حجت الاسلام و المسلمین منصور شنّان نصّاری از اساتید حوزه علمیه قم در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، با تسلیت به مناسبت فرا رسیدن سالگرد شهادت امام رضا (ع)، اظهار داشت: امیدواریم به حقیقت بتوانیم حضرت (ع) را در زندگی فردی و اجتماعی خود الگو قرار دهیم.
استاد حوزه علمیه قم گفت: حضرت (ع) در ۱۱ ذی القعده سال ۱۴۸ قمری در مدینه الرسول (ص) متولد شدند و در ماه صفر سال ۲۰۳ قمری در سنّ ۵۵ سالگی به دستور مأمون عباسی به شهادت رسیدند. مادر مکرمه ایشان، بانویی با فضیلت به نام «تکتم» بود که بعد از ولادت حضرت رضا (ع)، «طاهره» نام گرفت.
وی افزود: کنیه امام رضا (ع) مانند سه امام دیگر (ع) که نام مبارکشان «علی» بود، «ابوالحسن» است. یکی از القابشان «رضا» بوده و در ۳۵ سالگی عهده دار مقام شریف امامت شدند که دوران امامتشان ۲۰ سال به طول انجامید.
حجت الاسلام و المسلمین شنّان با اشاره به هارون، امین و مأمون به عنوان خلفای هم عصر امام (ع) یادآور شد: هارون الرشید قاتل امام موسی بن جعفر (ع) بود و ۱۰ سال از امامت حضرت در دوران حکومت او بود، ۵ سال را معاصر با محمد امین عباسی و ۵ سال هم با عبدالله مأمون عباسی بوده است.
وی با اشاره به ایجاد دو فرصت برای حضرت (ع) در پیشبرد امور سیاسی اسلامی حقیقی و کار فرهنگی و علمی اظهار کرد: فرصت نخست حضرت (ع) از شهادت امام کاظم (ع) تا زمان مرگ هارون الرشید است.
استاد حوزه علمیه قم با بیان آزادی نسبی علمی و فرهنگی امام رضا (ع) در دوران بعد از شهادت امام کاظم (ع) با وجود اختناق و خودکامگی هارون، ادامه داد: شاید علت آزادی نسبی این بود که هارون می خواست خود را از قتل امام کاظم (ع) تبرئه کند و از نفرت و انزجار مردم نسبت به خود، بکاهد، این مطلب از گفته های هارون هم معلوم است، چون هارون چندین مورد سندی بن شاهک، آن شکنجه گر بی رحم امام کاظم (ع) را لعن کرده است.
وی اظهار کرد: ابالحسن علی بن موسی الرضا (ع) از این فرصت پیش آمده در زمان هارون کمال استفاده را بردند و حتی به صورت علنی ابراز امامت می کردند، این امر در حالی بود که پدران بزرگوارشان تقیه داشتند و حتی دوستان امام، حضرت (ع) را از ابراز امامت به طور صریح برحذر می داشتند، ولی امام (ع) می فرمودند: از سوی هارون آسیبی به من نمی رسد، و این خودش یک خبر غیبی است، چون هارون تا آخر عمرش متعرض امام هشتم نشد.
حجت الاسلام و المسلمین منصور شنّان خاطرنشان کرد: امام (ع) همیشه می فرمود: «مرا گفتار جدّم پیامبر (ص) سبب نیرو و جرأت است که فرمود: اگر ابوجهل توانست مویی از سرِ من کم بکند، بدانید که من پیامبر نیستم، من هم به شما می گویم که اگر هارون توانست مویی از سرِ من کم کند، من امام نیستم.» (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ۴۸، ص: ۲۷۰)
استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: فرصت نسبی دیگر امام هشتم (ع) در دوران محمد امین است، محمد امین فرزند کوچکتر هارون الرشید بود که از مرگ هارون و گرفتار شدن دستگاه خلافت بنی العباس به اختلاف های داخلی و مناقشات ما بین امین و مأمون و خلع مأمون از ولایتعهدی و واگذاری از طرف امین به فرزندش، موسی نشأت می گیرد. فرصتی برای ایذاء و آزار علویان، به طور عموم و امام رضا (ع) به طور خصوص، برای بنی العباس فراهم نشد.
ولایت عهدی امام (ع) راه حل مشکلات مأمون
حجت الاسلام و المسلمین شنّان نصّاری ادامه داد: با بررسی اوضاع و شرایط سیاسی زمان مأمون، پیدا است که مأمون در این دوران از مشکلات سیاسی روبرو بوده است؛ برای رهایی از این بن بست ها تلاش می کرد تا راهی را پیدا کند. سرانجام سیاستی چند بعدی پیش می گیرد؛ و آن سیاست چند بعدی در یک کلمه جمع می شود: «طرح ولایتعهدی امام رضا (ع)».
وی با اشاره به ناخشنود بودن عباسیان از مأمون به خاطر عباسی اصیل بودن امین و غیر اصیل بودن مأمون، گفت: پدر امین، هارون عباسی و مادرش، زبیده نوه منصور دوانیقی بود. اما مادر مأمون کنیزی ایرانی، زشت و کثیف بود که در آشپزخانه هارون کار می کرد و در روزهای اول تولّد مأمون هم از دنیا رفت. مأمون به صورت بی مادری و زیر نظر جعفر بن یحیی که نفوذش به مراتب کمتر از فضل بن ربیع بود، پرورش پیدا کرد.
استاد حوزه علمیه قم، اظهار کرد: مربّی مأمون فضل بن سهل ایرانی بود که میان او و عباسیان، به طور عموم و فضل بن ربیع، به طور خصوص کینه عمیقی بوده و این مطلب مزید بر علت شده که عباسیان از مأمون ناخشنود باشند.
وی بیان کرد: مشکل سیاسی بعدی مأمون موقعیت برتر امین بود. امین دار و دسته بسیار نیرومند داشت که در راه تثبیت امورش کار می کردند؛ افرادی مانند فضل بن یحیی برمکی، زبیده، تعداد کثیری از برمکیان هم پشت امین را گرفته بودند؛ خیل عظیمی از عرب ها دنباله رو امین بودند و خیلی طبیعی بود که هارون الرشید در برابر این نیروی عظیم احساس ضعف کند و مجبور بشود که مقام ولایت عهدی، را به فرزند کوچکترش، یعنی امین بدهد و فرزند بزرگتر، یعنی مأمون را جانشین بعد از امین قرار بدهد.
حجت الاسلام و المسلمین منصور شنّان با اشاره به شورش های مکرّر علویان علیه عباسیان، به عنوان یکی دیگر از مشکلات مأمون اظهار کرد: بهترین راه حلّ این مشکلات، پیشنهاد ولایتعهدی به امام شیعیان، یعنی حضرت رضا (ع) بود که سبب فرو نشاندن شورش های علویان می شد. از طرفی نوعی اعتراف گیری از علویان برای حجّیت خلافت بنی العباس بود.
وی خاطرنشان کرد: حضرت رضا (ع) در ابتدا از پیشنهاد ولایت عهدی مأمون استنکاف کردند؛ اما سرانجام پذیرفتند، امام (ع) منظور مأمون را می دانستند که اهداف شخصی است؛ از این رو رد می کردند؛ اما مأمون چندین بار اصرار نمود و حتی تهدید هم می کرد، نهایتاً امام (ع) برای حفظ جان خود و شیعیان خود از خطر مأمون و از طرفی برای حفظ وحدت امّت اسلامی مجبور به پذیرفتن شدند.
استاد حوزه علمیه قم تأکید کرد: پذیرفتن این ولایتعهدی به گونهای اعتراف گیری از عباسیان به سهیم بودن علویان در حکومت هم بود.
وی تأکید کرد: مردم اهل بیت (ع) را فقیه و عالم بی خبر از سیاست می دانستند. اما با حضور امام (ع) در متنِ سیاست داخلی و خارجی جهان اسلام، این شبهه برطرف می شد، حضور اهل بیت (ع) در عرصه سیاست و عدم غیبت آنها قوت قلبی برای مردم بود و تصحیح آن فکر غلط بی خبری اهل بیت (ع) از سیاست هم می شد.
حجت الاسلام و المسلمین شنّان نصّاری خاطرنشان کرد: حضور امام هشتم (ع) در عرصه حکومت و سیاست باعث می شد که و سیاست بی مورد عباسیان علیه مسلمین و حتی خارج از سرزمین های اسلامی کنترل بشود.
استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: ابن غرفه از امام هشتم (ع) درباره انگیزه ایشان برای ولایتعهدی پرسید، حضرت (ع) می فرماید: با همان انگیزه ای که جدّم امیرالمؤمنین علی (ع) وادار به حضور در شورا شد، من حضور در ولایتعهدی پیدا کردم.
وی با تأکید بر بی رغبتی امام رضا (ع) در پذیرش ولایت عهدی گفت: البته باید بدانیم حضور امام (ع) در این امر سبب خیرات و جلوگیری از انحراف نسبی فرمانروایان قصر می شد و امام فرمانروایان را کنترل می کرد، سبب جلوگیری از نفوذ آدم های فرومایه و عقیده جبر می شد، چون این عقیده بسیار توسعه پیدا کرده بود. فرصتی برای تربیت دینی و پرورش شاگردن ممتاز پیدا شد.
موضع گیری های امام رضا(ع)
حجت الاسلام و المسلمین شنّان نصّاری با اشاره به موضع گیری های امام رضا (ع) در موقیعت های مختلف، اظهار کرد: در موضع گیری اول به رغم آنکه مأمون از امام (ع) خواسته بود تا خانواده اش را هم با خود به مرو بیاورند؛ ولی امام هیچ یک از فرزندان و خانواده و حتی امام جواد (ع) را با خود به همراه نیاوردند؛ در صورتی که می دانستند این سفر طولانی و بی بازگشت است؛ ولی امام جواد (ع) را با خود به مرو نیاوردند.
وی گفت: موضع گیری دوم امام رضا (ع) در نیشابور است که در میان صدها هزار نفر روایت سلسلة الذهب را فرمودند که صاحب کتاب نیشابور می گوید: شمرده شد که بیش از ۲۰ هزار نفر این حدیث را نوشته اند.
استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: در کتاب اعیان الشیعه آمده است که امام در فقره آخر حدیث سلسلة الذهب بعد از کمی تأمل فرمودند: «و أنا من شروطها»؛ یعنی ایمنی از عذاب الهی به پذیرش توحید، به همراه امامت است، احمد بن حنبل در کتاب جامع مسند خود، می گوید: اگر این اسناد را بر دیوانه بخوانند، شفا می یابد.
وی خاطرنشان کرد: نکته مهم در این است که امام (ع) در میان همه مسائل مهم اسلامی، و مسائل بسیار مهم اجتماعی و مسائل بسیار مهم سیاسی در آن دوران، در حدیث سلسلة الذهب بحث توحید به همراه امامت را مطرح می کنند و این نشان از فاصله گرفتن مردم آن دوران از توحید حقیقی و اسلام ناب محمدی است و از طرفی بیان می کند که امامت یک امر الهی است و این مقام الهی با تعیین مردم و اهل حل و عقد میسر نیست.
حجت الاسلام و المسلمین شنان تأکید کرد: موضع گیری سوم امام (ع) در این بود که ماه ها بعد از رسیدن به مرو همچنان از موضع منفی نسبت به مأمون سخن می فرمودند و نه پیشنهاد خلافت را و نه پیشنهاد ولایت عهدی را نپذیرفتند.
وی اضافه کرد: موضع گیری چهارم اینکه بارها برای مردم و حتی پیش روی خود مأمون و بدون تقیه می فرمودند: من به دست کسی جز مأمون مسموم و مقتول نخواهم شد. امام حتی یک بار سپاسگزاری از مأمون نکرد.
حجت الاسلام و المسلمین شنّان نصّاری خاطرنشان کرد: در موضع گیری دیگری از امام رضا(ع) می بینیم حضرت برای پذیرفتن ولایت عهدی شروطی را معین فرمودند، از جمله شروط این بود که من هرگز در امور ملک و مملکت مصدر امری نباشم؛ عزل و نصبی بین حکّآم نداشته باشم؛ قضا و فتوا دخالتی نکنم.
استاد حوزه علمیه قم در مورد «ادب امام رضا (ع)» خاطرنشان کرد: تاریخ نویسان نوشتهاند که حضرت رضا (ع) هرگز در هنگام خنده، قهقهه نداشتند، سرِ سفره غذا خادمان و بردگان را دعوت می کردند و بر سر یک سفره غذا می خوردند، هرگز کسی از دهان مبارکشان بوی بدی استشمام نکرد.
وی ادامه داد: برنامه امام هشتم (ع) برای شکست سیاست تزویر مأمون چنان موفق بود که سرانجام مأمون لعنت الله علیه چاره ای جز به شهادت رساندن حضرت (ع) نداشت تا شاید به زعم خودش بتواند خودش را از چنگال رسوایی هایی که پی در پی به دنبال او می آمد، رها بکند و سرانجام امام(ع) را مسموم و شهید کرد.
حجت الاسلام و المسلمین شنّان گفت: نماز عید حضرت رضا (ع) هم درس بزرگی برای جامعه آن زمان و جامعه این زمان است، حضرت (ع) اگر چه به ظاهر در امور سیاسی رسمی فعالیت نداشتند، اما به واقع تمام حرکاتشان سیاسی بود و از این رو در مقابل اصرار مأمون قبول کردند تا نماز عید را به جا بیاورند؛ اما اقامه نماز را به شیوه جدّ بزگوارشان محمد مصطفی(ص) و علی مرتضی (ع) انجام دادند.
استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: حضرت (ع) وضو را به طور کامل گرفتند و پابرهنه از منزل خارج شدند و عمامه ای سفید بر سر نهادند و با کلماتی عبادی مردم را برای این نماز دعوت کردند: «الله اکبر لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبرولله الحمد الحمد لله علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولانا»؛ مردم با اشک و گریه دور حضرت حلقه زدند و به سوی بیابان رفتند، مأمون از این شکوه بر حکومت خود ترسید و حضرت را از نیمه راه برگرداند.
وی خاطرنشان کرد: این نماز، همان نمازی است که دستگاه طاغوت زمان را به لرزه در می آورد، اما امروزه در کشورهایی همچون عربستان، با نمازهای جماعتی روبرو هستیم که اگر چه مساجدشان حتی تا هفتاد بلندگو هم دارند، اما به علت وابستگی شان به طاغوتیان، گزندی به استکبار جهانی نمی زند.
انتهای پیام. /










نظر شما