سه‌شنبه ۲ دی ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
راهنمای اصطلاحات | هژمونی به زبان ساده

حوزه/ هژمونی یعنی قدرتی که نه با زور، بلکه با شکل دادن به افکار و باورها حکومت می‌کند و مردم را متقاعد می‌کند که داوطلبانه از آن پیروی کنند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در دنیای امروز که اصطلاحات و مفاهیم علمی و تخصصی، بخش مهمی از گفت‌وگوها و محتوای رسانه‌ها را تشکیل می‌دهند، توضیح این واژه‌ها به زبان ساده و روان اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است تا همه بتوانند معنا و پیام آن‌ها را به راحتی درک کنند.

هژمونی: قدرتی که خودش را قدرت نشان نمی‌دهد

تصور کنید در یک جمع دوستانه، همیشه یک نفر هست که بدون اینکه رئیس باشد یا دستور بدهد، همه به نحوی نظرش را می‌پذیرند. او فقط پیشنهاد می‌دهد، نه دستور می‌دهد.

شما حتی فکر می‌کنید که تصمیم‌ها را خودتان گرفته‌اید. این دقیقاً همان چیزی است که در سطح جوامع و کشورها به آن هژمونی می‌گوییم.

هژمونی کلمه‌ای یونانی است که از ریشه "هگمونیا" می‌آید و در اصل به معنای رهبری یا برتری بود. اما این واژه در دنیای مدرن چیزی بسیار پیچیده‌تر و ظریف‌تر را توصیف می‌کند.

هژمونی یعنی نوعی قدرت که مثل یک رودخانه آرام است، نه مثل سیل. قدرتی که خودش را با زور تحمیل نمی‌کند، بلکه به تدریج در ذهن و فرهنگ جامعه نفوذ می‌کند تا همه فکر کنند که این طبیعی‌ترین وضع ممکن است.

رضایت به جای زور: تفاوت هژمونی با سلطه

وقتی یک کشور یا گروه دارای هژمونی است، دیگران داوطلبانه از آن پیروی می‌کنند. فکر می‌کنند که ارزش‌ها، سبک زندگی و حتی زبان آن قدرت برتر، بهترین و منطقی‌ترین گزینه است.

مثلاً وقتی همه دنیا فیلم‌های هالیوود را می‌بینند و به انگلیسی صحبت کردن را پرستیژ می‌دانند، این نشانه هژمونی فرهنگی است.

کسی با تهدید این کار را نمی‌کند، بلکه مردم خودشان این انتخاب را می‌کنند، چون حس می‌کنند بخشی از یک جریان بزرگ‌تر و موفق‌تر هستند.

تفاوت هژمونی با سلطه در همین جاست. سلطه با زور و تهدید حفظ می‌شود، اما هژمونی با رضایت و باور.

یک امپراتوری ممکن است با ارتش خود کشورها را فتح کند، اما یک قدرت هژمونیک با فرهنگ، اقتصاد و ایدئولوژی خود دل‌ها را فتح می‌کند. مردم تحت هژمونی حتی فکر می‌کنند که منافع قدرت برتر، منافع خودشان هم هست.

در تاریخ، هژمونی اشکال مختلفی داشته است. گاهی یک شهر مثل آتن در یونان باستان، گاهی یک امپراتوری مثل روم، و در دوران مدرن کشورهایی مثل بریتانیا در قرن نوزدهم یا آمریکا در قرن بیستم.

اما هژمونی فقط مال کشورها نیست. حتی در یک جامعه کوچک، یک طبقه اجتماعی یا یک گروه خاص می‌تواند هژمونی فرهنگی داشته باشد و بقیه بدون اینکه متوجه شوند، ارزش‌های آن گروه را بپذیرند.

هژمونی معنوی: وقتی باور جای سلاح را می‌گیرد

در منطقه خاورمیانه و فراتر از آن، ایران با ترویج روح مقاومت و ایستادگی در برابر استکبار، توانسته است نوعی هژمونی معنوی و ایدئولوژیک بسازد.

این تأثیر بر پایه گفتمان دفاع از مظلومان و عدالت‌خواهی شکل گرفته و باعث شده است که در بسیاری از کشورهای جهان، تظاهرات و حرکت‌هایی برعلیه سلطه‌گری و در دفاع از حقوق محرومان شکل بگیرد.

این نوع هژمونی، بر خلاف هژمونی اقتصادی یا فرهنگی غرب، بر ارزش‌های معنوی و پایداری تکیه دارد و نشان می‌دهد که قدرت واقعی همیشه در ثروت یا سلاح نیست، بلکه گاهی در باور و اراده جمعی نهفته است.

جالب‌ترین نکته درباره هژمونی این است که هیچ‌وقت کامل و ابدی نیست. همیشه در حال تغییر و مذاکره است. مردم گاهی بیدار می‌شوند، سوال می‌کنند و مقاومت می‌کنند.

هژمونی باید دائماً خودش را بازتولید کند، داستان‌های جدید بگوید و راه‌های نوینی برای جلب رضایت پیدا کند. وقتی این کار را نکند، شکاف‌ها پدیدار می‌شوند و جای خود را به هژمونی جدیدی می‌دهد.

در نهایت، هژمونی یادآور این حقیقت است که قدرت واقعی لزوماً در تانک‌ها و موشک‌ها نیست.

قدرت واقعی در توانایی شکل دادن به افکار، آرزوها و باورهای مردم است. قدرتی که شما را متقاعد می‌کند که جهان همین‌طور که هست، طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha