شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
آیت الله سبحانی رویت ماه

حوزه /آیا لازم است هلال ماه با چشم غیر مسلح دیده شود ولو اینکه بیننده تیزبین باشد یا اینکه دیدن ماه با چشم مسلح، دوربین و تلسکوپ نیز کفایت می کند؟

به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» آیت الله العظمی سبحانی درمقاله ای با موضوع "رؤیت هلال" پس ازبیان و طرح اقوال مختلف دراین خصوص ،دلایل رؤیت هلال با چشم غیر مسلح را تبیین نمودند .

اقوال در رؤیت هلال:

 در دیدن با چشم غیر مسلح، دیدن با چشم عادی و تیزبین تفاوتی ندارد، زیرا هر دو مورد دیدن هلال موجود در آسمان بدون استفاده از سبب خارج از رؤیت، مطلق است، پس اگر فرض شود؛ دو فرد مورد اعتماد(ثقه) که تیزبین هستند هلال را با چشم دیده باشند، شب اول ماه ثابت می شود ، بنابراین اگر هلال ماه رمضان باشد، روزه گرفتن روز بعد واجب است، حال اگر هلال شوال باشد، افطار روز بعد واجب می شود.

حال اگر یک نفر با چشم تیزبین هلال ماه را دیده، برای خود وی همین حکم را دارد اگر چه برای دیگران حجت نیست، چون شاهد دوم موجود نمی باشد.

اما روایاتی که می گوید دیدن یک نفر در صورت عدم دیدن دیگران اعتباری ندارد، در موردی است که هوا صاف باشد و یک یا دو نفر که تیزبین هم نیستند ادعای رؤیت کنند و همه در شرایط یکسان باشند، اما دیگران ندیده باشند.

شیخ از ابی ایوب ابراهیم بن عثمان الخزاز نقل کرده که گفت: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم دیدن چند نفر در رؤیت هلال کافی است؟ حضرت فرمود: «ماه رمضان از واجبات حتمی الهی است که نمی شود در آن به ظن و گمان عمل کرد و دیدن هلال هم از مسائلی نیست که عده ای برای دیدن هلال بروند و فقط یک نفر بگوید ماه را دیدم و دیگران بگویند ما ندیدیم، بلکه اگر یک نفر ببیند، صد نفر دیگر هم می بینند و اگر صد نفر دیده باشند، هزار نفر دیگر هم می بینند و اگر در آسمان مانعی نباشد شهادت کمتر از پنجاه نفر کافی نیست، اما اگر در آسمان مانعی باشد، شهادت دو مرد پذیرفته می شود»[1].

حال که این مسائل دانسته شد به اصل موضوع وارد می شویم.

می گویم: ماه در آخر ماه میان خورشید و زمین قرار می گیرد و بدین ترتیب نصفی که رو به خورشید است، بسیار نورانی و غیر قابل مشاهده است و بخش رو به زمین نیز بسیار تاریک است.

سپس بخش نورانی به تدریج از مقابل خورشید خارج می شود، بنابر این بخشی که از مقابل خورشید به سمت مشرق خارج می شود، بخشی از اجزای نصف نورانی ماه است که به خاطر کوچکی و نزدیک بودن به خورشید دیده نمی شود، مگر در صورتی که بخش دیگر هم در پی آن بیاید به گونه ای که با چشم غیر مسلح قابل دیدن باشد و در این صورت هلال دو ویژگی دارد:

1. هلال طبیعی یعنی همان بخشی که از مقابل خورشید خارج شده و با چشم عادی دیده نمی شود، اما با دوربین قابل مشاهده است.

2. هلال شرعی هلالی است که بخش های دیگر هم با خروج از مقابل خورشید به آن افزوده شود تا ضخامتش به اندازه ای شود که با چشم غیر مسلح در مناطق مسطح و دشت دیده شود. پس کلام در این است که آیا دیدن هلال طبیعی یعنی بخش لاغر و باریک خارج شده از بخش نورانی کافی است یا اینکه کفایت نمی کند و باید هلال شرعی دیده شود؟ که این محل نزاع است.

نظر قوی تر نظر دوم است به این دلائل:

ادله قول به لزوم دیدن با چشم غیر مسلح

بر این نظریه می توان چند دلیل آورد:

اول: جهانی بودن احکام اسلام

اسلام دینی جهان شمول و خاتم و سرآمد ادیان است و اختصاصی به مکان و زمان خاصی ندارد، بلکه احکام اسلام تمام مکان ها و زمان ها را تا روز قیامت و به ملاک واحد در بر می گیرد و به همین سبب احکام اسلام وسائلی را از مردم به کار می گیرد که در میان انسان های متمدن و بدوی و انسان های پیشرفته و عقب مانده مشترک باشد و از این رو است که زمان نمازهای پنج گانه را اموری طبیعی قرار داده که برای تمام مردم روشن و قابل تشخیص است مانند طلوع و زوال و غروب خورشید.

بنابراین ملاک در واجباتی که سال در آنها نقش دارد، ماه های قمری می باشد نه ماه های شمسی؛ چراکه تشخیص ماه های شمسی نیازمند دقت علمی و محاسباتی است که مردم عادی توان آن را ندارند.

شاهد این ادعا نیز سخن خداوند متعال است که می فرماید: «يسْأَلُونَكَ عَنْ الأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ»[2]. که طبق این آیه، اهلّه میقات برای عموم مردم نخواهد بود مگر اینکه تمام مردم بتوانند آن را تشخیص دهند و این نیز با چشم غیر مسلح حاصل می شود.

دوم: تخییر میان اقل و اکثر امری لغو می شود

لازمه قول به کفایت دیدن هلال با چشم مسلح، تخییر میان اقل و اکثر است که امری لغو می باشد.

توضیح: تخییر میان اقل و اکثر در عالم تشریع نادرست است؛ چر که چنین تشریعی لغو بوده و از حکیم صادر نمی شود، پس اگر بگوید: لباس خود را از ادرار بشوی و یک بار شستن کافی است و بار دیگر بگوید: لباس خود را از ادرار بشوی و سه بار شستن کافی است، در این صورت درست نیست که شارع شستن بار اول را پاک کننده بداند و در عین حال سه بار را نیز پاک کننده بداند، زیرا لباس با شستن مرتبه اول پاک شده و دیگر نجس نیست تا با سه بار شستن پاک شود. بله می توان برای مطمئن شدن از نظافت لباس، سه بار شستن را مستحب دانست، اما نمی توان سه بار را پاک کننده دانست به این معنا که لباس قبل از آن نجس بوده و پس از سه بار پاک شده باشد.

با توجه به این قاعده اصولی این پرسش را مطرح می کنیم که اگر کسی بگوید دیدن هلال با چشم غیر مسلح کفایت می کند و دیدن هلال با چشم مسلح نیز کفایت می کند، آیا شارع هر کدام از سبب ها را موجب روزه و افطار قرار داده یا یکی از آنها را؟

بنا بر نظر شما حالت دوم ممکن نیست، پس حالت اول متعین می شود وما می گوییم: چگونه ممکن است هر کدام از دو سبب موجب روزه و افطار باشد با اینکه دیدن هلال با چشم مسلح حداقل یک روز زودتر از چشم غیر مسلح اتفاق می افتد که در این صورت با حصول سبب اول مجالی برای سبب ثانی باقی نمی ماند و بنابراین امکان ندارد که شارع هر دو سبب را حجت قرار داده باشد، اما یکی از آنها لغو باشد؛ چراکه همواره یا غالبا حجت دوم دیرتر از زمان حجت اول اتفاق می افتد.

اگر کسی بگوید: لغو بودن حجت دوم با یکی از دو عامل زیر از بین می رود:

1. دیدن مستقیم با چشم غیر مسلح برای مناطق عقب مانده حجت باشد و دیدن با چشم مسلح برای مناطق پیشرفته حجت باشد.

2. اعتبار سبب اول مربوط به قرون گذشته است، اما اعتبار سبب دوم مربوط به عصر حاضر است.

پاسخ می دهیم:

شما می دانید که هیچ کدام از این دو وجه را نمی توان به شرع نسبت داد؛ چراکه حکم شرع متعلق به همه انسان ها است و انسان ها در تمام قرن ها در برابر آن یکسان هستند.

و این دلیل یعنی امتناع تخییر میان اقل و اکثر مانع می شود که فقیه بخواهد به دیدن هلال با چشم مسلح اعتنا کند.

سوم: این باور به مساله فقهی جدیدی منجر می شود

الف. فقها اتفاق نظر دارند که اگر مکلف نیت سفر کند برای او جایز نیست که نماز شکسته بخواند تا اینکه از حد ترخص خارج شود و شهر یا دیوارهای شهر از نگاه او ناپدید شود.[3]

و معلوم است که مخفی شدن شهر با چشم غیر مسلح با دور شدن مسافر تقریبا به اندازه سه کیلومتر حاصل می شود، اما با کمک گرفتن از دوربین و ابزارهای مشابه آن شهر در فاصله 20 کیلومتری از نظر پنهان می شود و بنا بر قول به معتبر بودن دیدن با چشم مسلح، این مسافر تا فاصله 20 کیلومتری اجازه افطار و شکسته خواندن نماز را ندارد در حالی که کسی به این حکم قائل نشده است.

البته در اینجا نیز اگر ملاک را 20 کیلومتر بدانیم، مساله لغو بودن اعتبار 3 کیلومتر مطرح می شود.

ب. گاوهای شیرده پرشیر گاه در شیر آنها ذرات کوچکی از خون اندک به وسیله میکروسکوپ قابل مشاهده است و اگر ما قائل به حجیت مشاهدات این دستگاه ها باشیم، باید به خاطر خون دیده شده با دستگاه، حکم به نجاست شیر بدهیم، در حالی که کسی چنین حکمی نمی کند، زیرا ملاک فقها دیدن عادی است نه دیدن با دستگاه.

ج. مردی که جراحی پروستات انجام داده، ممکن است همراه بول او مقداری منی خارج شود که با چشم غیر مسلح قابل مشاهده نیست بلکه به واسطه آزمایش قابل مشاهده است پس آیا در این مورد نیز می توان با توجه به ملاک بودن خروج منی از بدن، حکم به جنابت نمود؟

د. رنگ خون بنا بر نظر تمام فقها پاک است به این دلیل که این رنگ بر جای مانده عرفا خون نیست، اما این رنگ بر اساس تجزیه و آزمایش دقیق، خون ضعیف است.

این مثال ها و مثال های مشابه آن مانع این می شود که فقیه بخواهد بر اساس داده های این دستگاه ها حکم کند؛ چراکه در این صورت نیازمند تاسیس فقه جدید هستیم.

چهارم: افطار در ماه رمضان و روزه در عید

اگر دیدن ماه با چشم مسلح در ثابت شدن اول ماه حجت باشد، به این معنا است که ملاک واقعی ورود به ماه بعد، تولد هلال در آسمان و دور شدن آن از خورشید به اندازه ای باشد که انسان بتواند آن را با چشم مسلح ببیند.

اما این مساله یک نتیجه دارد که نمی توان به آن ملتزم شد و آن عبارت است از اینکه مسلمانان در طول 14 قرن گذشته روز اول ماه رمضان را افطار کرده اند به این دلیل که هلال را با چشم مسلح ندیده اند با اینکه در واقع اول ماه محقق بوده و علاوه بر این روز عید را نیز روزه گرفته اند به این دلیل که هلال را با چشم در آسمان ندیده اند با اینکه در واقع اول ماه و روز عید محقق بوده است.

نتیجه این می شود که آنها یک روز ماه رمضان را با عذر افطار کرده اند و روز عید فطر را نیز با عذر روزه گرفته اند اما آیا یک شبه فقیه ـ تا چه رسد به فقیه ـ می تواند چنین نظری داشته و بگوید: افطار و روزه آنها بر خلاف واقع بوده اما معذور بوده اند؟!

آیا می توان چنین حکمی را به پیامبر اعظم (ص) و ائمه اهل بیت(ع) و صحابه و تابعین نسبت داد؟!

دلیل قول به کفایت مطلق دیدن

برای این قول نیز دلایلی مطرح شده است:

اول: راه ثبوت هلال، دیدن است

نحوه رؤیت وارد شده در اخبار یعنی به عنوان مثال روایت امام رضا(ع) که فرمود: «هنگام دیدن روزه بگیرید و هنگام دیدن افطار کنید»[4]، تنها راه ثبوت هلال است و رؤیت نیز از مفاهیم طریقیه محض است مگر اینکه شارع به موضوعیه بودن آن تصریح کند همانند مساله زنا و بر این اساس ملاک وجود هلال در واقع است ولو اینکه دیده نشود و از این رو هلال در موارد زیر ثابت می شود:

1. با تواتر 2. شیوع مفید علم 3. اطمینان 4. شهادت بینه 5. هلال در کشورهای شرقی نشان دهنده خروج آن از محاق و تحت الشعاع است به گونه ای که هنگام غروب خورشید قابل رؤیت باشد که نشان دهنده این است که هلال در سرزمین های غربی ضخیم تر است به شرط آنکه مانعی از دید آن مانند ابر و غبار و مِه نباشد.

اشکال : در طریق بودن رؤیت تردیدی وجود ندارد و از این رو در سؤال از امام هم آمده که اگر غیر رؤیت به رؤیت با چشم منتهی شود ماه ثابت می شود همان طور که در مثال های پیشین معلوم شد، اما بحث بر سر تعیین مقصد این طریق است که آیا رؤیت طریق وجود واقعی هلال در آسمان است ـ که در این صورت چشم مسلح نیز حکم آن را دارد، زیرا کاشف وجود واقعی هلال در آسمان است ـ یا اینکه طریق امکان رؤیت برای ساکنان آن سرزمین است خواه این ساکنان پیشرفته یا عقب مانده، عالم یا غیر عالم باشند پس اگر این ملاک ما باشد،اگر ساکنان یک منطقه نتوانند هلال را با چشم عادی ببینند، هلال برای ساکنان آن منطقه ثابت نمی شود.

آنچه از ادله فهمیده می شود اعتبار ملاک دوم است، زیرا خداوند سبحان هلال را «مواقیت للناس» یعنی مواقیتی برای اهل یک سرزمین با زندگی طبیعی و ابزارهای طبیعی قرار داده و شارع این گونه قصد نکرده که هلال واقعی آسمان ولو اینکه پوشیده و پنهان باشد میقات مردمی باشد که نمی توانند آن را ببیند.

دوم: تفاوت میان دیدن با عینک یا دوربین

حال که طبق نظر فقها دیدن هلال با عینک توسط کسی که چشمش ضعیف است، برای ثبوت هلال کفایت می کند، پس چرا دیدن با دوربین کفایت نکند؟ در حالی که هر دو اجسام را نزدیک می آورند.

می گوییم: عینک طبی میزان بینایی چشمان ضعیف را به اندازه چشمان طبیعی افزایش می دهد و این فرق می کند با دوربین و تلسکوپ که قدرت چشم طبیعی را بسیار افزایش می دهد پس مقایسه میان این دو قیاس مع الفارق است.

سوم: تمسک به اطلاقات

روایات متواتری وجود دارد که موضوع ثبوت هلال، دیدن است و اطلاق رؤیت و دیدن در این روایات این است که میان دیدن متعارف و غیر متعارف تفاوتی نباشد و از سویی انصراف اطلاق این روایات نیز به مصداق موجود در عصر صدور روایات نیز وجهی ندارد.

پاسخ: شرط تمسک به اطلاق این روایات، نبود قدر متیقن در مقام تخاطب است و در محل بحث ما این قدر متیقن وجود دارد و خطاب اطلاقات این روایات متوجه عموم مردمی است که برخی عالم و برخی جاهل هستند؛ برخی با محاسبات فلکی آشنا و برخی نا آشنا هستند و بر این اساس نمی توان به اطلاق تمسک کرد، زیرا مصداق متیقن متعارف در میان مردم موجود است.

چهارم: تمسک به صحیحه علی بن جعفر

ممکن است کسی بگوید از برخی روایات مانند معتبره علی بن جعفر استفاده می شود که چنین رؤیتی(با چشم مسلح) نیز کفایت می کند. در کتاب علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر علیهما السلام روایت کرده که از ایشان پرسیدم کسی که به تنهایی هلال ماه را می بیند، اما دیگران نمی توانند آن را ببینند می تواند روزه بگیرد؟ حضرت فرمود: اگر تردید ندارد باید افطار کند و الا باید با مردم روزه بگیرد.

این روایت را شیخ نیز از علی بن جعفر روایت کرده با این تفاوت که حضرت فرمود: «اگر تردید ندارد روزه بگیرد و الا با مردم روزه بگیرد» و حمیری نیز این روایت را در قرب الاسناد از عبدالله بن الحسن از جدش از علی بن جعفر از برادرش روایت کرده که مفاد آن مانند ورایت شیخ است.[5] و ظاهر امر این است که اینها دو روایت هستند که یکی درباره شک در هلال ماه شوال و یکی درباره شک در هلال ماه رمضان وارد شده است.

توضیح استدلال: این شخص به خاطر تیزبین بودن چشمانش توانسته ماه را ببیند و به همین خاطر به تنهایی هلال را دیده اما دیگران به خاطر برخورداری از بینایی متعارف نتوانسته اند هلال را ببینند.

با توجه به این روایت، اطلاق بخش اول آن یعنی کسی که می تواند با یک ویژگی غیر عادی ماه را ببیند، اقتضا می کند که این ویژگی از هر طریقی که حاصل شده باشد برای دیدن ماه و ثبوت حکم کفایت کند گرچه دیگران از این ویژگی محروم باشند.

اشکال اول: این استدلال مبنی بر این است که کسی که ماه را دیده به خاطر چشمانی قوی و تیزبین توانسته آن را ببیند و دیگران نتوانسته اند و بر اساس این فرض استدلال شده که از اطلاق دیدن غیر عادی در روایت برای کفایت دیدن با چشم مسلح نیز استفاده کند اما این احتمال و فرضیه دلیلی ندارد، بلکه احتمال دیگری نیز وجود دارد که شخصی که توانسته هلال را ببیند، برای دیدن هلال تمرین داشته و در این کار مهارت داشته و هر ماه هلال را رصد می کرده و اگر این تمرین و ممارست نبود نمی توانست هلال را ببیند و از این رو توانایی او نیز امری غیر عادی به شمار نمی آید و از این رو باید افطار کند یا روزه بگیرد و اگر دیگران نیز در سطح او بودند می توانستند هلال را بینند.

اشکال دوم: روایت در مقام بیان مساله دیگری است که ربطی به موضوع بحث ندارد. روایت می خواهد بگوید اهمیت مساله هلال و نهی شارع از گمانه زنی در این مساله، انگیزه ای شده تا سؤال کننده بپرسد اگر کسی هلال را ببیند و دیگران نبینند آیا ین مشاهده در مورد خود او الزام آور است یا خیر؟ و امام(ع) پاسخ دادند که: «اگر تردید ندارد روزه بگیرد و در غیر این صورت با مردم روزه بگیرد».

اضافه بر اینکه در هر صورت این شخص توانسته با چشم عادی و غیر مسلح هلال را ببیند، پس چگونه می توان الغاء خصوصیت نمود و حکم را به چشم مسلح سرایت داد؟

[1]. الوسائل: 7، باب 11 از ابواب ماه رمضان، حدیث 10.

[2]. بقره، 189

[3]. الخلاف شیخ طوسی: 1/572، شماره مساله: 342،

[4]. الوسائل: 7، باب 3 از ابواب احکام ماه رمضان، حدیث5، سایر روایات باب نیز مشاهده شود.

[5]. الوسائل: 7، باب 4 از ابواب احکام ماه رمضان، حدیث1.
 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • حسن IR ۱۵:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۶
    2 1
    اقول یعنی چی؟
  • حسن IR ۱۵:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۶
    1 0
    غلط تایپی و محتوایی داره
  • م ج IR ۱۳:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۰
    0 0
    دو بار که این حدیث آمده اشتباه نوشته شده: اگر تردید ندارد روزه بگیرد و در غیر این صورت با مردم روزه بگیرد اولیش افطار کند باید باشد: اگر تردید ندارد افطار کند و در غیر این صورت با مردم روزه بگیرد