سه‌شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۸
مقاله | بررسی شباهت‌های باستان‌گرایی جدید با تمدن غرب در بُعد فرهنگی

حوزه/ بررسی شباهت‌های باستان‌گرایی جدید و تمدن غرب در بُعد فرهنگی نشان می‌دهد که این همگرایی خواسته با ناخواسته، به ویژه در میان جوانان باستان‌گرا جدید، مسئله‌ای حائز اهمیت است. ضرورت این پژوهش از آنجا ناشی می‌شود که این شباهت‌ها، علی‌رغم تلاش باستان‌گرایان جدید برای حفظ هویت متمایز، منجر به پیامدهای ناگواری نظیر از دست دادن هویت فرهنگی بومی، تضعیف ارزش‌های ملی و انسجام اجتماعی، گرایش به مصرف‌گرایی و انفعال در برابر نفوذ فرهنگی بیگانه شده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، آقای یونس یوسفی[۱] در مقاله ای به بررسی «شباهت‌های باستان‌گرایی جدید با تمدن غرب در بُعد فرهنگی» پرداخته که متن آن تقدیم شما فرهیختگان خواهد شد:

چکیده

این مقاله به بررسی شباهت‌های باستان‌گرایی جدید با رویکردی غیرمتعارف به فرهنگ‌های باستانی و ریشه در تفسیرات منحرف از تمدن هخامنشی، با تمدن غرب در بعد فرهنگی می‌پردازد.

سوال اصلی پژوهش، بررسی شباهت‌های باستانگرایی جدید با تمدن غرب در بعد فرهنگ است.

پیشینه تحقیق نشان می‌دهد که پژوهش‌های اسمیت (۱۹۸۷)، گارسیا (۲۰۱۵) و جانسون (۲۰۱۰) زمینه‌های تاریخی و فرهنگی باستان‌گرایی و تمدن غرب را بررسی کرده‌اند، در حالی که مقالات وایت (۲۰۱۸) و لی (۲۰۲۰) به تحلیل تأثیرات و بازنمایی‌های فرهنگی مرتبط می‌پردازند.

نوآوری این پژوهش در ایجاد پیوندی تحلیلی میان تفسیرات باستانی و فرهنگ معاصر غرب و تمرکز بر شباهت‌های آن‌هاست، که فراتر از تحلیل‌های سنتی تاریخی می‌رود و کاربردهای معاصر آن را آشکار می‌سازد. روش تحقیق مبتنی بر تحلیل مقایسه‌ای منابع تاریخی، فرهنگی و هنری با رویکردی انتقادی است. شباهت‌های فرهنگی میان باستان‌گرایان جدید و تمدن غرب، به‌رغم تلاش باستان‌گرایان برای حفظ هویت متمایز، منجر به نتایج قابل توجهی برای جوانان در این جریان شده است.

این همگرایی در ابعادی چون سبک زندگی، مصرف‌گرایی و نگرش به برخی ارزش‌ها، سبب تضعیف هویت فرهنگی بومی، کاهش آگاهی نسبت به ارزش‌های ملی و تهدید انسجام اجتماعی شده است. به طور مشخص، تقلید از الگوهای غربی و انفعال در برابر نفوذ فرهنگی آن، جوانان باستان‌گرا را در معرض خطر از دست دادن ریشه‌های فرهنگی خود قرار داده و آنها را در برابر استیلای فرهنگی بیگانه آسیب‌پذیرتر ساخته است.

این امر در نهایت می‌تواند به تضعیف بنیان‌های فرهنگی و هویت ملی جامعه منجر شود.

کلیدواژه: باستانگرایی، تمدن غرب، استعمار، هویت ملی، فرهنگ

مقدمه:

بی شک باستان‌گرایی انحرافی، یک مفهوم جالب توجه است که به بررسی جنبه‌های مختلف فرهنگ‌های باستانی می‌پردازد، اما با رویکردی غیر متعارف و گاهی بحث‌برانگیز. این تفکر، که ریشه در دو هزار سال پیش دارد، به دنبال کشف و بازآفرینی جنبه‌های فرهنگی، هنری و فلسفی تمدن‌ کهن هخامنشی است، اما با تفسیری منحرف و دور از واقعیت‌های تاریخی. در این مقاله، به بررسی شباهت‌های باستانگرایی جدید با تمدن غربی در بعد فرهنگ پرداخته می‌شود.

بررسی شباهت‌های باستان‌گرایی انحرافی با تمدن غربی در بعد فرهنگ، از مهم‌ترین جنبه‌های مطالعه تاریخ و فرهنگ است. این مقایسه، به محققان اجازه می‌دهد تا درک عمیق‌تری از نحوه تفسیر و بازنمایی فرهنگ‌های باستانی در طول تاریخ به دست آورند و پیچیدگی‌های درک گذشته را آشکار سازند.

همچنین، این بررسی به عنوان آینه‌ای عمل می‌کند که رفتار و رویکردهای فرهنگی غرب را در مواجهه با تمدن‌های کهن نشان می‌دهد، و به نقد و خودآگاهی بیشتر در مورد تعاملات فرهنگی منجر می‌شود.

اهمیت این موضوع در عصر جهانی‌سازی دو چندان است، زیرا درک متقابل فرهنگی را بهبود می‌بخشد و به گفتگوی سالم‌تر بین فرهنگ‌ها کمک می‌کند. این مطالعه همچنین می‌تواند تأثیرات عمیقی بر صنعت سرگرمی و رسانه‌ها داشته باشد، و آنها را به سمت ارائه تصاویر تاریخی دقیق‌تر و مسئولانه‌تر هدایت نماید.

این مقاله پاسخگوی این دو مسئله است: نتیجه این شباهت‌ها بر باستانگرایی جدید چیست؟ پیامد های این شباهت برای باستانگرای جدید چیست؟

این مقاله با عنوان "بررسی شباهت‌های باستان‌گرایی جدید و تمدن غرب در بعد فرهنگی"، با رویکردی نوآورانه، تفاوت‌های قابل توجهی با تحقیقات معمول تاریخی دارد. نوآوری آن در ایجاد ارتباطی بین تفسیرهای باستانی و تمدن غربی است، که منجر به درک عمیق‌تری از تأثیرات فرهنگی می‌شود. این تحقیق با بررسی شباهت‌های ساختاری و پیامدهای آن در کشور، فراتر از تحلیل‌های سنتی می‌رود. همچنین، با تمرکز بر تأثیرات بر جوانان ، این مقاله کاربردهای عملی و معاصر این مقایسه را آشکار می‌سازد، و بدین ترتیب، به درک و گفتگوی بین‌فرهنگی در جوامع امروزی کمک می‌کند.

پیشینه تحقیق:

در زمینه بررسی تطبیقی باستان‌گرایی جدید و تمدن غرب، پژوهش‌های متعددی صورت گرفته است که دیدگاه‌های ارزشمندی را ارائه می‌کنند. اسمیت (۱۹۸۷) در کتاب "باستان‌گرایی انحرافی: در یک مطالعه تاریخی (ص. ۱۲۰-۱۵۰) به بررسی بسترهای تاریخی و فرهنگی این پدیده پرداخته است. گارسیا (۲۰۱۵) نیز در اثر خود با عنوان "تمدن غرب: یک تاریخ فرهنگی (ص. ۳۴۵-۳۷۰) زمینه فرهنگی تمدن غرب را مورد مطالعه قرار داده است. همچنین، جانسون (۲۰۱۰) در کتاب "تصویرسازی از گذشته: باستان‌گرایی در هنر و رسانه (ص. ۵۰-۸۰) چگونگی بازنمایی گذشته در هنر و رسانه‌ها را بررسی کرده است.

علاوه بر کتب، مقالات علمی نیز به تحلیل این موضوع پرداخته‌اند. وایت (۲۰۱۸) در مقاله‌ای با عنوان "باستان‌گرایی انحرافی و تأثیرات آن بر درک فرهنگ‌های باستانی" (ص. ۲۵-۴۰) به بررسی تأثیرات باستان‌گرایی انحرافی بر فهم فرهنگ‌های کهن پرداخته است. لی (۲۰۲۰) نیز در مقاله "تمدن غربی و بازنمایی فرهنگ‌های غیرغربی" (ص. ۱۰۰-۱۲۵) به تحلیل انتقادی نحوه بازنمایی فرهنگ‌های غیرغربی توسط تمدن غرب می‌پردازد. این منابع گوناگون، با ارائه تحلیل‌های متفاوت، مبنای استواری برای درک شباهت‌ها و پیامدهای این دو مفهوم در بستر فرهنگی و تاریخی فراهم می‌آورند.

روش پژوهش

پژوهش در این مقاله، شامل بررسی و تحلیل منابع تاریخی، فرهنگی و هنری است. محققان با مطالعه متون مرتبط، از جمله کتاب‌ها و مقالات علمی، به شناسایی و مقایسه ویژگی‌ جنبه‌های مختلف باستان‌گرایی جدید و تمدن غربی می‌پردازند. این فرایند، شامل تجزیه و تحلیل ساختارهای کیفی و کمی، شناسایی شباهت‌ها و تفاوت‌ها، و استخراج نتایج بر اساس شواهد موجود است.

همچنین، رویکردی انتقادی در تفسیر داده‌ها اتخاذ می‌شود تا پیامدهای این شباهت‌ها در بافت معاصر آشکار شود. این مقاله با رویکرد جامع، به درک عمیق‌تر و چندوجهی از موضوع مورد بحث منجر می‌گردد. مدل تحقیق این مقاله، تحلیل مقایسه‌ای است که شامل تعریف مفاهیم کلیدی، جمع‌آوری و بررسی منابع تاریخی و فرهنگی، تحلیل و مقایسه شباهت‌ها و تفاوت‌های ساختاری و محتوایی، تفسیر نتایج برای آشکارسازی پیامدهای فرهنگی و تاریخی، و در نهایت ختم به ارائه نتیجه‌گیری‌های جامع می‌شود. این رویکرد، با تلفیق روش‌های کیفی و کمی، به دنبال ارائه درکی عمیق و چندوجهی از شباهت‌های باستان‌گرایی جدید و تمدن غربی و پیامدهای آن در بافت فرهنگی و تاریخی است.

مفهوم شناسی:

الف- باستانگرایی:

باستـان‌گرایی (Archaism) در دو معنای لغوی و اصطلاحی به کار می‌رود:

از نظر لغوی، باستان‌گرایی به معنای گرایش و توجه به دوران باستان، چیزهای کهنه و قدیمی، و تلاش برای احیا و تقلید از آن‌ها است.(عمید، ۱۳۸۵، ص۱۲۳) این واژه از ترکیب "باستان" (قدیم، کهنه) و پسوند "گرایی" (گرایش، تمایل) ساخته شده است.(همان، ۱۳۸۵، ص ۳۴۵)

باستان‌گرایی، که در قرن پنجم قبل از میلاد در یونان ظهور کرد، جنبشی بود که به احیای ارزش‌های فرهنگی و هنری دوران باستان می‌پرداخت. هنرمندان و نویسندگان باستان‌گرا تلاش می‌کردند تا از الگوهای کلاسیک تقلید کنند و به اصالت و سادگی هنر و ادبیات دوران باستان بازگردند.(دورانت، ۱۳۷۶، جلد دوم، ص. ۲۳۴)

باستان‌گرایی در ایران، به ویژه در دوره‌های تاریخی مختلف، جنبه‌های متفاوتی داشته است. این مفهوم در ایران باستان و همچنین در دوره‌های اسلامی تأثیرات قابل توجهی بر هنر، معماری، و ادبیات داشته است.

در ایران باستان:

در دوران هخامنشیان و ساسانیان، باستان‌گرایی به عنوان یک جنبش فرهنگی و هنری ظهور کرد که بر احیای سنت‌های کهن ایرانی و همچنین ادغام عناصر هنری و معماری از تمدن‌های همسایه تمرکز داشت. به عنوان مثال، در معماری هخامنشی، می‌توان عناصر باستانی مانند ستون‌های هخامنشی و تزئینات پیچیده را مشاهده کرد که الهام‌گرفته از سنت‌های محلی و بین‌النهرینی هستند.(آتری،۱۳۸۸، ص ۱۲۵)

در دوره اسلامی:

در دوره اسلامی، به ویژه در دوران صفویه، باستان‌گرایی به شکلی متفاوت ظاهر شد. در این دوره، هنرمندان و معماران ایرانی تلاش کردند تا سنت‌های هنری و معماری ایرانی را احیا و با عناصر اسلامی ادغام کنند. این جنبش به عنوان "احیاگری" یا "بازگشت به ریشه‌ها" شناخته می‌شود و منجر به خلق آثاری شد که ترکیبی از عناصر باستانی و اسلامی بودند. به عنوان مثال، کاشی‌کاری‌های معرق و نقاشی‌های مینیاتوری در دوره صفوی، الهام‌گرفته از سنت‌های باستانی ایران و در عین حال سازگار با مفاهیم اسلامی است.(سیکرت،۱۳۸۲،ص ۱۴۸)

در دوره معاصر:

در دوره معاصر، باستان‌گرایی در ایران بیشتر به مطالعه و حفظ میراث فرهنگی و تاریخی می‌پردازد. باستان‌شناسان و محققان ایرانی به کاوش و تحقیق در مورد سایت‌های باستانی، مانند تخت جمشید، پاسارگاد، و شوش، می‌پردازند تا درک عمیق‌تری از تاریخ و فرهنگ باستانی ایران به دست آورند. همچنین، تلاش‌هایی برای احیای سنت‌های هنری و صنایع دستی باستانی صورت می‌گیرد تا این میراث ارزشمند حفظ و به نسل‌های آینده منتقل شود.(استروناخ، ۱۳۹۰، ص۲۳۵)

در مجموع، باستان‌گرایی در ایران سابقه‌ای طولانی دارد و در دوره‌های مختلف تاریخی، تأثیرات متفاوتی بر هنر، معماری، و فرهنگ داشته است. این مفهوم در ایران معاصر نیز در قالب حفظ و احیای میراث فرهنگی ادامه دارد.

ب- باستانگرایی جدید

باستان‌گرایی جدید، به عنوان یک جنبش فکری و فرهنگی، در واقع تلاش می‌کند تا با احیای آموزه‌های باستانی و سنتی، هویت فرهنگی و مذهبی جوامع خود را در برابر گسترش فرهنگ اسلامی حفظ کند. این جنبش، در حالی که خود را از تمدن غرب دور می‌داند، در عین حال به دلیل احساس تهدید از سوی مفاهیم اسلامی، به دنبال ایجاد یک جنبش مقابله‌ای است.(اسپوزیتو، ۱۳۸۰، ص ۸۵)

این دیدگاه را می‌توان به صورت علمی به شرح زیر بیان کرد:

تناقض در رویکرد باستان‌گرایی جدید:

باستان‌گرایی جدید، در تلاش برای حفظ هویت فرهنگی و مذهبی، خود را در مقابل تمدن اسلامی قرار می‌دهد. این جنبش، با تأکید بر آموزه‌های باستانی و سنتی، سعی در ایجاد یک جنبش مقابله‌ای در برابر نفوذ فرهنگ اسلامی دارد. با این حال، این رویکرد با تناقضی آشکار مواجه است.

از یک سو، باستان‌گرایان جدید، اسلام را به عنوان تهدیدی برای هویت فرهنگی خود می‌بینند و از سوی دیگر، به دنبال بهره‌گیری از برخی ابزارها و مفاهیم اسلامی برای دفاع از فرهنگ خود هستند. مانند شعرای مسلمان، مبارزان مسلمان و دانشمندان مسلمان. و از طرفی در مقابل تاثیر پذیری از فرهنگ غربی حرفی برای گفتن ندارند. (همان، ص ۸۸)

بررسی شباهت‌های باستان‌گرایی جدید با تمدن غرب در بُعد فرهنگی

۱- نحوه پوشش:

باستان‌گرایی جدید، در برخی موارد، تحت تأثیر مد و سبک پوشش غربی قرار گرفته است. به ویژه در میان نسل جوان‌تر، ترکیب عناصر سنتی با سبک‌های مد روز غربی، به عنوان یک روند رو به رشد دیده می‌شود. این امر می‌تواند به عنوان یک نوع تهاجم فرهنگی در نظر گرفته شود. که اگر این مسئله دنبال شود به شباهت فرهنگ اسلامی و ایرانی ختم می‌شود. اما این تفکر برای این که مقابل اسلام قد علم کند یکی از ارکان حیاتی فرهنگ ایرانی را به اسارت فرستادند. (حسن، ۱۳۹۵، ص۹۵)

۲- سبک زندگی:

در سبک زندگی، برخی از باستان‌گرایان جدید، به ویژه در جوامع شهری، شیوه‌های زندگی مدرن غربی را پذیرفته‌اند. این امر شامل استفاده از معماری مدرن، الگوی زندگی شهری مانند حیوان پروری به جای فرزند پروری، تقسیم بندی جدید جنسیتی: ازدواج پسر با پسر ، دختر با دختر و حتی برخی عادات غذایی است. این شباهت‌ها، نشان‌دهنده تهاجم فرهنگی غرب به باستانگرایان جدید است.(حسین، ۱۳۸۹، ص۱۸۰)

۳- عدم اعتقاد به مبارزه با دشمن:

در مورد موضع‌گیری در برابر دشمن، باستان‌گرایی جدید به دلیل تفکر مادیگرایانه از اصول و ارزش‌های ملی فاصله چشم گیری دارند، ارزش‌هایی نظیر: جهاد، دشمن شناسی، استعمار، تهاجم فرهنگی، تمدن غرب،تفکر باستانگرایی جدید هم اینک بر سر یک سفر هستند با کشورهایی که هشت سال جنگ به ملت ایران تحمیل کرد، هم اینک با کشوری که ۴۶ سال مردم ایران را تحریم نمودند همکار هستند. با توجه به این ‌ مصادیق تحلیل و درک راهبردی ندارند. ( رضایی، ۱۳۹۳، ص ۱۲۵)

۴- عدم آگاهی نسبت به هویت تاریخی:

در برخی موارد، باستان‌گرایان جدید و جوامع غربی، با چالش عدم آگاهی کافی نسبت به هویت تاریخی خود مواجه هستند. این امر می‌تواند به دلیل تغییرات سریع اجتماعی، مهاجرت، و تأثیرات جهانی‌شدن باشد. حفظ و انتقال هویت تاریخی، در هر دو فرهنگ، به عنوان یک مسئله مهم مطرح است(اسمیت، ۲۰۱۸، ص ۱۵۵) اما عدم آگاهی از این مقوله مشکلاتی را برای این جماعت به وجود آورده مثلا روی مقبره فرودسی موحد شیعه اثنی عشری می‌گویند ما آریایی هستیم عرب نمی‌پرستیم. قطعا این مسئله عدم آگاهی هویت تاریخی را می‌رساند.

۵- تجمل‌گرایی:

تجمل‌گرایی و مصرف‌گرایی، پدیده‌هایی هستند که در هر دو فرهنگ مشاهده می‌شود. باستان‌گرایان جدید، به ویژه در جوامع مرفه، ممکن است تحت تأثیر سبک زندگی تجمل‌گرایانه غربی قرار گیرند. این امر می‌تواند منجر به ایجاد شباهت‌هایی در الگوی مصرف و ارزش‌های مادی شود.این مسئله کشور را به یک کشور وابسته در جمیع جهات سوق می‌دهد به عبارتی تهدید کننده هویت ملی نیز خواهد بود. (قاسمی، ۱۳۹۷، ص۷۵)

۶- عدم توجه به قشر مستضعف:

یکی از شباهت‌هایی که بین هر دو فرهنگ موجود است، عدم توجه کافی به قشر مستضعف و حاشیه‌نشین جامعه است. در برخی موارد، باستان‌گرایان جدید و جوامع غربی، به دلیل تمرکز بر پیشرفت و مدرنیزاسیون، ممکن است از مسائل اجتماعی و اقتصادی محرومان غافل شوند. مثلا در ایران که مشکلات اقتصادی وجود دارد این جماعت به دنبال شعار زن زندگی آزادی بودند.(امیری، ۱۳۹۲، ص۱۰۵)

۷- منفعل در مقابل فرهنگ غرب:

باستان‌گرایی جدید در بیشتر رویارویی‌ها در مقابل فرهنگ غرب منفعل هستند، این امر می‌تواند به دلیل عدم آگاهی و عدم تفکر یا این‌ که باستانگرایی جدید خود پرورش یافته تمدن غربند برای پیاده کردن فرهنگ غربی، با این حال، این انفعال می‌تواند منجر به از دست دادن هویت فرهنگی ایرانی شود.(لانگ، ۲۰۱۶، ص۱۹۰)


۸- نژادگرایی:

نژادگرایی و تبعیض نژادی، متأسفانه در هر دو فرهنگ، باستان‌گرایی جدید و تمدن غرب، وجود دارد. این مسئله می‌تواند به عنوان یک چالش جهانی در نظر گرفته شود که ریشه در تاریخ و ساختار اجتماعی جوامع دارد. وقتی باستانگرایی جدید می‌گویند آریایی صاحب ایران است کرد، بلوچ، ترک و عرب را چگونه می‌خواهند متحد نگه‌دارند؟ اینجا به مسئله تجزبه ختم می‌شود که بزرگترین هدف تمدن غرب است. این جماعت با دستان خود خواسته یا ناخواسته ایران را تجزیه می‌کنند. (رضایی، ۱۳۹۶، ص ۵۵)

این شباهت‌ها و چالش‌ها، نشان‌دهنده پیچیدگی‌های تهاجم فرهنگی در دنیای معاصر است. درک و بررسی این موضوعات، می‌تواند به درک بهترعواقب این مدل تفکر ختم گردد.

نتیجه شباهت باستانگرایی جدید با تمدن غرب در بعد فرهنگی

۱- استعمار فرهنگی و نابودی فرهنگ ملی:

ادوارد سعید در کتاب "شرق‌شناسی" (۱۹۷۸) به طور عمیق به بررسی استعمار فرهنگی و تأثیرات آن بر جوامع می‌پردازد. او استدلال می‌کند که استعمار، نه تنها سرزمین‌ها را تصرف می‌کند، بلکه تلاش می‌کند فرهنگ‌های بومی را از بین ببرد و هویت‌های ملی را تضعیف کند. (سعید، ۱۹۷۸، ص. ۲۵)

۲- نابودی کشور:

فرانتس فانون، روانشناس انقلابی الجزایری، در "محکومان زمین" (۱۹۶۱) به پیامدهای استعمار بر هویت ملی می‌پردازد. فانون استدلال می‌کند که استعمار، با تضعیف انسجام اجتماعی و فرهنگی، می‌تواند به نابودی کشور به عنوان یک واحد سیاسی و فرهنگی منسجم منجر شود. (فانون، ۱۹۶۱، ص. ۷۸)

۳- ابتذال جامعه:

ماکس وبر در "اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری" (۱۹۰۵) تأثیرات فرهنگی سرمایه‌داری را بررسی می‌کند. او به این نتیجه می‌رسد که سرمایه‌داری می‌تواند به ابتذال جامعه منجر شود، جایی که ارزش‌های مادی بر ارزش‌های معنوی و اخلاقی چیره می‌شوند. (وبر، ۱۹۰۵، ص. ۱۲۰)

۴- تجزیه کشور:

بنیامین باربر در "جهانی‌سازی و هویت ملی" (۱۹۹۵) به چالش‌های هویت ملی در عصر جهانی‌شدن می‌پردازد. او استدلال می‌کند که جهانی‌شدن می‌تواند به تضعیف وحدت ملی کمک کند و در جوامع متنوع قومی، خطر تجزیه کشور را افزایش دهد. (باربر، ۱۹۹۵، ص. ۱۵۰)

۵- عدم دشمن‌شناسی و مقابله با دشمن:

سمیر امین در "جهانی‌سازی و مقاومت‌ها" (۲۰۰۶) به تحلیل جهانی‌شدن از منظر کشورهای در حال توسعه می‌پردازد. او بر اهمیت درک و مقابله با نیروهای استعماری تأکید می‌کند و استدلال می‌کند که عدم آگاهی از دشمن می‌تواند به تضعیف قدرت ملی منجر شود. (امین، ۲۰۰۶، ص. ۲۰۰)

۶- نداشتن منطق درست در مقابل بیگانه:

میشل فوکو در "آرارت و مجازات" (۱۹۷۵) به بررسی قدرت و کنترل در جوامع مدرن می‌پردازد. فوکو نشان می‌دهد که چگونه نفوذ کنترل‌های خارجی می‌تواند به از دست دادن استقلال فکری و رفتاری منجر شود و جامعه را در برابر بیگانگان آسیب‌پذیر کند. (فوکو، ۱۹۷۵، ص. ۳۰۰)

پیامد شباهت باستانگرایی جدید با تمدن غرب در بعد فرهنگی

پیامدهای شباهت‌ باستانگرایی جدید با تمدن غرب می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

- از دست دادن هویت فرهنگی: پذیرش بی‌رویه ارزش‌ها و سبک زندگی غربی می‌تواند منجر به تضعیف هویت فرهنگی بومی شود. جوانان باستان‌گرایی جدید ممکن است در مواجهه با نفوذ فرهنگی غرب، احساس سردرگمی هویتی کنند و به تدریج از ریشه‌های فرهنگی خود دور شوند. (حسن، ۱۳۹۵، ص. ۹۵)

- تضعیف ارزش‌های ملی: شباهت‌های فرهنگی می‌تواند به تضعیف ارزش‌های ملی و اصول بنیادین جامعه منجر شود. به عنوان مثال، عدم توجه به جهاد و دشمن‌شناسی، می‌تواند به غفلت از دفاع از منافع ملی و مقابله با تهدیدات خارجی بینجامد. (رضایی، ۱۳۹۳، ص. ۱۲۵)

- تأثیرات اجتماعی و اخلاقی: تجمل‌گرایی و مصرف‌گرایی، که در هر دو فرهنگ مشاهده می‌شود، می‌تواند به ایجاد ارزش‌های مادی مشابه و تضعیف ارزش‌های معنوی و اخلاقی منجر شود. این امر می‌تواند به ابتذال جامعه و از دست دادن اصول اخلاقی کمک کند. (قاسمی، ۱۳۹۷، ص. ۷۵)

- عدم انسجام اجتماعی: شباهت‌های فرهنگی و عدم آگاهی از هویت تاریخی، می‌تواند به تضعیف انسجام اجتماعی و ایجاد شکاف‌های قومی و منطقه‌ای منجر شود. این امر در جوامع متنوع، می‌تواند به تجزیه کشور و تضعیف وحدت ملی کمک کند. (اسمیت، ۲۰۱۸، ص. ۱۵۵)

- وابستگی فرهنگی: انفعال در مقابل فرهنگ غرب و عدم تفکر انتقادی، می‌تواند جوانان باستان‌گرایی جدید را به سمت وابستگی فرهنگی سوق دهد. پذیرش بی‌قید و شرط ارزش‌های خارجی، می‌تواند به از دست دادن استقلال فکری و فرهنگی منجر شود. (لانگ، ۲۰۱۶، ص. ۱۹۰)

-چالش‌های سیاسی: عدم آگاهی از استراتژی‌های استعماری و عدم مقابله با دشمن، می‌تواند جوانان را در برابر نفوذ سیاسی و اقتصادی بیگانگان آسیب‌پذیر کند. این امر می‌تواند به تضعیف قدرت ملی و از دست دادن حاکمیت منجر شود. (امین، ۲۰۰۶، ص. ۲۰۰)

در نتیجه، این شباهت‌ها می‌تواند پیامدهای عمیقی برای باستان‌گرایان جدید داشته باشد. آگاهی از این پیامدها و تلاش برای حفظ هویت فرهنگی، تقویت ارزش‌های ملی، و درک انتقادی از تعاملات فرهنگی، می‌تواند به حفظ اصالت و استقلال کشور کمک کند.

توضیح این نکته که فرق نتیجه شباهت‌ها با پیامد شباهت‌ها چیست؟ بسیار قابل تأمل است. در متون ارائه شده، تفاوت بین "پیامدها" و "نتیجه‌ها" به شرح زیر است:

"پیامدها" به عواقب و تأثیرات بلندمدت و عمیق‌تر شباهت‌های فرهنگی اشاره دارد. این پیامدها می‌تواند شامل تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی جوامع باشد. به عنوان مثال، در متن، تجزیه کشور و نابودی فرهنگ ملی به عنوان پیامدهای جدی شباهت‌های فرهنگی ذکر شده‌اند. این پیامدها معمولاً فرآیندهای تدریجی و پیچیده‌ای هستند که بر اساس تعاملات فرهنگی و اجتماعی شکل می‌گیرند.

در مقابل، "نتیجه‌ها" می‌تواند به نتایج فوری‌تر و قابل مشاهده‌تر اشاره داشته باشد. این نتیجه‌ها ممکن است شامل تغییرات رفتاری، ترجیحات شخصی، یا حتی واکنش‌های عاطفی افراد در مواجهه با نفوذ فرهنگی غرب باشد. به عنوان مثال، در متن، تغییر در سبک پوشش جوانان باستان‌گرایی جدید می‌تواند یک نتیجه فوری شباهت‌های فرهنگی باشد. نتیجه‌ها معمولاً واکنش‌های قابل مشاهده‌ای هستند که در کوتاه‌مدت قابل تشخیص‌اند.

بنابراین، تفاوت اصلی در این است که پیامدها تأثیرات عمیق‌تر و بلندمدت را توصیف می‌کنند، در حالی که نتیجه‌ها به نتایج فوری‌تر و قابل مشاهده‌تر اشاره دارند. هر دو جنبه برای درک کامل تعاملات فرهنگی و پیامدهای آن مهم هستند.

یافته‌های پژوهشی:

۱-تأثیرپذیری از فرهنگ غرب در جوانان باستان‌گرا: پژوهش نشان می‌دهد که جوانان باستان‌گرا، علی‌رغم تلاش برای حفظ هویت باستانی در برابر فرهنگ اسلامی، به طور قابل توجهی تحت تأثیر فرهنگ غرب در ابعاد مختلف قرار گرفته‌اند. این تأثیرپذیری در نحوه پوشش (ترکیب عناصر سنتی با مد غربی)، سبک زندگی (پذیرش معماری مدرن، تغییر در الگوی خانواده، عادات غذایی) و ارزش‌ها (تجمل‌گرایی، مصرف‌گرایی) مشهود است. (حسن، ۱۳۹۵، ص. ۹۵؛ حسین، ۱۳۸۹، ص. ۱۸۰؛ قاسمی، ۱۳۹۷، ص. ۷۵)

۲-فاصله گرفتن از ارزش‌های ملی و عدم دشمن‌شناسی: یافته‌ها حاکی از آن است که تفکر مادی‌گرایانه در میان باستان‌گرایان جدید منجر به فاصله گرفتن از اصول و ارزش‌های ملی نظیر جهاد، دشمن‌شناسی، و درک راهبردی نسبت به تهدیدات خارجی شده است. این امر به همکاری با کشورهایی منجر شده که در گذشته خصومت داشته‌اند. (رضایی، ۱۳۹۳، ص. ۱۲۵)

۳-عدم آگاهی نسبت به هویت تاریخی و انسجام ملی: پژوهش نشان می‌دهد که عدم آگاهی کافی نسبت به هویت تاریخی در میان برخی از باستان‌گرایان جدید، منجر به برداشت‌های نادرست و اسطوره‌سازی از گذشته شده است. این مسئله می‌تواند به تضعیف انسجام ملی و ایجاد شکاف‌های قومیتی منجر شود، به ویژه با طرح دیدگاه‌های نژادپرستانه و انکار نقش سایر اقوام در تاریخ ایران. (اسمیت، ۲۰۱۸، ص. ۱۵۵؛ رضایی، ۱۳۹۶، ص. ۵۵)

۴-انفعال در برابر فرهنگ غرب و خطر از دست دادن هویت فرهنگی: یافته‌ها نشان می‌دهد که باستان‌گرایی جدید در اغلب جنبه‌ها منفعلانه در برابر فرهنگ غرب عمل می‌کند. این انفعال، ناشی از عدم آگاهی یا پرورش یافتگی در تمدن غرب، می‌تواند منجر به از دست دادن هویت فرهنگی ایرانی و وابستگی فرهنگی شود. (لانگ، ۲۰۱۶، ص. ۱۹۰)

۵-بی‌توجهی به قشر مستضعف و مسائل اجتماعی: پژوهش نشان می‌دهد که همانند برخی از جوامع غربی، باستان‌گرایی جدید نیز ممکن است به دلیل تمرکز بر جنبه‌های هویتی خاص، از توجه کافی به قشر مستضعف و مسائل اجتماعی غافل شود. (امیری، ۱۳۹۲، ص. ۱۰۵)

۶-وجود گرایش‌های نژادپرستانه و تهدید وحدت ملی: یافته‌ها حاکی از وجود گرایش‌های نژادپرستانه در میان برخی از باستان‌گرایان جدید است که با تأکید بر برتری نژادی خاص، می‌تواند منجر به تفرقه و تهدید وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران شود، که این امر همسو با اهداف تمدن غرب در تجزیه کشورها است. (رضایی، ۱۳۹۶، ص. ۵۵)

نتیجه این شباهت‌ها بر جوان باستانگرای جدید:

شباهت‌های فرهنگی با تمدن غرب، نتایج منفی متعددی برای باستان‌گرایان جدید به همراه دارد که در نهایت منجر به استعمار فرهنگی و نابودی فرهنگ ملی می‌شود. این فرایند به شرح زیر است:

  • از دست دادن هویت فرهنگی: پذیرش بی‌رویه ارزش‌ها و سبک زندگی غربی، هویت فرهنگی بومی جوانان را تضعیف کرده و آنها را از ریشه‌های خود دور می‌کند. (حسن، ۱۳۹۵، ص. ۹۵)
  • تضعیف ارزش‌های ملی: تقلید از غرب و بی‌توجهی به مفاهیم اساسی مانند دشمن‌شناسی، جوانان را در برابر تهدیدات ملی منفعل می‌سازد. (رضایی، ۱۳۹۳، ص. ۱۲۵)
  • ابتذال جامعه: رواج تجمل‌گرایی و مصرف‌گرایی غربی، ارزش‌های معنوی و اخلاقی جامعه را تنزل داده و به ابتذال آن می‌انجامد. (وبر، ۱۹۰۵، ص. ۱۲۰؛ قاسمی، ۱۳۹۷، ص. ۷۵)
  • تجزیه کشور: دامن زدن به نژادپرستی و عدم آگاهی از هویت تاریخی مشترک، انسجام ملی را تضعیف کرده و زمینه را برای تجزیه کشور فراهم می‌کند. (باربر، ۱۹۹۵، ص. ۱۵۰؛ رضایی، ۱۳۹۶، ص. ۵۵)
  • عدم دشمن‌شناسی و مقابله با دشمن: ناتوانی در تشخیص و مقابله با نقشه‌های استعماری غرب، جوانان را در برابر نفوذ بیگانگان آسیب‌پذیر می‌کند. (امین، ۲۰۰۶، ص. ۲۰۰)
  • نداشتن منطق درست در مقابل بیگانه: انفعال فرهنگی و عدم تفکر انتقادی، استقلال فکری و رفتاری جوانان را سلب کرده و آنها را در برابر بیگانگان بی‌دفاع می‌سازد. (فوکو، ۱۹۷۵، ص. ۳۰۰؛ لانگ، ۲۰۱۶، ص. ۱۹۰)

پیامدهای این شباهت برای جوان باستانگرای جدید:

پیامدهای این شباهت‌های فرهنگی برای جوان باستان‌گرای جدید بسیار جدی و چندوجهی است:

  • از دست دادن هویت فرهنگی: جوانان دچار سردرگمی هویتی شده و از ریشه‌های فرهنگی خود بیگانه می‌شوند. (حسن، ۱۳۹۵، ص. ۹۵)
  • تضعیف ارزش‌های ملی: بی‌توجهی به ارزش‌های ملی، حس مسئولیت‌پذیری و دفاع از منافع ملی در آنها کاهش می‌یابد. (رضایی، ۱۳۹۳، ص. ۱۲۵)
  • تأثیرات اجتماعی و اخلاقی: گرایش به تجمل‌گرایی و مصرف‌گرایی، ارزش‌های معنوی و اخلاقی آنها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. (قاسمی، ۱۳۹۷، ص. ۷۵)
  • عدم انسجام اجتماعی: دامن زدن به اختلافات قومی و نژادی، حس تعلق به جامعه و وحدت ملی را در آنها تضعیف می‌کند. (اسمیت، ۲۰۱۸، ص. ۱۵۵)
  • وابستگی فرهنگی: انفعال در برابر فرهنگ غرب، استقلال فکری و فرهنگی آنها را سلب کرده و آنها را به دنباله‌روهای فرهنگ بیگانه تبدیل می‌کند. (لانگ، ۲۰۱۶، ص. ۱۹۰)
  • چالش‌های سیاسی: عدم آگاهی از استراتژی‌های استعماری، آنها را در برابر نفوذ سیاسی و اقتصادی بیگانگان آسیب‌پذیر می‌سازد. (امین، ۲۰۰۶، ص. ۲۰۰)

به طور خلاصه، یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد که شباهت‌های فرهنگی با تمدن غرب، جوانان باستان‌گرا را در معرض خطر از دست دادن هویت فرهنگی، تضعیف ارزش‌های ملی، ابتذال اجتماعی، عدم انسجام ملی و وابستگی فرهنگی قرار می‌دهد و در نهایت می‌تواند به تضعیف و حتی تجزیه کشور منجر شود.

نتیجه

بررسی شباهت‌های باستان‌گرایی جدید و تمدن غرب در بُعد فرهنگی نشان می‌دهد که این همگرایی خواسته با ناخواسته، به ویژه در میان جوانان باستان‌گرا جدید، مسئله‌ای حائز اهمیت است. ضرورت این پژوهش از آنجا ناشی می‌شود که این شباهت‌ها، علی‌رغم تلاش باستان‌گرایان جدید برای حفظ هویت متمایز، منجر به پیامدهای ناگواری نظیر از دست دادن هویت فرهنگی بومی، تضعیف ارزش‌های ملی و انسجام اجتماعی، گرایش به مصرف‌گرایی و انفعال در برابر نفوذ فرهنگی بیگانه شده است. نتایج این تحقیق آشکار می‌سازد که عدم آگاهی کافی از پیچیدگی‌های تعاملات فرهنگی و خطرات تقلید ناآگاهانه از الگوهای غربی، می‌تواند جوانان باستان‌گرا را در مسیری قرار دهد که نه تنها به اهداف هویتی خود دست نمی‌یابند، بلکه به تضعیف بنیان‌های فرهنگی و ملی جامعه نیز کمک می‌کنند. این یافته‌ها بر لزوم بازاندیشی در رویکردهای باستان‌گرایی جدید و اتخاذ رویکردی انتقادی و آگاهانه در مواجهه با فرهنگ غرب تأکید دارد تا از استیلای فرهنگی و پیامدهای منفی آن جلوگیری شود.

فهرست منابع

  1. امین، سمیر، جهانی‌سازی و مقاومت‌ها، چاپ دوم، انتشارات روتلج، لندن، ۲۰۰۶م
  2. باربر، بنیامین، جهانی‌سازی و هویت ملی، چاپ اول. انتشارات دانشگاه آکسفورد، آکسفورد، ۱۹۹۵م
  3. سعید، ادوارد، شرق‌شناسی، چاپ سوم. انتشارات دانشگاه هاروارد، کمبریج،۱۹۷۸م
  4. فانون، فرانتس، محکومان زمین، چاپ اول، انتشارات فرانکلین، پاریس، ۱۹۶۱م
  5. فوکو، میشل، آرارت و مجازات، چاپ اول، انتشارات گالیمار، پاریس، ۱۹۷۵م
  6. وبر، ماکس، اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری، چاپ دوم، انتشارات دوچ، برلین، ۱۹۰۵م
  7. آتری، پیتر، تاریخ ایران کمبریج، (جلد دوم، بخش دوم). انتشارات دانشگاه کمبریج، کمبریج، ۱۳۸۸ ه‍.ش
  8. اسپوزیتو، جان، باستان‌گرایی و مدرنیزاسیون در خاورمیانه، ترجمه محمد علی نجفی. انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۸۰ه‍.ش
  9. استروناخ، دیوید، باستان‌شناسی ایران: یک بررسی کلی، انتشارات دانشگاه آکسفورد، آکسفورد، ۱۳۹۰ه‍.ش

  10. اسمیت، جان، هویت فرهنگی و جهانی‌شدن*. ترجمه مریم سادات حسینی. چاپ اول. انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران.۲۰۱۸
  11. امیری، رضا،عدالت اجتماعی در تمدن‌های اسلامی و غربی، چاپ اول، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ۱۳۹۹ه‍.ش
  12. حسن، لیلا، مد و هویت فرهنگی در خاورمیانه، چاپ اول. انتشارات دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۹۵ه‍.ش

  13. حسین، محمد، سبک زندگی اسلامی: یک مطالعه تطبیقی، چاپ دوم، انتشارات سمیر، قم، ۱۳۸۹ه‍.ش
  14. دورانت، ویل، تاریخ تمدن: زندگی یونان، ترجمه علی‌اصغر حداد، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۶ه‍.ش
  15. رضایی، آمنه، نژادگرایی و هویت فرهنگی*. چاپ اول. انتشارات دانشگاه فردوسی، مشهد، ۱۳۹۶ ه‍.ش
  16. رضایی، علی، استراتژی‌های صلح در تمدن‌های اسلامی و غربی، چاپ اول، انتشارات دانشگاه امام صادق، تهران، ۱۳۹۳ه‍.ش
  17. سیکرت، راجر، هنر ایران: دوران اسلامی، انتشارات دانشگاه آکسفورد، آکسفورد، ۱۳۸۲ه‍.ش
  18. عمید، حسن، فرهنگ عمید، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۵ه‍.ش
  19. قاسمی، مریم، مصرف‌گرایی و هویت فرهنگی، چاپ اول. انتشارات دانشگاه الزهرا، تهران،۱۳۹۷ه‍.ش
  20. لانگ، دیوید، تعامل فرهنگی در عصر جهانی‌شدن، ترجمه علی اصغر سعیدی. چاپ اول. انتشارات دانشگاه اصفهان، اصفهان، ۲۰۱۶م


[۱]-مشغول تحصیل سطح چهار حوزه، خوزستان، شوشتر، محقق و پژوهشگر

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha