چهارشنبه ۳ دی ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
راهنمای اصطلاحات | کاپیتالیستم به زبان ساده

حوزه/ کاپیتالیسم نظامی اقتصادی است که در آن مالکیت خصوصی بر منابع و ابزار تولید برقرار است، بازار آزاد محور تصمیم‌گیری اقتصادی است و کسب سود و رقابت فردی انگیزه اصلی فعالیت‌هاست، در حالی که نقش دولت معمولاً محدود به ایجاد چارچوب قوانین و حفاظت از مالکیت خصوصی است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در دنیای امروز که اصطلاحات و مفاهیم علمی و تخصصی، بخش مهمی از گفت‌وگوها و محتوای رسانه‌ها را تشکیل می‌دهند، توضیح این واژه‌ها به زبان ساده و روان اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است تا همه بتوانند معنا و پیام آن‌ها را به راحتی درک کنند.

کاپیتالیسم: وقتی بازار خودش را اداره می‌کند

تصور کنید در یک بازار شلوغ ایستاده‌اید. ده‌ها مغازه کنار هم، هرکدام محصولات خودشان را می‌فروشند. صاحب هر مغازه خودش تصمیم می‌گیرد چه بفروشد، چه قیمتی بگذارد و چطور کارش را اداره کند.

اگر مشتری‌ها راضی باشند، کسب‌وکارش رونق می‌گیرد. اگر نباشند، ممکن است ورشکست شود. این همان قلب تپنده کاپیتالیسم است.

کاپیتالیسم به زبان ساده یعنی نظامی که در آن کارخانه‌ها، مغازه‌ها، زمین‌ها و ابزار تولید متعلق به افراد عادی هستند، نه دولت. شما می‌توانید کسب‌وکار راه بیندازید، کارمند استخدام کنید، کالا تولید کنید و بفروشید. سودش مال خودتان است، اما ضررش هم به گردن شماست.

مالکیت خصوصی، رقابت آزاد و انگیزه سود، سه ستون اصلی این نظام هستند.

ریشه‌های تاریخی: از بازار تا کارخانه

کاپیتالیسم یک‌شبه پیدا نشد. داستانش از قرن شانزدهم شروع می‌شود، زمانی که تجار اروپایی به دنیا سفر می‌کردند و کالا مبادله می‌کردند. با کشف آمریکا، طلا و نقره به اروپا سرازیر شد و بازرگانان ثروتمند شدند.

اما انقلاب واقعی در قرن هجدهم رخ داد. وقتی جیمز وات در سال ۱۷۶۹ ماشین بخار را به کارخانه‌های نساجی آورد، دنیا تغییر کرد. یک‌دفعه به جای اینکه ده نفر روزی ده متر پارچه ببافند، یک کارخانه می‌توانست روزی هزاران متر تولید کند.

این انقلاب صنعتی بود که کاپیتالیسم را به شکل امروزی‌اش درآورد. بریتانیا پیشگام شد و بعد این موج به سراسر اروپا و آمریکا رسید.

فرق کاپیتالیسم با لیبرالیسم اقتصادی

کاپیتالیسم یک نظام مالکیتی است. این نظام می‌گوید کارخانه‌ها، زمین‌ها و ابزار تولید باید در مالکیت خصوصی افراد باشد، نه دولت. یعنی شما می‌توانید یک کارخانه بخرید، مالک آن باشید و سود آن را ببرید.

لیبرالیسم اقتصادی اما یک ایدئولوژی است که می‌گوید دولت نباید در اقتصاد دخالت کند. بازار باید کاملاً آزاد باشد و قیمت‌ها، دستمزدها و تولید همه با عرضه و تقاضا تعیین شوند.

تفاوت کجاست؟ فرض کنید شما یک کارخانه دارید. در کاپیتالیسم، این کارخانه مال شماست و می‌توانید تصمیم بگیرید چه تولید کنید و به چه کسی بفروشید.

اما دولت ممکن است بگوید باید به کارگرانتان حداقل دستمزد بپردازید، ساعت کارشان را محدود کنید یا از محیط‌زیست محافظت کنید. این همان کاپیتالیسم است که امروز در اکثر کشورها وجود دارد.

لیبرالیسم اقتصادی می‌گوید نه، دولت نباید این قوانین را وضع کند. شما باید آزاد باشید هرطور دلتان می‌خواهد کارخانه را اداره کنید.

اگر کارگران راضی نباشند، می‌توانند بروند جای دیگری کار کنند. بازار خودش همه‌چیز را تنظیم می‌کند.

پس کاپیتالیسم درباره مالکیت خصوصی است، اما لیبرالیسم اقتصادی درباره آزادی کامل بازار بدون دخالت دولت.

می‌توانید کاپیتالیسم داشته باشید اما دولت قوانینی برای حمایت از کارگران وضع کند. اما لیبرالیسم اقتصادی می‌گوید هیچ قانونی نباید باشد.

معایب و چالش‌ها

کاپیتالیسم با مشکلات جدی هم روبه رو است. بزرگ‌ترین انتقاد، نابرابری شدید اقتصادی است.

ثروت در دست تعداد کمی تمرکز می‌یابد. کسانی که زمین، کارخانه یا سهام دارند، بدون کار کردن هم درآمد دارند، درحالی‌که کارگران باید روزی ده ساعت کار کنند تا زندگی کنند. این فاصله طبقاتی، دشمنی و نارضایتی اجتماعی ایجاد می‌کند.

مشکل دیگر، شکاف عمیق بین کشورهای پیشرفته و توسعه‌نیافته است. کشورهای کاپیتالیستی بخش زیادی از پیشرفت خود را از طریق بهره‌برداری از کشورهای فقیر به‌دست آورده‌اند.

این فاصله روزبه‌روز بیشتر می‌شود و بی‌عدالتی جهانی عمیق‌تر می‌گردد. همچنین مصرف‌گرایی افسارگسیخته، یکی از آسیب‌های این نظام است.

تبلیغات مدام مردم را وادار می‌کنند بیشتر بخرند، حتی اگر نیازی نداشته باشند. این باعث کاهش پس‌انداز، افزایش بدهی و در نهایت بحران‌های اقتصادی می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha