به گزارش خبرگزاری حوزه، فیلم "ماموریت غیرممکن" که در هفتههای اخیر در سینماهای آمریکای شمالی و البته دیگر مناطق جهان به فروش بالایی دستیافته در شمار آثاری است که باید آن را در کنار مجموعه فیلمهای "جمیزباند" گنجاند و به تحلیل آن پرداخت، چه آن که در هر دو مجموعه، شخصیت های قهرمان فیلم در شمایل افراد شکستناپذیر و وظیفهشناس از ماموران امنیتی سرویسهای اطلاعاتی غرب ایفای نقش می کنند به این توضیح که جیمز باند به عنوان مامور ۰۰۷ سرویس MI۶ در بریتانیا و ایتان هانت با بازی تام کروز به عنوان مامور فوقسری یک تشکیلات مخفی آمریکایی تحت عنوان IMF به فعالیت میپردازند.
آغاز یک ماجراجویی سیساله
از سال ۱۹۹۶ میلادی که اولین فیلم از سری فیلمهای این مجموعه به کارگردانی "برایان دیپالما" به اکران در آمد، استقبال مردمی چنان بود که تاکنون هشت قسمت از آن تولید شده و دستکم از منظر فرمی و جلوه های ویژه و ساختار اکشن، مخاطب انبوه خود را در طول حدود این سه دهه نااُمید نکرده است.

آنچه حائز اهمیت است این که مجموعه فیلمهای مأموریت غیرممکن صرفاً به جهت فتح گیشه ساخته نشده بلکه به واسطه دنبال کردن هدف سرگرمیسازی مخاطب انبوه، اهداف تبلیغاتی کمپانیهای هالیوودی نیز از حیث اشاعه پیام های خاص فرهنگی و رسانه ای مطابق با میل نظام سلطه نیز در آنها دنبال شده است.
توجه به مباحث فرمی برای ایجاد جذابیت
از سوی دیگر، رسالت پروپاگاندایی مشهودی نیز از همان آغاز برای این مجموعه پرطمطراق مشابه بسیاری دیگر از فیلمهای اکشن یا علمی - تخیلی هالیوود مطرح بوده با این توضیح کلیدی که شاید بتوان گفت از جمله مهمترین رموز توفیق این قبیل آثار در دستیابی به اهداف تبلیغاتی، کیفیت بالای ساخت و ملاکهای یک اثر سینمایی جذاب بوده است.
مساله مهم در این میان توجه جدی به صحنههای اکشن نوآورانه و نفسگیر است به این معنا که معمولاً این فیلمها همیشه در حال پیشرفت در زمینه اکشن هستند، به این نحو که می شود گفت که در هر قسمت شاهد استاندارد جدیدی در این باره هستیم که مشتمل بر شاهد مثالهایی چون آویزان شدن از برج خلیفه، پریدن از هواپیما در ارتفاع بسیار بالا و شرایط سخت جوّی و نیز موتور سواریهای خطرناک است و این صحنهها نه تنها از نظر بصری خیرهکننده به شمار می روند، بلکه با نبوغ و طراحی دقیق، همیشه یک نوع رنگ و لعاب تازگی برای به اوج رساندن هیجان مخاطب در پرتو تعلیق سینمایی دارند، هر چند که میتوان گفت در برخی قسمتها، کیفیت محتوا و فیلمنامه آن چیزی نبوده که از یک اثر بزرگ و پرخرج انتظار میرفته است.

داستانهای پرکشش و ریتم تند
از دیگر ویژگی های این قبیل آثار می توان به مقوله داستانهای جاسوسی پیچیده و پرکشش اشاره کرد. در واقع فارغ از بحث اکشن، مجموعه فیلمهای "مأموریت غیرممکن" از جمله همین قسمت اجیر واجد داستانهای جاسوسی پیچیده و پررمز و رازی است که همیشه مخاطب را با داستان قصه درگیر می کند، به این معنا که دسیسهها، خیانتها، گروههای تروریستی و ماموریتهای غیرممکن، همگی باعث شدهاند تا بیننده اثر نتواند جلوتر از خط روایی قصه، آخر آن را حدس زده و پیشبینی کند.
از ویژگی های دیگر جاذبه بخش به این قبیل آثار توجه به مقوله تعلیق و ریتم تند است، با این توضیح که معمولاً این فیلمها از آغاز تا پایان سرشار از تعلیق و هیجان هستند، کما این که به هر حال ریتم تند و عدم وجود لحظات کسلکننده موجب شده تا به قول معروف، مخاطب حتی برای لحظهای نیز از پرده سینما یا صفحه نمایش چشم برندارد.
رکوردشکن در مدت زمان پخش
نکته جالب توجه درباره قسمت هشتم این که این فیلم با مدت زمانی ۱۶۹ دقیقهای (۲ ساعت و ۴۹ دقیقه) تاکنون طولانیترین اثر در مجموعه فیلم های ماموریت غیرممکن بوده به نحوی که از رکورد ۱۶۳ دقیقهای قسمت قبل نیز عبور کرده است.
البته با این وجود "مانولا دارگیس"، منتقد مجله نیویورک تایمز از صد امتیاز به آن ۷۰ داده و در متنی کوتاه دربارهاش نوشته است: "مأموریت غیرممکن ۸ با عنوان روزشمار نهایی واقعاً مضحک است اما الگویی از یک بلاکباستر سرگرمکننده است در پرزرقوبرقترین حالت ممکن. من که از سراسر فیلم لذت بردم با وجود تمام کلیشهها، خشونت افراطی و نظامیگری دوآتشهاش. "

سوژه هایی برای جلب نگاه مخاطب جهانی
در فیلم های ماموریت غیرممکن، هر دفعه یک سری وضعیت های و قصه هایی ترسیم می شود که از همان قسمت اول وجود داشته و در باقی قسمتها نیز ثابت میماند اما داستان و روابط بین طرفین دعوا هر بار دچار تغییر و تحول می شود به این معنا که یک بار ویروس کشنده برای جنگ بیولوژیک، یک بار مأموران امنیتی یاغی سرویسهای امنیتی جهان، یک بار جنون یک نظامی جنگطلب روس برای شروع حملات اتمی، یک بار اقدام تروریستی برای انفجار هستهای در مرز هندوستان، پاکستان و چین و خلاصه هر دفعه یک سوژه امنیتی جدید متناسب با کلانروایت نظام سلطه غربی که آمریکا در آن منجی بشریت است، مامور "ایتان هانت" با بازی قابل قبول تام کروز را برمیانگیخت تا محیرالعقولترین نقشهها و خطرناکترین اقدامات را برای به خاک مالیدن بینی دشمنان نظم آمریکایی در بستر متنوعی از لوکیشنها و اقلیمهای جغرافیایی گاه غیرمنتظره به کار ببندد و در پایان ماجرا همچون یک افسر گمنام امنیتی اما وظیفه شناس در دل شلوغی جمعیت پنهان گردد.
سوژه قسمت آخر این فیلم موضوع هوش مصنوعی را در کانون توجه خویش قرار داده است؛ ماجرا از این قرار است که یک ابزار هوش مصنوعی توسعهیافته از سوی نظامیان که آن را "موجودیت"مینامند، خودمختار و یاغی شده و به شکل پیشرونده خود را تقویت کرده و به تمام فضای دیجیتالی دنیا نفوذ میکند تا قدرتی استثنایی به دست بیاورد. "موجودیت" اکنون می کوشد تا با نفوذ به سیستم زرادخانه اتمی قدرتهای هستهای جهان، همه موشکهای مجهز به کلاهک اتمی را در سرتاسر کرهی خاکی بکوبد و حیات انسان را در کره خاکی نابود سازد.

تنها آمریکا صلاحیت تصمیمگیری برای بشریت را دارد
چیزی که این فیلم نشان میدهد در راستای بحث قدیمی استراتژیستها و نظریهپردازان امنیتی و نظامی و حتی دانشمندانی همچون انیشتین است که تسلیحات هستهای به جهت خطر بسیار بالایی که برای تهدید بقای بشر دارند و استفاده گسترده از آنها، تبعات ویرانگر غیرقابل وصفی در تمام ابعاد زیستمحیطی، اقتصادی و سلامتی در کل سیاره دارد، آینده جهان را میتواند در خطر وجودی قرار دهد.
در این فیلم البته ضمن ابراز نگرانی از چنین بحران عظیمی، همچنان ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت صلحطلب و انساندوست ظاهر میشود که رئیسجمهور باوجدانش با بازی یک زن رنگین پوست، روحیه مادرانهای دارد و دلسوز بشریت است و از سوی این فیلم چنین می گوید که گویا همچنان آمریکا تنها صاحب قدرتی در دنیاست که صلاحیت تصمیمگیری درباره استفاده از زرادخانه هستهای را دارد، مساله ای که در فیلمهای استراتژیک دیگر همچون "اوپنهایمر" نیز به نوعی دیگر مطرح بوده ولی با حقیقت تاریخ چندان سنخیتی ندارد.
گزارش از: سید محمدمهدی موسوی










نظر شما