شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
 ریشه های ناامنی های اخیر در افغانستان

حوزه/ نشست علمی با عنوان «ریشه های داخلی و خارجی ناامنی های اخیر در افغانستان» به همت معاونت پژوهش مجتمع آموزش عالی علوم انسانی در قم برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، در ابتدای نشست علمی «ریشه های داخلی و خارجی ناامنی های اخیر در افغانستان» محمدناصر عارفی، دانشجوی رشته علوم سیاسی،با اشاره به بحران هایی که امروز افغانستان با آنها مواجه است، خاطرنشان ساخت: تا زمانی که افغانستان با بحران هایی همچون بحران هویت، بحران مشروعیت، بحران مشارکت، بحران نفوذ و بحران توزیع مواجه است، شاهد امنیت پایدار در این کشور نخواهیم بود.

در ادامه، حجت الاسلام محمدعلی جویا، دانش آموخته دوره دکتری فقه سیاسی جامعه المصطفی، به تبیین ریشه های ناامنی در افغانستان پرداخت و گفت: تاریخ سیاست ورزی در افغانستان، پس از دوران عبدالرحمان که سیاست های وی نزدیک به هشتاد سال دوام یافت، وارد دوران جدیدی شد. عبدالرحمان با شناخت کامل از شرایط افغانستان، سیاستی را بنیان نهاد که در لبه مرز دو قدرت بزرگ جهانی آن زمان یعنی روس و بریتانیا، به گونه ای حرکت نماید که به صورت کامل به سمت یک قدرت کشانده نشده و وارد کشمکش ها و منازعات خطرناک بین المللی نگردد.

وی ادامه داد: اما در زمان حکومت داوودخان، این موازنه برای همیشه در افغانستان از میان رفت. در زمان قدرت نمایی کمونیسم، افغانستان در دامن بلوک شرق افتاد و به آوردگاه تسویه حساب بلوک شرق و غرب مبدل گردید و پس از آن نیز به دام امریکا افتاد.

سخنران نشست خاطرنشان کرد: در طول برقراری سیاست موازنه، فرصت های فراوانی از ملت افغانستان فوت شد. زمانی که آرامش و صلح برقرار است حاکم خیراندیش در فکر تاسیس ملت برمی آید اما در این فرصت، نه تنها گامی برای ساخت ملت برداشته نشد، که گام های فراوانی نیز برای محو هویت های زبانی، فرهنگی، مذهبی و اجتماعی برداشته شد و افغانستان به آتشی زیر خاکستر و خشمی فروخفته مبدل گشت که پس از این دوران، شاهد ظهور و بروز انواع خرده فرهنگ ها به شکل افراطی هستیم.

وی، یکی از دلایل بحران امنیتی افغانستان را فقدان هویت جمعی در این کشور دانست و گفت: هویت جمعی می تواند بر اساس زبان، گرایش های دینی و... شکل بگیرد اما این هویت جمعی هیچگاه در افغانستان پدید نیامد و ضرورت شکل گیری یک ملت همچنان وجود ندارد.

حجت الاسلام جویا، جغرافیای افغانستان را یکی دیگر از ریشه های مشکلات امنیتی این کشور دانست و ابراز داشت: بیشتر جغرافیای افغانستان را روستاها تشکل می دهد و بیشتر مناطق مستعد شهرنشینی نیست که خود می تواند مولد ناامنی باشد. بافت اجتماعی افغانستان، بافتی ناهمگون و از نظر اقوام، مذاهب و زبان های متفاوت است و زندگی در یک جامعه ناهمگون اگر با مدیریت مناسبی همراه نباشد، شاهد بروز ناامنی های اجتماعی خواهیم بود.

در ادامه نشست، حجت الاسلام جواد محسنی، دانش آموخته دوره دکتری جامعه شناسی، به بیان دموکراسی و طالبانیسم در افغانستان پرداخت و ابراز داشت: در دموکراسی اصالت با مردم است و مردم منشأ مشروعیت حکومت هستند. مشروعیت در علوم اجتماعی به عنوان مقبولیت به کار می رود اما در فلسفه سیاسی، به معنای حق حکومت به شمار می آید. در تفکر طالبانیسم، منشأ مشروعیت، خداست و مردم رعیت و مطیع هستند و هیچ حقی نسبت به نظام سیاسی ندارند.

وی ادامه داد: در افغانستان، طالبان تنها در ظاهر خود را ملزم به حکومت الهی می داند و در حقیقت از دین و مذهب برای رسیدن به هدف خود استفاده ابزاری می نماید و در برابر دموکراسی‌خواهان نیز به لوازم دموکراسی پایبند نیستند. در واقع، طالبانیسم و دموکرات های افغانستان در شیوه متفاوت، اما در هدف برابر هستند.

در ادامه، آقای نسیم جعفری، دانشجوی دکتری مطالعات اجتماعی، شکسته شدن اقتدار پشتون ها را به دست شوروی، نقطه آغاز درگیری و شیوع ناامنی در افغانستان دانست و خاطرنشان کرد: قوم پشتون که حاکمیت مطلق در افغانستان را حق مسلم خود می داند، تمام تلاش خود را برای بازپس گیری اقتدار پیشین به کار می گیرد. در اوایل دولت آقای کرزای، با توجه به نقش اقوام مختلف در حکومت و مبارزه جدی با طالبان، شاهد افزایش امنیت در افغانستان بودیم اما در اواخر، با تسلط نسبی پشتون ها شاهد افزایش ناامنی ها شدیم و امروز القا می شود که مردم ناچارند میان دولت دموکرات با قدرت انحصاری پشتون ها یا حکومت طالبان، یکی را انتخاب نمایند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha