نقش تاریخی حوزهها، میراث گرانبهایی است که از سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) به ویژه قیام حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) در کربلا به یادگار مانده و تا امروز تداوم یافته است.
ج) نظریه پردازی حکومت دینی:
حوزههای علمیه به عنوان کانونهای زنده و پویای اندیشه اسلامی، نقش ویژهای در نظریهپردازی حکومت دینی ایفا کردهاند. این نقش ریشه در عمق نگاه فقهای شیعه به مسئله حکمرانی دارد که از سدههای نخستین اسلام آغاز شده و تاکنون ادامه یافته است. فقهای حوزه با تکیه بر منابع اصیل اسلامی و با توجه به مقتضیات زمان، نظریههای بدیعی در زمینه حکومت اسلامی ارائه دادهاند که هم از نظامهای سکولار متمایز است و هم با تفکرات نوظهور به نام دین با عنوان اسلام انگلیسی و آمریکایی متفاوت میباشد.
حوزههای علمیه در نظریهپردازی درباره حکومت دینی، تنها به مسائل کلی بسنده نکردهاند، بلکه به جزئیات نظام حکمرانی نیز پرداخته و به چالشهای جدید نیز پاسخ دادهاند. مسائلی مانند حقوق بشر، آزادیهای مدنی، مشارکت سیاسی زنان و اقلیتهای دینی در حکومت اسلامی، در آثار فقهای معاصر مورد بررسی قرار گرفته است.
نظریههای ارائه شده توسط عالمان حوزه درباره حکومت دینی، از یک سو ریشه در متون اصیل اسلامی دارد و از سوی دیگر به نیازهای جامعه امروز توجه کرده است. این ویژگی باعث شده که حکومت دینی از نظر آنان، نه یک آرمان شهر دستنیافتنی، بلکه برنامهای عملی برای اداره جامعه باشد. تجربه جمهوری اسلامی ایران که بر اساس نظریه ولایت فقیه شکل گرفته، نشان داده است که این نظریهها قابلیت اجرایی دارند و میتوانند جامعه را به سمت تعالی و کمال انسانی هدایت کنند.
د) حوزه های علمیه و اسلامیسازی قوانین:
حوزههای علمیه به عنوان نهادهای پیشرو در اسلامیسازی قوانین جامعه اسلامی عمل کردهاند. در کانون این تلاشها، اندیشه اجتهاد پویا قرار دارد که به فقها امکان میدهد با استنباط از منابع اصیل اسلامی شامل قرآن، سنت، عقل و اجماع، قوانین متناسب با نیازهای جامعه را استخراج کنند. این نظام استنباطی که در طول قرنها تکامل یافته، قادر است به تمام مسائل جدید اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی پاسخ دهد.
فقهای حوزه با مشارکت در نهادهای قانونگذاری، در تدوین قوانین اسلامی نقش ایفا کردهاند. بررسی مصوبات مجلس از حیث انطباق با موازین شرعی توسط نهادهایی مانند شورای نگهبان که متشکل از فقهای برجسته حوزه است، تضمین میکند که هیچ قانونی در تعارض با احکام اسلامی تصویب نشود. این نظارت شرعی که بر اساس اصول فقه شیعه انجام میشود، هم از تحریف قوانین بر اساس سلیقههای شخصی جلوگیری میکند و هم مانع از تأثیرپذیری از قوانین غربی میشود که با مبانی اسلامی ناسازگار هستند.
حوزههای علمیه با تربیت قضات آشنا به فقه اسلامی، نظام دادرسی را بر اساس معیارهای شرعی سامان دادهاند. این رویکرد باعث شده نظام قضایی از یک سو به عدالت اسلامی پایبند باشد و از سوی دیگر بتواند به نیازهای پیچیده جامعه امروز پاسخ دهد.
حوزههای علمیه با تبیین الگوهای اسلامی معاملات و قراردادها، زمینه اسلامیسازی اقتصاد را فراهم کردهاند. نظریههایی مانند مضاربه، مشارکت مدنی و وقف که ریشه در فقه اسلامی دارند، جایگزین نظامهای ربوی شدهاند. بانکداری اسلامی که بر اساس فقه معاملات طراحی شده، نمونه روشنی از این تحول است.
در نهایت، حوزههای علمیه با حفظ تعادل بین ثبات و پویایی، موفق شدهاند اسلامیسازی قوانین را به گونهای پیش ببرند که هم به اصول ثابت شریعت پایبند باشد و هم بتواند پاسخگوی نیازهای متغیر جامعه باشد. این نهاد دینی با ترکیب روشهای سنتی استنباط با پژوهشهای نوین، الگویی منحصر به فرد از نظامسازی دینی ارائه دادهاند که هم عمیقاً ریشه در متون اسلامی دارد و هم با زندگی مدرن سازگار است.
حوزههای علمیه و پیشرفت های تمدن ساز
الف) تولید علوم انسانی اسلامی: حوزههای علمیه به عنوان کانونهای زنده و پویای تفکر اسلامی، نقش بنیادینی در تولید علوم انسانی اسلامی ایفا کردهاند. این نقش از عمق تاریخی برخوردار است و ریشه در سنت اجتهادی حوزه دارد که همواره در پی پاسخگویی به مسائل جدید با تکیه بر منابع اصیل اسلامی بوده است. تولید علوم انسانی اسلامی در حوزههای علمیه بر پایه نقد علوم انسانی غربی و بازخوانی میراث اسلامی با نگاهی نو انجام گرفته است.
در این مسیر، نخست به نقد معرفتشناختی علوم انسانی غربی پرداخته شده است. عالمان حوزه نشان دادهاند که علوم انسانی موجود، نمیتواند پاسخگوی نیازهای جامعه اسلامی باشد. سپس با بازخوانی متون اسلامی، مبانی نظری علوم انسانی اسلامی تدوین شده است.
به عنوان مثال؛ عالمان دینی با ترکیب دانش روانشناسی جدید و معارف اسلامی، به تولید روانشناسی اسلامی اقدام کردهاند. این رویکرد که از یک سو به نقد نظریههای غربی پرداخته و از سوی دیگر مفاهیم دینی را از منابع اسلامی استخراج کرده، الگوی بدیعی از فهم انسان ارائه داده است.
در حوزه جامعهشناسی اسلامی، عالمان حوزه با نقد جامعهشناسی غربی به تولید جامعهشناسی مبتنی بر معارف اسلامی پرداختهاند. این رویکرد که جامعه را نه بر اساس تضاد طبقاتی بلکه بر مبنای مفاهیمی اسلامی و مسئولیت اجتماعی تحلیل میکند، الگوی جدیدی از فهم جامعه ارائه داده است.
تولید علوم انسانی اسلامی در حوزههای علمیه با تکیه بر پشتوانه غنی فکری و با بهرهگیری از استعدادهای درخشان دانشآموختگان خود، به پیشرفتهای چشمگیری در این زمینه نائل آمدهاند.
ب) پیشگیری از خلاء تمدنی و علمی در جهان اسلام:
حوزههای علمیه به عنوان قلب تپنده تمدن اسلامی، نقشی تحولآفرین در شکلدهی به حیات فرهنگی، علمی و اجتماعی امت اسلامی ایفا کردهاند. این نهاد دینی با خلق الگوهای بدیع، توانسته است تصویری زنده و پویا از تمدن اسلامی به جهانیان عرضه کند. در عرصه الگوسازی، حوزهها با ارائه مدل حکمرانی جدید جمهوری اسلامی، نظام سیاسی نوینی را به جهان معرفی کردهاند که در آن مشروعیت الهی با مقبولیت مردمی درهم آمیخته است. این الگو نشان میدهد که دین میتواند در عصر مدرن نیز نظامی کارآمد برای اداره جامعه ارائه دهد.
مقابله هوشمندانه با تهاجم فرهنگی، از دیگر جلوههای نقش تمدنی حوزههاست. این نهادها با تولید انبوه محتوای دینی، سد محکمی در برابر امواج ویرانگر فرهنگ بیگانه ایجاد کردهاند. این رویکرد نشان میدهد که اسلام میتواند برای معضلات پیچیده امروز بشر راهکارهای عملی ارائه دهد.
حوزههای علمیه با احیای میراث علمی تمدن اسلامی، گوشهای از عظمت گذشته را به نمایش گذاشتهاند. بازخوانی آثار دانشمندانی مانند ابنسینا، خوارزمی و ابوریحان بیرونی با نگاهی نو، الهامبخش پژوهشهای معاصر شده است. این اقدام به جهانیان نشان میدهد که تمدن اسلامی در گذشته چه نقش بیبدیلی در پیشرفت علوم داشته و امروز نیز میتواند چنین نقشی ایفا کند.
حوزههای علمیه با حفظ تعادل میان اصالت و نوآوری، نشان دادهاند که تمدن اسلامی میتواند در عین پایبندی به اصول، پویا و پاسخگوی نیازهای زمانه باشد. این نهادها با تربیت انسانهای عالم و متعهد، الگویی جهانی از «دانشمند مسلمان» ارائه دادهاند که هم در قلههای علم قرار دارد و هم ارزشهای اخلاقی را پاس میدارد. چنین نقشی، حوزههای علمیه را به عنصری بیبدیل در تمدنسازی اسلامی تبدیل کرده است.
حوزههای علمیه و زمینهسازی ظهور حضرت حجت
و در نهایت حوزههای علمیه، نقشی حیاتی و همهجانبه در زمینهسازی برای ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) را ایفا میکنند. این نقش عمیق و نظاممند، در لایههای مختلف علمی، تربیتی، اجتماعی و فرهنگی نمایان میشود. فقهای بزرگ و وارسته حوزه، نظام فقهی منسجمی برای زندگی در دوران غیبت طراحی کردهاند که میتوان به تفکر «نسل تراز امام» اشاره کرد که همزمان آمادگی برای حکومت جهانی حضرتشان را نیز در خود دارد.
تربیت نیروهای کارآمد و عالم عامل، از برجستهترین اقدامات حوزهها برای عصر ظهور است. نظام آموزشی حوزه که ترکیبی از فقاهت عمیق، اخلاق ناب و بینش سیاسی است، الگویی زنده از انسان تراز حکومت مهدوی ارائه میدهد. طلاب حوزههای علمیه با الهام از سیره علمای گذشته که در سختترین شرایط به دفاع از حریم اسلام برخاستند، روحیه ایثار و جهاد را در خود پرورش میدهند. این تربیت ویژه، نسلی از یاران بالقوه امام عصر(عجل الله فرجه) را پرورش میدهد که هم به عمق معارف دینی مسلط هستند و هم با چالشهای جهان معاصر آشنا میباشند.
حوزههای علمیه با تولید ادبیات غنی در زمینه مهدویت و با استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی، به ترویج فرهنگ انتظار پرداخته و با تربیت انسانهای عالم و عاملی که دل در گرو ظهور دارند و در عمل نیز برای آن تلاش میکنند، بهترین زمینهسازی را برای عصر طلایی ظهور انجام دادهاند. این نهاد کهنسال با پاسداری از میراث امامان معصوم(علیهم السلام) و با نگاهی به آینده درخشان اسلام، پلی مستحکم بین عصر غیبت و ظهور ایجاد کرده است.
حسن ختام
حوزههای علمیه بهعنوان قلب تپنده دانش و معنویت در جهان اسلام، نقشی حیاتی در پاسداری از هویت دینی، رشد علوم اسلامی و پیشبرد تمدن شیعی ایفا کردهاند. این نهادهای علمی با تلفیق ژرفنگری عقلی و پایبندی به سنتهای نقلی، نهتنها میراث عظیم اسلامی را از گزند تحریفها مصون داشتهاند، بلکه با پرورش اندیشمندان و مجتهدانی توانمند، پلی استوار بین گذشته پرافتخار و آیندهای درخشان ایجاد کردهاند. در جهان امروز که بحرانهای فکری و هویتی بشریت را به چالش کشیده، حوزههای علمیه با تکیه بر گنجینهای از حکمت و شریعت، میتوانند الگویی جامع از علمآموزی توأم با اخلاق و عقلانیت ارائه دهند و با پرورش دانشمندان اسلامی نقش رهبریکنندهای در احیای تمدن نوین اسلامی ایفا کنند. تحلیل نقش حیاتی حوزههای علمیه نشان میدهد که تمدن اسلامی بدون پویایی و حضور پررنگ این نهاد ارزشمند دینی، فاقد آن روح زندهای خواهد بود که میتواند همچنان الهامبخش جامعه بشری باشد.
مجید لاهیجانی امیری










نظر شما